در روزهای احیر مدام خبرهای مبهمی درباره درگیری‌های مسلحانه در نواحی غربی کردنشین ایران منتشر شده است. حکومت اطلاع‌رسانی نمی‌کند و آنچه در رسانه‌های مجاز در داخل ایران منتشر می‌شود در حد ادعای ضریه زدن به افرادی از گروه‌های سلفی است. حکومت ظاهرا به وجود مسئله‌ایی به نام سلفی‌گری در ایران باور ندارد و یا فکر می‌کند موضوع فقط نظامی است و راه حل نظامی دارد.

به راستی  گروه‌های سلفی در کردستان چه وضعیتی دارند؟ آیا از نفوذ چشمگیر برخوردار هستند؟

گزارش زیر تاریخچه‌ای از حضور اسلام سیاسی در کردستان ایران به دست می‌دهد. تمرکز بخش پایانی آن بر روی موضوع سلفی‌هاست، موضوعی که نیاز به بررسی‌های بیشتری دارد، به ویژه آنکه اطلاع درباره آنها کم است و مردم در کردستان و دیگر نقاط ایران نگران اقدامات تروریستی آنها هستند.

گروهی از افراد مسلح انصار السلام (کردستان عراق)
گروهی از افراد مسلح انصار السلام (کردستان عراق)

طی دو سال گذشته در حالی که کردها در اقلیم کردستان (شمال عراق) و روژاوا (شمال سوریه) درگیر جنگ، با اسلام‌گراهای افراطی “دولت اسلامی” (داعش) هستند، هر از چندگاهی خبرهایی از پیوستن کردها در کردستان عراق و ایران در رسانه‌ها منتشر می‌شود. حتا دیده شده که برخی از آنان در مقابل دوربین اقدام به سربریدن پیشمرگه‌های کرد می‌کنند.

در تاریخ سیاسی کردستان، وجود دو تفکر چپ و ناسیونالیزم، همیشه مانعی بوده در مقابل رشد اسلام‌گرایی، و اگر برخی از روحانیون کرد قدم به عرصه سیاست نهاده‌اند، به دلیل غلبه فضای ناسیونالیستی، آبیشتر مروج ناسیونالیسم کردی بوده‌اند. اسلام‌خواهی در کردستان هیچگاه گرایشی چشمگیر نبوده‌ است.

شیخ عزالدین حسینی
شیخ عزالدین حسینی

ماموستا شیخ عزالدین حسینی (۱۳۸۹ – ۱۳۰۱)، امام جمعه مهاباد تا پیش از انقلاب، از علمای اهل تسنن بود که پس از انقلاب با جریان حزب دمکرات با گرایش ناسیونالیستی و کومله با دیدگاهی چپ، رابطه‌ای نزدیک داشت. وی که دارای دیدگاه مترقی و خواهان جدایی دین از دولت بود، یکی از اعضای هیات رهبران کرد در مذاکره با جمهوری اسلامی برای کسب خودمختاری کردستان بود. ماموستا شیخ عزالدین حسینی، معتقد بود، بعضی از احکام قرآن تابع شرايط زمان و مکان است، و نمی‌توان قوانین ١٤٠٠ سال پیش را در وضعیت امروزی جاری کرد.

گروهی مذهبی با نام مکتب قران، که در سال ١٣٥٦ به وسیله احمد مفتی‌زاده تاسیس شد، از اولین حرکات مذهبی منسجم در کردستان ایران بود که ابتدا در سنندج و مریوان به صورت تأسیس “مدرسه قرآن” نمود پیدا کرد. “مدرسه قرآن” شد “مکتب قرآن”،  و سپس شروع به رشد نسبی در مناطق سنی‌نشین غرب ایران کرد.

احمد مفتی‌زاده
احمد مفتی‌زاده

“مکتب قرآن” برای دوره کوتاهی در کنار جمهوری اسلامی قرار گرفت، اما این دوستی پایدار نبود. احمد مفتی‌زاده، رهبر این جریان، در سال ١٣٦١ زندانی شد. او  ٣ ماه پس از آزادی از زندانی ١٠ ساله، در بیستم بهمن‌ماه ١٣٧١ درگذشت. طرفداران احمد مفتی‌زاده و “مکتب قرآن” هنوز در کردستان به صورت نیمه علنی مشغول فعالیت و برگزاری کلاس‌های مذهبی خود هستند.

