کانالی که خزر را به میانه کویر لوت و از آنجا به خلیج فارس متصل کند و از میانه ایران بگذرد، کانالی که از غرب و شمال غرب ایران عبور کند و خزر را برساند به دریای عمان. همه این ایدهها بیش از نیم قرن است که مطرح میشوند.
طرح اولیه انتقال آب خزر توسط یک مهندس تهرانی فارغ التحصیل دانشگاه علم و صنعت در سال ۱۳۴۵ به شکل پروژهای رسمی به سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران ارائه شد و ایرانرود نام گرفت.
سالها بعد از مسکوت ماندن، این پروژه در دولت اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی مجددا روی میز بررسی قرار گرفت. در دولت محمود احمدی نژاد انتقال آب خزر شبیه ایدهای نو مجددا مطرح شد و رسانههای بسیاری در مورد آن نوشتند. ایده اصلی درست کردن سه (در روایاتی پنج) دریاچه اصلی در مسیر شمال به جنوب ایران بود: چاله جازموریان، بیابان لوت و دشت کویر. با سیستمی که به زبان ساده قرار است، آب را در این سه دریاچه پمپاژ، شیرینسازی و منتقل کند.
ایده ایرانرود نه تنها با تلاش برای ایجاد یک راه ارتباطی بلکه برای ایجاد باران در کویرهای لمیزرع ایران و تامین آب آشامیدنی و کشت و زرع و نیز رونق صنعت و اشتغالزایی از دستی به دستی دیگر در دولتهای مختلف گشت و امروز دوباره در مورد آن صحبت میشود.
آنچه موافقان نمایش میدهند
آنچه موافقان این طرح به نمایش میگذارند، نمایی است از عبور یک رود به عظمت میسیسیپی که در آن کشتیرانی ممکن خواهد شد و از بخار آب آن ابرها بر مرکز فلات ایران خواهند بارید و در حاشیه این رود جنگلکاری و کشاورزی رونق خواهد گرفت. افزون بر این این طرح میتواند راهکاری برای ایجاد بیش از دو میلیون شغل جدید باشد.
با اجرای این طرح حق ترانزیت از کشورهای همسایه شمالی درآمدی سرشار نصیب ایران خواهد کرد و اعتبار جهانی ایران را افزایش خواهد داد. بنادر آزاد، فرودگاهها، صنایع رونق یافته کشتیسازی و جنگلهایی که دوباره میرویند و شهرهای کم جان و فراموش شدهای که دوباره جان میگیرند و همینطور صنعت ماهیگیری ایران رونق مییابد.
بنابر تبلیغات مدافعان این پروژه، شماری از متخصصان به ایران باز خواهند گشت. همچنین در پی رونق ناشی از این طرح، ایران میتواند با بنادر هنگ کنگ و دبی رقابت کند. تولید برق و صنایع جانبی هم از مزایای دیگر این طرح هستند. برای تامین بودجه آن هم علاوه بر دریافت ترانزیت که درآمدی ثابت برای ایران خواهد بود میتوان به رونق صادرات بیشتر نفت و گاز از کاسپین اشاره کرد.
تا کنون درباره اینکه مسئولیت اجرای این طرح به عهده چه سازمان و نهادی خواهد بود و بودجه آن به چه شکل تأمین اعتبار خواهد شد شفافسازی نشده است. رسانههای موافق این طرح که اغلب از نزدیکان دولت به شمار میآیند و ترکیبی از وابستگان وزارتخانههای نیرو و کشاورزی هستند، به شکل کلی اعلام کردهاند که بسیاری از زمینشناسان و محققان محیط زیست و مهندسان هیدرولوژی و جغرافیدانان ساکن ایران و شناختهشدگان این عرصهها در خارج ایران طرح را امکانسنجی و آسیبشناسی کردهاند و امضا پای آن گذاشتهاند.
درهفتهای که گذشت حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران طی سخنرانی در اراک اعلام کرد که بودجه این طرح توسط نهادی خصوصی تامین خواهد شد و ۸۰ درصد آسیبهای محیطزیستی آن ساماندهی شده است.
