Opinion-small2

امیرحسین مقصودلو با نام هنری «تتلو» چه چیزی را برهم زده که بازداشت شده است و پیامدهای بازداشت او و برخی از طرفدارانش چرا اهمیت دارد؟

این مقاله به بررسی سیاست‌های خشونت‌آمیز و تادیبی جمهوری اسلامی در مقابل هنرمندان زیرزمینی و طرفداران آنها می‌پردازند.

Amir Tataloo 12 23

تتلو دو بار دستگیر شده است: اولین بار، آذر ۱۳۹۲ پلیس امنیت اخلاقی ایران او را دستگیر و پس از چند روز آزاد کرد.

دومین بار دوم شهریور ۱۳۹۵، به دنبال احضاریه شعبه دوم بازپرسی دادسرای فرهنگ و رسانه تهران (به تاریخ تنظیم ۱۸ مرداد) و به اتهام «تشویق نمودن جوانان به فساد و فحشا» دستگیر شد.

یک روز پس از دستگیری دوم تتلو، عده‌ای از طرفدارانش یک تجمع حمایتی در خیابان ۱۵ خرداد تهران برنامه‌ریزی کردند که نیروهای امنیتی و انتظامی آنها را پراکنده و عده‌ای را هم دستگیر کردند (تعداد دستگیرشدگان هنوز مشخص نیست).

شورش‌های اجتماعی، جنبش‌ها، انقلاب‌ها و «تتلو» از جمله تهدیدهای‌ست که جمهوری اسلامی مدام در حال خنثی کردن آنهاست.

این مقاله نشان می‌دهد که دستگیری تتلو و طرفدارانش به این دلیل است که جمهوری اسلامی از نیازهای «نسل دوم و سوم» انقلاب، قدرت ارتباطی هنر تتلو با این نسل و قدرت انسجامی این نسل هراس دارد و تلاش‌هایش برای تادیب این نسل کماکان ادامه می‌یابد.

چرا تتلو طرفدار دارد؟

«رهبر مسلمانان جهان با ۸۷۰ هزار فالور در مقابل تتلو با ۳ میلیون و ۴۰۰ هزار فالور» – این را میثم عبادی در توئیتر نوشته است. او از طرفداران تتلو در شبکه‌های اجتماعی‌ست و معتقد است «تتلو نماینده نسلی‌ست که هیچ ندارند جز امید به این که از هیچ با تلاش به همه چیز می‌شود رسید.» میثم در ادامه می‌گوید جمهوری اسلامی می‌خواهد به این نسل اثبات کند که: «گه خوردید!»

من از همه خستم از همه کندم

من دیگه دورم از همه

می‌بینی اینجوری عمدن‌ئه عمدن

من خستم اما می‌دونم که می‌رسم بالاخره

من می‌سازم دوباره دنیامو یه نفره

دقیق نمی‌توان گفت طرفداران تتلو چه کسانی هستند. در میان میلیون‌ها طرفدارش در شبکه‌های اجتماعی، کاربران مختلفی را می‌توان یافت. نویسنده این مقاله خود یکی از اعضای ثابت همه صفحات او در شبکه‌های اجتماعی است. اگر شناسه‌های کاربری را ملاک قرار دهیم به نظر می‌رسد که بیش‌تر طرفداران او از نسل دوم و سوم انقلاب ۱۳۵۷، یعنی متولد‌های دهه‌های ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ باشند.

آنچه در گستردگی شبکه‌های طرفداران تتلو پس از دستگیری او اهمیت دارد و تعجب بسیاری از خبرنگاران را برانگیخته، این است که این طرفداران بلافاصله پس از دستگیری دوم تتلو، سراغ صفحه‌های آیت‌الله علی خامنه‌ای در توئیتر، اینستاگرام و دیگر شبکه‌های اجتماعی رفته‌اند و در هزاران پیام خواستار آزادی تتلو شده‌اند. سپس به خیابان آمدند، تجمع کردند و دستگیر شدند.

رضا حقیقت‌نژاد، روزنامه‌نگار مقیم ترکیه، در صفحه توئیتر خود در این‌باره می‌نویسد: «حدود ۲.۵ میلیون لایک برای آزادی تتلو زدن و بیش از ۶۰۰هزار کامنت درباره‌ش نوشتن، ویدئوها بیش از ۱میلیون بار دیده شده ….»

