داستان از آنجا آغاز شد که سایت رجانیوز در ۱۹ اردیبهشت ۹۵ متن سخنان آیتالله جوادی آملی در دیدار با محمدرضا عارف را با تیتر “کسی که به بیگانه راه میدهد دیوث سیاسی است” منتشر کرد. پس از واکنش شبکههای اجتماعی به این سخنان، رجانیوز به سرعت گزارش را از صفحه خود حذف کرد. اما پس از توضیحات دفتر آیتالله جوادی آملی، همان گزارش را دوباره با تیتر “آیتالله جوادی آملی خطاب به محمد رضا عارف: کسانی که راه نفوذ بیگانه را در فضای اقتصادی و سیاسی به روی کشور میگشایند دیوث هستند” منتشر کرد.
در گزارش جدید همچنان این سخنان وجود دارد: “در غیرت باید سه عنصر جمع شود تا آن را بسازند؛ عنصر اول غیرزدایی است به این معنا که اجازه ندهیم بیگانه نفوذ کند و خودمان هم در کار دیگران تجسس نکنیم. دیاثت یا اخلاقی است و یا سیاسی. کسی که بیگانه را راه میدهد دیوث سیاسی است بیگانه را در حریم خود راه دادن و وارد حریم غیر شدن با غیرت سازگار نیست”.
مشکل یا مسئله چیست؟ چه امر اخلاقاً ناروایی وجود داشت که شبکههای اجتماعی به آن واکنش نشان داده و ایشان هم مجبور به توضیح شد؟
یکم- اخلاقی: آیتالله جوادی آملی “مفسر قرآن”، “فیلسوف”، “عارف”، “متکلم”، “مرجع تقلید”، “استاد اخلاق”، “علامه” و به عناوین بزرگ دیگری نامیده میشود. از افراد معمولی هم انتظار نمیرود که در گفتارشان از الفاظ رکیک استفاده کنند و دشنامهایی را نثار دیگران کنند که رکیکترین هتاکیها به شمار میروند.
آیا فردی با چنین جایگاهی که برای او میسازند و ساختهاند، حق دارد از چنین زبانی استفاده کند؟ آیا این زبان کوچکترین تناسبی با جایگاهی که برای او میسازند، دارد؟ شبکههای اجتماعی آیتالله جوادی آملی را مجبور به دفاع از خود کردند تا بلکه نشان دهد که گویی در حال ارائه بحثی کاملاً تخصصی و بلند مرتبه بوده و هیچ گونه اهانتی نکردهاند.
این ترفند در چه شکلی عرضه شده است؟ روشن است که واژه معنایی جز کاربرد ندارد (ویتگنشتاین). واژهها نیز در زبان عرفی و زبان تخصصی علوم ممکن است به معانی گوناگونی به کار روند. آیتالله جوادی آملی برای تبرئه خود به همین تمایز استناد کرده و مدعی است که معنای “دیوث” در زبان عرفی با معنای آن در زبان تخصصی فقه و اخلاق تفاوت داشته و فقیهان و اخلاقیون این واژه را در معنای متفاوتی از معنای عرفی آن به کار میبرند.
وقتی آیتالله خامنهای و دیگر فقیهان بلند پایه از زبان بسیار هتاکانه استفاده کرده و میکنند، آیا از نمایندگان مجلس و مسئولان نظامی و امنیتی انتظار دیگری باید داشت؟
توضیحات دفتر ایشان در ۲۰ اردیبهشت در تمامی رسانهها- از جمله رجانیوز- تحت عنوان “توضیح دفتر آیتالله جوادی آملی درباره واژه دیاثت” منتشر شد. به توضیحان ایشان بنگرید:
«یکی از واژهها و مفاهیمی که در فقه کاربرد رسمی دارد واژه «دیاثت» است آنچه در فهم درست رهنمودهای حضرت استاد حائز اهمیت است، کاربرد اصطلاح «دیاثت» در دانش فقه و اخلاق است که با کاربرد عرفی آن، تفاوت زیادی دارد. توضیح این که فقیهان شیعه، در ابواب قضاء، حدود و شهادات، بر اساس روایات معتبر امامان معصوم (علیهم السلام) احکام متعددی برای «دیوث» و «دیاثت» مطرح کردهاند. همان طور که در کتاب شریف مجمع البحرین آمده در اصطلاح ایشان، «دیوث» به مرد بى غیرتی گفته میشود که مردان بیگانه را بر همسرش وارد مىکند. دیاثت از گناهان کبیره است به گونهای که در روایتی از وجود مقدس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است که دیوث بوى بهشت را استشمام نمىکند. امام صادق (علیه السلام ) نیز مىفرماید: «بهشت بر دیوث حرام است». از این رو شهادت دیوث نیز در محاکم شرعی پذیرفته نیست.»
