این قصه‌ی یه مرده | مردی که شاید هیچ‌وقت نبود | هیچ‌کس فراموشش نکرد | چون که هیچ‌کس یادش نبود

یکم

نوشتن درباره‌ی موزیک برای کسی مثل من که هیچ تخصصی در موسیقی ندارد و تنها با اغماض شنونده‌ی متوسطی‌‌ست، کار سختی خواهد بود. ولی محصول جدید گروه کیوسک به خواننده‌گی و سرپرستی آرش سبحانی واجد نکاتی است که این آلبوم را فراتر از یک اثر موسیقیایی صرف می‌برد و از این جهت نوشتن درباره‌ی این اثر نه تحلیل موسیقی که نگاهی‌ست سیاسی و اجتماعی. هرچند که در تحلیل یک اثر هنری، ناگزیر وجوه تکنیکی آن نیز دخیل خواهند بود. پیش از نوشتن این یادداشت گپ مختصری با آرش سبحانی زدم. در حالی‌که برنامه‌ی شلوغی داشت و در فرودگاه بود. آن‌چه به عنوان نقل‌قول در این نوشته آمده بخش‌هایی از آن گپ‌وگفت است.

آرش سبحانی خواننده و نوازنده گیتار الکتریک
آرش سبحانی خواننده و نوازنده گیتار الکتریک

دوم

«استریو تال تقدیم می‌کند» اثر جدید کیوسک، آلبومی است تشکیل شده از ده قطعه که هر کدام روایت‌گر بخشی از داستان زنده‌گی مردی به نام «کامران ملت» است. پس از انقلاب و در پی ممنوع شدن موسیقی، کامران که از علاقه‌مندان سرسخت موزیک غربی بوده، با راه‌اندازی شبکه‌ای زیرزمینی، دست به توزیع صفحات و نوارهای موسیقی روز جهان در تهران می‌زند. استریو تال نام این شبکه‌ی مخفی است. کامران ملت در نهایت پس از چندین‌بار بازداشت و فریب ماموران و معرفی خود به عنوان یک پخش‌کننده‌ی خرده‌پا، شناسایی و دست‌گیر می‌شود، دستگاه‌ها و آرشیو غنی‌اش نابود می‌شوند و کارش پس از نزدیک به یک دهه خاتمه پیدا می‌کند.

آلبوم «استریو تال تقدیم می‌کند»: داستان زندگی «کامران ملت»
آلبوم «استریو تال تقدیم می‌کند»: داستان زندگی «کامران ملت»

آرش سبحانی این روایت را در قالب موزیک ریخته و دست به ساخت یک کانسپت‌آلبوم زده است که از نظر فرمِ ارتباطِ قطعات و شکل روایتیِ پیوسته‌یِ کل مجموعه، در موسیقی ایران استثناست. تعدادی از قطعات با صدای خود کامران ملت شروع می‌شوند که گوشه‌ای از داستانش را روایت می‌کند. اوج این روایت‌ها آن‌جاست که او از گروگان گرفته شدن خواهرش توسط کمیته می‌گوید و این‌که پس از این گروگان‌گیری ناچار شده خود را تسلیم کند. در خلال این روایت اما آرش سبحانی در زمان حرکت می‌کند، به امروز می‌رسد و در نقد جامعه‌ی معاصر حرف می‌زند. از مردمی می‌گوید که به دنبال ماشین مسئولان می‌دوند و از آدم‌های دورویی حرف می‌زند که در جامعه تکثیر شده‌اند. سبحانی هم‌چنین با سیاست روز و حتی احمدی‌نژاد شوخی می‌کند. خودش معتقد است «دلیل این‌که سیاست و جامعه‌ی امروز وارد این روایت شده این‌است که چیز زیادی در جامعه‌ی ما تغییر نکرده. هنوز هم موسیقی خارجی زیرزمینی است و حتی مسئولان وب‌سایتی مثل برگ‌موزیک، درست مثل کامران به جرم پخش موسیقی غیرمجاز به زندان می‌افتند.»

آلبوم جدید کیوسک از نظر سبک اشعار و موسیقی یادآور کارهای اولیه‌ی این گروه مثل «آدم معمولی» و «عشق سرعت» است. گیتار محوریت دارد، تنظیم‌ها به سنت راک گروه بازگشته و همین‌طور کیفیت ضبط به آن‌چه از موسیقی زیرزمینی می‌شناختیم نزدیک‌تر شده است. آرش سبحانی دلیل این بازگشت را «نزدیک شدن به موسیقی دهه‌ی هفتاد میلادی که کامران ملت مروجش بود» می‌داند. او حتی اشاره کرد که «برای بعضی قطعات از افکت‌ها و میکروفون‌های قدیمی استفاده شده تا آن حال و هوا تداعی شود.»

تمام شعرهای این مجموعه از خود آرش سبحانی است به‌جز قطعه‌ی اول به‌نام «شبیه بولدوزرم» که بر اساس شعری از سید مهدی موسوی ساخته شده است.