اما پرسش اساسی همچنان باقی است که این چه گروه و شرکت خصوصی است که امکانات و دانش اجرای پروژه پرآسیبی این چنینی را آن هم در این ابعاد جغرافیایی دارد؟ پاسخ را در دل خبر رسانیهای دولتی میتوان یافت: قرارگاه خاتم الانبیا وابسته به سپاه پاسداران. خبرگزاری فارس در فروردین ماه ۱۳۹۴ از قول علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس اعلام کرد که قرارگاه خاتم با تشکیل کارگروههایی در حال مطالعه و امکان سنجی این پروژه است و این قرارگاه توانمندی تحقق این پروژه را دارد و این پروژه میتواند تحولی عظیم زیست محیطی در مناطق کویری ایران باشد.
با این حال بدیع بدیع الزمان که از پیگیریکنندگان و توجیهکنندگان اصلی این طرح در دولت احمدینژاد بود در محاسن این طرح توضیح میدهد که طرح اصلی شامل حفر کانالی به عرض ۲۱۰ متر با طول ۱۳۰۰ کیلومتر است. او پیشنهاد یک کنسرسیوم بینالمللی را نیز مطرح کرد که سهام این پروژه را به شکل بینالمللی بفروشند. اما آقای بروجردی نظر بر این داشت که از پول نفت و گاز شمال ایران ۱۰ درصد را به این امر اختصاص دهند.
پنج سال پیش از این، در فروردین ۱۳۹۱ احمدینژاد در سمت رئیسجمهوری در استان مازندران طرح آبرسانی خزر به کویر ایران را کلنگ زد و آن را یک پروژه بیست و چهار ماهه اعلام کرد. او مسیر پروژه را به الف و ب و ج و دال تقسیم و قم و گرگان و سمنان و کاشان و اصفهان را در مسیر پروژه قرار داد و در ادامه حتی شاخههایی را برای آبرسانی به بیرجند و و سبزوار لحاظ نمود و در مسیر نهایی رود را به غرب بندر عباس در گلگهر رساند. مقامات دولت احمدینژاد بر این باور بودند که با پساب کشاورزی توسعه یافته این طرح، حتی سفرههای زیر زمینی احیا خواهند شد.
این تناقض تنها در عملکرد و نگاه سیاسی مسئولان هر دوره نبود بلکه برخی از کارشناسان در حوزههای مختلف مرتبط نیز تناقضگوییهای زیادی در رابطه با این پروژه داشتند. در این مورد میتوان به سخنان دکتر اسماعیل کهرم اشاره کرد که در سال ۹۱ و حتی تا ۳ سال پس از آن از مخالفان این طرح بود. او اعلام کرد که شوری آب خزر ۳۱ میلیگرم در هر لیتر است و برای کشاورزی و شرب غیر قابل استفاده است. همینطور به اختلاف ارتفاع دو حوزه آبی و جنس رسی و شنی خاک لوت و دشت کویر که آن را لمیزرع کرده است اشاره داشت. اما مدتی قبل او نظر خویش را تغییر داد و اعلام کرد که میتوان این طرح را عملی دانست. اما اشارهای نکرد که غلظت نمک خزر تغییر کرده یا جنس کویر لوت که حالا این طرح قابل اجراست و تا قبل از آن نبوده است؟
وحید چگینی رئیس موسسه اقیانوسشناسی نیز در سال ۹۱ در ویژهنامهای که توسط جامجم پیرامون این موضوع منتشر شد، این طرح را با حفظ شرایطی شدنی دانست، اما در مورد رفع مشکلاتی مانند پر هزینه بودن فرآیندهای شیرینسازی آب و سد کردن رودهای اصلی که به خزر میریزند و حق آب کشورهای مجاور و بررسی اختلاف غلظت نمک و تغییر زیستگاههای انسانی و حیوانی و گیاهی مسیر که به اهمیت آنها در اجرای عملیاتی طرح اذعان داشت، صحبتی نکرد.
