سلام آقای زراعتی، پاسخی به مطلب شما مینویسم که در مورد مسلمانان ساکن سوئد و معضل بزرگ مسلمانانی است که با لباس شنا میکنند و با لباس به محوطه استخر میآیند. چون شما این معضل بزرگ را به بهداشت محیطهای عمومی ارتباط دادهاید، من لازم میدانم که درست مثل شما خاطرهای را ذکر کنم.
من به قول فرنگیها «نودیست» هستم؛ یعنی ترجیح میدهم که لخت مادرزاد بگردم که البته همه استخرهای ممالک غربی و آزاد این را قانونی نمیدانند و من برای لخت گشتن ناچار هستم قطار سوار شوم و به یک ساحل مخصوص بروم.
در کنار ترجیح به برهنگی، همچنین ترجیح میدهم که سر بدن خود بلای عجیب و غریبی نیاورم. به طور مثال خوشم نمیآید موهای بدنم را بزنم. به خودم میگویم برای چه من باید این همه دردسر بکشم، چون زن هستم؟ مردان سبیلکلفت همه بنا به هنجارهای اجتماعی موهای بدن خود را نگه میدارند، با همان موها شلوار کوتاه یا مایو میپوشند و به محیطهای عمومی از جمله استخر و سونا میروند. چرا فقط من مجبور باشم موهای بدنم را بزنم؟
این یادداشت در پاسخ به مطلب «یادداشتهایِ یک کتابفروش: لطفاً با لباس نروید توی استخر!» نوشته شده است. |
از این رو من سالهاست که هنجارهای اجتماعی در مورد موهای بدن را به رسمیت نمیشناسم. خدای لختیهای عالم را شکر تاکنون قانونی نتراشیدهاند که موهای بدن را باید تراشید. یک روز با همین بدن خودم بدون هیچ دستکاری، مایو پوشیدم و به استخر ساختمان رفتم.
وارد جکوزی عمومی که شدم مثل همیشه با خیال راحت رفتم و سر جای همیشگیام که پمپ آبش قویتر بود نشستم. یک زوج ایرانی دگرجنسگرا (یعنی یک زن به علاوه یک مرد) هم مقابل من نشستند. خانم شبیه هنرپیشههای اروپایی بود؛ موهای طلایی، صورت یک پریچهره. آقا یک چیزی شبیه خود من بود؛ موهای سیاه و پشمالو.
کمی که نشستند از روی آب ناگهان متوجه موهای دستان من شدند. بعد همین جوری پایینتر رفتند و متوجه پاهای من شدند. مرد به زن به زبان فارسی (که از قضا من بلد بودم) گفت: «این چرا اینجوریه؟ زنه؟ مرده؟» زن پاسخ داد: «ای کثافت؛ حالم بد شد. چرا اپیلاسیون نکرده؟»
آماده بودم که داد و بیداد کنم سرشان که «خودتان را جمع کنید؛ بدن من که دیگر کمتر از بدن شاخ شمشاد حضرت آقای شما مو دارد» که گزاره بعدی قضاوت این زوج در مورد من در فضای جکوزی پخش شد. خانم گفت: «این زنهای پاکستانی عادت ندارند اپیلاسیون کنند. کثافت حالم رو به هم زد.»
مرد که خیلی غیرتی شده بود که من فضای ساختمان سوپر شیکشان را با بدن پر از موی پاکستانیام آلوده کردهام، فوراً راهحلی به فکرش رسید: «این فضای استخر را با این کارش کثیف کرده است. این کار غیربهداشتی است. من همین الان میروم به مدیر ساختمان شکایت میکنم.»
و من کماکان محو دید زدن پاهای حضرت آقا بودم که تقریباً دو برابر پاهای من – مثلاً زن – مو داشت و به دلایلی فضا را هم آلوده نمیکرد. من زن همه این لقبها را به این دلیل گرفتم که حاضر نیستم موهای بدنم را با مومک و تیغ و هزار وسیله پردردسر دیگر بکنم یا بتراشم؟
برای من استفاده از موضوع بهداشت خیلی جالب است. چه چیزی بهداشتی است و به چه دلیل؟ پاهای پر از موی یک مرد پاک است اما پاهای پر از موی یک زن ناپاک است؟
مایو دو تیکه زنانه بهداشتی است اما این مایو اسلامیها که سر تا پا را میپوشاند و شبیه لباس غواصی است بهداشتی نیست؟ مایو که به همه سوراخهای بدن انسان وصل است تمیز است، اما لباس سرتاسری کثیف است؟
بدن انسان، خود بدن انسان با پوست و بزاق و همه سوراخهای آن یکی از آلودهترین مکانهاست. شما اگر به شکل محافظهکاری نگران بهداشت هستید اصلاً نباید در مکانهای عمومی حاضر شوید.
