کتاب «فلسفه کوییر» به حوزههایی میپردازد که با سکسوالیتهها در ارتباط هستند. در این رابطه همچنین این پرسش مطرح میشود که کدام منابع در زمینه سکسوالیته باید در دروس دانشگاهی برای دانشجویان گنجانده و تدریس شوند.
در واقع این کتاب شامل مجموعهای از مقالات (۴۲ مقاله) است که طیف گستردهای از موضوعات مربوط به افراد همجنسگرا و دوجنسگرا و کوییر در جامعه مدنی را در بر میگیرد.
با مفهوم کوییر آشنایی ندارید؟ بیشتر بخوانید: پدیدارشناسی کوییر
کتاب «فلسفه کوییر» عمدتا توسط فیلسوفان و محققان حقوق، به نگارش درآمده است که یا خودشان را کوییر معرفی میکنند و یا در پژوهشهای مربوط به اجتماعات کوییر مشارکت دارند. کتاب حوزههای گوناگونی را در برمیگیرد که بهطور خلاصه از این قرار هستند:
۱) موضوعات اخلاقی نظیر آشکارسازی گرایش جنسی و هویت جنسیتی و مسائل مربوط به آن؛
۲) موضوعات مربوط به فلسفه سیاسی نظیر حقوق همجنسگرایان به عنوان حقوق خاص؛
۳) موضوعات مربوط به فلسفه حقوق نظیر ازدواج همجنسگرایان؛
۴) موضوعات متافیزیکی نظیر هویت همجنسگرایان، ذاتگرایی و ساختگرایی اجتماعی؛
۵) موضوعات مربوط به فلسفه علم نظیر ژنهای همجنسگرایان و پژوهشهای مربوط به خاستگاههای گرایش جنسی؛
۶) موضوعات مربوط به زیباییشناسی نظیر زیباییشناسی کوییر، تفسیر هنر کوییر یا هنر بهمثابه کوییر و
۷) موضوعات مربوط به تاریخ فلسفه نظیر اینکه نظرات فیلسوفان درباره موضوعات کوییر چه بوده است و فلسفه آنها چه پیامدهایی برای این موضوعات دارد.
نقش فیلسوف حوزه کوییر
علاوه بر این، کتاب «فلسفه کوییر» به این موضوع هم میپردازد که نقش فیلسوف در مقام روشنفکر چیست و فیلسوفان چگونه میتوانند شناخت خود در زمینه موضوعات کوییر را در دسترس عموم قرار دهند، به آنها آموزش دهند و از آنها بیاموزند.
از این رو بهتر است مقالات مربوط به نقش فیلسوف به مثابه یک روشنفکر را در زمینه گستردهتری در نظر گرفت.
مقالهی مارتا نوسباوم با عنوان «متخصص اخلاق؟» (فصل هفتم، ص ۵۱) به تمایز میان شیوه مناسب مشارکت فیلسوف در بحث عمومی و شیوه نامناسب پیروی او از تجربه خاص خودش میپردازد.
مقاله جورج گارسیا با عنوان «اقلیتها و بازار فلسفه» (فصل نهم، ص ۸۳) نمونه دیگری از موضوعات مهم برای فیلسوفان است که چندان در محافل فلسفی مورد توجه قرار نگرفته بود. از این رو جایگاه اقلیتها در فلسفه دانشگاهی واقعا نیازمند تامل جدی از سوی تمامی اعضای اجتماع دانشگاهی است.
تعهد متقابل دوجنسگرایان و همجنسگرایان
افزون بر این، موضوع تعهد افراد کوییر نسبت به یکدیگر نیز در این کتاب مطرح میشود. برای مثال این پرسش در فصل سوم مطرح میشود که دوجنسگرایان در رابطه با تعهدات خود نسبت به اجتماع همجنسگرایان چه کاری باید انجام دهند؟
برخی از همجنسگرایان میگویند که دوجنسگرایان نباید از امتیاز دگرجنسگرایی بهره ببرند. برخی دیگر نیز میگویند که دوجنسگرایان باید از بی قید و اراده بودن یا از بی بند و بار بودن دست بردارند زیرا این کار باعث بدنام شدن افراد غیردگرجنسگرا میشود ـ زیرا دوجنسگرایان با این کار خود نشان میدهند که آنها تک همسر نیستند، افراد عجیب و غیرعادی و نظایر این هستند.
البته تمام این موارد مربوط به چیزی هستند که دوجنسگرایان نباید نباشند و عمدتا مبتنی بر پیش داوریها و کلیشههای نادرست هستند (ص ۲۳).
ترنسها کجای کتاب هستند؟
یکی از نکاتی که باید در رابطه با این کتاب ذکر شود این است که درباره ترنسها یا وضعیت افرادی که هویت جنسیتی آنها انکار میشود، بحث مجزا و مفصلی وجود ندارد.