طرفداران این هنرمند به دلیل اینکه در شبکه‌های اجتماعی به هم متصل هستند، قدرت عجیبی برای انسجام، سازمان‌دهی و انجام کارهای گروهی دارند. بی‌توجهی عمومی نسبت به حقوق انسانی این هنرمند زیرزمینی آنها را هم از حکومت عصبانی کرده و هم از رسانه‌ای‌ها.

بیش از همه، این طرفداران کسانی هستند که با فرهنگ خیابان‌های کلان‌شهرهای ایران و با خلاقیت تتلو در ساختن اثری برساخته از همین فرهنگ خیابان رابطه می‌گیرند.

دنیای طرفداران تتلو و دنیای خود او، هیبریدی از لوطی‌گری کلاسیک ایرانی، فقر، نبودن امکانات، مشکلات زندگی، نیاز به شادی و رقص، سکس، فوتبال، اهل بیت، دختربازی و مردانگی نمایشی است.

انگار کسی پیدا شده که مضامین فیلم‌فارسی را انتزاعی کند و این بار در ژانر موسیقی، با ریتم و ملودی، حلولی خلاقانه دهد. اما اینجا از «بیان کلیشه‌ای» ژانر فیلم فارسی خبری نیست. هر ترانه خلاقیت خاص خودش را دارد. از همه مهم‌تر زبان تتلو صریح و صادق است. این صداقت چیزی‌ست که طرفدارانش می‌ستایند و مدام به آن اشاره می‌کنند: «تتل خودش است.»

یه صدا، چِت و غم‌زده می‌گه حاجی بگیر بخواب دیره

فردا صبح صاب‌خونه می‌آد آبرمونو به باد می‌ده

من می‌گم یه بار دیگه رکورد از اول به‌راه می‌شه

حاجی اگه دیر بیاد فردا با کامنت انقلاب می‌شه

نمادهای اسلامی مثل خدا و اهل بیت شیعه -نه در ترانه‌ها- اما در کلام خیلی از این طرفداران و در کلام خود تتلو یافت می‌شود. شاید برای تصور طرفداران تتلو این همانندی به کار بیاید: طرفداران تتلو شبیه همان جوانانی هستند که هر سال در ماه محرم در عزاداری‌های خیابانی برای امام سوم شیعیان شرکت می‌کنند، سینه می‌زنند، علم بر می‌دارند. اما بعد هم موسیقی رپ گوش می‌دهند: تنهایی یا با دوستان‌شان، در عرق‌خوری‌هاشان، پارتی‌هاشان و شب‌نشینی‌هاشان.

دستگیری تتلو، سرگردان بودنش در سیاست‌های تادیبی و حکومتی که به او مجوز مطرح شدن در سطح عمومی را نمی‌دهد و «آدمش حساب نمی‌کند»، مفهوم‌هایی هستند که مدام در متن ترانه‌هایش می‌توان یافت.

حس عمیق بی پناهی و حامی نداشتن برای انجام کاری که دوستش داری یا در آن استعداد داری:

مردمان بی‌عشق کبوترا رو پر دادند

من دوباره بی‌عشق نگران فردامم

من خُب آره بی‌حس با اینکه کلی درد دارم

اما مردمان بی‌عشق دیگه حتی رحم نمی‌کنن به پَــر-بالم

مخاطبان این آثار با خلاقیت خاص تتلو در چیدمان کلمات و استعاره‌های خیابانی در کنار هم و وصل کردن‌شان به ملودی‌های محزون، به ملودی‌های خشمگین، به ملودی‌های شاد، با دنیای اطراف‌شان رابطه برقرار می‌کنند.

او کیست که این همه طرفدار دارد؟

امیرحسین مقصودلو، هنرمند کلامی، آهنگساز و خواننده موسیقی آر.‌اند.بی، ۱۳۶۰ای (هزار و سیصد و شصتی‌ای) است که خودش را «بچه طلاق» و «بچه یک خیاط» می‌خواند. مادرش تنها سرپرست او بوده و موسیقی‌اش را که به مرور زمان از شادی آن کاسته شده ابتدا به شکل زیرزمینی و در وبلاگ‌ها منتشر می‌کرده است.

