سونیتا علی‌زاده پیش از آن که در مستند “سونیتا” از رخساره قائم‌مقامی٬ فیلمساز ایرانی ظاهر شود، برای کاربران دنیای مجازی چهره‌ی آشنایی بود. اولین موزیک ویدیوی این خواننده‌ی جوان ِ رپ افغان به نام “دختر فروشی” در یوتوپ بیش از صد هزار بار کلیک و در فیس‌بوک نزدیک به دو برابر این رقم “لایک” خورده است.

نمایی از "سونیتا" ساخته رخساره قائم‌مقامی
نمایی از “سونیتا” ساخته رخساره قائم‌مقامی

آغاز راه

بی‌شک کسب این موفقیت برای سونیتا آسان نبوده است. او در زندگی پر فراز و نشیب خود با دشواری‌های بسیاری دست و پنجه نرم کرده؛ زندگی‌ای که در فقر و با جنگ آغاز می‌شود و در تن دادن به زیستی تحقیرآمیز در مهاجرت در ایران برای گریز از مرگ، ادامه می‌یابد. رخساره قائم مقامی برای تهیه‌ی پرتره‌ی این دختر ۱۸ ساله، ولی کمتر در این ایستگاه‌های متروک مکث می‌کند و بیشتر به سویه‌ی بالنده‌‌ی زندگی‌ای که می‌توانست به کلی به تباهی کشیده شود، می‌پردازد. با این حال مستند “سونیتا” به عوارض مسری “سینمای تهییج‌کننده” دچار نشده و از افتادن به‌ورطه‌ی سطحی‌نگری، ملال و سستی پرهیز می‌کند. قائم‌مقامی این مهم را مدیون انرژی پایان‌ناپذیر سونیتا و دنیای سرشار از امید و آرزوهای بلند‌پروازانه‌ی او است.

دفتر آرزوها

پوستر "سونیتا" ساخته رخساره قائم‌مقامی
پوستر “سونیتا” ساخته رخساره قائم‌مقامی

تماشاگر در ابتدای فیلم بلافاصله با این دنیا آشنا می‌شود: دوربین در نمایی نزدیک عکس صحنه‌ی کنسرتی پر زرق و برق از یک خواننده‌ی معروف را که از سوی انبوه هوادارانش احاطه شده، شکار می‌کند و روی آن ثابت می‌ماند. در هیاهو‌ی سوت و آواز و فریاد تماشاگران، دستی با مهارت چهره‌ی خواننده را با عکس نیم‌رخ دختری ساده عوض می‌کند و “صدای روی صحنه” می‌گوید: «این منم با فِن‌هام… من می‌خوام خواننده‌ی رپ بشم…»

این کولاژ کج و معوج پس از آن در دفتری خط‌ دار که در واقع کتاب “آرزوها و آمال سونیتا” است، چسبانده می‌شود. نمای بعدی او را نشان می‌دهد که روسری‌ای سیاه بر سر دارد و در جمع چند دختربچه‌ی ایضاً محجبه در حیاتی کوچک مشغول رپ‌خوانی است. سونیتا وقتی رپ گلایه‌ها و اعتراض‌هایش را به پایان می‌برد، با رضایت کامل از این که توانسته توانایی خود را به نمایش بگذارد، کنار می‌کشد و کادر دوربین را به هوادارانش می‌سپارد که هوراکشان با اصرار از او می‌خواهند آهنگ را دوباره اجرا کند.

