رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز می‌شود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنه‌ای‌ است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم می‌خورد.

KAMIB01

خانم پارسی‌پور در این رمان می‌خواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز می‌شود. «کمی بهار» همانطور که به‌تدریج نوشته می‌شود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار می‌گیرد.

شماره ۱۳۴ از این مجموعه را می‌توانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:

حسین الله‌وردى که عاشق ایرج است و به شدت از آذرماه متنفر است مى‌گوید که زن‌ها همه خلا هستند. آذرماه که به شدت عصبى شده مى‌گوید البته زنان خلا هستند چون مجبورند مردان را بزایند و به این ترتیب به خلا تبدیل شوند. حسین به آذرماه توهین مى‌کند و او را گه خطاب مى‌کند. آذرماه مى گوید گه خودت هستى که در گه فرو مى‌کنى. حسین الله‌وردى فریاد مى‌زند که او با هرمز یکانى رابطه داشته است و آذرماه فریاد مى‌زند که حسین الله‌وردى عاشق شوهر اوست و مى‌کوشد رابطه آن‌ها را به هم بریزد. ایرج از جاى برمى‌خیزد و دست آذرماه را مى‌گیرد و به طرف در مى‌کشد. حسین دوباره به آذرماه توهین مى‌کند و ایرج او را به شدت مى‌زند. بعد از آذرماه در‌باره رابطه‌اش با هرمز یکانى مى‌پرسد و آذرماه اعلام مى کند چگونه ممکن بوده که او با این مرد که هیچ امتیازى به ایرج نداشته رابطه برقرار کند و…