تتلو در سال‌های ۱۳۸۰ در شبکه‌های اجتماعی طرفداران موسیقی زیرزمینی مطرح شد. او ابتدا رپ می‌خواند و پاپ‌کار بود: موسیقی‌های قِری شش و هشتی همراه با رپ. در کارهایش او با دیگر «هنرمردان» موسیقی زیرزمینی (تقریبا همیشه مردان) مثل رضایا، حسین تهی، اردلان طعمه و ارمین هم همکاری می‌کرد.

نمونه‌ای از نماهنگ‌های شاد تتلو پیش از دستگیری اول را ببینید:

در سال‌های ۱۳۸۰ «مردانگی»، «مرام»، عشق، بی‌وفایی، خیانت، «دختربازی»، ماشین‌بازی، پول، جدل‌های رپرها، کل‌کل جنوب شهر و شمال شهر و دعواهای فقیر و غنی، تم‌های مرکزی متن ترانه‌هایی بودند که همه را خودش می‌نوشت.

صدای خشمو کی نمی‌دونه

اما می‌خونه واسه من تا خدا بدونه

ویرونه با نگاه حیرونه یه دیونه که می‌دونه این دنیا زندونه

هر وقت پولدار شدی دوست دخترت باهات مهربونه

در سال ۱۳۹۲، پس از دستگیری اول تتلو تغییر چشم‌گیری هم از لحاظ موضوع ترانه‌ها و هم از لحاظ آهنگسازی در کارهای او رخ داد: او ابراز ندامت کرد و گفت مایل است خواننده‌ای «مجاز» شود. تم ترانه‌های او اجتماعی‌تر شدند، به مشکلات زندگی نزدیک‌تر شدند و آهنگ‌ها غمگین‌تر شدند. تتلو بیش‌تر از همیشه به ژانر R&B یا «ریتم و بلوز» که موسیقی خیابانی «برده‌ها» یا آفریقایی‌تبارهای کلان‌شهرهای آمریکاست و عنصر مهمش درد و رنج است، نزدیک شد.

عذاب زندگی با آدمای کثیف روزگار

امید به داشتن اراده قوی و ماندگار

بهم کمک کردن آدمای ظاهراً مهربون

ولی بعد زندگی فهمیدم قاتلن از درون

اونا دوستای من بودن که بنزین ریختن رو تنم

چون فکر می‌کردن من یه دونه کبریت روشنم

دستگیری اول و تلاش‌های تتلو برای «مجاز» شدن

دوم آذر سال ۱۳۹۲ سرهنگ مسعود زاهدیان، رییس پلیس امنیت اخلاقی نیروی انتظامی، در گفت‌وگو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، اعلام کرد که در برخورد پلیس با خواننده‌های زیرزمینی که با ماهواره‌ها گفت‌وگو یا همکاری کرده بودند، امیرحسین تتلو دستگیر شده است.

هیچکس نمی‌داند که در جریان بازداشت دقیقا بر تتلو چه رفته است. او متعلق به نسل بی‌پناهی از جوانان شهری است که هنرشان تنها در زیرزمین مطرح شده و ارزش مادی آن هرگز به صورتی حرفه‌ای به شکل آلبوم‌های قابل فروش و کنسرت‌های درآمدزا نمود پیدا نکرد.

ترانه «مردمان بی‌عشق» که بعد از دستگیری اول تتلو ساخته شده را بشنوید. با این ترانه او می‌خواست با موسیقی خداحافظی کند اما در نهایت نتوانست. این ترانه در سبک R&B است و بلوغ او به عنوان یک هنرمند را نشان می‌دهد:

به غیر از تادیب احتمالی تتلو به دست بازجو، بازپرس و نظام تادیبی پلیس امنیت اخلاقی، مساله اقتصاد هنری که در زیرزمین نان‌آور نیست هم همیشه مطرح بوده است. او برای پول در آوردن دو راه بیش‌تر نداشت:

۱- تبعید و وارد شدن به بازارهای موسیقی ایرانی در کشورهای غربی، ترکیه، یا کشورهای حاشیه خلیج فارس.

۲ – مجاز شدن به مفهوم پذیرش قوانین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نشان دادن به آنها که می‌توانند به او «اطمینان کنند» و مجوز بدهند.