پس از سقوط حکومت شاه در ایران، جریان مذهبی دیگری در کردستان، به نام سپاه رزگاری (رستگاری) به رهبری شیخ عثمان نقشبندی، رهبر طریقت نقشبندی، در مناطقی از اورامانات مریوان و پاوه، شکل گرفت. گفته می‌شود که نزدیک دو هزار نیروی مسلح داشته است. سپاه رزگاری در بهمن ماه ١٣٥٨، در حالی که تنها مدت کوتاهی از آغاز فعالیت مسلحانه آن می‌گذشت، از سوی کومله مورد حمله قرار گرفت و در عرض یک روز  خلع سلاح شد.

یک گروه نسبتا منسجم اسلامی، سازمان خبات (خه‌بات) کردستان  بود که هنوز موحودیت دارد.این گروه در سال ١٣٥٩ توسط سید جلاالدین حسینی، برادر شیخ عزالدین حسینی، تأسیس شد و اقدام به جنگ مسلحانه علیه جمهوری اسلامی نمود.  سپس نام خود را به سازمان خبات کردستان ایران تغییر داد. در حال حاضر بابا شیخ حسینی رهبری آن را برعهده دارد. مقر اصلی آن در اقلیم کردستان است.

گروه‌های سلفی و جهادی در کردستان

کردستان بیشتر حوزه نفوذ ناسیونالیسم کردی و ایده‌های چپ است. مذهب سیاسی در آن پرجلوه نبوده است.

در شرایط عدم امکان فعالیت منظم سازمان‌های کردی و چپ در کردستان به دلیل سرکوب شدید و سیستماتیک، و در مقابل، تحمیل جوی مذهبی، فضایی فراهم شده که به گرایش‌های افراطی اسلام سنی سیاسی میدان داده است. با وجود شیعی‌گری پررنگ رژیم، که به سنی‌ستیزی آشکار هم می‌رسد، حساسیت ارگان‌های امنیتی به سازمان‌های قوم‌گرا و چپ، بیشتر از سازمان‌های سیاسی سنی است. در میان طرفداران احزاب و کردی و چپ این باور قوی است که رژیم سازمان‌های سلفی را زیر کنترل خود دارد، با کمک آنها خبرچینی می‌کند و هر گاه بخواهد برای ایجاد وحشت، کسانی از آنها را زیر ضرب می‌برد. قضاوت قطعی درباره این باور، ممکن نیست.

گروهی از افراد مسلح انصارالاسلام (شمال عراق، ۲۰۰۲)
گروهی از افراد مسلح انصارالاسلام (شمال عراق، ۲۰۰۲)

از میان گروه‌های سنی افراطی موجود عمل کننده در کردستان “انصار الاسلام” نسبتا مشهور است. این گروه در دسامبر ٢٠٠١ میلادی در اقلیم کردستان تأسیس شده است.  “انصار الاسلام” مناطقی رادر روستاهای اطراف بیاره، واقع در شمال شرقی شهر حلبجه و در نزدیکی مرز ایران زیر کنترل خود درآورده و می‌کوشد در آنجا قوانین شریعت به شکلی سخت‌گیرانه اعمال شود.

این گروه اسلام‌گرای افراطی به محض اعلام موجودیت، علیه احزاب لائیک کردستان ایران و احزاب اقلیم کردستان، اعلام جهاد کرد. در همان زمان اعلام موجودیت “انصار الاسلام” گفته می‌شد که اکثریت اعضای هسته مرکزی آن را افرادی تشکیل داده‌اند که در اردوگاه طالبان در افغانستان، آموزش دیده، و پس از سقوط طالبان به کردستان برگشته‌اند.

ملا کرێکار
ملا کرێکار

ترور فرانسوا حریری، استاندار وقت اربیل و نفر شماره ٢ حزب دمکرات کردستان (حزب حاکم کنونی اقلیم کردستان)، عملیات انتحاری در رحیم آباد کرکوک که منجر به کشته شدن ٣٠ پلیس کرد شد و همچنین انفجار عظیمی در گردهمایی اعضای بلندپایه، دو حزب عمده اقلیم کردستان، اتحادیه میهنی کردستان و حزب دمکرات، که منجر به کشته و زخمی شدن بیش از ٣١٠ نفر شد، از جمله اقدامات تروریستی گروه انصارالاسلام بود.