آیا فقیهان دیوث را به معنای متفاوتی از عرف به کار برده اند؟ کافی است به معنای عرفی دیوث در سه فرهنگ مشهور فارسی رجوع کنیم:
فرهنگ معین دیوث را “بی غیرت” معنا کرده است. فرهنگ دهخدا در معنای آن نوشته: «قواد. دیبوب. آن که مردان را بر زن خود وارد کند. آن که بر زن خود حسادت و غیرت نداشته باشد.” فرهنگ عمید: “مرد بی غیرت؛ مردی که درباره زن خود غیرت و تعصب نداشته باشد.»
بدین ترتیب، مطابق توضیحات دفتر آیتالله جوادی آملی، فقیهان این واژه را در معنای متفاوتی از معنای عرفی به کار نگرفتهاند و این توضیحات رفع مشکل و حل مسئله نکرده است. این واژه یکی از الفاظ بسیار رکیک است.
دوم- مخاطب سخنان کیست: تیتر گزارش سایت اصول گرای افراطی رجانیوز، مخاطب را محمد رضا عارف به شمار آورده است. یعنی منتخب اول تهران در مجلس شورای اسلامی و نامزد ریاست مجلس آینده.
اما تقلیل و فروکاستن مخاطب به محمد رضا عارف- به دلایل زیر- ناموجه است :
الف- در توضیح دفتر آیتالله جوادی آملی آمده است: “در دیدار روز یکشنبه ۱۹ اردیبهشت دکتر عارف نماینده منتخب مردم تهران و جمع دیگری از نمایندگان منتخب مجلس شورای اسلامی با حضرت آیتالله العظمی جوادی آملی (دام ظله )، مطالب ارزشمندی در سه محور کلی نقش مردم در جامعه، وظایف مسئولان و جایگاه رهبری مطرح گردید.”
پس مخاطب این “مطالب ارزشمند” جمع دیگری از نمایندگان مجلس هم بودهاند.
ب- در اصل سخنرانی نیامده است که فقط حاضران مخاطب این سخناناند. بلکه گفته شده است، هر کس راه گشای ورود اقتصادی و سیاسی بیگانگان باشد، “دیوث سیاسی” است. در توضیحات بعدی دفتر هم به روشنی آمده است:
«کسانی که راه نفوذ بیگانگان را درفضای اقتصادی و یا سیاسی به روی کشور میگشایند از غیرت اقتصادی و یا سیاسی برخوردار نبوده و دیوث هستند.»
پ- در واقع مخاطب سخنان ایشان مسئولان و زمامداران جمهوری اسلامی هستند. برای این که ایشان به صراحت به حاضران میگوید که مردم با انتخابات وظیفه خودشان را انجام دادند (“مردم کارشان تمام شد“) و سپس به انتقاد شدید از واردات و قاچاق کالا پرداخته و از مسئولان و زمامداران جمهوری اسلامی میخواهد که جلوی واردات و قاچاق کالا به کشور را بگیرند، وگرنه “دیوث سیاسی” هستند. بدین ترتیب، در میان مسئولان و زمامداران جمهوری اسلامی، هر کس که راهگشای فرهنگ، اقتصاد، سیاست، زبان، و…بیگانگان باشد، فاقد غیرت بوده و “دیوث سیاسی” است.
در تاریخ ۳۷ ساله جمهوری اسلامی کدام شخصیتهای سیاسی مدافع و عامل ورود اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بیگانگان بودهاند؟ اینک چه کسانی مدافع این ورود هستند؟ درباره هر نکتهای بتوان تردید کرد، در این باره نمیتوان تردید کرد که مخاطب اصلی این سخنان کدام جناح جمهوری اسلامی است.
