شب یکشنبه ۱۲ ژوئیه در کلوپ «پالس» اورلاندو شب موسیقی آمریکای لاتین و رقص سالسا بود. برای همین است که بسیاری از کشته‌شدگان اصلیت آمریکای لاتینی دارند؛ از کوبا، مکزیک، پورتوریکو. مهاجرانی که بیشترشان در حاشیه‌های اجتماع آمریکا زندگی می‌کنند؛ قربانیان اکثراً آمریکای لاتینی و آفریقایی-آمریکایی هستند.

بیشتر مردان همجنس‌گرا هستند. دو زن لزبین در کلوپ پالس کار می‌کردند؛ یکی‌شان تازه از زندان آمده بود و دیگری از شهری دیگر آمده بود تا مراقب مادر و مادربزرگ پیرش باشد. چند دگرجنس‌گرا آمده بودند که دوستان و عزیزان دگرباش جنسی‌شان را همراهی کنند. مادری آمده بود که با فرزند گی‌اش برقصد، او ۱۱ فرزند دیگر از خود به‌جای گذاشت، گلوله خورد و به قتل رسید.

بسیاری‌شان کارگر بودند. برخی کارگرانی بودند که برای زندگی بهتر پاره‌وقت درس می‌خوانند، برخی دانشجویانی بودند که پاره‌وقت کار می‌کردند؛ در آژانس‌های مسافرتی، در داروخانه، در پروژه‌های کارآفرینی، در آرایشگاه‌ها، فروشگاه‌های لباس، سوپرمارکت‌ها. چند نفر کلیسابرو و مذهبی بودند. مادری مذهبی فرزند همجنس‌گرایش را به خدا می‌سپارد و به او وعده دیدار مجدد می‌دهد.

در بین این قربانیان کسانی هم هستند که هنوز خانواده‌هایشان در موردشان چیزی نگفته‌اند. شاید آنها کسانی باشند که هنوز به خانواده‌هایشان نگفته بودند که گرایش جنسی و هویت جنیستی‌شان چیست. ۴۹ نفر در یکی از مرگبارترین تیراندازی‌های دسته‌جمعی در تاریخ آمریکا به قتل رسیدند. این گزارشی تصویری از چهره‌های آنهاست و چندخطی در مورد زندگی آنها.

روز یکشنبه ۱۲ ژوئن، ادوارد سوتومایور - ۳۴ ساله - اولین قربانی کشتار کلوپ «پالس» بود که نامش را پلیس اعلام کرد. او به همراه شریک زندگی‌اش مشغول رقص بودند که همسرش برای آوردن چیزی از ماشین بیرون می‌رود. دقایقی بعد ادوارد به او تکست می‌زند «دیگر وارد نشو، ما در دستشویی پنهان شده‌ایم؛ اینجا کسی دارد تیراندازی می‌کند.» ۲۰ دقیقه بعد همسر ادوارد تکست دیگری دریافت می‌کند: «من خوبم.» این آخرین پیام ادوارد است. او در یک شرکت تفریحاتی گردشگری مخصوص دگربشان جنسی کار می‌کرد. سوتومایور برنامه‌های تفریحاتی گردشگری برای جامعه دگرباشان جنسی ترتیب می‌داد و انسان شادی بود.
استنلی آلمادوار - ۲۳ ساله - تکنسین داروخانه بود. مادرش روزالی راموس، پیش از اینکه استنلی به کلوپ پالس برود برایش غذای مورد علاقه‌اش را پخته بود. او پسرش را یک مرد شاد با قلبی بزرگ توصیف کرد. در راه پالس استنلی ویدئویی را از طریق «اسنپ چت» برای مادرش ارسال کرد که در آن آواز می‌خواند و می‌رقصید. مادرش اکنون می‌گوید کاش آن ویدئو از بین نمی‌رفت و او می‌توانست آن را به یاد فرزندش نگه دارد.
خوان رامون گررو - ۲۲ ساله - به همراه دوست پسرش کریستوفر لیونون به کلوپ پالس آمده بود. این دو باهم کشته شدند. دوستان خوان او را «روحی زیبا» توصیف می‌کنند. او دانشجو بود و به عنوان بازاریاب تلفنی هم کار می‌کرد. خوان سال گذشته پس از سپری کردن دوره‌ای پر اضطراب نهایت به خانواده‌اش گفت که همجنس‌گراست. او نگران واکنش آنها بود اما خانواده او را پذیرفتند و گفتند که خوشحالی او برای آنها مهم است. دوست پسر خوان از آن پس عضوی از خانواده شده بود و کریستوفر در همه مهمانی‌های خانوادگی شرکت می‌کرد.
