بهمن ماه ۱۳۹۴، پرویز افشار، سخنگوی ستاد مبارزه با مواد مخدر ایران در یک نشست خبری گفت: «۱۳۰ هزار نفر از دانشآموزان کشور از یک تا چندبار سابقه مصرف مواد مخدر داشتهاند و تعداد کمی از آنها ممکن است به عنوان مصرف کننده خاص مواد مخدر باشند.»
این آغاز یک جنگ آماری-رسانهای بین ستاد مبارزه با مواد مخدر و وزرات آموزشوپرورش بود که در نهایت به توقف اعلام علنی آمار «اعتیاد دانشآموزان» انجامید.
از ۳۰ هزار تا ۱۳۰ هزار
آمار سوءمصرف مواد مخدر در میان دانشآموزان ایرانی یا چنانکه مراجع دولتی میگویند، «اعتیاد دانشآموزان»، نمونه کاملی از تناقض و اغتشاش آماری، اختلاف مراجع مسئول و نهایتا باورناپذیر بودن یا دستکم غیرقابل اعتماد بودن آمار در ایران است.
اولین باری که آمار دانشآموزان مصرف کننده (سوءمصرف کننده) مواد مخدر علنی شد، سال ۱۳۸۷ بود که محمدرضا جهانی، قائم مقام وقت ستاد مبارزه با مواد مخدر از وجود «۳۰ هزار دانشآموز معتاد در کشور» خبر داد.
پس از آن دیگر هیچ خبر و آماری از «دانشآموزان معتاد» منتشر نشد تا این که سال ۹۲، طاها طاهری، قائم مقام وقت ستاد مبارزه با مواد مخدر، گفت که نیم درصد دانشآموزان کشور «معتاد» هستند. با توجه به تعداد کل دانشآموزان کشور در سال ۹۲، بنا بر آمار ستاد مبارزه با مواد مخدر، حدود ۷۵ هزار دانشآموز در آن سال دچار سوءمصرف مواد مخدر بودهاند.
چند ماه بعد، یعنی اواخر فروردین ۱۳۹۴، علیرضا جزینی، قائم مقام وقت ستاد مبارزه با مواد مخدر، گفت که بیش از یک درصد دانشآموزان کشور مواد مخدر مصرف میکنند.
با توجه به وجود ۱۳ میلیون دانشآموز در کشور در آن تاریخ، بنا بر این آمار، جمعیت دانشآموزانی که مواد مصرف میکردند به ۱۳۰ هزار نفر رسیده بود.
اما نه این آمارها که احتمالا جمله بعدی واکنشهای وزارت آموزشوپرورش را به دنبال داشت: «در حوزه پیشگیری موفقیت خوبی در آموزش و پرورش مشاهده نمیشود.»
دی ماه ۱۳۹۴، پرویز افشار، معاون کاهش تقاضا و توسعه مشارکتهای مردمی و سخنگوی ستاد مبارزه با مواد مخدر، در گفتوگو با خبرگزاری مهر یک بار دیگر بر این که یک درصد دانشآموزان کشور مواد مخدر مصرف میکنند تاکید کرد و علاوه بر آن گفت: «یکدهم درصد دانشآموزان دختر سابقه مصرف مواد مخدر دارند.»
از همه اصرار، از آموزش و پرورش انکار
در حالی که مسئولان وزارت آموزش و پرورش در اظهار نظرهای مختلف این آمار را رد کردهاند، گویا در خود ستاد مبارزه با مواد مخدر هم توافقی بر سر آمار واقعی سوءمصرف مواد مخدر در بین دانشآموزان وجود ندارد. تنها یک ماه پس از این که قائم مقام این ستاد گفت یک درصد دانشآموزان مصرفکننده مواد مخدر هستند و نه لزوما معتاد، حمید صرامی، مشاور دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر در یک برنامه تلویزیونی گفت: «یک درصد آمار دانشآموزان معتاد به مواد مخدر است و اگر افرادی را که زمینه خطرپذیری، مصرف یکباری، تفننی و مانند آن دارند به این تعداد اضافه کنیم، عدد بسیار بالاتر میرود. حجم تهدید خیلی زیاد است.»
در همان برنامه تلویزیونی، نماینده وزارت آموزش و پرورش بارها تاکید کرد که این آمار را قبول ندارد. مسعود کیمیایی، نماینده وزارت آموزش و پرورش در آن برنامه- که سمتش در این وزارتخانه مشخص نیست و نامی هم از او نه در سایت رسمی وزارت و نه دیگر رسانهها نیست- گفت: «یک درصد دانشآموز معتاد بنا به دلایلی که اشاره کردم و نه به این دلیل که ما اساسا این پدیده را قبول نداریم و انکار میکنیم، برای ما قابل قبول نیست.»