دهان انسان، جایی که در تمام استخرها به آب باز است و با آب تماس دارد، در انسان سالم که بیمار نیست، معمولاً محل زندگی میلیونها باکتری مفید و غیرمفید است و حتی مضر و بیماریزاست. هر بار که انسان کسی را از لب میبوسد و دهان و زبانها باهم تماس دارند نزدیک به ۸۰ میلیون باکتری بین دو دهان رد و بد میشوند.
در حقیقت این دهان خودش یکی از آلودهترین مکانهای عالم هستی است. همان دهان که در استخر آب میرود تویش و بعد تف میکند بیرون.
حالا اگر انسان ناقل ویروس ساده سرماخوردگی باشد هم از دهان و مجاری بینی ویروسها به هر حال به آب منتقل خواهند شد. و استفاده از کلر در استخرها برای همین این بدنهاست، چه ملبس به دو تیکه باشند و چه سرتاسری.
از باقی سوراخهای بدن و تعداد باکتریهایشان بگذریم که آمار و ارقام میزان باکتریهای همه سوراخهای بدن را دانشمندان در آوردهاند.
راستش به نظر من مشکل شما با آن خانم سوئدی نوکیش مسلمان، یا مسلمانهایی که با لباسهای سرتاسری شنا به استخر میآیند، این نیست که اینها قوانین سکولار و سوپر علمی کشور سوئد را بنا به روش زندگی خود تغییر دادهاند. به نظر من مشکل آلودگی و بهداشت هم نیست. با یک تحقیقات سرانگشتی ساده در «گوگل» هم میتوانستید بفهمید که آیا لباس سرتاسری شنا خطرناک است یا نه.
به نظر من مشکل دیگریستیزی و نیاز برای گرفتن برتری اخلاقی نسبت به دیگری است.
حالا از من زن پشمالوی پاکستانی بشنوید: راههای بهتری برای دیگریستیزی هست، لازم نیست آدم دست به دامن علم و بهداشت شود.
مطالب مرتبط
مهدی هنرپرداز: لطفاً با عینک نژادپرستى وارد نشوید!
عنوان درست مطلب اين است: براي كثيفي خود توجيه بهداشتى نتراشيد!
شكيبا / 04 June 2016
اين نويسنده اصلا نفهميده كه موضوع مايوى اسلامى نيست! خانوم جان شما اگه با موهاي بدنتون مشكلي ندارين ما هم مشكلي نداريم. اما هم شما هم اون آقا اگه دوش نگيرين يا با شلوار لى بياين تو آب به ديگران هم آسيب مى زنين. دوش براي همينه. تمام استخرهاي دنيا بايد دوششون رو جمع كنن لابد چون سوراخ بدن مردم و دهنشون ميكرب داره و پاك نمى شه.!!!!!!!
در ضمن خودتون هم از گوگل استفاده كنين :)))
عليرضا / 04 June 2016
آفرین به شما.
موسوی / 04 June 2016
نوشتن آن نوشته از ناصر زراعتی بعید بود. آرزو اینکه با توجه به معرفتی که در او سراغ می رود،جوهر انتقاد این خانم را پذیرفته و با برداشت مسلمان ستیزانه ای که می توان از نوشته اش گرفت، مخالفت کند و مسولانه دلیل لزوم پرداختن به این مطلب را برای خواننده توضیح دهد. با احترام و تشکر نسبت به او، علیرضا
علیرضا / 04 June 2016
اتفاقا من هم اینو نوشتم اون زیر . واقعا چرا پشم و پیل مردها غیر بهداشتی نیست ولی موی بدن زن ها که به مراتب کمتره غیر بهداشتی و چندشه ؟!
بردار / 04 June 2016
متاسفانه آنچه خانم کاموری درباره رفتار غیر اجتماعی، غیردموکراتیک و تفرعن بیادبانه زوج ایرانی در استخر نوشتهاند، که تنگنظری، تحقیر ملتهای همسایه و دخالت در امور فردی را تا سرحد خبر چینی برای خود مجاز میدانند، پدیده نادری نیست به ویژه در مهاجرت. این بخش از هموطنان ما که نسلهای متوالی زیر سلطه حکومتهای خودکامه پرورش یافتهاند، به محض آنکه به کشورهای غربی پای میگذارند و از مواهب آزادی و دموکراسی بهرهمند میشوند، در حالیکه اهالی کشور میزبان را میستایند، به تحقیر دیگر ملیتهای مهاجر میپردازند و تلاش میکنند که ثابت کنند که به تیره و نژادی برتر تعلق دارند و به ویژه هیچگونه شباهت و خویشاوندی با هندی، پاکستانی، ترک و عرب ندارند. هیستری بلوند کردن مو، جراحی بینی، آرایشهای افراطی و….و… بخشا از این کمپلس تاریخی سرچشمه میگیرد، افسوس….