او گزینه دوم را انتخاب کرد، بیش‌تر از همه به این دلیل که گزینه اول هم آسان نبود.

برای راه یافتن به بازارهای موسیقی پاپ ایرانی در خارج از ایران باید حداقل شبکه‌ای از برنامه‌گذاران ارزش مادی هنرمندی را سودآور ارزیابی کنند. اضافه بر این، برای وارد شدن به این بازار، یک سرمایه نسبی مالی، دانستن زبان انگلیسی و یافتن مجاری قانونی کار و ویزا و … هم لازم است که این بازار را برای هر کس گزینه‌ای در دسترس نمی‌کند.

پر درد و استرس دور و بر نامرد و ناکس

یه طرف من دست خالی یه طرف لس‌آنجلس

جیب خالی خرج سنگین جوون تنها و غمگین

دلش از غصه سیاهه پشت تصویرای رنگین

تلاش‌های امیرحسین مقصودلو برای پذیرفته شدن در رژیم ج.ا در ویدئوها و متن‌هایی نمود پیدا کرد که در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌کرد. او رهبر ج.ا، علی خامنه‌ای را «آقا» خواند، گاهی خامنه‌ای را ستایش کرد، گاهی قاسم سلیمانی را ستایش کرد، گاهی از ارادتش به اهل بیت نوشت، گاهی از گشت ارشاد حمایت کرد و گاهی به زنان توصیه کرد که حجاب اسلامی را جدی بگیرند.

موسیقی او اما تحت تاثیر این اجراگری‌های نمایشی برای جلب توجه قدرت استبدادی، کیفیت و خلاقیتش را از دست نداد. او دست به سمت قدرت سیاسی دراز کرده بود که بتواند موسیقی‌اش را مجاز کند. اتفاقی که نیفتاد.

بر ناو جنگی جماران

تلاش‌های تتلو برای پذیرفته شدن در حکومت، تنها یک بار به نتیجه رسید، آن هم بی‌مزد.

حین مذاکرات هسته‌ای ایران و ۵+۱ تتلو ترانه «خلیج مسلح فارس حق مسلم ماست» را ساخت و نماهنگ آن را بر روی ناو جماران در خلیج فارس فیلم‌برداری کرد. بعدتر مشخص شد که این نماهنگ با کمک برخی از نیروهای محلی ارتش که ناو جماران را در کنترل داشتند ممکن شده و مجوز خاصی برای این ویدئو از سوی وزارت ارشاد یا ارتش یا هیچ مقام رسمی دیگری صادر نشده است.

وبلاگ‌نویس‌ها و رسانه‌های اصول‌گرا به تتلو و «جذب نظام شدنش» واکنش منفی نشان دادند و گفتند چه‌طور به یک «غیر مجاز» اجازه داده شده بر روی یک ناو جنگی حاضر شود.

نخستین واکنش از سوی سخنگوی وزارت ارشاد بود که اعلام کرد که این وزارتخانه مجوز به تتلو نداده و اگر بخواهد کماکان رپ بخواند، مجوز نخواهد داد.

حسین نوش‌آبادی، سخنگوی وزارت ارشاد، پیش‌تر از این نماهنگ هم گفته بود که سبک تتلو با «فرهنگ ملی و اسلامی کشور مناسبت و سنخیتی ندارد.»

تتلو از اینکه خدماتش همچنان رسمیت نیافت، برآشفت. او در پستی با عکس خامنه‌ای نوشت: «همین چند وقت پیش وقتى سخنرانی رهبر عزیزمون رو دیدم و فهمیدم مساله هسته‌اى چقدر مهمه براى مملکتم، به دستور ایشون و به فرمان ایشون رفتم دنبال کاراى ویدئو. چون من معتقدم وقتى فرمانده کل قوا تو تلویزیون یه صحبتى می‌کنه باید همه سربازا به گوش باشن و منم یه ایرانی‌ام و یه سرباز، چه یه عده بخوان و چه نخوان.»

توسل به قدرتمندترین مقام در جمهوری اسلامی هم به کار تتلو نیامد: ژانر کاری او در چارچوب‌های مورد پسند حکومت نمی‌گنجید و موسیقی او قابل کنترل نبود.

