تغییر و تحولات بیسابقهای که ترکیه در فاصله ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۲ به خود دید بیش از آن که از ایدهها و اندیشههای اردوغان نشات گرفته باشند، حاصل تدابیر و درنگهای احمد داود اوغلو هستند. این که حالا داوداوغلو از قدرت کنار زده میشود، هم به پشتکردن هر چه بیشتر اردوغان به ایدهها و نقطه نظرات داود اوغلو برمیگردد، و هم به رویکرد متاخر داود اوغلو در دنبالهروی از اردوغان نسبت به پیگیری و استمرار ایدههای اولیه خودش.
از سیاست داخلی تا سیاست خارجی
داود اوغلو گرچه معمار سیاست خارجی نوین ترکیه به شمار میرود، ولی یکی از اصول مهم سیاست خارجی خود را در کتاب معروفش با عنوان “عمق استراتژیک”، روی انسجام و ثبات داخلی میگذارد و تاکید میکند که تنوع قومی و فرهنگی ترکیه را باید مزیت به حساب آورد و عرصه را برای شکوفایی آنها باز کرد.
او همچنین ثبات و دمکراسی در کشور را مکمل یکدیگر میداند و هشدار میدهد که محدودکردن بیمحابای دمکراسی به بهانه حفظ ثبات و امنیت، هم دمکراسی را نابود میکند و هم موجد ثبات و امنیت نمیشود. این که داود اوغلو در تاریخ ۹۰ ساله ترکیه به گونهای بیسابقه به دیدار رهبران مذهبی ارمنی و مسیحی میرود و در سوق دادن اردوغان به حل مناقشه با کردها نقشی تعیینکننده بازی میکند، از همین دیدگاه ناشی میشود.
اما بعد از سال ۲۰۱۲ رویدادهای پارک گزی، ناپیگیری در سیاست حل مناقشه با ارمنستان و ارمنیهای خود ترکیه و به سکتهافتادن روند صلح با کردها و … نشانههایی شدند دال بر گامگذاشتن اردوغان در مسیری معکوس و سکوت و مماشات و بعضا همراهی داود اوغلو با این روند. روندی که بخشی از دستاوردهای ده سال اول را پنبه کرد.
تردیدی نیست که بخشی از اقدامات مثبت و بیسابقه اولیه دولت اردوغان، برای گسترش پایگاه اجتماعی خود و عقبراندن ارتش و الیت سیاسی سنتی ترکیه بود تا آنها به فکر کودتای سرد یا گرم علیه این دولت نیفتند. بخشی از این اقدامات هم در راستای انجام شروط برای ورود ترکیه به اتحادیه اروپا بود که به اندازه کافی از سوی اروپا تحویل گرفته نشد؛ رفتاری که در کنار عوامل داخلی، در توقف اصلاحات دولت اردوغان و تضعیف ایدههای داود اوغلو سهمی قابل اعتنا داشت.
از مشکلگشایی با همسایگان تا یارگیریهای بحثانگیز
اصل مهم دیکر داود اوغلو برای ارتقای نقش منطقهای و بینالمللی ترکیه، Zero problem policy toward Turkey´s neighbours یا حل همه مشکلات با همسایگان ترکیه بود. گرچه این اصل در مورد اسرائیل از سال ۲۰۰۹ با چالشهایی توام شد ولی در مجموع موفقیتآمیز بود و آنکارا تا سال ۲۰۱۱ رفتار و رویکردی داشت در راستای حسنهکردن مناسبات با همسایگان دور و نزدیک ترکیه. اما از سال ۲۰۱۲ مایههایی از توهم و جاهطلبی منطقهای بر رویکرد آنکارا سایه انداخت و به خصوص به سیاست اشتباهی در مورد سوریه راه برد که از همکاری با شیطان هم در برانداختن اسد ابایی نداشته و بازگشت از آن هم برای اردوغان و دولت او آسان نبوده است.