علی فراستی عضو هیئت علمی دانشگاه ایالتی کالیفرنیا نیز از موافقان این طرح است . او در مصاحبه ای با سایت جهان صنعت در اواخر سال ۱۳۹۳ این طرح را سودمند و اجرایی دانست و بودجه ای معادل ۸۰ میلیارد دلار را برای آن تخمین زد و یکی از اهداف نهایی این طرح را مبارزه با تغییر اقلیم در ایران خواند. او عنوان کرد که با آب شدن یخهای قطبی آب دریای خزر تا چهار متر بالا می آید و با حفر یک تونل در زیر البرز میتوان علاوه بر نجات شهرهایی در حاشیه ی خزر این آب را مورد استفاده قرار داد . او همینطور اختلاف ارتفاع نزدیک به ۳۰ متر دو دریای شمال و جنوب ایران را مسئله ی مهمی در انتقال آب نمیداند و مخالفان این طرح را بیدانش و بیمطالعه برشمرد.
موانع طبیعی این طرح
یکی از مهمترین اهداف انتقال آب خزر، شیرینسازی آب و استفاده آن در حوزه ی آب آشامیدنی است، صرفه اقتصادی و عملی بودن این بخش از پروژه میتواند قابل اهمیت باشد. در حال حاضر هر متر مکعب آب آشامیدنی در ایران ۹۰۰ تومان است. برآورد آب آشامیدنی حاصل از این پروژه با صرف هزینه شیرینکردن آب و انتقال آن مبلغ معادل ۳۰۰۰ تومان برای هر متر مکعب برآورد شده است.
علاوه بر این، بر اساس طول مسیر و شیوه انتقال آب در بخشی از اسناد قابل دسترس این طرح اطلاعاتی وجود دارد که نشان میدهد برای انتقال آب از خزر به اراک حدود دو روز زمان نیاز است. پروسه شیرینسازی آب در بسیاری از کشورهای حاشیه خلیج فارس امتحان شده است و میتوان با نیم نگاهی به تجربه و سرمایهگذاری بنیادی این کشورها در این حوزه نسبت به شرایط قابل شرب کردن آب دریا اطلاعات عملی در دسترس داشت.
صرف انرژی بسیار زیاد برای شیرینسازی آب که نیاز به سرمایهگذاریهای کلان و بنیادی دارد، بسته بودن فضای دریای خزر که امکان هر نوع دستکاری در طبیعت آن را جبرانناپذیر میکند از جمله باز گرداندن نمک و املاح باقی مانده از فرآیند شیرین سازی، نمونههایی از این موارد قابل اهمیتاند. همینطور امکانسنجی جغرافیایی طرح نشان میدهد که اختلاف ارتفاع نه تنها در مبداء و مقصد بلکه در طول مسیر نیزقابل چشمپوشی نیست. مساحت بسیار زیادی از مسیر، تحت پوشش گیاهی، جنگلی و کوهستانی است که باید هموار سازی و پاکسازی شود؛ چه برای حفر کانال و چه حتی برای حمل آب از طریق لوله.
از طرف دیگر نوع خاک مناطق مختلف و میزان تبخیر آب نیز موضوع قابل اهمیت دیگری است. نمونههای روشن امتحان شدهای در مورد سدسازی وجود دارد که در نظر نگرفتن این دو ویژگی بسیار متغیر زیست بومها چطور آسیبهای سازهای و زیر بنایی ایجاد کرده است.
پوشش گیاهی و زیست جانوری هم از دیگر مسائلی هستند که ندیده گرفته شدهاند. از حیات دریایی خزر و خلیج فارس گرفته تا مناطق کویری و استپهای تپهای و نیمه کوهستانی. سازمان میراث فرهنگی هم نظرات مکتوب و غیر مکتوب زیادی را در حوزه آسیب به آثار باستانی ابراز کرده است. آثار باستانی مدفون شده در آبگیری سدها و تخریب آن در جاده سازیها از نمونههای این دست آسیبها است.
علاوه بر این، مشکل تامین اعتبار و موقعیت زلزله خیز مرکز فلات ایران و مشکلات حریم دریایی و برداشت آب با کشورهای همسایه را هم باید افزود.
