شاید هیچ کس در عرصهی موسیقی ایران شهرتی همپای ابوالحسن صبا پیدا نکرده باشد. شهرت فراگیر او البته بیشتر بهخاطر مهارتش در ویلوننوازیست، ولی اهمیت حضور صبا را در جامعهی موسیقی ایران نباید تنها به ویلوننوازیهای چابکدستانهی او محدود کرد. ابوالحسن صبا که ۲۹ آذرماه امسال ۵۳ سال از مرگش میگذرد، هم در محضر استادانی چون میرزاعبداله و درویشخان با ردیف موسیقی سنتی آشنا شده بود، و هم شیوههای نوآوری را در مکتب علی نقی وزیری آموخته بود.
صبا بسیاری از آهنگهای محلی ایران را بهگونهای برای اجرا تنظیم کرده است، که میتوانند گوشههایی تازه از موسیقی سنتی بهحساب آیند. از آن گذشته او بخش عمدهای از ردیف موسیقی سنتی را به خط بینالمللی نوشته و به صورت دستوری برای آموزش ویلون، سنتور و سازهای دیگر درآورده است.
بیاغراق میتوان گفت که صبا علاوه بر شاگردان برجستهی مستقیم، هزاران شاگرد غیرمستقیم نیز داشته که از طریق دستورهای او با موسیقی خودشان از نزدیک آشنا شدهاند. از این روی میتوان او را آموزگار بزرگ موسیقی ایران نامید. بر همهی اینها البته باید ویلوننوازیهای درخشان او را افزود.
صبا با شگردهای ویژهای که بهکار میزد، در واقع برای ویلون شناسنامهی ایرانی فراهم آورد. ویلون صبا نه کپیبرداری از ویلوننوازیهای غربیست و نه تقلید از کمانچهکشیهای سنتی. ریزهکاریها و ظرافتهای سنتی هم که از درون ویلون بیرون میکشید، شاید هنوز هیچ نوازندهی دیگری به آنها دست پیدا نکرده باشد. حبیباله بدیعی از شاگردان ممتاز صبا، تکههایی از ساختهها و نواختههای او را بازنوازی کرده است.
در میان کشورهای اروپای غربی شاید موسیقی هیچ کشوری مثل اسپانیا وابسته به سنتهای بومی نباشد. علت اصلی هم شاید این باشد که اسپانیاییها با موسیقی خود به معنای واقعی زندگی میکنند. موسیقی آئینهی تمامنمای زندگی آنهاست و آهنگسازان اسپانیایی هم خودشان را در همین آئینه نگاه میکنند. روح آوازها و رقصهای فلامینکو بیشترین سهم را در آفریدههای اینان از خود ساخته است.
و اما در میان این آهنگسازان در قرن بیستم، مانوئل دوپایا یک سروگردن بلندتر ایستاده است. دوپایا البته از آهنگسازان فرانسه چون دبوسی و رابل نیز تأثیر پذیرفته است، ولی باز سنتهای موسیقی بومیست که در آثار او حرف اول را میزند.
اپرای زندگی کوتاه و سه باله به نامهای «شبی در باغهای اسپانیا»، «کلاه سه گوش» و «عشق جادوگر» از آفریدههای شهرتیافتهی اوست. «عشق جادوگر» در آغاز قطعهای بود برای پیانو و ارکستر. ولی بعد به صورت بالهای همراه با آواز درآمد و خیلی زود در رپرتوار ارکسترهای بزرگ جای گرفت. بهویژه قطعهای پرهیجان از آنکه «رقص آتش» نام گرفته، اجراهای بیشمار پیدا کرده است.