کریستوفر لیونون - ۳۲ ساله - در این عکس دوست پسرش خوان رامون گررو (چپ) را بغل کرده است. نام او بعد از ظهر روز دوشنبه ۱۳ ژوئیه به عنوان قربانی اعلام شد. کریستوفر به مادرش بسیار نزدیک بود و مادرش با شندین خبر تیراندازی شبانه به سمت اورلاندو حرکت کرد. او دو روز کامل مقابل در بیمارستان منتظر بود که بداند چه بر سر فرزندش آمده است.
کریستوفر لیونون و مادرش.
ضجه های مادر کریستوفر مقابل دوربین، بسیاری را متاثر کرد.
لوئیس عمر اوکاسیو کاپو - ۲۰ ساله - رقصنده بود. او دانشجوی تئاتر هنرهای نمایشی بود و در استارباکس هم کار می‌کرد. دوستان و نزدیکانش او را عمر صدا می‌کردند. خواهرش به رسانه‌های آمریکایی گفت که «عمر رقصنده بی‌نظیری بود و همیشه می‌خواست که ستاره هالیوودی شود.» کلودیا میسون که همکار عمر بود می‌گوید او با همه دوست و مهربان بود: «پیر، جوان، مرد، زن، همجنسگرا یا دگرجنسگرا، اینها برای عمر همه یکسان بودند.»
اریک اورتز ریورا - ۳۶ ساله - فروشنده در مغازه فروش عینک بود. او ازدواج کرده بود و به همراه شوهرش در مرکز اورلاندو زندگی می‌کرد. پسر خاله ریورا، اورلاندو گونزالس به «نیویورک تایمز» گفت که حدود یک سال می‌شده که اریک با یک مرد ازدواج کرده بود. او که اهل پورتوریکو بود مایل بود که در شغل مورد علاقه‌اش، آرایشگری که در آن استعداد زیادی داشت، مشغول به کار شود. دوستان اریک او را شوخ، مهربان و همیشه شاد توصیف می‌کنند. اریک از ژانر موسیقی هاوس خوشش می‌آمد و عاشق رقصیدن بود.
برندا لی مارکز مک‌کول - ۴۹ ساله - و مادر ۱۱ فرزند بود. او دگرجنس‌گرا بود و مادر حامی فرزند همجنس‌گرایش بود. به واسطه آن دوستان همجنس‌گرای بسیاری داشت. در اولین دقایق نیمه شب شنبه، برندا یک فیلم ویدئویی در فیس بوک آپلود کرد که دو نفر از دوستانش را در حال رقص سالسا نشان می‌داد. این آخرین خبری است که دوستان و نزدیکانش از برندا دریافت کردند. برندا به ضرب دو گلوله کشته شد و دو فرزندی که هنوز خردسال هستند، باقی مانند. او برای همراهی و رقص با پسر همجنس‌گرایش به پالس آمده بود. پسرش زنده ماند.
ادی جاستیس- ۳۰ ساله - حسابدار بود و در مرکز شهر اورلااندا زندگی می‌کرد. او پس از آغاز کشتار در کوپ پالس به داخل دستشویی پناه برد و به مادرش تکست زد: «مامان عاشقت هستم.» مادرش نگران پاسخ داد که چیزی شده؟ اریک نوشت: «اینجا تیراندازی شده است. به پلیس زنگ بزن. فکر کنم خواهم مرد.» دوستان ادی او را مردی پر از جوشش زندگی توصیف می‌کنند که مادرش را خیلی دوست داشت. پسرعموی ادی به رسانه‌ها گفت: «مادرش بهترین دوست ادی بود و او در قلبش همیشه پسر مامانش بود.»
آنتونی لارنو دیسلا - ۲۵ ساله - متولد پورتوریکو و مردی همجنسگرا بود که علاقه داشت به عنوان درگ کوئین نمایش اجرا کند. او تحصیلاتش را در دانشگاه ساگارادو و در رشته تربیت مدرس ابتدایی در سال ۲۰۱۰ به پایان رساند و سپس به اورلاندو نقل مکان کرد. آنتونی لارنو یکی اجراگران نمایش‌های درگ در کلوپ‌های دگرباشان جنسی اورلاندو بود. او با نام «فرشته لاتینو» و با لباس و آرایش زنانه به روی صحنه می‌رفت.