به این ترتیب او به شکل ضمنی صحبتهای همکاران خود را تایید کرد که وزارت آموزش و پرورش این پدیده را «اساسا» قبول ندارد و انکار میکند.
پیش از او برخی مقامهای وزارت آموزش و پرورش گفته بودند وجود حتی یک دانشآموز معتاد در مدارس را قبول ندارند. این در حالی است که آبان ماه سال ۱۳۸۸، «یک مقام آگاه» در وزارت آموزشوپرورش به سایت خبرآنلاین گفته بود: «تنها برنامه وزارت آموزش و پرورش برای دانشآموزان معتاد، اخراج تدریجی آنهاست. بدین ترتیب در دو مرحله، مشاور مدرسه و هسته مشاوران اداره آموزش و پرورش منطقه دعوت میشوند و اگر توصیهها مؤثر نباشد، دانشآموز معتاد به مدرسه جدید منتقل میشود تا در فرصتی دو ماهه اعتیاد خود را ترک کند. پس از آن نیز حکم اخراج صادر میشود.»
اما این فقط ستاد مبارزه با مواد مخدر نیست که میگوید اعتیاد در مدارس یک معضل جدی است. گذشته از جامعهشناسان و فعالان حوزه آسیبهای اجتماعی، تنها در یک نمونه، سعید صفاتیان که خبرگزاری دانشگاه آزاد اسلامی (آنا)، از او به عنوان رییس کارگروه کاهش تقاضا در کمیته مستقل مبارزه با مواد مخدر مجمع تشخیص مصلحت نظام یاد کرده است، به این خبرگزاری گفته: «در هیچ جای دنیا مسئولی در سیستم آموزش و پرورش پیدا نمیکنیم که مدعی باشد در مدارس کشور من معتاد وجود ندارد، اما نمیدانم چرا در ایران دوستان آموزش و پرورش از بیان واقعیات واهمه دارند؛ شاید ترس از دست دادن میز و مقام یا اینکه در این زمینه کاری انجام ندادهاند، باعث شده این موضوع را نفی کنند.»
آمار نامفهوم و مخدوش
اکبر اعلمی، نماینده اصلاحطلب مجلسهای ششم و هفتم اما احتمالا اولین مقام رسمیای بود که در مورد مصرف مواد مخدر در مدارس حرف زد. او در سال ۸۶ از وزیر آموزشوپرورش درباره تغییر الگوی مصرف مواد مخدر از تریاک به هرویین پرسید و از او خواست «تدابیر اندیشیده شده در این وزارتخانه برای مهار اعتیاد در دانشآموزان مدارس» را تشریح کند.
واکنش وزیر وقت، محمود فرشیدی، در برابر سوالات اعلمی، سکوت محض بود. حدود ۹ سال بعد اما فرشیدی که حالا دیگر وزیر نیست سکوت خود را شکسته و در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان، در مورد مصرف هروئین در زنگهای ورزش مدارس هشدار داده است.
اردیبهشت ماه سال جاری، کوروش محمدی، رییس انجمن آسیبشناسی ایران، در واکنش به اظهارات وزیر آموزش و پرورش که گفته بود «چیزی به نام معتاد دانشآموز نداریم» به خبرگزاری کار ایران (ایلنا) گفت: «قابل اثبات است که اتفاقا دانشآموز معتاد داریم و در برخی از مدارس مواد مخدر بین بچهها رد و بدل میشود. بسیاری از توزیعکنندگان مواد، طعمههایشان را در حوالی مدرسه صید میکنند.»
گزارش جزییای درباره اینکه دانشآموزان به چه نوع ماده مخدری گرایش بیشتری دارند در دست نیست. تنها یک بار پرویز افشار، از معاونان ستاد مبارزه با مواد مخدر، ضمن اعلام این خبر جنجالبرانگیز که حدود یک درصد دانشآموزان مواد مصرف میکنند، گفت: «اگر موضوع شبهای امتحان و مصرف ریتالین را فاکتور بگیریم، از این تعداد دانشآموزان ۹ /۰ (نهدهم) درصد حداقل یک بار حشیش مصرف کردهاند، ۱/۱ درصد قرص اکستازی، ۹ /۱ (یک و نهدهم) درصد تریاک، ۲ /۰ (دو دهم) درصد هروئین و ۴ /۰ (چهار دهم) درصد شیشه مصرف کردهاند.»
پشت پرده اعداد
انکار مطلق سوءمصرف مواد مخدر در مدارس و در میان دانشآموزان از جانب آموزش و پرورش و آمار نامفهومی که ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام کرده، در برابر واقعیت سوءمصرف مواد مخدر در مدارس و در میان دانشآموزان، در بهترین حالت تنها بخشی از حقیقت است.