فرخنده دریایی / 04 June 2016
نویسنده این مقاله چه قدر منطقی هستند!! فرق پتو پوشیدن با مایو را خیلی خوب درک نموده اند…
وحید / 04 June 2016
من خودم مقیم سوئد هستم و پوششی که در ایران داشتم روهم اینجا دارم ،اما خب کلا استخر دوست ندارم و نرفتم تابحال. تا به همین امروز حتی یک سوئدی از من نپرسیده که چرا حجاب دارم اما چندین ایرانی هموطن پرسیدن که چرا حجاب دارم ،و بقول خودشون بهتره که اون تیکه رو از سرم بردارم و آزاد باشم اما از نظر من آزادی یعنی همینکه من حق انتخاب دارم . مقاله ی زیبایی بود .
نازنین / 04 June 2016
حرف نوبسنده منطقی است ولی ربطی به موضوع نداشت
چون مسلمانان با مایوی اسلامی وارد استخر نمی شوند بلکه با لباسهای معمولی شان وارد می شوند
شهلا فرید / 04 June 2016
نویسنده این مفاله لابد علم غیب داشته اند که جناب زراعتی را اسلام هراس معرفی کرده و معلوم نیست بر اساس کدام مدرک و استذلال و توجیه منطقی ، ایشان را متهم به اسلام هراسی نموده اند .
اگر کوچکترین انتفاد نسبت به رفتار جاهلانه مسلمین ، می شود رفتاری ( اسلام هراسی ) پس بیشتر ملتهای جهان اسلام هراسند و خود نمیدانند .
بهتر است به جای این همه انتقاد و توهین عجیب و غریب برای یک مطلب مفید و منطقی که اتفاقآ خواسته به حقی هم هست ، با اندیشیدن و پیدا کردن راهکار های مناسب ، جهت بهداشت عمومی محیط های اینچنینی چاره جوئی گردیده و با تصویب قوانین ارزنده ، دیگر شاهد اینگونه رفتار های غیر عرف نباشیم .
—–
نازلی کاموری: سلام به جناب بهنام، کامنت گذار شماره ۱۰، به تاریخ ۱۵ خرداد.
من چون از خوانندگان دائمی نظرات شما پای مطالب زمانه هستم، تا حدودی میدانم که خواستگاه شما چیست. همچنین از زاویه نگاه انتقادی شما نسبت به استبداد دینی و یا سرکوبگری بهواسطه اتصال به آسمان و تعالی خبر دارم و با آن تا حدود زیادی موافقم.
موضوع انتقاد به رفتار «جاهلانه» مسلمانان – چنان که شما میگوید – نیست. موضوع این است که ما دقیقاً داریم به چه رفتاری یا خشونتی انتقاد وارد میکنیم؟
اگر شما انتقاد وارد کنید به منش خشونتآمیز برخی از مسلمانان نسبت به زنان و دختران در مثلاً عمل ختنه زنان، این موضوع حقوق انسانهایی است که در کودکی از خود نمیتوانند دفاعی کنند و مثلاً خانواده بنا به سنتی آنها را ختنه میکنند.
اما واقعاً این جوامع اروپایی کلی دستاورد در حوزه حقوق فردی و حقوق مدنی به دست آوردهاند. با این دستاوردها یک اخلاق لیبرالی آمده است که حاکم بر بیشتر دمکراسیهای غربی است. بنا به این اخلاق لیبرال دیگر حق پوشش موضوعی فردی است. اینکه زنی با لباس سرتاسری شنا کند یا با لباس دو تکه واقعاً آسیبی جدی به دیگری نمیرسد (اینکه کسی سلیقهاش این است که چنین صحنهای را نبیند دیگر آسیب جدی محسوب نمیشود).
مشکل متن مورد نقد این متن این نبود که نقد مسلمانها یا منش زندگی مسلمانها کرده بود. مشکل متن این بود که از تمام زوایایی که میشود نقد کرد، دقیقاً آن چیزی را هدف قرار داده بود که جزئی از آزادیهای مدنی و فردی فرد است و دستاوردی است که جامعه لیبرال در طی سالها مبارزه بهدست آورده است. یعنی آزادیهای فردی برای انتخاب. متن ابتدا به تشویش عقیده یک زن نوکیش مسلمان پرداخته بود. سپس آن زن را بدون عاملیت فرض کرده بود و با زیر سؤال بردن عاملیت آن زن به این نتیجه رسیده بود که به دلیل ازدواج با یک مرد مسلمان است که مسلمان شده است. سپس هم به سراغ حق آزادی پوشش زنان مسلمان رفته بود. اگر بخواهیم خیلی خودمانی نگاه کنیم به موضوع از تمام زوایایی که میشود به خاطرش خشونت برخی از مسلمانان را نقد کرد، گذشته بود و یک راست یخه زنان را گرفته بود.