ت- توافق هستهای مهمترین نماد ورود بیگانگان به سریترین طرح جمهوری اسلامی است. یعنی جمهوری اسلامی با کنترل و نظارتهایی بسیار فراتر از نظارتهای آژانس بین المللی انرژی هستهای موافقت کرد. این توافق به تصویب شورای عالی امنیت ملی رسید و پس از تأیید آیتالله خامنهای به اجرأ در آمد. بدین ترتیب، آیت الله خامنهای و شورای عالی امنیت ملی هم مخاطب آیتالله جوادی آملی هستند.
سوم- تفسیر به سود آیتالله جوادی آملی: ممکن است افرادی این اشکال را وارد آورند که مخاطب این سخنان فقط و فقط زمامداران جمهوری اسلامی نیستند، بلکه مردم هم شامل این حکماند.
تفسیر ما به سود آیتالله جوادی آملی بود. چون هتاکی او را فقط و فقط به بخشی از دستگاه حاکمه جمهوری اسلامی منحصر میکرد. اما اگر مردم هم شامل این سخنان شوند، هتاکی ایشان گریبان مردم را هم خواهد گرفت.
وقتی آیتالله خامنهای و دیگر فقیهان بلندپایه از زبان بسیار هتاکانه استفاده کرده و میکنند، آیا از نمایندگان مجلس و مسئولان نظامی و امنیتی انتظار دیگری باید داشت؟ سادهترین راه قبول مسئولیت و اعتراف به اشتباه بود. اما مگر مراجع تقلید حاضر به پذیرش هتاکی و عذرخواهی بوده و هستند؟ وقتی آنان برای ستمگری حاضر به پوزش خواهی زبانی نیستند، چرا برای هتاکی باید عذرخواهی کنند؟
صد مصر مملکت ز تعدی خراب شد
صد بحر سلطنت ز تطاول سراب شد
صد برج حرص و بخل به خندق دراوفتاد
صد بخت نیم خواب به کلی به خواب شد
آن شاهراه غیب بر آن قوم بسته بود
وان ماه زنگ ظلم به زیر حجاب شد
وان چشم کو چو برق همیسوخت خلق را
در نوحه اوفتاد و به گریه سحاب شد
وان دل که صد هزار دل از وی کباب بود
در آتش خدای کنون او کباب شد
ای شاد آن کسی که از این عبرتی گرفت
او را از این سیاست شه فتح باب شد
چون روز گشت و دید که او شب چه کرده بود
سودش نداشت سخره صد اضطراب شد
چون بخت روسپید شب اندر دعا گذار
زیرا دعای نوح به شب مستجاب شد
(دیوان شمس/مولوی)
ناظر / 10 May 2016
متاسفانه با دخالت روحانیان در امور سیاسی در دهه اخیر بویزه، خطراخلاقی تغییر کاربرد کلمات هتاکانه به سطوح بالای اجتماعی و فرهنگی و مشخصا مقامهای حکومتی کشیده است!
خطر اخلاقی، را امروز بر خطرهای دیگری بر اثر سیاسی شدن دین و بهتر حکومت دینی افزوده.
سوال این جا است که آیا زبان فارسی دری بخصوص در نزد روحانیون که- از قدیم- همراه انبوه کلمات عربی است و واقعا زبانی غنی است از حیث کاربرد کلمه/واژه، نمونه اش در ادبیات انتقادی در صدها سال پیش مشاهده میکنیم، آیا زبان فارسی، که قطعا پس گذشت بیش از زهار سال از دوره تجیدی حیات کاربردی اداری-دیوانی زبان پارسی در قالب گونه/گویش فارسی دری، نمتواند واژه/کلمه و عبارت… در اختیار منتقدان تا مقام های سیاسی و دینی و.. قرار دهد؟
به نظر من، این زبان پارسی که در لغات نامه دهخدا بیش از چهارصد هزار مدخل دارد و در واژه نامه سره گرای، پارسی مان، بیش شصت هزار معادل سره (آن هم با وسواس که مثلا لغات برساختی نامناسبی از دساتیر وارد نکرده!)، میتواند واژه/کلمه مناسب در اختیار بگذارد.
ناظر / 10 May 2016
این گستره بالا کلمه/عبارت در فارسی با توجه به این که روحانیون/آخوند/شیخ هیا مذهبی اسلامی، به طور وسیعی از ذخایر لغوی زبان عربی هم استفاده می کنند، جای سوال است که به کاربرد الفاظ و لغات زشت و هتاکانه چرا انجام می شود؟!