سنگ بزرگ؟
ایران در استفاده از آب، یکی از پر مصرفترین کشورهای جهان است و هنوز هیچ منبع آمار و بانک داده مشخص و شفافی وجود ندارد که رابطه هدر رفت آب در بخش کشاورزی و نسبت آن با عدم مدیریت محصولات را آسیبشناسی کند. اما حتی همین آمار اغلب نامطمئن نشان میدهد که ۹۰ درصد آب ایران در زمینه کشاورزی مصرف میشود.
پس از گذشت سالها، هنوز راهکار اساسی برای آموزش و ترویج کشاورزی صنعتی و پایدار اتفاق نیافتاده است. بسیاری از لوله کشیهای شهرهای بزرگ ایران کهنه و فرسودهاند و مقدار زیادی هدر رفت آب به همین دلیل ثبت و گزارش شده است و بودجهای برای نوسازی سیستم آب و تصفیه فاضلاب در شهرهای بزرگ لحاظ نشده است.
حتی اگر وارد ناتوانیهای گسترده دولت در حوزههای مختلف منابع طبیعی و محیط زیست نشویم و در همین موضوع آب و شبکههای آبرسانی وارد جزئیات شویم، این پرسشها پیش میآید که چطور دولت و سیستمی که توان مهار سیل را ندارد، و یا از حل بحران تالابها و دریاچههای خشک شده عاجز و ناتوان است، میتواند مدعی اجرای طرحی باشد که به شکل زیر بنایی با ساز و کار زیست بوم ایران در تناقض است؟
علاوه بر این، دستکاری نظم طبیعت در این ابعاد معمولا زمانی پیشنهاد میشود که راههای مختلف امتحان شده باشند. اگر هدف مهم پروژه انتقال آب خزر رفع مشکل تغییر اقلیم و خشکسالی در مناطق مرکز و جنوب شرق ایران است باید از مسئولان پرسید در تمام این دوران بیش از سی سال چه طرح عملی را برای بهبود مسائل زیست محیطی این مناطق فراموش شده طرح و اجرا کردهاند؟ چه راهکاری را برای تطبیق با تغییرات محیط زیست عملی کردهاند؟ چقدر بودجه به ساماندهی مهاجران روستاهای گرفتار خشکسالی اختصاص دادهاند؟
بیشتر بخوانید: اتصال خزر به خلیج فارس؛ آب هایی که به هم نمیرسند
روزی ریاضی دانی به نام آقای عبادالله محمودیان , مقاله ارزنده ای نوشت به نام ” نوابیغ ” .
این مقاله در اینترنت قابل دسترس است. نوابیغ , جمع نابغه نیست. نوابیغ کسانی هستند که
ادعای نبوغ دارند. کسانی که سعی دارند از راههای ابتدایی مسائل غیر ممکن را حل کنند.
تقسیم زاویه به ۳ قسمت یا اثبات حدس گلدباخ یا رد کردن قانون اول ترمودینامیک یا چیزهایی
از این قبیل.
نکته اینجاست که نوابیغ تنها به سراغ ریاضی نمیروند. ما مثلا نوابیغ مهندسی هم داریم مانند
کسانی که میخواهند موتور بدون سوخت بسازند یا … .
ظاهرا در عرصه اقتصاد, توسعه و محیط زیست هم با عده ای نوابیغ مواجه هستیم.
آخر این چه ایده احمقانه ایست که عده ای هر از چندگاه به سراغش میروند؟ آیا حساب این را
نکرده اند که برای این کانال چند تن خاک باید برداشته شود؟ و اینکه کل نفت کره زمین هم
انرژی لازم برای برداشت و انتقال این حجم از خاک را تامین نمیکند؟
انگار برخی نوابیغ, معنای کلمه ” غیر ممکن ” را نمیفهمند !
اشکان / 27 April 2016
اگر ما بتوانیم در ایران به راهحلی برای غلبه بر اسراف منابع آب زیرزمینی و مدیریت بهینه استفاده از زادبومهای زیستی در ابتدا برسیم، آنگاه خواهیم توانست به ارزیابی منطقی ااجرای این طرح بزرگ بپردازیم.