شما موضوع بهداشت عمومی را مجدد مطرح کردید. جهت بهداشت عمومی محیطهایی مثل استخرهای عمومی در جایی که فرهنگهای مختلف باهم زندگی میکنند بهترین چاره این است که قانون وضع شود که با لباسی که بیرون پوشیده شده در استخر شنا نکنید. دیگر اگر کسی میخواهد بورکینی (بیکینی مسلمانی پوشیده بپوشد)، خب بپوشد. این موضوع به کسی آسیبی نخواهد رساند. این لباسها بیشباهت به لباسهای غواصی نیست که افراد به دلایل سکولار میپوشند – معمولاً به دلیل سردی آب اقیانوسها و خطر آسیب به بدن در غواصی.
در مورد عرف هم که نوشتید. عرف مقدس نیست. من ساکن شهر تورنتو کانادا هستم. اینجا سالها یک جدال حقوقی بین فمنیستها و دولت محلی استان انتاریو بر سر موضوع سینه زنان برقرار بود. فمنیستها میگفتند فرقی نباید بین سینه مرد و زن باشد و زنان باید آزاد باشند که در فضای عمومی جایی که مردان اجازه لختی و برهنگی دارند، پستانها را بیرون بریزند و راحت باشند. نهایت در چندین دادگاه مختلف فمنیستها این حق را گرفتند. قانون استخرها و ساحلها و حتی خیابانها تغییر کرد. این حق یک حق مدنی بود که به دست آمد. بهواسطه آن عرف هم تغییر کرد یا تغییر خواهد کرد.
واقعاً همین یک حق ساده آزادی پوشش را دستکم نگیرید. مردم برای این حق جنگیدهاند. درست است که اکنون جنگی سرد در جهان برقرار است اما زنی که برای شنا میآید و لباس سرتاسری میپوشد نماینده داعش نیست. او آمده است که شنا کند.
اگر به پایان این متن رسیدهاید از شما تشکر میکنم که وقت گذاشتید و این نظر طولانی را خواندید.
نازلی کاموری
بهنام / 04 June 2016
من اكثر اين مطالب را خواندم . كه نويسنده بسيار با كلمات بازى كرده
اما كوتاه ميتوان گفت چه زن چه مرد بايد تميز و خوش بو باشد.
من مثل نويسنده مطلب كه زياد از حد به مختصات آدمها پرداخته
وارد نميشوم. رفتن در آب به قصد آب تنى چه استخر و
دريا بايد با لباس مخصوص باشد و استاندارد ها را رعايت كرد.
خانم هاى مسلمان كه با لباس شنا ميكنند حتماً به دستور دين خود عمل
ميكنند . اما در ممالك كافر اين كار را نكنند بهتر است تا وسيله خنده
خارجيهاى كافر نشوند. در خاتمه ميدانم كه خانمهاى ايرانى كه تاج
سر ما مردان ايرانى هستند هيچ گاه دست به چنين حماقتى
نخواهند زد.
آدم / 05 June 2016
آقای علیرضا!
متشکرم از نظر لطف شما…
من یک بار دیگر یادداشت خودم را خواندم. تمام کامنتها را هم خواندم.
نظرم را در همین جا در مورد نوشته خانم کاموری نوشتم و از پاسخ و توصیه ایشان هم تشکر کردم. اگر درست درک کرده باشم «جوهر انتقاد» ایشان را میتوان چنین خلاصه کرد: «همه انسانها با هم برابرند: زن و مرد با هر گونه باور و از هر جایی در این جهان.»
تنها جاهلان و متعصبان اند که ممکن است چنین حرفی را نپذیرند.
و اما «مخالفت» کردن من با «برداشت مسلمان ستیزانه» برخی خوانندگان آن یادداشت چه ثمری دارد؟
مینویسم «برخی» چون اگر کامنتها را بخوانید میبینید که همه چنین برداشتی (یا غریب تر از آن برداشت «نژادپرستانه» و »تحقیر نژادی»!) از آن یادداشت ساده و روشن نداشته اند. خیلیها حرفهایم را درست درک کرده اند.