به نظر این نگارنده، عمدی در کار است که فضای سیاسی کشور به سمت بی اخلاقی ببرند حاکمان و در واقع تحقیر رقبا یا مخافان و منتقدان خویش را – با سوءاستفاده موقعیت خود و در نقش حاکمان یا عوامل وابسته قدرت حاکمه و احساس حاشیه امن در امان ماندن از پیگرد قضایی و مجازات(!)- رقبا یا منتقدان یا مخالفان یا دشمنان واقعی و حتی فرضی/کذایی خود را سرکوب کلامی کنند و مورد خشونت کلامی قرار دهند.
این خشونت گرایی که بعد فیزیکی به کلامی کشیده، در امتداد طبیعی ذات بنیادگرایی دینی است. خشونت در رادیکالیزم مدینی/مذهبی، روند قهقرایی به خود میگرد.
در واقع مورد اشاره مطلب آقای گنجی، شخص مورد می توانست در انتقاد از عاملین مشکلات اقتصادی مثلا قاچاق و ضعف عمل کرد یا تخلف مسئولان مربوطه، از کلمه و وازه های مناسبی به کار برد.
مثلا معادل دیوث، بی غیرت است. هر چند این ناچیز نگارنده، کلمه بی غیرت هم کاربرد زشتی در این موضع میبینم ولی باز بهتر بود از کاربرد دیوث.
مثلا چه اشکالالی دارد، شخص معترض یا منتقد، از کلمه های بی مسئولیت، متخلف، سهل انگار، اگر واقعا می خواهد از حاکمان یا در سطح نازل تریعنی مجریان (دولتی ها!) از مقام متخلف یا مسئول مقصر نام برد.
همان طور اشاره کردم، هر چند امروزه ما شاهدو ناظر گسترش بی اخلاقی و در کل عصبیت و پرخاش در همه سطوح و لایه های اجتماعی هستیم و ضعف اعصاب و پرخاشگری از ظواهر روزمره ایران است! ولی به کار بردن الفاظ و لغات زشت و گاه با بار معنایی قضایی و فقهی و دینی خاص، در جای خلاف کاربرد و در وضع نامناسب، در واقع تشدید کننده بی اخلاقی گری در جامعه موجب می شود.
ناظر / 10 May 2016
دیوث اخلاقی هم آخوندی هست که وارد کار سیاسی می شود.
یه نفر / 10 May 2016
استفاده از اين ادبيات به طور كامل شايسته ى دهان آيت الله جوادى آملى است.
بايد از ايشان تشكر كنيم. حالا بيشتر به خودمون افتخار مى كنيم كه بهشون راى نداديم.
خيلى بسيار مفتخريم، از صحت انتخاب خودمون.
عرفان عبدوى نژاد / 10 May 2016
واقعا در چند دهه گذشته حکومت دینی و یا دین سالاران، پیوسته حرکت مخرب در عرصه مختلف داشته.
فحاشی و به کاربردن کلمات زشت و یا به کاربردن اصطلاح یا واژه در جای نامناسب، چیزی جز تهمت و دشنام نیست!
شاید احساس حاشیه امن و موضع قدرت، این دین سالاران و وابستگان و مشخصا افرادی مذهبی و روحانی موجب شود بی پروا، چنین خشونت کلامی نسبت به طرف مقابلشان به کاربرند. ولی از نظر سیاسی هیچ ارزشی برای آنها نیست.
مشخصا این خشونت های کلامی، نمونه بارز سوء استفاده قدرت و حکومت است برای نیل به اهداف، حتی با قربانی کردن اخلاقیات و باورهای اخلاقی مردم از جمله مردم مذهبی و بلکه پیروان همان دین سالاران. دین سالاران با بی اخلاقی هر چه بیشتر سست بنیان بودن ایدئلوژی دینی و حکومت دینی نمایش میگذارد که حتی توانایی کنترل خویش نیست و در راس قدرت چنین مخالف و منتقد خود را مورد هجوم دشنام قرار می دهد. در حالی که برعکس و منطقا نیازی به این نداشته و بویژه مدعی اخلاق است!
چرا که بر خلاف تصور انها، طرف مقابل تحقیر نمی شود و بلکه خود آن دین سالاران، محکوم می وند در نزد وجدان جوامع بشری.
اینکه حاکم دینی و دین سالاری، فحاشی کند، ابروی خود و دین و مذهبش می برد. این نشان می دهد او علی رغم حاکم بودن و قدرت داشتن، احساس ضعف می کند. همچنینی او را انسانی بی ادب نشان خواهد داد که بر خلاف ادعای دین و مذهبش، اخلاق مدار نیست.