تنها ١٢ روز پس از حملات القاعده به برج‌های دوقلو در نیویورک در یازدهم سپتامبر ٢٠٠١، گروه اسلام‌گرای افراطی جندالسلام به رهبری نجم‌الدین فرج احمد معروف به ملا کرێکار که یکی از بنیانگذاران و رهبر انصارالاسلام بود و اکنون در نروژ زندانی است، با شبیخون به یکی از مقرهای اتحادیه میهنی کردستان در روستای خێڵی حەمە، در منطقه شارزور و در ١٠ کیلومتری شهر حلبجه، ٤٢ پیشمرگ این حزب را کشته و جنازه‌های آنها را با خنجر و شمشیر قطعه قطعه کردند. بنابه ویدیویی که این گروه در حین شبیخون ضبط کرده بودند، افراد این گروه برخی از پیشمرگه‌های اتحادیه میهنی را که اسیر کرده بودند، با خنجر سربریده بودند.

جندالاسلام، پس از آنکه در سال ٢٠٠٣ برخی مناطق مرزی از جمله نقاط صعب‌العبور تحت کنترل انصارالاسلام، مورد حمله مشترک نیروهای آمریکایی و پیشمرگه‌های کرد قرار گرفت، پس از تلفات فراوان، نیروهای باقی مانده‌اش را به ایران منتقل کرد.

انصار الاسلام مظنون به آن بود که با القاعده رابطه‌ای تنگاتنگ دارد. آمریکایی‌ها به آن به عنوان یک حلقه رابط حکومت صدام با القاعده می‌نگریستند.

رشد سلفی‌گری در کردستان ایران

سطح و جزئیات ارتباط جمهوری اسلامی با اسلام‌گرایان سنی موجود در کردستان ناروش است. فعالان کرد مخالف، باوری نزدیک به یقین دارند که جمعی از اعضای انصارالسلام پس از پیگرد شدید توسط آمریکایی‌ها در عراق به ایران پناه بردند و  مورد استقبال و حمایت جمهوری اسامی قرار گرفتند. حکومت ایران از آنان استفبال کرد  تا بتواند آنان را علیه نیروهای آمریکایی و احزاب کرد برای بر هم زدن موقعیت اقلیم کردستان استفاده به کار گیرد. به همین سان گفته می‌شود که آنان در میان کردهای ایرانی شاخه دواندند، چیزی که نمی‌توانسته دور از چشم جمهوری اسلامی رخ داده باشد.

ریش انبوه، سبیل کوتاه و شلوارهای کردی کوتاهتر از حد معمول، نشان ظاهری سلفی‌های کردستان است که این روزها در شهرهای مختلف کردستان در نقاط مختلف شهر و روستا می‌توان آنها را دید. سلفی‌ها از آغاز پاگیری در کردستان بهای ویژه‌ای به  تبلیغ و عضوگیری از میان نوجوانان و جوانان مستعد دادند. آنان ابتدا برای جذب جوانان و نوجوانان، آنها را به اردوهای یک و یا چند روزه کوهنوردی می‌بردند و پس از آن در مساجد روستایی و حاشیه‌ای به کار تبلیغ و عضوگیری خود ادامه می‌دادند. این اقدامات، که از چشم  شهروندان عادی پنهان نبود، نمی‌توانست از چشم دستگاه امنیتی و اطلاعاتی پنهان باشد.

سلفی‌ها در ابتدای فعالیت خود در کردستان ایران در دور اخیر پس از آمدن از عراق، اگر  چه شیعیان را رافضی و مرتد می‌دانستند، اما هیچ انتقادی از حکومت اسلامی ایران که بر پایه تشیع بنیاد نهاده شده، نمی‌کردند.

آنها اگرچه پرشمار نبودند، اما دستخوش انشعابات متعددی شدند. بر اثر انشعابات گروه‌های کوچکی شکل گرفتند با نام‌هایی چون کتیبه‌های کردستان، گروه صلاح‌الدین ایوبی، جیش صحابه، گروه توحید و جهاد. هر کدام به شیوه‌ای به فعالیت پرداختند و برخی از آنها دست به اقدامات مسلحانه و ترور برخی از شخصیت‌های کرد و گاه مردم عادی زدند.

اقدامات مسلحانه گروه‌های سلفی و ایجاد جو رعب و وحشت در میان مردم به صورت مانور در خیابان با قمه و پرچم سیاه با موتور زنگ خطر را به صدا درآورد. حکومتیان می‌دانست که آنها قادر به جذب مردم و بسیج آنها نیستند و از این رو حساسیت زیادی به آنها نشان نمی‌دادند. اما حکومت به تدریج دریافت که باید حرکاتشان را جدی بگیرد. ظاهرا این جدی گرفتن تنها در چارچوبی نظامی است.

در همین زمینه