در آغاز دو سه موردی را در کامنتها ساده و روشن توضیح دادم. بعد دیدم خیر… این کار بخیه به آبدوغ زدن است و وقت تلف کردن: توضیح واضحات به اشخاصی که به دلیل «تعصب» (به قول عبید زاکانی نازنین:) سخنی را «به غرض» میشنوند (در این مورد «میخوانند») هیچ فایده ای ندارد… با کسانی که خود را در پس نامهایی ساختگی پنهان میکنند و هیچ هدفی ندارند جز اهانت و نیش و کنایه زدن و اتهام (ناوارد) وارد ساختن و ایجاد «ترور» (در معنای درست کلمه که همان «وحشت» باشد!) چه میتوان کرد؟… وقتی حرفی روشن نوشته میشود چه لزومی دارد اعلام «مخالفت» با برداشتهای نادرست کسانی که «مغرض»اند؟
من هم «با احترام و تشکر نسبت به» شما دوست بامحبت نادیده باید عرض کنم که در همان یادداشت «مسولانه» «دلیل پرداختن به آن مطلب را برای خواننده توضیح» داده ام. حتا در پایان نوشته ام که آن خانمهای مسلمان مومن محجبه میتوانند بروند تقاضا کنند برایشان استخر «زنانه» ایجاد کنند یا (به نسبت تعدادشان) بخواهند که یک یا دو روز در هفته همین استخرهای عمومی مختلط معمولی را «زنانه» کنند تا آنگاه با خیال راحت مایو معمولی بپوشند و شنا و آب بازی کنند و واقعا لذت ببرند از این ورزش خوب لذتبخش… بدون نگرانی از ارتکاب گناه که (به باور ایشان) موجب میشود به جهنم بیفتند و در آخرت در آن آتش سوزان جزغاله شوند و باز هم در کنار من نوعی و امثال من نوعی حتما (به زعم آنان:) «جهنمی» ناچار باشند در آنجا نیز حجاب کاملشان را رعایت کنند!
ناصر زراعتی / 05 June 2016
من یک مسلمان زاده ام و دقیقا” هم میدانم که از چه می هراسم
یک نگاهی به رشد افراطیگری در اروپا بیندازید میبینید که تعداد آدم هایی که برای دوساعت آینده شان برنامه ای ندارند ولی میخواهند پس از مرگ به بهشت بروند خیلی زیاد شده است و این همان چیزیست که هراس ایجاد میکند و احترام زیادی به این عقیده نتیجه اش میشود اتفاقات پاریس و بروکسل و کسی چه میداند بعدی کجا. رخ بدهد در ضمن استخر و نحوه استفاده از آن آدابی دارد اگر مسلکی را پذیرفتید که در آن اختلاط مرد و زن حرام است چرا باید آن را هرجور خودمان خواستیم عوضش کنیم؟؟
خانم ی که معتقدی نباید چشم نامحرم به شما بیفتد (نه آن خانمی که دوست ندارد اندامش را کسی ببیند یا به هر دلیل شخصی با لباس غواصی ! شنا میکن) این استخر های مختلط بلاد کفر جای شما نیست خب
شما حداکثر باید در یک جایی مثل عربستان زندگی کنید باور کنید اسلام راستین را آن ها دارند اجرا میکنند مگر نگاه به چهره زن نامحرم حرام نیست مگه لباس شنای شما به تنت نمیچسبد؟
مگر از چشمان مردان اشعه ای بیرون نمی آید که زنان را دچار پیری زود رس میکند؟
آن هایی که دم از احترام به عقاید و حقوق دیگران میزنند مطمئن باشند که رشد این نوع مسلمانی و بنیاد گرایی چالش دهه های آینده اروپا و چه شاید جهان است
وحید / 05 June 2016
سرکار خانم نازلی کاموری :
به نظر بنده ، وقتی جناب زراعتی دست به قلم شده و موضوع مهمی را از بعدی انتقادی مطرح نموده اند ، با هیچ تعمدی نسبت به جنس زن مطلب را نگارش کرده اند و منظورشان تنها مذهب اینگونه بانوان بوده است .
مسئله این است که اگر مسلمانان در بلاد پیشرفته و دارای دموکراسی و آزادی ، حق زندگی و کار دارند ، طبیعتآ باید خود را با فرهنگ و قوانین و مقررات آن جوامع نیز تطبیق داده و پیرو اکثریت باشند ، نه اینکه با زیر پا گذاشتن ( عرف ) جامعه به بهانه محدودیتهای مذهبی و سلیقه ای ، در واقع به نوعی به تمامی این حقوقی که به گفته صحیح شما ( مردم برای این حق جنگیده اند ) در افتاده و دهن کجی کنند و در مقابل درخواست رعایت حداقلی آن ، با توجیهات غیر منطقی ، جبهه گزفته و بخواهند خواسته های خود را به اجبار به دیگران تحمیل نمایند .
مانند همین مسئله که به خاطر بهداشت عمومی و کم کردن عوارش بهداشتی مختص به چنین مکانهایی می باشد .
نوشته بودید ( عرف ) مقدس نیست .بله در واقع نه تنها ( عرف ) بلکه حداقل از نظر اینجانب هیچ چیز مقدسی اعم از مادی و معنوی وجود ندارد ، اما وقتی یک مسئله ای در جامعه ( عرف ) شد ، که اتفاقآ مفید فایده بوده و به بهبود شرایط انسانی و اجتماعی کمک می کند ، آنوقت بهتر است که آن ( عرف ) را رعایت نموده و از آن پاسداری نمود .