اساسا مفاهیم اخلاقی، جهانی است و همه شمول و رعایتش بر همگان است. عمده مفاهیم و باید و نباید اخلاقی برای همه است و نه فقط دین دار. اما دین داران مدعی اخلاق هستند و مشخصا دین سالاران که مدعی حراست از دین هستند، با بی اخلاقی، عامل بی اعتباری دین و مذهب خود می شود. یعنی دامنه تخریب های دین سالاران به همان پایگاهی که مدعی مشروعیت خود هستند دارند (دین و مذهب یا ایدئولوژی دینی؟) ضربه می زنند.
شهرام / 10 May 2016
خوب این آخوندها هم دیوث های دینی هستند. چه فرقی می کند؟
مسلمان دیوث پیرو امام خامنه ای / 10 May 2016
من با ایشان موافقم. واقعا نیز همین طور است. منتها دیوث ترین دیوث ها همان تک و توک ایرانیانی بودند که با خیانت راه ورود اعراب متجاوز به ایران ساسانی را گشودند.این ایرانیان البته تعدادشان زیاد نبود و تفصیل مطلب را می توانید در همان صد صفحه اول تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی از برتولد اشپولر بخوانید.من نتیجه اش را عرض می کنم. برابر این تحقیق ارزنده در کل ،اعراب در اکثر حمله ها با مقاومت دلیرانه ایرانیان به ویژه در مازندران و طبرستان و آذربایجان مواجه شدند . اما نادر افرادی هم با دادن اطلاعات مخفیانه به عرب کمک کردند. این ها نخستین دیوث ها بودند که د ر مصیبت و فاجعه دردناک هزار و چهارصد ساله سهم داشتند.دیوث های بعدی جاعلان بیشرمانه ترین دروغ تاریخ بودند: اینکه ایرانیان با آغوش باز به استقبال متجاوزانی رفتند که زن ها را مورد تجاوز قرار دادند و مردان و کودکان را به اسارت گرفتند.سومین طایفه از دیوث ها صفویه و قزل باشان آدمخوار و شیعه های وارداتی از جبل عامل لبنان وترکیه بودند که با یکی از فجیع ترین نسل کشی ها سنی های وفادار به مذهب خود را قیمه قیمه کرده و خوردند یا وادار به قبول تشیع کردند.سنی هایی که موفق به فرار شدند ،اجداد همین سنی هایی هستند که سکونت آنها در مناطق مرزی خود گواهی است بر تارانده شدن ایشان از مرکز. حالا به احترام مدیر سایت از سیدها چیزی نمی گویم
پویان / 10 May 2016
تازه این جناب جوادی آملی از مستخلقین یعنی اخلاقمداران جبعه مشارکت و اصلاحطلبی ست. این اسلام ناب خودش است و نه بو و تعفن آن! پدر من از جوانی همین جوادی آملی نقل می کند که ددر سمجد ما پای سخنان گه هربار ایشون نشسته بودیم. یک جوانی که شاید پانزده شانزده سالش بود با جوان دیگری که در کنار او نشسته بود مرتب حرف می زد. حاج اقا جوادی آملی ان روزگار که حدود پنجاه سال داشت دو سه بار به آن جوان هشدار داد که در مجلس او نباید حرف بزند. سرانجام این معلم اخلاق علوی و نبوی و مرتضوی و الهی و قرآنی فریادش بالا رفت که : اگه حالا هی زرت و زرت نکنی آب جوش تو کونت میریزند!!!! این داستان را پدر من پنج شش سال پیش برایم نقل کرد و همین امروز صبح به من زنگ زد که فلانی یادت میاد ماجرا برات گفته بودم و تو باورت نشده بود. حالا بفرما آقا فرموده دیوت و وقتی گمدش دراومده مریدانش آن نجاست بازی او را پاک کردند اما او مصرانه گفته باید دیوت آقا منتشر بشه. ایشون فرموده اند که من با کسی رودربایستی ندارم چنانکه پیامبر و علی و امامان هدا هم با کسی رودربایستی نداشتند. بله دیوثتان بر قدرتند.