«فرشته لاتینو» - کاراکتر درگ کوئین آنتونی لارنو دیسلا، در کلوپ‌های اورلاندو بسیار محبوب بود. اجراگران درگ در بیانیه‌ای در سوگ آنتونی او را «فردی از درون و بیرون زیبا» خواندند.
خاویر امانوئل سرانو روزادو - ۳۵ ساله و رقصنده حرفه‌ای بود که برای کمپانی رقص «دیزنی» کار می‌کرد. او به همراه شریکش - لوری فرناندز - ۲۵ ساله - در کلوپ پالس کشته شد. روزادو پدر یک فرزند پنج ساله بود. سالسا رشته رقص تخصصی او بود، و با نام هنری «ایمان» کار می‌کرد.
لوری فرناندز - ۲۵ ساله - به همراه دوست پسرش کشته شد. او در آژانس معاملات مسکن یک شرکت کرایه آپارتمان کار می‌کرد اما عاشق رقص و رقصیدن بود. همکارانش او را یک رقصنده حرفه‌ای توصیف می‌کنند که همیشه در شرکت مشغول آواز خواندن و رقصیدن بود. مادرش در سوگ او می‌نویسد: «قلبم از خبر رفتنت شکست. همیشه پسر کوچک من باقی خواهی ماند. و همیشه دوستت خواهم داشت. خداوند تو را با آغوش باز بپذیرد و به زودی می‌بینمت عشق من.»
شین ایوان تاملینسون - ۳۳ ساله - خواننده گروهی بود که در کلوپ‌های اورلاندو برنامه اجرا می‌کرد. او از دانشگاه شرق کارولینا در ایالت کارولینای شمالی فارغ التحصیل شده بود. شین علوم ارتباطات خوانده بود و خوانندگی حرفه‌ای را در اورلاندو آغاز کرده بود.
مارتین بنیتز تورس - ۳۳ ساله اهل سان خوان پورتوریکو بود. او به فلوریدا آمده بود تا با خاله و خانواده‌اش دیدار کند. او دانشجو بود.
کیمبرلی موریس - ۳۷ ساله - زنی همجنس‌گرا بود که در کلوپ پالس به عنوان نگهبان کار می‌کرد. او حدود دو ماه پیش برای نگهداری از مادر و مادر بزرگش به اورلاندو نقل مکان کرد. پیش از اورلاندو، موریس با دوست دخترش در هاوایی زندگی می‌کرد. دوست دختر سابق موریس او را انسانی وفادار توصیف می‌کند که عاشق بسکتبال بود. موریس در حال کار در کلوپ پالس بود که به ضرب گلوله کشته شد.
لوئیس اس ویلما - ۲۲ ساله و دانشجو بود. او در کالجی در فلوریدا درس می‌خواند و کار دانشجویی هم در پارک «یونیورسال» داشت. او دستیار بازی هری پاتر در این پارک تفریحی بود. در روز مرگش، لوئیس عکسی با دوستان خود در «دیزنی ورلد» را منتشر کرد و نوشت: «دوستان واقعی که خانواده انسان می‌شوند.» او کلیسا برو بود و عضو گروه جوانان در کلیسایش بود.
آماندا الویر - ۲۵ ساله - به همراه دوستش مرسدز فلورس به کلوپ پالس رفته بود که برقصد. آنها معمولا برای رقص و شادی به این کلوپ می‌رفتند. آماندا دانشجو بود و می‌خواست در کار مدیریت تفریحات کار پیدا کند. او در سوپرمارکت تارگت فروشنده بود. آماندا عاشق برادرزاده‌هایش بود و بیشتر زمان خود را با آنها سپری می‌کرد.
مرسدز فلورس - ۲۶ ساله - تکنسین داروخانه بود و در دانشگاه فلوریدای جنوبی پرستاری می‌خواند. او دوست نزدیک آماندا بود. در طول شب آنها ویدئوهای بسیاری را از خودشان در شبکه اجتماعی «اسنپ چت» منتشر کردند. آخرین ویدئو آنها را در دستشویی نشان می‌دهد، در حالی که پنهان شده‌اند و صدای تیراندازی می‌آید.