موانع بازدارنده

قائم‌مقامی از این پس نه به شرحِ تصویریِ چگونگیِ خواننده‌شدنِ سونیتا، بلکه به ماجراهای غافلگیرکننده‌ای می‌پردازد که او را از رسیدن به این آرزو باز می‌دارد. در این میان نداشتن امکانات، تجربه و شناخت از شرایط و محیط، ممنوعیت پخش صدای زنان در ایران، نداشتن برگه‌ی هویت یا مدرک شناسایی به دلیل “مهاجرت غیرقانونی” او از افغانستان و دشواری‌های عظیم دیگری از این دست، از ساده‌ترین موانعی می‌نمایند که سونیتا و همراهانش با آن‌ها مقابله می‌کنند. بزرگ‌ترین عامل بازدارنده در این میان، سنت‌ها و قراردادهای دست و پا گیر مذهبی معرفی می‌شوند که در قالب اعمال زور و خشونت در خانواده عمل می‌کنند و مادر سونیتا انجام آن را به عهده گرفته است: در حالی که قائم‌مقامی در حال ساختن مستند خود است، ناگهان این مادر پیر با قصد بازگرداندن سونیتا به افغانستان ظاهر می‌شود و می‌کوشد او را همراه خود به هرات ببرد. او قصد دارد دختر خود را موافق سنت‌‌های رایج در افغانستان به مردی مسن بفروشد تا بتواند هزینه‌ی ازدواج پسرش را تامین کند و آرزوی فرزند ذکور خانواده را برآورده سازد.

این رویداد دور از انتظار که ناگهان در جریان تهیه‌ی فیلم رخ می‌دهد، تاثیر تعیین‌کننده‌ای بر ساختار آن می‌گذارد و نه تنها نحوه‌ی ضبط واقعیت را جابه‌جا می‌کند، بلکه به فیلم‌ساز نیز فرصت می‌دهد در شکل‌گیری دورنمای آن به‌طور فعال شرکت کند: قائم‌مقامی ناگزیر با پرداخت ۲ هزار دلار به خانواده‌‌ی سونیتا او را “می‌خرد” و هم‌زمان جریان تهیه‌ی فیلم را در مسیری غیرمتعارف می‌اندازد. او در این رابطه می‌گوید: «بزرگ‌ترین چالش این فیلم هنگام دیدار سونیتا و مادرش رخ داد. مشکل اصلی این بود که اگر دخالت می‌کردم، بر روند فیلم تاثیر می‌گذاشتم. اگر هیچ کمکی هم نمی‌کردم با انسانیت و رابطه‌ی انسانی چه می‌کردم؟ آخر مگر می‌شود یک گوشه نشست و فقط نظاره‌گر ماجرا بود؟»

قائم‌مقامی به این ترتیب و با این نظر ساختار “ژانر مشاهده‌ای” در فیلم مستند را که بیل نیکولز، نظریه‌پرداز آمریکایی در کنار سه “ژانر توضیحی، تعاملی و بازتابی” عنوان می‌کرد، می‌شکند و راه مستقلی را در پیش می‌گیرد. در “ژانر مشاهده‌ای” فیلم‌ساز به “مگس روی دیوار” تشبیه شده که واقعیت را بدون هیچ دخالتی می‌بیند و آن را بدون میانجی‌گری خاصی به تماشاگر منتقل می‌سازد.

“مگس” ناجی

روشن است که اگر قائم‌مقامی هم‌چنان به بازی‌کردن نقش “مگس روی دیوار” ادامه می‌داد، مستند ۹۰ دقیقه‌ای “سونیتا”، اثر دیگری از آب در می‌آمد و سونیتا علیزاده، شخصیت فیلم‌اش، اکنون خواننده‌ی شناخته‌شده‌ی رپ نبود که در آستانه‌ی ۱۹ سالگی فعالانه در راه دفاع از حقوق زنان در کشورهای اسلامی و علیه ازدواج زودهنگام دختران در افغانستان تلاش ‌کند: سونیتا پس از آن که “بازخرید” شد با کمک قائم‌مقامی رپ “دختر فروشی” را تهیه کرد، در یوتوپ منتشر ساخت و به شهرت رسید. او اکنون موفق به دريافت يك بورس تحصيلی در رشته‌ی موسیقی در آمریکا شده و در این کشور زندگی می‌کند.

“سونیتا” که محصول مشترک ایران و آلمان است، تا کنون در جشنواره‌های بسیاری مورد تحسین قرار گرفته و از جمله جایزه‌ی “بهترین مستند غیرآمریکایی” هیات داوران جشنواره‌ی ساندنس، جایزه‌ی تماشاگران این جشنواره و نیز همین جایزه را در جشنواره‌ی بین‌المللی آمستردام از آن خود کرده است.

پیش‌پرده مستند “سونیتا” ساخته رخساره قائم‌مقامی