برای آماده کردن پرونده‌ای به مناسبت بیست و هشتمین سالگرد قتل‌عام زندانیان سیاسی در تابستان سال۶۷، دو سوال از برخی بازماندگان و دغدغه‌مندان پرسیده شده است:

  •  در یادآوری‌ها و یادمان‌های اعدام‌شدگان دهه ۶۰ از جمله اعدام‌شدگان تابستان ۶۷، بیش‌تر به قربانی شدن آن‌ها و پایمال شدن حقوق انسانی‌شان اشاره می‌شود. اما این کشته‌شدگان احتمالا آرمان‌هایی داشتند و نه مردمی منفعل، که انسان‌هایی فعال بوده‌اند. چرا از آرمان‌های آن‌ها یادی نمی‌شود؟ چون آن‌ها شکست خوردند یا این‌که چون آرمان‌های آن‌ها و آن جریان وسیع اجتماعی که خاستگاه آن افراد بود هم شکست خورده است؟
  • می‌گویند کشته‌شدگان هم خشونت‌ورز بودند و اگر آنان قدرت را به دست می‌گرفتند با مخالفان خود همان می‌کردند که بر خود آنان روا داشته شد. در این سخن تا چه حد انصاف و حقیقت نهفته است؟

از کسانی که به این پرسش‌ها پاسخ داده‌اند خواسته‌ شده تا درباره فایل صوتی‌ تازه انتشار یافته از جلسه آیت‌الله حسینعلی منتظری، قائم مقام وقت رهبر سابق جمهوری اسلامی با «هیات مرگ» که سندی تاریخی محسوب می‌شود هم اظهار‌نظر کنند.


پروانه عارف

پروانه عارف، هوادار سابق سازمان پیکار در ۱۷‌سالگی، به دلیل گزارش‌هایی که از طریق مدرسه درباره‌اش داده بودند بازداشت شد. او از نجات یافتگان قتل‌عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ است و دوران حبس خود را در فاصله سال‌های ۶۰ تا ۶۹ در زندان‌های اوین، قزل‌حصار، گوهردشت و عشرت‌آباد گذارنده است.


پاسخ پروانه عارف:

نسلی كه سركوب شد برآمده از دوران شور و حماسه بود

۱. علت اين‌كه در مورد خاستگاه، اهداف مشخص و جريانات سياسی اعدام‌شدگان كمتر در يادمان‌ها صحبت می‌شود به هيچ‌وجه شكست يا انفعال نيست. اتفاق هولناكی در دهه ٦٠ رخ داد. ما در زندان شاهد دستگيری هزاران نفر بوديم. انسان‌های بسيار معمولی و غير سياسی‌ای كه جرم‌شان تنها بهایی بودن بود. ما در دهه ٦٠ شاهد اعدام سلطنت‌طلب، طرفداران بختيار، بهایی‌ها، مجاهدين، چپ، كارگر و حتی اكثريتی و توده‌ای‌ها بوديم كه با اساس و پايه اين رژيم مشكل نداشتند. رژيم وحشت‌زده هم كارگر و چپ انقلابی معتقد به كمونيسم و سوسياليسم را سركوب و اعدام كرد و هم اكثريتی و توده‌ای و هم مجاهدين كه سهمی از نظام می‌خواستند.

به نظر من، صحبت از آرمان‌های جريانی و وابستگی‌های سياسی اعدام‌شدگان، جا و مكانش در يادمان‌ها نيست. در مورد خودم توضيح می‌دهم كه در سخنرانی‌های يادمان و در مصاحبه‌ها يا نوشته‌های سالگردها ، يک مهم را سعی كرده‌ام در نظر داشته باشم: اعدام‌ها مختص به يک جريان و گروه خاص نبوده، پس يادمان‌ها تمركز اصلی‌اش باید بر محور «نه به اعدام» باشد.

البته اين به آن معنا نيست كه به شخصه در هر يادمانی يا مصاحبه‌ای شركت می‌كنم. نه! من اعتقاد دارم بايد از همين موضع، «چپ انقلابی»‌ای كه از اول به تماميت رژيم «نه» گفت، در يادمان‌ها نيز شعار «نه به زندانی سياسی و نه به اعدام» را از لحاظ نظری، روشن و واضح مطرح کرد. شعار و مطالبه‌ای كه متاسفانه بعد از قيام، در بين جريانات به روشنی در مورد آن صحبت نشد.

به نظر من عدم روشن بودن موضع جريانات سياسی در اعدام‌های بعد از قيام يكی از بزرگ‌ترين ضعف‌های جنبش كمونيستی و انقلابی در آن زمان بود.

طرح و صحبت از آرمان‌ها و اهداف مشخص اعدام‌شدگان در برنامه‌ها، شعار «نه به اعدام» را مخدوش و با زاويه خواهد كرد. علی‌رغم اينكه معمولا در مورد اهداف كلی و انسانی و آرزوهای بسياری از این عزيزان سر بر دار، هميشه صحبت می‌شود.

نكته ديگر اين است كه فراموش نكنيم آن نسلی كه سركوب شد، برآمده از دوران شور و حماسه بود. دختران و پسرانی جوان، پر از شور و عشق و شهامت. خيلی از اهداف و كنكاش‌های رسيدن به آن آرمان‌های انقلابی، هنوز در آن دوره روشن نبود. رژيم به آن نسل فرصتی برای تمركز و تحكيم شوراهای كارگری نداد. آن نسل قبل از پاسخ گفتن به خود و هر رشد و پويايی تئوريكی، سركوب شد.

صحبت در مورد آرمان‌ها امروز نمی‌تواند كليشه‌ای باشد. هر دركی و هر نظری، بحثی عميق می‌طلبد كه جا و مكان آن در مراسم و يادمان‌ها نيست.

همه بحث‌ها و اختلافات و چالش‌های امروز ما نشان از آن دارد كه حركت و تلاش برای رسيدن به آرمان‌های آن نسل هرگز خاموش نشده است، بلکه روزبه‌روز پخته‌تر و پوياتر می‌شود. گرچه پراكنده است، اما هنوز زنده است.

۲. وقتی سوالی به اين كليت و با استفاده از واژه «كشته‌شدگان» پرسيده می‌شود، پاسخ‌گويی به آن نيز مشكل است. به همين دليل تصور من اين است كه گروه‌ها و جريانات مختلف خود بايد نظر صريح خودشان را در مورد «اعدام» مطرح كنند. اولا همه آن «كشته‌شدگان» يک هدف و آرمان نداشتند. می‌توانم به عنوان يک پيكاری سابق بگويم كه ترديدی ندارم اگر جرياناتی چون پيكار سركوب نمی‌شدند، بحث مخالفت با اعدام و زندان سياسی در بين جريانات خط سه به روشنی مطرح می‌شد. همان‌طور كه در بحبوحه اعدام‌های دهه ٦٠، جريان وحدت كمونيستی برای اولين بار شعار «نه به اعدام» را مطرح كرد. اما كلا طرح چنين قضاوتی، سوالی بسيار غيرمنصفانه است. چنين ادعايی فقط منحرف كردن اذهان از عمق جنايت وحشيانه اين رژيم است.


در همین زمینه