آلبوم «استریو تال تقدیم می‌کند»، کار تازه «کیوسک» در ساوندکلود

سوم

آن‌چه در این آلبوم برای من مهم است، فارغ از سبک موسیقی، ضبط، سازها، کاور و باقی چیزها، این‌ست که کیوسک از آدمی روایت می‌کند که در طول زمان به کل فراموش شده است. در جایی از ترانه‌ی «اسیر آهنگ» می‌شنویم:

این قصه‌ی یه مرده | مردی که شاید هیچ‌وقت نبود | هیچ‌کس فراموشش نکرد | چون که هیچ‌کس یادش نبود

این دقیقاً همان چیزی است که موجب اهمیت آلبوم استریو تال می‌شود. روایت بخشی حذف شده از جامعه. نه بخش محذوفی از طبقات اجتماعی، بل‌که بخش کنار گذاشته‌شده‌ای از تاریخ سیاسی-اجتماعی ایران که به عمد فراموش می‌شود چون طبقه‌ی متوسط امروز نمی‌خواهد یادآوری‌اش کند. دهه‌ی شصت شمسی بخش بسیار مهمی از تاریخ ایران معاصر است. دهه‌ای که تاثیرات بنیادینی بر آینده گذاشته و هم‌چنان اثرات‌اش به وضوح دیده می‌شود. سرعت اتفاقات در این دهه و تحولات اجتماعی پیش‌آمده در آن به‌قدری سریع، مهم و عمیق هستند که ایران امروز هم‌چنان با آن‌ها دست به گریبان است. در این دهه هر شکل فاجعه‌ای برای کشوری تازه برخاسته از انقلاب اتفاق افتاد. طولانی‌ترین جنگ کلاسیک قرن، ترور در ابعاد گسترده حتی در حد کشته شدن رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر، تحریم، تهدید، سرکوب، اعدام‌های گسترده‌ی زندانیان سیاسی با مقیاسی باورنکردنی، قحطی، شورش‌های اجتماعی، مرگ و جانشینی رهبر و هرچیزی که می‌تواند تاریخ یک کشور را به‌کل دگرگون کند. اما آن‌چه امروز از دهه‌ی شصت برای طبقه‌ی متوسط شهری باقی مانده چیست؟

آن‌چه از دهه‌ی شصت باقی مانده و مدام در ابعاد مختلف تجاری و تبلیغاتی ترویج و تکرار می‌شود، چیزی نیست به‌جز پاک‌کن‌های دورنگ، کارتون پسرشجاع، دمپایی پلاستیکی، لیوان‌های تاشو و البته نوار کاست. اما حقیقت این‌جاست که در پشت این نوستالژی‌های باسمه‌ای تجاری، دهه‌ی شصت بیش از هرچیز سال‌های جنگ و ترور و اعدام و بگیروببند بوده است. وَ استریو تال ما را به سال‌هایی می‌برد که کتاب و موسیقی و فکر کردن جرم‌های نابخشودنی بودند. جرم‌هایی که خیلی‌ها را تا چوبه‌ی دار برد. آرش سبحانی با نور تاباندن به داستان یک فرد ساده‌ی فراموش‌شده و به زعم «کمیته‌ای‌ها» یک قاچاقچی نوار و موسیقی و منکرات، راه باریکی به دورانی باز می‌کند که سال‌هاست توسط بازار در زیر این نوستالژی‌های پرفروش مدفون شده است.

کامران ملت می‌تواند هرکسی از میان آن جماعتِ معمولیِ فراموش‌شده باشد. یک نوارفروش ساده، پخش‌کننده‌ی اعلامیه‌ها، تکثیرکننده‌ی کتاب‌های جلدسفید و یا پزشکی که شبانه و مخفیانه شکنجه‌شده‌گان را درمان می‌کرد. استریو تال روایت معمولی‌هایی است که در سال‌های وخیم اعدام و سرکوب دست از مبارزه به روش خود برنداشتند. هرچند که با مبارزه‌اشان انگ مطرب و بی‌خدا و مبتذل می‌خوردند. معمولی‌هایی که حتی تصور نمی‌کردند کار خلاف جریانی که انجام می‌دهند، می‌تواند مبارزه باشد. آن‌ها فقط می‌خواستند به خواسته‌ی درونی‌اشان عمل کنند و با سیستم حاکم حتی به قیمت زندان و شکنجه کنار نیایند.

در سال‌های دهه‌ی شصت، وقتی زندان‌ها از زنان و مردان مبارز پر بود، افرادی مانند کامران ملت استثناهایی بودند که سیاسی نبودند ولی خلاف جریان روز شنا می‌کردند. کشور درگیر جنگ، اعدام، سرکوب و کوپن بود. در غیاب ماهواره ارتباط با جهان خارج محدود به صدای پر پازاریت رادیوهای ترانزیستوری بود که روی موج صدای آمریکا و بی‌بی‌سی تنظیم می‌شدند. آن‌چه از خارج مرزها وارد می‌شد در نهایت نوارهای دست چندم موسیقی لوس‌آنجلسی بودند. در این شرایط استریو تال می‌کوشید سوراخ کوچکی رو به جهان بزرگی که یک‌باره ارتباطش با ایران قطع شده بود باز کند. پرداختن به داستان آدم‌هایی از جنس کامران ملت که تسلیم شرایط نمی‌شدند، می‌تواند تصویری از دورانی را یادآوری کند که در آن همه‌چیز جرم بود و کمتر کسانی پیدا می‌شدند که در میان دغدغه‌های روزمره و بدون داشتن ایدئولوژی و خواست مبارزه، شجاعت مخالفت داشته باشند.