اگر این طرح عملی بود، چرا کشور عربستان با آن همه منابع مالی گسترده و امکان استفاده راحتتر از تکنولوژی خارجی؛ اقدام به اتصال خلیج فارس به دریای سرخ نمینماید تا از آن طریق صحاری مرکزی را آباد نماید!؟
امکان اجرای این پروژه وجود دارد، ولی با مطالعه صد در صد علمی و بیطرفانه و نیز مشارکت دانشکاههای معتبر و دارای تجربه عملی!
نیک / 27 April 2016
این طرح دقیقا دو لبه داره . هم میتونه به معنای احیا باشه و هم خودکشی.
متاسفانه تو ایران با توجه به سابقه اش معلوم شده هر گونه دستکاری در طبیعتش اثر فاجعه باری روی آن داشته امیدوارم این فاجعه برای بیابان های ایران و دریای خزر رخ نده که میتونه موقعیت ایران را به یک خودکشی اقلیمی بکشونه . باید این طرح به شدت مع الوصفی زیر ذره بین اقلیم شناسان و جغرافیدانان دنیا قرار بگیره چرا که این تغییر در دنیا هم اثر کذاره .
MR. X / 27 April 2016
در مورد جناب نیک، اتفاقا سعودیهای جاه طلب پروژه اتصال خلیج فارس به دریای عرب دارند. ولی این پروژه سعودیهای با واقعیات و منافع و ثروت هنگفتشان همخوانی دارد بر خلاف ایران.
شاید فکر کنید مثلا امارت و سعودی انتقال نفت خوطو لوله صرفا بخاطر عدم وابستگی به تنگه هرمز احداث کردند ولی نه! این اعراب (که با تربیت عربی و اسلامی اساس تکفیری و ضد غیر عرب هستند) همچو دشمن دانا، کمک بزرگری به محیط زیست خلیج فارس کردن و از حجم تردد نفت کش کم کردند.
در مورد پروژه بزرگ سعودی هم به دلیل ارتفاع پست ربع الخالی از سه گوشه مری خلیج فارس و از طریق درهای کم عمق میخواهند کانالی به دریا عرب/اقیانوس هند بزنند. این کار در اینده به نفع همه حتی ایارن خواهد بود چرا تردد نفت کشها را کم مکیند. از طرفی کاهش اهمیت تنگه هرمز به دلیل کاهش وابستگی نفت غبوری، موجب میشود ابرقدرتها کمتر دخالت د راین منطقه کنند و گردکشی نظام تروریستی شیعه فعلی هم برای دینا کم شود. هر چقدر اهمیت تنگه هرمز کمتر شود خطرات دخالت اجانب نیز کمتر میشود.
ولی پروژه ایران رود، به گفته استادان از جمله کردوانی و بسیاری دیگر از ساس احمقانه است. هزینه و سختیهای اجرای این پروژه کمر اقتصاد ایارن میشکند.
ولی سپاهیان غارتگر به هر بهانه میخواهند بیت المال سرکیسه کنند.
با یک دهم هزنیه اینها میتوان کلونی های در سواحل شمال و جنوب و جزایر کم جمعیت و خالی از سکنه ایران د رخلیج فارس و دریای عمان ایجاد کرد و با شرین کردن آب بوسیله سوخت فراوان گاز یا آفتاب، ماکز جمعیتی که اقتصادشان بر ااس تجارت و صیادی و صنایع است ایجاد کرد.
IQ100/بشر معمولی / 28 April 2016
رژیم صهیونیستی بخش عمده آب مصرفی خود را از طریق شیرین کردن آب دریا بدست می آورد.
علی / 28 April 2016
خانم بهرامی، شما فقط به گلایه پرداخته اید و آنجا که بایستی در مورد مضراتی که نمی توان آن را محدود و ساماندهی کرد حرفی نزده اید. گویا فقط مخالف پروژه هستید و مطالبی که فرمودید، وجه بهانه وار دارد.
اگر کارشناسانی مانند کهرم روزگاری مخالف پروژه بوده است و امروز موافق آن شده است دلیل را بایستی در مباحثات و تحقیقات دید و نه دایی جان ناپلئونی وار، دست غیبی و پدرخوانده ای را در پس ماجرا دید.