آخوندزاده از قم / 10 May 2016
چه جهالتی برتر از نام خدا را به بازیچه گرفتن و عنوان «آیت الله»
بر خود نهادن و ادعای فقاهت کردن و برای رقابت با خالق خود
«مرجعیت» را بر خود نسبت دادن و و و و؟ پس چرا اصلأ جاهل
چه گفته و به چه دلیل؟!؟
[آدمى] هيچ سخنى را به لفظ درنمی آورد مگر اينكه مراقبى آماده نزد او [آن را ضبط مىیكند].
(و در روز قیامت به او خطاب ميشود) تو از اين صحنه (و دادگاه بزرگ) غافل بودي، و ما پرده را
از چشم تو كنار زديم، و امروز چشمت كاملا تيز بين است! (آیات ۱۸ و ۲۲ از سوره ۵۰ در قرآن)
پس به انتظار روز پرده برداری که مشخص گردد «بیگانه» و «دیوث» واقعی
چه کسانی اند از میان انبوه این جاهلین یعنی کسانیکه دین خالص خدا را
با عمامه وعبای خود ملبس ( لباس پوشاندن) و مزیّن کرده اند! عملی که
خداوند در قرآن آنرا منع کرده است.
حمید / 11 May 2016
متاسفانه برخی اصل ماجرا مطلب آقای گنجی را به حاشیه رانده اند. طرح مسئله اقای گنجی کاربرد الفاظ و کلمات ضداخلاقی توسط مدعیان اخلاق است! اینکه چرا این خشونت کلامی استفاده می شود؟
فحاشی از هر کسی و با هر دلیلی قابل پذیرش نیست.
فحاشی عمل ضد اخلاقی است. کسی حق ندارد اخلاقا، طرف مقابل خود را مورد فحاشی قرار دهد و اگر قرار داد قابل نیست و هیچ ارزشی برای ادعاهای او نیست و می تواند علیه مدعیات خودش باشد.
البته ممکن است انسان ها از روی خشم و عدم کنترل عصبی گاهی فحاشی کنند. فعلی در کمال خونسردی عبارت سازی کنند از فحش و دشنام علیه طرف مقابل، نشانه عدم التزام به رعایت اخلاق از سوی آن فرد است. نشان می دهد اعتقدات اخلاقی او دچار سستی است. ولی اگر سستی و عدم التزام به رعایت اخلاق ریشه در خود اعتقادات او بوده بسیار بدتر است. چرا که ممکن است جمع کثیری به همان بداخلاقی ها و در کل جوامع را چار مشکل کند.
اریا / 11 May 2016
از بعد منفی قضیه، وقوع چنین رویدادی یعنی استفاده کلمه در جای نامناسب که جنبه رکاکت و فحش میگرد. این توجیه ها، از نظر اخلاقی قابل پذیرش نیست.
هدف شخص از بکاربردن واژه که بار معنایی رکیک در عرف دارد و در حالت خیلی خاصی برخی افراد ان هم از نظر یک دین و مذهب است و توسعه آن، پذیرفتنی نیست. کافی است به همان اصل بنیادی اخلاقی، انچه برای خود نمیپسندی… مراجعه کرد. اگر طرف مقابل هم چنین کارهایی بکند و بخواهد از کلمه های رکیک/فحش، به اصطلاح توسعه معنایی دهد، چه وضع بد ضداخلاقی می شود.
من یک فرضیه دیگر می گیرم، اصل ماجرا به اصطلاح گاف بوده و چون این افراد همان طور دین و اعتقادات دینی-مذهبی خود را مقدس و غیر قابل انتقاد میدانند، این تقدس به اشخاص حتی معمولی و به اصطلاح غیرمعصوم همان تعمیم میدهند. در حالی هیچ یک از این روحانی- بر طبق گفته خودشان- معصوم نیستند و ممکن است خطا کنند از جمله خطا در گفتار. چرا وقتی خطایی ازشان سر می زند، نمی پذیرند و در صدد توجیه خطا بر می ایند.
و توجیه کردن عمل اشتباه، در اصطلاح که گاه، عذر بدتر گناه باعث شود!
در واقع، اگر یک ادم غیر مذهبی یا سکولار چنین گافی داده بود، بویژه از نوع سکولار دموکرات یا غیر مذهبی روشنفکر، احتمال زیاد ای فرد قبول می کرد اشتباه کرده و حتی عذرخواهی می کرد.