ضمنآ تا فراموش نشده ، نظر بنده هم اصلآ و ابدآ نسبت به بانوان محترم منفی نبوده و نیست و معتقدم که همه انسانها برابرند و هیچ تبعیضی نباید نسبت به آنها قائل شد ، ولی طنز تلخش اینجاست که بیشترین خشونتها و جرائم نسبت به بانوان محترم ، توسط همین مردان مسلمان و مذهبی صورت می گیرد و متاسفانه نمونه های بارز آن را میتوانیم در جشنهای سال نو میلادی در آلمان و جدیدآ در جشنواره موسیقی آن کشور سراغ بگیریم .
شاید هم ما مسلمین تحمل و ظرفیت آزادی و دموکراسی را نداریم .
در پایان ضمن تشکر از جنابعالی به خاطر توجه به کامنتهای ناقابل بنده ، برایتان آرزوی موفقیت دارم .
بهنام / 05 June 2016
آدمی با عقل متعارف وفارغ از تعصب به حیرت میافته که
قسمتی ازآیات قرآن (آیات مدنی) سراسر توهین وتحقیری ست
آمیخته با رنگ و لعابی نژاد پرستانه؛ را رها کرده و چسبیده اند
به انتقادی بجا ازحرکتی بسیار زنندهء و مغایر با اصول بهداشت عمومی…
با سپاس ازآقای ناصر زراعتی برای طرح چنین مباحثی در جوامع
متمدن ؛ و شناختن هنجارها…
reza / 05 June 2016
آقای زراعتی، ممنون از توجه ات. متاسفانه پاسخ شما مرا هم دچار تردید کرد. شما که بزرگ شده ی به گمان خانی اباد هستی اما با بزرگ شدگان دیگر اجزا جوامع ناهمگون هم نشست و برخاست کرده ای، می باید در بحث جامعه شناسی و درک ذهنیت های متفاوت انسان ها دانش شایسته ای داشته باشی. چرا این همه پیش داوری می کنید؟ چرا این گونه عامیانه به قضاوت می نشینی:
” بدون نگرانی از ارتکاب گناه که (به باور ایشان) موجب میشود به جهنم بیفتند و در آخرت در آن آتش سوزان جزغاله شوند و باز هم در کنار من نوعی و امثال من نوعی حتما (به زعم آنان:) «جهنمی» ناچار باشند در آنجا نیز حجاب کاملشان را رعایت کنند!”
آقای نویسنده، هیچ کدام از آن بی نوایان شما را جهمنی نگفته اند. هیچ کدام از آنها مزاحم شما نشده اند. از شما نپرسیده اند پیرو چه آیینی هستی، ولی شما بزرگوار، مثل این می نویسی که انگار با همه ی آن آب بازان سیاه پوش که غالبن نوجوان هم هستند و یا آن خانم تازه مسلمان شده، نشسته ای و از آنها نطرشان را درمورد خودت پرسیده ای. آقای زراعتی عزیزم ، به خوبترین کتاب کتاب های خوبت قسم ، اگر با آنها (جوانان مسلمان اکثرا آفریقایی ساکن سوید)بنشینی و با آنها به عنوان یک” روشنفکر انسانگرای ایرانی” کمی گفتگو کنی، در وجودشان مهر و محبتی می بینی که ذره ایش برای پاک کردن همه ی این جهان تحت سلطه ی سفید پوشان ناپاک کافیست. و مطمین باش که اینجانب با اعتماد و رضایت وجدانی ی کامل، بی دین و خدا ناباورم.
علیرضا / 05 June 2016
پیش ازطرح عناوین اسلام هراسی ابتدا به خود بپردازیم و دین خود …
سورهء توبه آیه ۱۲۳
“يا اَيّهُاَ اّلَذيَنَ آمنُوا قاتلُوا اّلذَينَ يَلُونَكُمْ مِنَ اْلكُفّارِ وَ لْيَجِدُواَ فيكُمْ غِلْظَهً”
گروه مؤمنان بكشيد كافران را يكی پس از ديگری (هر كه نزديكتر و بيشتر در دسترس است) آنان بايد سختگيری و عدم گذشت و ملايمت را در شما احساس كنند.
امر به شدت عمل در سوره تحريم كه از سورههی اواخر سالهی هجرت است نيز ديده ميشود
سورهء نساء آیه ۳۴
“وَ الّلاتی تَخافُونَ نُشُوزِهُنَّ فَعظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فيِ الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ…”
اگر زن شما در مقام نافرمانی و سركشی برآمد نخست او را پند دهيد، اگر به راه نيامد از همخوابگی محرومش سازيد و اگر باز تسليم نشد و اطاعت نكرد او را بزنيد
سورهء بقره آیه ۲۲۳
نِساؤُكُمْ حَرْثُ لَكُمْ فَاْتُوا حْرَثَكُمْ أنّی شِئْتُمْ.