لوئیس دانیل ویلسون-لئون - ۳۷ ساله (چپ) - به همراه شریک زندگی‌اش ژان کارلوس مندز پرز - ۳۵ ساله (راست) باهم کشته شدند. آنها هردو در پورتوریکو متولد شده بودند و سپس به آمریکا مهاجرت کرده بودند. در سال ۲۰۰۶، مندز که فروشنده عطر و ادکلن است، ویلسون-لئون را در پیشخوان مغازه ملاقات کرد. او سعی کرد که به ویلسون-لئون ادکلنی بفروشد. شب آنها همدیگر را در کلوپی ملاقات کردند و از آن زمان تا به امروز باهم هستند. دوستان‌شان آنها را زوجی توصیف می‌کنند که عاشق هم بودند. ویلسون-لئون نیز در پورتوریکو بزرگ شده بود و زمانی به ایالات متحده آمد که یک کلمه انگلیسی بلد نبود. دوستان ویلسون-لئون می‌گویند او در زندگی خشونت بسیار دیده اما آدم بسیار قوی‌ای بود و هرگز جواب نفرت را با نفرت نمی‌داد.
دنوکا دریتون - ۳۲ ساله - در کلوپ پالس کار می‌کرد. او زنی همجنس‌گرا بود که پیش از دستگیری به خاطر داشتن مواد مخدر با دوست دخترش زندگی می‌کرد. دوست دختر او می‌گوید که او راه و روش زندگی خلاف را کنار گذاشته بود و برای همین هم در کلوپ پالس کار گرفته بود. از او فرزندی به جا مانده است.
فرانکی جیمی ولازیکیوز -۵۰ ساله - رقصنده حرفه‌ای جیبارو در سطح جهانی بود. او همچنین در سوپرمارکت تارگت و لباس فروشی‌ای در اورلاندو به عنوان طراح ویترین کار می‌کرد. ولازیکیوز را دوستانش جیمی دی جیزز (جیمی مسیح وار) می‌خواندند. او در پورتوریکو به دنیا آمده بود و به خواهرش خیلی نزدیک بود. خواهر او در سوگ ولازیکیوز نوشت: «برادر من هرگز نمی‌میرد، او در قلب من همیشه زنده است.»
گیلبرتو سیلوا رامون منندز (راست) ۲۵ ساله و متولد پورتوریکو بود. او به همراه بهترین دوستش پیتر اومی گونزالس کروز (چپ) ۲۲ ساله، کشته شد. این دو از هم جدا شدنی نبودند و معمولا باهم به پارتی می‌رفتند. گیلبرتو دانشجو بود و در رشته مدیریت خدمات بهداشتی درمانی در اورلاندو درس می‌خواند. پیتر در شرکت «یو پی اس» کار می‌کرد. دوستانش او را انسانی بزرگ با لبخندی زیبا توصیف می‌کنند. عمه پیتر می‌گوید او فردی شاد بود که هرجا بود اطرافش را شاد می‌کرد.
آکیرا موری - ۱۸ ساله - اهل فیلادلفیا بود و با خانواده‌اش برای تفریح به فلوریدا آمده بود. این سفر، سفر جشن فارغ‌التحصیلی آکیرا و قبول شندش در دانشگاه بود. مادر او - ناتالی موری - می‌گوید که آکیرا ساعت ۲ بامداد برای او پیامکی فرستاد و گفت که در کلوپ تیراندازی شده است. لحظاتی بعد او به مادرش زنگ زد و گفت دارد خون از دست می‌دهد و تیر خورده است. آکیرا قرار بود در تیم بسکتبال دانشگاه جدیدش بازی کند.
داریل رومن برت - چند ساعت پیش از مرگش از دانشگاه در مقطع کارشناسی ارشد رشته مدیریت، فارغ‌التحصیل شده بود. او به کلوپ پالس آمده بود که جشن بگیرد. در زمان دانشجویی او برای مک دونالد، و چند مغازه لباس فروشی کار کرده بود و در خود دانشگاه هم به عنوان مشاور کمک‌های مالی به سربازان دانشجو کار می‌کرد. دوستان برت برای از دست دادن او بسیار غمزده هستند و در شبکه‌های اجتماعی نوشته‌اند که او یک دوست بسیار مورد احترام بوده است که لبخند از صورتش پاک نمی‌شد. مدیر دانشگاهی که برت در آنجا کار می‌کرد نوشته است: «ما برای از دست دادن برت بسیار غمگینیم.»