یک دانشجوی کارشناسی ارشد جامعهشناسی حقوق در تهران به رادیو زمانه میگوید: «نتایج پایاننامههایی که به دنبال تحقیق میدانی در مورد “میزان شیوع و الگوی مصرف مواد مخدر در نوجوانی” هستند، در ستاد مبارزه با مواد مخدر و قوهقضاییه محرمانه میمانند.»
در فقدان پژوهشهای میدانی و گزارشهای مستند اما باید به مشاهدات فردی اکتفا کرد.
معلم یک دبیرستان غیرانتفاعی دخترانه در مشهد به رادیو زمانه میگوید: «در کلاس یک بوی عجیبی حس کردم. هرچه از دانشآموزان پرسیدم چه بویی است، فقط میخندیدند. نهایت دیدم تهِ کلاس چند نفر دارند چیزی شبیه سیگار میکشند که من نمیدانستم چیست. بعدا یکی از دانشآموزان خصوصی به من گفت که ماریجوانا بود.»
او میگوید موضوع را به مدیر مدرسه گفته، اما مدیر توجهی نکرده است: «گویا از قبل از همه چیز خبر داشتند و برایشان عادی بود.»
ماری، مدیر و مدرس یک کارگاه نقاشی در تهران، در مورد شاگردانش به رادیو زمانه میگوید: «دامون (اسم مستعار)، شاگرد ۱۴ سالهام، در راه مدرسه با دوستانش به پارک آب و آتش میرود و “سیگاری پر شده از حشیش” را ۱۰ هزار تومان، یا شش گِرَم حشیش را ۱۵ هزارتومان میخرد و به من میگوید که اگر حشیش رو امتحان نکردی، نمیدونی آرت یعنی چی ماری جون!»
به گفته این معلم هنر دامون همچنین «گُل» مصرف میکند و «ساقیاش» یک دندانپزشک در نیاوران است.
او به معلم نقاشیاش گفته است: «حشیش مخ رو میترکونه، ولى ماریجوانا رو آمریکا هم آزاد کردهاند، خیلى خوبه، همهش میخندی!»
این مدرس هنر، مورد دیگری هم برای تعریف دارد: «پارسال یک شاگرد ۱۶ ساله داشتم به اسم تینا (اسم مستعار) در موسسه آموزشىای در ونک. مادرش بهم گفت مصرفکننده شیشه و ریتالین بوده و به تازگى ترک کرده. بسیار کمحرف و افسرده بود. اجازه نمیداد به حریمش نزدیک شوم و میگفت صداى کسانى را که پشت دیوار در ساختمان بغلى حرف میزنند میشنود. یک بار که توانستم باهاش حرف بزنم، گفت دخترها براى لاغر شدن و نمره خوب ریتالین مصرف میکنند. گفت خواهر دوستش برایاش میآورده، کمى گرانتر از ناصر خسرو. تقصیر را گردن مادرش میانداخت که از او انتظار نمره خوب داشته.»
ماری از قول او مصرف مواد را اینطور روایت میکند: «خانوم اول مصرف ریتالین به صفحه نگاه میکنى، چشمت رو میبندى، همه چیز توی مغزت میشینه، با همه جزییات. حتى ویرگولها. ولى بعدش مصرفت از دونه به ورق میرسه. بعدش هم شیشه مصرف کردم.»
شیشه را دوستِ دوستپسر تینا به او پیشنهاد داده تا «با دو بار مصرف دو دوده، ریتالین را ترک کند.»
ماری میگوید که از او پرسیدم مادرش از کجا فهمیده مواد مصرف میکند: «خیلى لاغر شدم و کمغذا. ولى از اون نفهمید، چون دوست داشت چاق نباشم فک میکرد رژیمم. دکتر دندونپزشکم بهش گفت.»
اشباحی پشت آمار
انکار وجود دانشآموزان «معتاد» از جانب وزارت آموزش و پرورش، باعث شده سطح بحث -بهخصوص در رسانههای رسمی- در حد دعوای آماری باقی بماند.
هرجا که صحبت از «اعتیاد دانشآموزان» میشود، مدعیان -اعم از رسانهها و دستگاههای حکومتی- باید بخش زیادی از توان خود را صرف قانع کردن مقامات آموزش و پرورش کنند و بعد اگر فرصتی باقی ماند، به آسیبشناسی موضوع بپردازند.
آخرین خبر در این مورد اینکه، سوم شهریور سال جاری، علی مویدی، قائم مقام ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام کرد: «ابلاغ کردیم که تحت هیچ شرایطی آمار اعتیاد دانشآموزان در رسانهها اعلام نشود، بلکه به صورت محرمانه و مکتوب به وزارت آموزش و پرورش اعلام شود تا راهکارهای لازم از سوی آموزشوپرورش به عمل بیاید.»