چهارم

استریو تال و کیوسک هر دو از یک جنس هستند. هر دو در مقطعی از جمله نماینده‌گان موسیقی زیرزمینی بودند. یکی از راه تکثیر موسیقی روز جهان و آن یکی با اصرار بر انتشار موسیقی بدون مجوز رسمی. نقطه‌ی تلاقی این‌دو با هم سرکوب و مهاجرت است. در سال‌ها و روزهایی که زیرزمینی‌ها بدون خطر رشد می‌کنند و برای مجوز دست به دامان همه‌چیز از شرکت رسول‌اف تا نمایش عکس رهبران ایران در کنسرت‌های‌شان می‌شوند، حرف زدن از سنت موزیک زیرزمینیِ مخالفِ جریان، نکته‌ای کلیدی است.

«استریو تال تقدیم می‌کند»: یک کانسپت‌آلبوم که از نظر فرم ارتباط قطعات و شکل روایتی پیوسته‌ کل مجموعه، در موسیقی ایران استثناست.
«استریو تال تقدیم می‌کند»: یک کانسپت‌آلبوم که از نظر فرم ارتباط قطعات و شکل روایتی پیوسته‌ کل مجموعه، در موسیقی ایران استثناست.

در عصر اعتدال که هرچیزی در جامعه بدیل دولتی یافته، طبیعی است که زیرزمینی‌های قلابی هم سر بیرون آورده‌اند. زیرزمینی‌هایی که فاقد هرگونه اعتراض و مخالفت هستند، با سیستم جمعی هماهنگ‌اند و تنها تفاوتشان با رویِ زمینی‌ها نداشتن آن کاغذ مجوز ارشاد است. در این فضا که تن دادن به سانسور دولتی نه‌تنها بد نیست و ایراد ندارد بل‌که با کلمه‌ی تطهیرکننده‌ی «قانون» توجیه می‌شود، رسیدن به مجوز کنسرت و آلبوم هدف غایی گروه‌های موسیقی است. هدفی که آن‌ها را به تجلیل از مدافعان حرم و قاسم سلیمانی و حتی آواز خواندن روی ناو جنگی در دفاع از برنامه‌ی هسته‌ای وامی‌دارد. در این شرایط است که تجلیل از یک مخالف نظم موجود حائز اهمیت است. مخالفی که لزوما نه روشن‌فکر و فعال سیاسی است و نه اصلا دغدغه‌ی سیاست‌ورزی به معنای عام آن را داشته است. او مخالف محدودیت‌های بی‌معنایی بوده که حاکمیت به دلایل ایدئولوژیک و دینی ساخته است. ممنوعیت موسیقی.

کامران ملت و به تبع آن نسل زیرزمینی‌های دهه‌ی هشتاد که در این آلبوم، کیوسک نماینده‌گی‌اشان می‌کند، یادآوری‌های درستی هستند به نسل جدیدی که مفهوم زیرزمینی را در تتلو و بمرانی و کاوه آفاق می‌شناسد. در کسانی که برای رسیدن به مجوز از خطرِ مخالف بودن و حرف زدن می‌گذرند و بدیل نسلی می‌شوند که به واسطه‌ی اعتراض هزینه‌های سنگینی داده‌اند.

پنجم

در قطعه‌ی چهارم استریو تال به اسم «ولش کن» کامران ملت از توصیه‌های اطرافیان به خود می‌گوید که «کامران این کار رو ول کن عاقبت نداره». کامران ملت اما کارش را رها نکرد. ایستاد و هزینه‌اش را با زندان و نابودی آرشیوش داد. آرش سبحانی و زیرزمینی‌های دیگری هم هستند که هم‌چنان فارغ از تمام اختلافات سیاسی موجود میان چپ و راست به سنت اعتراضی خود پای‌بندند. موسیقی زیرزمینی بدون فریاد تنها صدای بی‌صدایی است که پیش از بیرون آمدن ساکت شده است.

بعد از پایان

در حال نوشتن این یادداشت بودم که شعرخوانی شاهین نجفی به‌یاد شاهرخ زمانی، فعال جنبش کارگری که در زندان درگذشت منتشر شد. صدایی از جنس اعتراضی دیگر برای بی‌صدایانی که رسانه‌های مسلط حذف‌شان می‌کنند.

خرید آلبوم استریو تال، کار تازه گروه کیوسک

از همین نویسنده:

چرا عکسِ کتابِ بزک‌کرده منتشر می‌کنیم؟

سینمای کیارستمی: زند‌گی به مثابه‌ امر سیاسی

پاریس، جنبش شبِ بیدار

توبه درعصر “اعتدال”