این سیاست هم عرصه داخلی ترکیه را با چالش و تنش روبرو کرده است (نقض اصل اول) هم ناقض اصل فقدان مشکل با همسایگان (اصل دوم) شده و هم از یکی دیگر از اصول مهم داود اوغلو در سیاست خارجی یعنی Multidimensional foreign Policy یا سیاست خارجی چند بعدی (اتحاد با غرب و ناتو و همزمان دوستی و همکاری با روسیه و …) فاصله گرفته است.
در تاریخ معاصر ترکیه کمتر سابقه داشته که مناسبات با واشنگتن و مسکو تا این حد با مشکل و معضل روبرو باشد. همه این مشکلات صرفا به آنکارا برنمیگردد، ولی سهم خود آنکارا در آنها برجسته است.
از سکوت و همراهی تا موضع انتقادی
اروپاییها در یک سال اخیر برای مهار جریان پناهجویی نیازمند نزدیکی به ترکیه شدند و از رویکرد انتقادآمیز سه چهار سال قبل فاصله گرفتند. قرارداد کمسابقه اخیر میان اتحادیه اروپا و ترکیه در این زمینه حاصل این روند بود که امتیازهای معینی را به ترکیه داده است (کمک ۶ میلیارد یورویی، لغو ولو مشروط ویزا برای شهروندان ترکیه جهت سفر به اروپا، تسریع مذاکرات برای ورود ترکیه به اتحادیه اروپا …)
اردوغان به دلایلی معین از جمله این که این قرارداد ممکن است نفوذ و وزن داوداوغلو در صحنه بینالمللی و داخلی را به ضرر او افزایش دهد (مشابه برجام و خامنهای و روحانی؟) دائم به مخالفخوانی علیه آن مشغول بوده که البته برخی رویکردهای اروپاییها هم، محملهایی برای این مخالفخوانی اردوغان فراهم کردهاند.
با آشکارشدن اختلاف بر سر قرارداد با اروپا حالا معلوم شده که داوداوغلو در مورد مسائل یادشده و فاصلهای که اردوغان از ایدههای او گرفته، در این اواخر از سکوت و تایید بیرون آمده و به تدریج موضعی انتقادی داشته است. او به خصوص با خیز و تلاش اردوغان در تبدیل نظام پارلمانی ترکیه به یک نظام ریاستی (متناسب با قدرتطلبی اردوغان) همراهی نداشته، احیای مذاکرات صلح با کردها را بر خلاف اردوغان ممکن میدانسته و از برخی رویکردها علیه روزنامهنگاران و منتقدان ناراضی بوده است.
کنارگذاشتن داود اوغلو را در مجموع شاید بتوان نتیجه کم و بیش منطقی روندهای منفی در ترکیه در سالهای اخیر و زایلشدن بخشی از دستاوردهای اولیه و بیسابقه حزب و عدالت در سه چهار سال اخیر دانست که سکوت و همراهی خود داود اوغلو هم در آن بیتاثیر نبوده است. با حذف داود اوغلو میتوان انتظار داشت که روندهای منفی یادشده تشدید شوند.
——————————————————————————————————————–
ترکیه با دیکتاتوری اسلام گرا و مفسد اقتصادی به سمت هرج و مرج و بی ثباتی پیش می رود و آینده ای تیره و تار در انتظار آن است ، البته تا وقتی اردوغان فاسد بر مسند قدرت باقی بماند .
بهنام / 06 May 2016
هر حكومتي در منطقه يا. كلا جهان اسلام، با اتكا به ايدولوژي ديني سعي در تشكيل حكومت اسلامي داشته باشد، اخرش به ايران و حالا تركيه ختم مي شود. يك عده دزد و جنايتكار كه در اقليت محض هستند، اما از لحاظ مالي و نظامي صاحب قدرتند، و با استفاده از ( خبيث ترين و پُست ترين افراد جامعه ) سعي در سركوب و كشتار و مردم خويش دارند، اردوغان هم از اخوندهاي ايران و عربستان ياد گرفته كه با ديكتاتوري اسلامي مي شود حكومت كرد،
ماني از المان / 07 May 2016