يعنی زنان شما كشت شمايند و در هر کجای كشت خود ميتوانيد وارد شويد”.
ای محمد پیامبراسلام ازتو دربارهء عادت ماهیانه زنان پرسیدند بگو
آن رنجی ست برای شما از سوی الله…( آیه ۲۲۲ سورهء بقره )
دوست خیالی محمد این رنج و عذاب!!؟؟ نیست بلکه ضروری ترین
مکانیسم برای تولید مثل وتداوم نسل بشر است…
در قران آیات فراوانی درمورد کنیزان و آداب برده داری وجود دارد (روم 28 ، نخل 75، بقره 178، نور 33، بقره 221، نسا 25، معارج 30-29 ، المومنون 1-7، نسا 24 ، مائده 89 ، مجادله 3، نسا 92 ، البلدان 12-13، نور 31، نور 58 ، احزاب 55 ، انفال 67 ، احزاب 50 ، احزاب 52، نسا 36).
با مطالعه این ایات انسان امروزی خجالت زده می شود که خدای عالم و قادر و عادل انسانها را اینگونه تقسیم کرده و خجالت اورتر اجازه استفاده جنسی یا وجود برده جنسی است (نسا 25 _24، معارج 29-30، المومنون 1-7)
reza / 05 June 2016
به نظرم آقای زراعتی اگر قرار بود متوجه انتقادات بشود تا حالا شده بود. جالب است که بعد از این همه حرف و حدیث باز هم منتقدان میشوند مغرض و متعصب و آقای نویسنده یک درصد شک به خودش راه نمیدهد. از آن طرف هم که دوستان و موافقشان به کنایه و در جاهای دیگر از بر دار شدن حلاجها و شیخ اشراقها حرف میزنند. پیشنهاد میکنم دوستان منتقد هم دیگر آب در هاون نکوبند که نرود میخ آهنین در سنگ ظاهرا.
جناب زراعتی!
باور کنید شما یک متن پیش پاافتاده نوشتهاید که اصلا ظرفیت آن را ندارد کسی بخواهد برداشتهای غریبی ازش بکند. اصلا کل متنتان بر اساس یک کجفهمی و اشتباه گرفتن مایوی پوشیده با لباس معمول شکل گرفته. برای پایین نیامدن از موضع- هر چقدر هم که غلط باشد- جایزه گذاشتهاند که کوتاه نمیآیید؟
بهار.پ / 05 June 2016
نا زلی جان اگر شما واقعا نودیست هستی از حق خود برای شنا د.ر استخر عمومی لخت مادر زاد دفاع کنی. منتها شما از حق خودت می گذری و از حق خانمهای با بورکینی دفاع میکنی. اینهمه از خود گذشتگی بخاطر بانوان مسلمان در غرب بر ایم سئوال بر انگیز است در حالی که همین بانوان مسلمان هر روزه از. حقوق اولیه انسانی در جوامع خود محرومند و مدافعان نودیستشان در مطبوعات. و جراید کشورهای اسلامی قلم فرسایی نمیکنند. بدین دلیل که کوچکترین قلم فرسایی در مو د حقوق زنان در این جوامع با تهمت زندیق و کافر و حکم اعدام و قتل شما همراه خواهد بود..
در مور زوج ایرانی نژاد پرست باید عرض کنم از این تیپ افر اد کما بیش در همه کشور ها و ملیتها م جود است حتی بین سیاهپوستان افراد که شخصا شاهد بودم . کلا این گونه افراد با حقیر تر شمردن دیگران سعی در. بالا کشیدن خود. حقیر و نادان را دارند.
در مورد اسلامو فوبی من همانقدر اسلامو فوبی دارم که نازیسم فوبی و فاشیسم فوبی و کمونیسم فوبی دارم اینهم بخاطر تجربیات شخصی. و تاریخی است. از این ایدولوژی های بشر ستزانه. که جان انسانها برایشان. پشیزی ارزش ندارد.. اینها هر روز سر میبرند سنگسار میکنند بخاطر کوچکترین چیزی و شما از اسلامو فوبی حرف میزنید؟
roozbeh / 06 June 2016
من هم با بخشی از نظر روزبه موافقم. این برقع پوشانی که در کشور و فرهنگ بیگانه این چنین تهاجمی رفتار میکنند و لباس و مانتوی اسلامی خودشان را حتی در استخرهای عمومی کشورهای اروپایی تحمیل میکنند، اگر دستشان برسد ، نودیستهایی همچون خانم نویسنده نازک دل را، تکه تکه میکنند تا چشم مردان مسلمان بر بدن برهنه او نیفتد و اختیار از دست ندهند. لازم است که این مؤمنین رادیکال و خود مرکز بین، احترام گذاشتن به “دیگری” را حداقل در کشورهایی که به آنها پناه میدهند، یاد بگیرند.