گودرزی / 28 April 2016
اسرائیل بخشی از آب مصرفی را از شیرین کردن آب دریا به دست میاورد، این بعد از این اتفاق افتاد که بهترین سیستم آبیاری قطره ی را سامان دادند، و باز با کمبود آب مواجه بودند. مدتی پیش میدیدم که سیستم کانال رو باز، آب زاینده رود را به یزد میرساند. میتوانید تصور کنید که چند در ساده آن آب قبل از رسیدن به یزد تبخیر میشود؟
saeed / 28 April 2016
جنگل های شمال رو غارت کردند و حالا نوبت رسیده به دریای شمال! برای شمال بجز زباله و فقر و جوک عایدی نبود! نسل اندر نسل باید مهاجرت کنند تا یه زندگی معمولی برای خودشون بسازند .حالا نوبت رسیده به دریای کاسپی که کویرشون رو با آبش پر کنند!!!
بهزاد / 29 April 2016
اگه خیلی عرضه دارند چرا جلوی نابودی جنگل ها و دریاچه ها رو نمی گیرند؟! چیزی که وجود داره در حال از دست رفتنه و بعد طرح های موهوم ارائه میکنند! مثل روز روشنه که دریای شمال هم در صف نابودیه !
چرا / 29 April 2016
این طرحبه دلایل زیر کاملا غیر قابل اجراست .
1-ایران در کمربند پر فشار جنب حاره قرار گرفته است واین مطلب به این معنی است که با افزایش رطوبت نسبی هوا الزاما بارندگی افزایش نمی یابد اگر چنین بود سواحل جنوبی ایران وکشورهای حاشیه خلیج فارس بسیار پر باران بودند
2-ااز نظر اجرایی چنین طرحی امکانپذیر نیست اگر بخواهیم اب راه قابل کشتی رانی ایجاد کنیم نمی توانیم به تونل فکر کنیم زیرا در برخورد به کوههای البرز در شمال ومکران در جنوب به طول صدها کیلومتر وبه عرض بیش از 200 متر باید تونل احداث کنیم وکشتیها ی با موتور دیزل در ان تردد کنند که بسیار ساده لوحانه است ا
ممکن است بخواهند این ابرهه را با بریدن کوهها ایجاد کنند با یک محاسبه سر انگشتی وبر اساس واحد کیلومتر مکعب (هر کیلومتر مکعب یک میلیارد متر مکعب است )حجم خاکبرداری وکندن سنگ بستر مشخص می شود
390=1300*2/ *1/5
در این محاسبه عرض کانال دویست متر یا دو دهم کیلومتر وطول کانل 1300 کیلو متر وارتفاع متوسط مسیر 1500 متر یا یک ونیم کیلو متر در نظر گرفته شده است یعنی باید برای کندن این کانال 390 کیلو متر مکعب یا 390 میلیارد متر مکعب کنده کاری وحمل سنگ وخاک انجام داد .
اگر فرض کنیم هزار کامیون به ظرفیت ده متر مکعب در اختیار داریم واین کامیونها ده بار در روز بارگیری میکنند برای جابجایی یک کیلومتر مکعب ده هزار روز بیست وهفت سال پنج ماه زمان میگیرد یعنی برای کل پروژه بیش از ده هزار سال نیاز است
پس این نیز غیر قابل اجراست
ممکن است بخواهند با پمپاژ آب دریچه هایی در بخشهای مرکزی درست کنند که با توحه به تبخیر بیش از 5000 میلیمتری اب در کویر مرکزی ایران وهمچنین گرمترین نقطه کره زمین (دشت لوت ) امکانپذیر نمی باشد
در خاتمه این افراد بیسواد تفاوت کویر وبیابان را نمی دانند کویر از زیادی آب به وجود می آید در گویر رود دریاچه وجریانهای اب زیر زمینی وجود دارد به علت تبخیر بالا در تابستان خشک شده وتبدیل به نمک زار وباطلاق میشود
پس با پمپاژ آب نیز اتفاقی نمی افد در ضمن به دلیل پر فشار بودن منطقه تغییر اقلیمی نیز امکانپذیر نیست
فقط به دلیل غلبه شرایط گرما رطوبت نسبی هوا افزایش یافته ومحل بیماریهای حدید از قبیل مالاریا و… می گردد
عباس / 16 May 2016