نکته دیگر این است، انگاری این روحانیان یا مراجع، شغلشان بازنشتگی ندارد! حتی در سنین بسیاربالا یعنی هشتاد و نود سال و بیشتر و احتمالا نداشتن سلامت جسمی و روحی و روانی، باز دخالت در امور می کنند!
نکته دیگر، اصرار بر سنت/روش سخنرانی شفاهی و بداهه گویی است. گویا اصلا قرار نیست از روش های پیشرفته/مدرن تهیه متن سخنرانی یا مشاوره قبل سخنرانی و حداقل تفکر قبل از سخن استفاده کنند!
سوال اینجاست، اگر قرار است یک ابداع یا تفسیر جدیدی شود چرا در یک محفل و دیدار صورت می گیرد. چرا مثل مردم در کشورهای پیشرفته، متن و محتوا نوشته و بازبینی نمی شود و ابتدا مورد بحث بین کارشناسان و قبل از رسانه ای شدن. دست کم نت برداری و یادداشت برداری.
به هر حال این جریان جدید (هتاکی افراد مذهبی-سیاسی نسبت به طرف مقابل) که مشاهده می شود که درست نیست و بیشتر به ضرر اینهاست تا به نفعشان.
اینه / 11 May 2016
درود بر آیت الله جوادی آملی که حرف حق را بیان نمودند. مدعیان اخلاق لطفا مقداری به اخلاق عملی خود بیندیشند
حمید / 11 May 2016
جناب حمید:
استفاده از کلمه بیکانه «درود» بجای یگانه لغت «سلام» حقا
که ادعایتان در مورد طرفداری از حق را به اثبات میرساند و
اینکه جوادی آملی در جهالت یکه تاز نیست!؟ ! مقداری «کش»
دادن موضوع و به میان کشیدن «اخلاق عملی » هم پیشکش!!
حمید / 11 May 2016
جناب آریا: بیانات شما کاملا متین ، اما این را باید جوادی آملی قبول کند. در این صورت لازم می آید که در پیشگاه مردم معذرت خواهی کند. اما این معذرت خواهی یعنی اقرار به اینکه همه ادعاهای ایشان در باره کف نفس و مقامات عرفانی باد هوا بوده و تق کف نفس ایشان در یک لحظه در رفته است. آن لحظه خشمی که شما می فرمایید گاه باعث فحاشی می شود به هیچ وجه امری ناانسانی نیست. شاید هرکسی دست کم یکبار در زندگی تحت فشاری قرار گرفته باشد ، که تنها با فحش و ناسزا حال درونی اش را برون افکنی کرده باشد. ما همه ، در وضعیت انسانی زندگی می کنیم. فحش که سهل است، خشونت فیزیکی هم در شرایطی ممکن از انسان ها سر بزند. اما مسیله این است که این جناب به ادعای خودش در عالم قدس سیر و سلوک می کند . هرگز حتی یکبار هم از این توهمات فاصله نگرفته تا صادقانه با وضعیت انسانی خود مواجه شود و آن را به رسمیت بشناسد. بعد از یک فحاشی که ممکن است از یک راننده صادر شود، آن راننده خیلی راحت تر و صادقانه تر از طرف مقابل می تواند عذر خواهی کند.اما ملاحظه می کنید که ایشان به جای عذر خواهی چه ترهاتی بافته. همین ترهات نیز در جایی که از محضر مردم خبری نیست، به تازیانه و داغ و سیخ کشیدن بر چشم و شکنجه دگردیس می شود. جوادی آملی همان لاجوردی است که با روکش زهد و تصوف زیباسازی شده است.تزویر برای اینان عادت ثانوی شده،این رفتار ایشان حکایت همان تاریخ فرهنگ ماست که در دیوان حافظ به عالی ترین صورت هنری روایت شده است
می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب
چون نیک بنگری همه تزویر می کنند
پویان / 11 May 2016
این واژه ای که بر سر آن بحث می شود بالاخره جایی در زبان و فرهنگ فارسی دارد یا نه؟ آیا استفاده از آن مثل نام بردن از اعضای تناسلی مرد و زن تا ابد باید تابو باشد؟ بدانید که بسیاری از ناسزا ها در حقیقت می توانند به بهترین وجه سزا باشند. جالب این است که این واژه درست در راستای حفظ و پاسداشت اصول ارزشی است که جامعه آن را بسیار گرامی میدارد ؛ پس این همه پرخاش چرا؟ باید دید کاربرد اجتماعی آن چیست. مثلا اگر شما 40 سال شعار مرگ بر آمریکا سر دهید و تک تک افراد ملت خود را بر ضدیت بر آن کشور بشورانید و منابع آنها را در این راه بر باد فنا بدهید و ناگهان در پس پرده بروید میلیاردها دلار اوراق قرضه همان کشور را که دقیقا به تقویت نظام مالی و سیاسی اش منجر می شود خریداری کنید، دقیقاً چه خصلتی از خود نشان داده اید؟ آیا بار اخلاقی این کار تنها در حدی است که بگوییم نظام اسلامی ایران کاری “اخی” کرده یا می توان گفت که این اقدام در حد “دیوثی سیاسی” بر خلاف ارزشهای فرهنگ ما است؟
سرآخر یادی از آن عزیز سفر کرده می کنم که که با برکشیدن گفتمان حفظ نظام به قیمت همه چیز در واقع گفت:
“سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین دیاثت ماست.”