ر.هرمزان / 06 June 2016
اسلام هراسی، سپری علیه نقد
امین قضایی
اسلام هراسی یا اسلاموفوبیا (Islamophobia) اتهام یا برچسبی است که مسلمانان یا مدافعین مسلمان به خصوص در آکادمی کشورهای غربی، به هر کسی که (درست یا غلط) منتقد اسلام باشد، وارد میکنند. ما در این مقاله میخواهیم دروغین و کاذب بودن این برچسب را نشان دهیم. اما قبل از آن می خواهم توجه خواننده را به اهمیت این موضوع جلب کنم. متاسفانه ایشان توانسته اند این عنوان را به خصوص در کشورهای غربی (در کشورهای اسلامی با زور و چماق مخالفین را سرکوب میکنند) جا بیاندازند طوری که امروزه کمتر کسی خصوصا اگر اهل کشورهای غربی باشد، جرات نقد اسلام را به خود می دهد تا مبادا عنوان نژادپرست یا اسلام ستیز یا اسلام هراس به او داده شود. این سکوت شرم آور غربیان با سرکوب بی شرمانه مسلمانان در جهان اسلام همدست شده است.
خوشبختانه هستند معدود افرادی که در این زمینه به روشنگری دست می زنند. برای نشان دادن اهمیت موضوع، بهتر است نگاهی به ویدئوی الحاقی به این مقاله بیاندازیم. من بخشی از یک بحث داغ را بین سام هریس (اته ئیست و منتقد اسلام) و بن افلک (هنرپیشه و فیلم سازی آمریکایی) را در برنامه تلویزیونی بیل مار تحت عنوان overtime، آورده ام. از میزان بازدیدهای همین ویدئو در یوتیوب می توان فهمید که این بحث تا چه جنجالی شده است. بخشی از بحث را در اینجا ترجمه کرده ام. https://youtu.be/vln9D81eO60
مشروح گزارش را در سایت کانون آگنوستیگ های ایران دنبال کنید. Agnostics
reza / 07 June 2016
عالی بود.
یحیی / 07 June 2016
نازلی کاموری عزیز
نمیدانم مدت زیادی است که در ایران زندگی نمی کنید یا به تازگی جلای وطن کرده اید. بنده در مورد انتقادات شما کاملا همدل هستم ولی فکر می کنم شما کمی دچار سوء برداشت شدید. البته من خیال ندارم از طرف کسی به شما جواب بدهم یا از آقای زراعتی همچون شما عزیز دفاع کنم.ولی از طرف خودم که فعلا در جامعه ایران و تحت حکومتی اسلامی یا حداقل مدعی اسلامی بودن زندگی میکنم، میتوانم هراس دیگران را از اسلام و مسلمانان تا حدودی درک کنم (البته بنده نمیدانم که آیا آقای زراعتی اسلام هراس هست یا نه ولی بنده به شدت از اسلام عزیز در هراسم). زندگی در شرایطی همچون شرایط ایران که با انواع ناهنجاری های فرهنگی و اقتصادی و… همراه است در این اسلام هراسی بنده نقشی بسیار مهم و بل تعیین کننده داشته است.شاید اگر بنده یا امثال بنده از دور(مثلا از استکهلم) آتش این اسلام عزیز را حس و لمس میکردیم چه بسا در شرایط آب و هوایی آن دیار خصوصا در زمستان مشتاق دیدار چهره رئوف اسلام عزیز میشدیم ولی افسوس که در ایران و در این مرز پر گهر و در سایه اسلام ناب بنده و امثال بنده بیشتر نگران این هستیم که گشت ارشاد همسرانمان یا دخترانمان یا خواهرانمان یا مادرانمان را چگونه ارشاد میکند. من به تمامی معنا و با تمام وجود از اسلام هراس دارم و اگر مثل آقای زراعتی من هم زمانی از این ملک بیرون شدم و در صحرای نوادا یا زیر آبشار نیاگارا مسلمانی را دیدم که بر طبق سنت و شریعت (چه زن و چه مرد) اسلامی رفتار میکند مطمئن باشید با اولین پرواز یا اولین اتوبوس یا تاکسی یا با پای پیاده از آنجا فرار خواهم کرد. بنده را شاید متهم به اسلام ستیزی کنید چنانکه عده ای از بستگان و آشنایان نیز چنین میگویند ولی باور بفرمایید بنده با اسلام عزیز هیچ مشکلی ندارم، این اسلام است که بنده و امثال بنده را بر نمی تابد.
حسن / 08 June 2016