این کتاب را نمیتوان کتابی درباره موضوعات الجیبیتی کوییر دانست زیرا ترنسها کنار گذاشته شدهاند. (در رابطه با این انتقاد نگاه کنید به: اینجا).
یکی از دلایلی که احتمالا میتوان برای توجیه این فقدان بیان کرد این است که ترنسها گرچه به لحاظ جنسیتی (gender) در مقوله مجزایی گنجانده میشوند اما به لحاظ سکسوالیته در مقوله همجنسگرایان، دوجنسگرایان و کوییر گنجانده میشوند و از این رو نیازی نیست که آنها را به صورت مجزا مورد بحث قرار داد.
البته گاهی اوقات در مقالات مشاهده میکنیم که موضوعات فراتر از موضوعات سکسوالیته میرود و موضوع جنسیت را نیز در بر میگیرد نظیر مقالهی ویلیام ویلکرسون با عنوان «آیا این یک انتخاب است؟» (فصل بیستم، ص ۱۹۵) و مقاله ریچارد نونان با عنوان «نظر کاتولیکها و پروتستانها درباره میل هومواروتیک» (فصل سی و هشتم، ص ۳۲۹).
کتاب را چگونه بخوانیم؟
در رابطه با شیوه مطالعه این کتاب میتوان گفت که برخی از مقالات را میتوان بدون نیاز به یک شناخت فلسفی قبلی مطالعه کرد. برخی از مقالات نیز تخصصیتر هستند و مطالعه آنها بدون پیشزمینه فلسفی دشوار است.
اما تا آنجا که به مقالات فلسفی در این کتاب مربوط میشود، زبان نگارش این مقالات غالبا ساده و قابل فهم است.
این کتاب صرفا در پی این نیست که وضعیت کنونی پژوهشها را بازتاب دهد. برخی از این مقالات درباره نقش انجمنهای تخصصی (نظیر انجمن فلسفه آمریکا) و فیلسوفان متخصص در رابطه با عموم مردم و دانشجویان خود به بحث میپردازند.
مقاله کلادیا کارد با عنوان «واکنش به جرایم ناشی از تنفر» (فصل یازدهم، ص ۱۱۱) یکی از این نقشها را برجسته میکند.
مقاله دیگری که نتایج منفی آموزش نظریه کوییر به دانشجویان را تصدیق میکند نوشته کارول کویین است با این عنوان: «در باب اکراه من برای دفاع از دیدگاه کوییر» (فصل ۴۲، ص ۳۸۱).
برخی از این مقالات نوعی تقدیر و پاسداشت از تلاش افراد خاصی نظیر ریچارد دی. موهر و مارک چکولا هستند؛ هم به خاطر تلاش آنها در فعالیت علمی و دانشگاهی خود در زمینه فلسفه گی و لزبین هم به خاطر ایجاد یک اجتماع فلسفی پیرامون این موضوعات.
کتاب در تقاطع چارچوبهای تحلیلی
نکته پایانی این است که این مجموعه مقالات، برآمده از نظریه انتقادی یا ادبیات نظریه کوییر نیستند و بسیاری از نویسندگان دارای سوابق تحصیلی در رشتههای فلسفه و حقوق هستند.
از این جهت احتمالا برای خوانندگان جالب و آموزنده خواهد بود که رویکردهای رشتههای مختلف (حتی در درون خود رشته فلسفه) چگونه به بررسی موضوعات سیاسی، اجتماعی و فلسفی مربوط به همجنسگرایان، دوجنسگرایان و افراد کوییر میپردازند.
در نهایت شاید خوانندگان این پرسش را مطرح کنند که ضرورت گردآوری و انتشار مجموعه مقالات فلسفی از این نوع چیست؟
به باور نویسندگان این کتاب: «سرنوشت فلسفه کوییر تا حدی در بند تداوم همجنسگراهراسی و باورهای افراد درباره شیوع آن است. یکی از بهترین راه حلها برای از بین بردن همجنسگراهراسی، انتشار بیباکانه مجموعه مقالاتی نظیر این کتاب است که مجموعهای از مباحث فلسفی جذاب را ارائه میکند. این کار نه تنها به نفع تمام افرادی است که خودشان را لزبین، گی، دوجنسگرا یا کوییر معرفی میکنند بلکه به نفع دوستان آنها، خانوادهها، کارفرمایان، آموزگاران، پزشکان و قانونگذارانی است که تصمیمگیری آنها بر همه ما تاثیر میگذارند» (ص xv).
پانویس:
عنوان کتاب: فلسفه کوییر
ویراستاران: راجا هالوانی، کارول وی. ای. کویین و اندی ویبل، انتشارات: Rodopi، 2012
کتاب شناسی به زبان انگلیسی:
Halwani, Raja, Carol V.A. Quinn and Andy Wible (eds). Queer Philosophy. Amsterdam: Rodopi, 2012. 412 p.