حجازی / 12 May 2016
از این به بعد به آیت الله جوادی آملی بگویید آیت الله دیوث گو
ali / 12 May 2016
شما که میگفتید دیوث نام یک سردار ایرانیه
چی شد پس؟؟؟؟
ببین مردم ایران خر نیستند
شمارو مسخره میکنن
ali / 13 May 2016
کلمه دیوث غیر از ترجمه هایی که در واژه نامه ها شده گفتار تاریخی دیگری هم دارد به این شکل که دیوث نام یکی از سرداران ایرانی است که بر علیه حمله و اشغال عربها در ایران قدیم مبارزه میکرد و عده بیشماری از آنان را کشت ولی در آخر بدست عربها گرفتار شد و بقتل رسید و عربها بخاطر ضربه های زیادی که از این مبارز خورده بودند هر مخالفی از خود را که میدیدند از ترس میگفتند که این هم از نوع آن سردار ایرانی است و دیوثی معرفی اش میکردند و در اثر گذشت تاریخ چون کسی داستان آن را نمی دانست به هر که مورد دشمنی قرار میگرفت و این لقب داده میشد مردم فکر میکردنند که نوعی فحش است و بعد در واژنامه ها هم به باور مردم ترجمه شده است همانند لقب منافق در امروز در ایران که بعد گذشت 35 سال جرم تلقی میشود و اگر کسی فردی را در جمع به این کلمه صدا کند حکم اعدام او را صادر کرده و اگر همانند روزگار گذشته عکس و فیلم و روزنامه نبود شاید در 100 یا 200 سال دیگر این هم نوعی فحش بنظر می آمد و در واژه نامه ها به همین شکل ترجمه میشد
arsad / 13 May 2016
جناب arsad اینجانب هم در این چیزهایی شنیدم از جمله پفیوس، همین داستان شنیدم. نکته منبع تاریخی و مستندش متاسفانه ندیدم. اگر دارید منتشر کنید.
ولی این کلمه مخصوصا جزو کلمات بسیار رکیک است. حکم قضایی در حکومت فعلی، تا جایی میدانم، 80 ضربه شلاق است!
آرام / 13 May 2016
ایشان کاری جز به نمایش گذاشتن یک تصویر ذهنی صریح از ادبیات و اخلاقیات تحصیل کرده و مکسوب در انباری ذهنشان نکرده اند ، هنگامی که عالی ترین مقام فقهی یک نظام در بیان تفکرات خود نسبت به رویدادهای اخیر و ممانعت از پیشرفت این روند کاری جز توهین به گردانندگان مخالف مکاتب فکری خود نمیبینند میتوان به راحتی متوجه شد که در چه جهنمی از لحاظ روانی وارد شده اند ، در پایان هر آنچه را که ایشان اخیرا اذعان داشته اند را تقدیم خود و خانواده شان میداریم .
فرهاد / 15 May 2016
تزلزل اخلاقی این جامعه اسلامی ناب روز به روز بیشتر می شود. هرچه حرمت بود قبلا بود دیگه نیست. چون توی این کشور مسئولان به فکر پرکردن جیب های خود هستند. و به فکر برو بچ خود. عدالت هم مرده کفن کردند.
چپاول ثروت های ملی و سقوط و انحطاط اخلاقی با ظاهری اسلامی.
فقط فکر سوره لبنان یمن و فلسطین هستند نه مردم ایران
ناشناس / 17 May 2016