میگل آنگل هونوراتو - ۳۰ ساله - و پدر سه فرزند بود. او که تجارت خودش را داشت به افرادی که می‌خواستند در تجارت‌های کوچک سرمایه‌گذاری کنند کمک می‌کرد. او در کار رستوران‌داری بود. از او فرزندانش و خانواده بزرگی به جا مانده که شامل هفت خواهر و برادر می‌شود که بسیار دوستش داشتند و از او حمایت می‌کردند. خوزه - برادر میگل - می‌گوید که با اینکه میگل از او کوچکتر بود، مانند یک برادر بزرگ همیشه به او در مورد کسب و کار کمک می‌کرد. میگل دوست داشت که با خانواده‌اش زمان سپری کند و برای همه آشپزی کند.
در شب کشتار، جاناتان کاموی (چپ) - ۲۵ ساله - به همراه دوستش ویلیام ساباد بورخس (وسط) و زن برادر بورخس یلمری رودریگرز سیلیوان (راست) - ۲۴ ساله - و مادر دو فرزند به کلوپ پالس رفتند. آنها می‌خواستند یک شب در کنار هم سالسا برقصند. پس از حمله، بورخس در فیس بوک نوشت که او گلوله خورده اما زنده می‌ماند. او همچنین نوشت که جاناتان و یلمری کشته شده‌اند و جاناتان سعی کرده است که با بدنش مانع اصابت گلوله به یلمری شود و قهرمان مرده است. جاناتان کاموی - ستاره‌ای تلوزیونی بود و در شبکه اسپانیایی زبان به عنوان مجری یک مسابقه آواز کار می‌کرد. بورخس آخرین سلفی سه نفره آنها باهم را منتشر کرده است.
توین یوجین کرازبی - ۲۵ ساله - در یک شرکت بازاریابی کار می‌کرد و در میشیگان زندگی می‌کرد. او که متولد کارولینای شمالی بود پس از دیدار خانواده‌اش در این ایالت برای تفریح و تجارت به فلوریدا آمده بود. او اهل سفر و در کارش بسیار سخت کوش بود. کرازبی در فیس بوکش نوشته بود: «سال ۲۰۱۶ بهترین سال‌ها خواهد بود.»
انریکه ریوس - ۲۵ ساله - اهل نیویوک بود و برای دیدار دوستش به فلوریدا آمده بود. او مددکار اجتماعی بود و با سالمندان کار می‌کرد. برای بازگرداندن جسد او به نیویورک تا کنون ۱۷ هزار دلار پول جمع شده است. او سه برادر، دو خواهر و مادرش را تنها گذاشت که همگی برای از دست دادن او در شوک هستند.
آنتانیو دیون بران - ۲۹ ساله - سرباز دانشجو بود. او به عنوان یک سرباز رزرو در خدمت ارتش ایالات متحده آمریکا بود و همچنین در دانشگاه فلوریدا در رشته عدالت کیفری تحصیل می‌کرد.
کوری جیمز کانل - ۲۱ ساله - با دوست دخترش به پالس آمده بود. او در رشته روزنامه نگاری ورزشی در کالج والنسیا تحصیل می‌کرد. دوست دخترش زنده ماند اما او جان خود را از دست داد.
خوان ریورا ولازیکیوز - ۳۷ ساله - مالک یک سالن آرایش بود. او به همراه دو دوست دیگرش در پالس کشته شد. او هم به مانند بسیاری دیگر از کشته‌شدگان اهل پورتوریکو بود. برادرش برای اینکه جسد او شناسایی شود، ۹ ساعت مقابل در بیمارستان ایستاده بود. او به خبرنگاران گفت: «برایم دست به گریبان شدن با این موضوع [مرگ برادر] بسیار دشوار است.»
لوئیس دانیل کند - ۳۹ ساله - آرایشگر بود. او به همراه خوان ریورا ولازیکیوز مدیریت سالن آرایشی‌ای در حومه اورلاندوی فلوریدا را به عهده داشت. دوستانش او هنرمند با استعدادی توصیف می‌کنند که در آرایشگری موفق بود.
خاویر خورخه ریس - ۴۰ ساله - برای شرکت طراحی لباس گوچی کار می‌کرد. او هم اهل پورتوریکو بود و در همانجا به دانشگاه رفته بود و سپس به آمریکا مهاجرت کرده بود. او دوست لوئیس دانیل کند و خوان ریورا ولازیکیوز بود این‌ها هر سه باهم کشته شدند. الن دوست و همکار خاویار در سوگ او نوشت: «تو را هرگز فراموش نخواهم کرد. تو به من حس یک زن و مادر زیبا را می‌دادی.» الن در ادامه از دوران بارداری‌اش می‌گوید که فرزندش همیشه به لمس خاویار واکنش نشان می‌داد و به شکم مادرش ضربه می‌زد. فرانس تامپسون - دوستی دیگر- در سوگ خاویر نوشت: «از تو ممنونم برای انرژی مثبتی که روی زمین باقی گذاشتی.»
سیمون آدریان کوریلو فرناندز (راست) - ۳۱ ساله - و و اسکار آرسنا مونترو (چپ) - ۲۶ ساله - شریک زندگی هم بودند. آنها هردو کشته شدند. سیمون کارگر مک دونالد بود. همسایه آنها به شبکه «ان بی سی» گفت که از مرگ آنها هم به شدت خشمگین است و هم غمگین: «آنها انسان‌های بی نظیری بودند.» این زوج در روز مرگ‌شان از تعطیلات در کنار آبشار نیاگارا باز گشته بودند. اسکار اهل جمهوری دومینیکن بود. پسر عموی او در یک پست در فیس بوکی نوشت: از خبر مرگ اسکار ویران شدم. او اسکار را فردی فروتن که عاشق خانواده‌اش بود، توصیف کرد.
جیسون بنیامین هوسوفات - ۱۹ ساله - در اورلاندو زندگی می‌کرد و به تازگی از کالجی در فلوریدا فارغ‌التحصیل شده بود. او رشته بازریابی خوانده بود. مارتین لورت مدیر اجرایی کالج، هوسوفات را یک دانش آموز استثنایی خواند. دایی‌اش هوسوفات را یک تکنولوژیست حرفه‌ای آگاه به همه چیز کامپیوتری توصیف کرد که دوست داشت کار کند. هوسوفات به عمویش گفته بود که به عکاسی دیجیتال علاقه پیدا کرده و می‌خواهد عکاسی شروع کند. هوسوفات پس از آغاز تیراندازی به مادرش زنگ زد و گفت که گیر افتاده است. مادرش به او التماس کرد که جایی پنهان شود و سپس به پلیس زنگ زد.
فرانک هرناندز - ۲۷ ساله - در مغازه لباس فروشی کلون کلاین کار می‌کرد. او سه سال پیش به اورلاندو آمده بود. در شب کشتار هرناندز به همراه دوست پسرش در کلوپ پالس بود. دوست پسرش از ناحیه پا گلوله خورد و در هرج و مرج و هراس مردم در کلوپ، این دو یکدیگر را گم کردند. خانواده او صبح روز یکشنبه زمانی که دیدند هرناندز تلفنش را بر نمی‌دارد از شهر لافایت به سمت اورلاندو آمدند، وقتی رسیدند جنازه فرزندشان شناسایی شده بود. دوستان هرناندز لذت رانندگی و آواز خواندن با هرناندز را از یاد نخواهند برد.
ژان نایوز رودریگز - ۲۷ ساله - یکی از آخرین قربانیان بود که شناسایی شد. برادر او تمام روز یکشنبه و دوشنبه تصویر او را در موبایلش به رهگذران، خدمه بیمارستان، نیروهای پلیس و دوربین رسانه‌ها نشان می‌داد و التماس می‌کرد که اگر کسی از او خبر دارد به او زنگ بزند. در مورد زندگی رودریگز اطلاعاتی در دست نیست اما دوستانش در فیس بوک از او به نیکی یاد کرده‌اند و یکی از اقوامش نوشته است: «از خدا می‌خواهم که به خانواده ما قدرت دهد که این تراژدی را سر کنیم.»
جول رایان پانیاگوا - ۳۱ ساله - و اهل مکزیک بود. او به تمپای فلوریدا آمده بود که دیگر بماند. دوستان و خانواده او را فردی با باورهای مذهبی، فروتن و شاد توصیف می‌کنند که همیشه سعی می‌کرده دیگران را نیز شاد کند. جول عاشق رقص بود.
در حالی که نام آلخاندرو باریوس مارتینز ۲۱ ساله، رسما به عنوان قربانیان در روز دوشنبه ۱۳ ژوئیه مشخص شد، هنوز هیچ کس از خانواده او به این خبر واکنش رسمی نشان نداده است. اطلاعاتی از زندگی آلخاندرو تا کنون به دست نیامده است.
خوان چاوز مارتینز - ۲۵ ساله - سرکارگر بود. او در یکی از اقامتگاه‌های تفریحی فلوریدا کار می‌کرد. رابرت اوردنته که زیردست مارتینز کار می‌کرد در مورد او نوشت: «خدا تو را رحمت کند و تو را در جلال خود و در آرامش نگه دارد. دوست خوب من، برادر من، رئیس من و‌ای انسان عالی.»
جرالد آرتور رایت - ۳۱ ساله - کارگر فصلی پارک تفریحی «دیزنی ولرد» در اورلاندو بود. دوستانش او را جری صدا می‌کرند و در مورد او می‌گوید: «جری مرد بزرگواری بود، آرام بود. کار کردن با او راحت بود. با تمام مهمانان [پارک دیزنی] فوق العاده بود. او همیشه لبخند به صورتش بود.» جری برای شرکت در جشن تولد دوستش به پالس رفته بود.
رودولفو آیالا-آیالا - ۳۳ ساله - برای بانک اهدای خون فلوریدا کار می‌کرد. او از پورتوریکو به اورلاندو آمده بود و در همان بانک خونی کار می‌کرد که در دو روز پس از کشتار اورلاندو، پر از داوطلبان دگرجنس‌گرایی شد که برای اهدای خون آمده بودند. چرا که بر طبق قوانین اهدای خون در آمریکا، مردان همجنس‌گرا حق ندارند خون بدهد. یک سخنگوی بانک اهدای خون فلوریدا در مورد آیلا-آیلا گفت که او به کارکنان بانک خون خیلی نزدیک بود: «نیازی به گفتن نیست که امروز، روز سخت در بانک خون است.»
پل ترل هنری - ۴۱ ساله - بازیکن حرفه‌ای بیلیارد بود. او دو فرزند و دوست پسرش را تنها گذاشت. فرانسیسکو هرناندز، دوست پسر هنری، خود را دل شکسته توصیف می‌کند. او می‌گوید: «هنری همیشه به من می‌گفت که به دانشگاه بروم. می‌خواهم به مدرسه و دانشگاه بازگردم.» دوستان هنری او را آدمی خوش مشرب توصیف می‌کنند که قابلیت این را داشته که همیشه همه را بخنداند.
انجل کاندلآریو پدرو - ۲۸ ساله - تکنسین چشم پزشکی بود. او در فیس بوک خود را فردی ماجراجو توصیف کرده که دوست دارد زندگی را آسان بگیرد اما مسئول هم هست. او هم اهل پورتوریکو بود و در آنجا پرستاری خوانده بود. پس از مهاجرت به آمریکا ابتدا در شیکاگو ساکن شده بود و به عنوان معلم رقص زومبا و فروشنده لباس کار کرده بود. انجل به تازگی مجوز کار به عنوان تکنسین چشم پزشکی را گرفته و کار جدیدش را آغاز کرده بود.
کریستوفر سانفلیز - ۲۴ ساله - کارمند بانک بود. دوستانش او را مردی مثبت توصیف می‌کنند. خانواده او پس از شنیدن خبر کشتار در پالس از تامپا به سمت اورلاندو حرکت کردند به این امید که فرزندشان را زنده بیابند. او کوبایی-آمریکایی بود. خانواده‌اش در سال‌های ۱۹۶۰ از کوبا به فلوریدا مهاجرت کرده بودند. کریستوفر در همان خانه کوچک صورتی رنگی زندگی می‌کرد که در آن بزرگ شده بود.
جرالدو اورتیز-خیمنز - ۲۵ ساله - آخرین قربانی‌ای بود که نام او مشخص شد. پلیس اورلاندو گفته بود که اول خانواده قربانی را خبر می‌کند و سپس رسانه‌ها را. جرالدو نیز اصلیت پورتوریکویی داشت. او در کارولینای، پورتوریکو زندگی می‌کرد و آنجا دانشجو بود. جراالدو برای تفریح به فلوریدا آمده بود، دوستانش را ول کرده بود و به پالس رفته بود. دوستانش در فیس بوک به دنبال او می‌گشتند. از زندگی او اطلاعاتی در دست نیست.