هنر کلامی تتلو اصل خلاقیت اوست. واژه‌هایی که او کنار هم می‌نشاند صدایی خرابکارانه می‌دهند. شعر گاهی زیادی صریح و روشن به نقد شرایط زندگی می‌پردازد و گاهی استعاره‌ها بوی قرمه‌سبزی می‌دهند. تتلو هر چه‌قدر هم سعی می‌کند که «پسر خوبی شود و به اخلاق اسلامی اقتدا کند»، باز هم عشق برای زنان زیبا، سکس، شهوت، موضوع بی‌پولی، اندام‌های جنسی‌اش، نبودن امکانات، فقر و خفقان راه به شعرش پیدا می‌کنند.

مال ما خار داره؛

گُلامون!

جیبامون خالی

مارک داره کلامون

آره چند ساله آواره و داغون

گیر کردیم وسط ماهواره و قانون

استفاده او از زبان عامیانه خیابان و شکستن قوانین دستور زبان هر سانسورچی وزارت ارشادی را گیج می‌کرد. این موسیقی -درست مثل نسل طرفدارانش-  هرکاری کند، موسیقی مودب و قابل کنترلی نیست که مورد پذیرش دستگاه‌های تادیبی جمهوری اسلامی قرار گیرد.

جنونی پیش‌ رو

موسیقی تتلو با شخصیت اجتماعی‌اش در شبکه‌های اجتماعی رابطه تنگاتنگ دارد. او مادر خیاطش و طرفدارانش را همه دار و ندارش می‌داند.

روز سوم شهریور هنگامی که در دادسرا با پاها و دستان زنجیر شده حاضر شده، داد می‌زده: «من هوادار دارم، نمی‌توانید کاری کنید.»

برخی منابع در شبکه‌های اجتماعی نوشته‌اند که او را پس از اینکه در دادسرا حاضر شده فرستاده‌اند تا تست سلامت روانی شود تا مشخص شود که آیا از نظر قانونی «محجور» است یا نه؛ اقدامی که احتمالا برای تحقیر او انجام شده است، یا شاید قاضی به این نتیجه رسیده که اگر کسی کارش تولید هنر کلامی است و برای به سرانجام رساندن این هنر تلاش می‌کند، حتما «سلامت روانی» ندارد.

موضوع به این هم بر می‌گردد که تتلو در یک فایل صوتی بیژن قاسم‌زاده، بازپرس پرونده‌اش را «گاو» خوانده و تهدید کرده که کتکش خواهد زد چرا که مادرش را ترسانده است.

امیر تتلو را بعد از دقایقی که در دادسرا حاضر شده، سوار یک پژوی ۲۰۶ کرده‌اند و برده‌اند.

در این میان، خواهش و تمناهای تتلو از قدرت برای پذیرش هم موجب شده که برخی او را هنرمندی ارتجاعی بدانند که دست به دامن قدرت استبدادی شده تا برای خود جایی باز کند. برای همین تا‌کنون دستگیری او به عنوان پرونده‌ای که در آن حقوق انسانی پایمال شده، مطرح نشده است.

این همه آزار پلیسی و فراقانونی برای هنرمندی که کارش را در زیرزمین شروع کرده و هرگز هم موفق نشده است در فضای عمومی جامعه به جز شبکه‌های اجتماعی و گوشی‌های طرفدارانش مطرح شود، به نظر عجیب می‌آید. با این حال ادب کردن تتلو را نمی‌توان جدا از ادب کردن هم‌نسل‌های او در ایران دید.

از طریق این سیاست‌ها، جمهوری اسلامی قادر است جامعه، خلاقیت‌ها، ابزارهای بیان، شادی‌ها، غم‌ها، خشم‌ها و احساس‌ها را کنترل کند و اگر نتواند آنها را کنترل کند می‌تواند هزینه را برای چموش‌ها افزایش دهد، آن هم چموش‌هایی که بطن کار هنری‌شان و قدرت سیاسی‌شان، انتقاد از شرایط زندگی در ایران است -‌حتی اگر خودشان ندانند که چقدر سیاسی‌اند و قدرت سیاسی دارند.

زیر همکف پا گرفتیم

زیرزمینه خونه‌هامون

تو برو هر جا دلت خواست

ما همین جا خوبه جامون


در همین زمینه: