آیتالله علی خامنهای در دیدار با نمایندگان مجلس شورای اسلامی نهادهای فرهنگی را به ولنگاری متهم کرد و یک بار دیگر به تأکید خواهان سانسور اطلاعرسانی آزاد شد. او نمایندگان نومنتخب را تهدید کرد که مجلس شورای اسلامی را با آرای نسنجیدهشان به هرج و مرج دجار نکنند. نظم مطلوب رهبر چیست؟ او چه توقعی دارد و در عرصههای فرهنگی در سه سال گذشته چه ولنگاری اتفاق افتاده؟
برای بیرون آمدن از سرگردانی و حیرت، مبنا را بر این میگذاریم که این بار نگرانی آیتالله خامنهای بیجا نیست. به او حق میدهیم و چنین میپنداریم که دستگاههای فرهنگی کشور به راستی «بیاهتمام و ولنگار»اند و در جلوگیری از کالاهای فرهنگی مضر کوتاهی کردهاند.
هشدار رهبر را جدی میگیریم که در دیدار با نمایندگان مجلس دهم میگوید: «برخی مواقع در مقابل تولید یا ورود کالاهای فرهنگی مضر، موضعگیری و اقدامی نمیشود، زیرا این ترس وجود دارد که متهم به جلوگیری از جریان آزاد اطلاعات شوند.»
و این بار تصور میکنیم که حق با اوست: سختگیریها و رویکردهای سلبی و نظارتی و حجم سانسور در ایران حتی یک دهم غرب نیست و با این حال مسئولان در «جلوگیری از جریان اطلاعات آزاد هراس دارند.»
اگر مبنا را بر درستی نظرات آیتالله خامنهای بگذاریم، باید ببینیم در سه سالی که از روی کار آمدن دولت حسن روحانی میگذرد، چه بیبند و باری فرهنگی، چه ولنگاری و بیاخلاقی فرهنگی اتفاق افتاده؟ آیا این ولنگاریها چنانکه آیتالله جوادی آملی اعلام کرده بود، از نظر شرعی یک دیوثی سیاسی و فرهنگیست؟ آیا آیتالله خامنهای میخواهد بگوید وزیر ارشاد و معاونان فرهنگی و هنری و سینمایی او از نظر فرهنگی «دیاثت» دارند، بیغیرتاند، بیگانه را به خودی راه میدهند و ولنگاری و بیبند و باری را تحمل میکنند؟
بیبضاعتی وزارت ارشاد اسلامی
این حقیقت دارد که حسن روحانی، رییس جمهوری اسلامی در سخنرانی پربازتابش در تالار وحدت که به یک موعظه بلند شباهت داشت، در دیدار با گروهی از نویسندگان و هنرمندان اعلام کرده بود که تفکیک هنرمندان به دو گروه خودی و غیرخودی کار بیهودهایست و تلاش کرده بود دست نهادهای اطلاعاتی را تا حدی از فرهنگ ایران کوتاه کند.
اما این هم حقیقت دارد که کمیسیون فرهنگی مجلس نهم موفق شد با حاشیهسازی درباره هشت فیلم از بدنه سینمای اجتماعی ایران، از جمله فیلم «قصهها» ساخته رخشان بنیاعتماد و انتقاد از برگزاری کنسرتهای موسیقی و تکخوانی زنان، وزیر ارشاد اسلامی را تحت فشار قرار دهد و عملاً بخشی از حاکمیت ارشاد بر عرصههای فرهنگی را در اختیار دادستانهای منصوب رهبر و نیروی انتظامی تحت فرماندهی او قرار دهد. کنسرتهای موسیقی در شهرستانها همچنان لغو میشوند، تکخوانی زنان و هنرنمایی نوازندگان زن در شهرستانها عملاً امکانپذیر نیست. تنها دستاورد ارشاد اسلامی این بوده که فیلمهایی را که تا پیش از دولت روحانی ممنوع از نمایش بودهاند و برخی از آثار سینمای اجتماعی ایران را در گروه هنر و تجربه اکران کند و در اختیار گروه اندکی از مخاطبان قرار دهد.
در شبکه خانگی هم سریال پربیینده «شهرزاد» توزیع شد و تکانی به بازار خموده شبکه خانگی داد. آیا اینها جلوهای از ولنگاری و به تعبیر جوادی آملی دباثت و دیوثی در مفهوم راه دادن غیر خودی به خودیست؟
اگر به گفته علی جنتی توجه کنیم که اعلام کرده بود جلوگیری از لغو کنسرتهای موسیقی در بضاعت او نیست، به بیکفایتی وزارت ارشاد اسلامی پی میبریم. آیا رهبر جمهوری اسلامی میگوید وزارت ارشاد اسلامی ولنگار و بیاهتمام نباشد و به وظیفهاش در چارچوب قانون عمل کند؟ کاش چنین بود. این یک خواسته حداقلیست.
امپراطوریهای فرهنگی رهبر
سازمان تبلیغات اسلامی در کنار وزارت ارشاد دومین ستون فرهنگی ایران است. این سازمان که به ریاست مهدی خاموشی اداره میشود یک امپراطوری عظیم با بودجه کلان است. مهدی خاموشی را هم رهبر به این سمت منصوب کرده. یکی از وظایف سازمان تبلیغات اسلامی تولید کالاهای فرهنگی مانند سرویس تختخواب و کمد کودک «شکرستان» و خانواده «ثنا و ثمین و سینا» برای کودکان و نوجوانان است. دولت ۲۱ درصد از هزینه چنین تولیداتی را به عهده گرفته و این بودجه کلان در اختیار تولیدکنندههای مورد وثوق رهبر قرار میگیرد. علاوه بر این حوزه هنری که زیر نظر محسن مومنی شریف اداره میشود پرزورترین ناشر ایران است. بسیاری از کتابهای حوزه با دستخط رهبر و با تکیه بر بودجههای کلان به دهها چاپ میرسند و در کتابخانههای عمومی، مدارس و نهادهای دولتی و وابسته به دولت به رایگان توزیع میشوند. آیا رهبر جمهوری اسلامی این زیرمجموعههای فرهنگی بیت را به ولنگاری متهم کرده است؟ هر چه باشد آنها در رقابت با کالاهای فرهنگی مستقل شکست خوردهاند. در برابر کالاهای غربی هم از اول هیچ بختی نداشتهاند. آیا این شکست و تلف کردن بودجه کشور نمایانگر بیکفایتی، اهمالکاری و ولنگاری آنها نیست؟
صدا و سیمای جمهوری اسلامی هم که تاکنون در اختیار و انحصار رهبر بوده است. البته پس از استعفا/برکناری محمد سرافراز به دلیل بیکفایتی او و اختلاف دولت روحانی با صدا و سیمای رهبر در دوران پسابرجام، این احتمال به وجود آمده که برنامههای تلویزیونی تغییر کنند. آیا هشدار رهبر نسبت به ولنگاری نهادهای فرهنگی ناظر به این تغییرات محتمل است؟
در عرصه کتاب، نمایشگاه کتاب تهران موفق عمل کرد. با اینحال در اینجا هم حاکمیت ارشاد اسلامی محدود است. نهادهای اطلاعاتی همچنان بر انتشار کتاب نظارت دارند، سانسور، اینبار در «تعامل» با نویسندگان اعمال میشود و بر اساس اطلاعاتی که رادیو زمانه به دست آورده، صدور مجوز کتاب ممکن است تا هفت ماه به درازا بکشد. آیا معاون فرهنگی ارشاد در سانسور اهمال کرده و بیبند و باری و اباحهگری را ترویج داده؟ مصداق آن کدام کتاب است؟
تنها توقع ناچیز رهبر
دقیقاً هدف و تنها توقع و انتظار رهبر جمهوری اسلامی از مجلس دهم این است که با تشکیل یک کمیسیون فرهنگی بر گرته مجلس نهم در پی این مصداقها برآیند و همچنان حاکمیت ارشاد را به چالش بکشند. هیچ چیز خطرناکتر از جریان آزاد اطلاعات نیست. بدون سانسور سطح توقع مردم بالا میرود. آنگاه آزادی از پستوها و از منفذهایی که تدارک دیدهاند، رها میشود و مثل یک ویروس در سطح جامعه گسترش پیدا میکند. آنگاه تکلیف حوزه هنری، سازمان تبلیغات اسلامی، تلویزیون و رادیوی انحصاری و همه آنهایی که در بیکفایتی، با اهمالکاری و با ولنگاری از بودجه فرهنگی کشور تغذیه میکنند چه خواهد شد؟ سخنان رهبر جمهوری اسلامی از این نظر مثل هشدار سازمان بهداشت جهانی در پیشگیری از یک اپیدمی است: باید مانع شد از گسترش و همهگیر شدن آزادی.
کتابهایی سانسور شده با تیراژ هزار نسخه و خوانندگان محدود، اکران فیلمهایی با هزار تماشاگر، برگزاری کنسرت آنلاین برای تعداد اندکی از علاقمندان ایرادی ندارد. اما جریان آزاد اطلاعرسانی و فرهنگ؟ این یک ولنگاری و سهلانگاری نابخشودنیست. فرهنگ را باید در پستو کرد. این تنها توقع رهبر جمهوری اسلامیست.
برای درک نگرانی رهبر باید به ترکیب سیاسی مجلس دهم با ۱۲۳ نماینده اصلاحطلب، ۸۴ نماینده مستقل و ۸۰ نماینده اصولگرا توجه کرد. بسباری از نمایندگان به اصطلاح مستقل بلاتکلیفاند. اگر آنها درایت و به یک معنا «بصیرت» داشته باشند، به سخنان رهبر توجه کنند و با آرای نسجیدهشان مجلس را با اغتشاش مواجه نکنند، آنگاه میتوان به کمیسیون فرهنگی مجلس دهم و رویکردهای سلبی آن در جهت مهار کردن آزادی امید بست.
نگرانی رهبر بیهوده نیست.
بیشتر بخوانید:
E-Mail ist virenfrei.
دیروز رهبر؟!؟ اعلان از «پیری و پاتیلی» خود کرده و امروز از «احساس ولنگاری» خود گِله دارد در برابر گّله ای از گوسپندان!!!!
و هیچگونه جای تعجب ندارد که مردم ما چنین پیر و پاتیل ولنگاری را؛ که غیر از بروی صندلی نشستن و سخن راندن و دستور صادر کردن از روی نوشته هایی که دیگران برایش نوشته و یا قبلأ در گوشش خوانده اند کاری ازش بر نمیاید؛ از برای رهبری خود میپذیرند!!! هیچگونه!!! که انقلاب آخوندی یعنی عقل شویی!!! همچنانکه خداوند در قرآن اعلان میکند که وقتی عقل نباشد ولنگاری و بیهودگی و نابودی جایگزین حق و بینایی و رشد انسانی میشود (آیه ۱۰۰ در سوره ۱۰).
میرضا رضا / 05 June 2016
این ملا پریشان همین عید امسال همچون لنین عصر جدید اقتصاد را اولیت کشور معرفی کرده بود. چیزی نگذشت که نفوذ و مباحث امنیتی به اولویت آن ذهن آشفته تبدیل شد، سپس آموزش زبان و حالا وضع فرهنگ.
مردک بگذار حد اقل سه ماه از سال بگذرد بعد این همه خط عوض کن. همه فهمیدند در هیچ فکر و گفته خود جدی نیستی و تنها حنجره ای تازه می کنی هر از چند گاه.
از همه چیز مسخره تر آن است که تمام مفسرین و رسانه های فارسی زبان و آنهایی که بر مسایل ایران متمرکز هستند تنها نشسته اند که او حرفی بزند و آنها به تحلیل آن سخن بی هدف رها شده در فضا بپردازند. یکی نیست بگوید آقایان، خانمها ! سلولهای خاکستری قشر مخ خود را بیهوده به این بردگی نکشید. حاصلی ندارد جز گمراهی. خط مشی یک ملا در امور سیاست و مملکت داری تنها شبیه یک کلاف کامواست که از چنگ گربه ای رهایی یافته باشد.
ملا جماعت فقط حرف زور را می فهمد و آن هم وقتی که زور خیلی پر زور باشد!
سیما / 06 June 2016
نگرانی مقام عظمای ولایت رفع شدنی نیست ، چرا که نمیشود فرهنگ جامعه را تعطیل کرد و نه اسلام ناب ولایتی جز مداحی کالای فرهنگی برای عرضه کردن دارد . تا ابد هم نمیشود از زندگی حضرت عبدالعظیم و ائمه اطهار فیلم و سریال ساخت و به خورد مردم داد ، موسیقی هم به فتوای مقام عظمای ولایت کلا حرام است و اصولا اخانید محترم ذوق درک موسیقی را ندارند .
ناظر / 07 June 2016
اخیرا به طرز عجیبی میزان این سخنرانی و دیدارهای مواعظ رهبری زیاد شده است.
آیا رژیم به مرحله تکیندگی ورسیده و مثل دوران تحول سریع از دایناسوری به عصر پسادایناسوری رسیده؟!
دیگر ترفندهای عوام فریب پاسخ گو نیست گویا! مردم مذهبی هم به دین و مذهبی رسیده اند باق رائت جدا روحانیان. این مردم نماز میخوانند و روزه میگرند و حتی روضه خوانی ولی در عین حال حکومت از آن خود نمیدانند!
مردم مذهبی هم به سمت سکولاریسم گرایش پیدا کرده اند و دیگر حکومت مذهبی قبول ندارند.
مثلا حکومت به زور و تهید و مجازت مردم از ماهواره منع میکند سالها ولی اکثریت بالای 80 درصد ماهواره استفاده میکنند! یا مثلا مردم در تهرانی که به اندکی کاندیدا موسم به اصلاح طلب از فیلتر شدن رای میدهند و افراد سرشناش حاکمیت رد میکنند، ان بی اعتباری و نامشروعی حاکمیت میراسند در نزد اکثریت مردم!
روشن / 09 June 2016