کسانی که برنامههای شبکههای تلویزیونی ترکیه را تعقیب میکنند میدانند که یکی از پربینندهترین این برنامهها، که در نظر نرخ بازدید کننده[1] هفتگی در صدرها قرارداد، مسابقهای است به نام “سوروایور” (Survivor) [2] که در کانال هشت (TV8) پخش میشود. با رشد اقتصادی کشور در یکی دو دهه اخیر، شبکههای تلویزیونی خصوصی هم در ترکیه رشد بسیاری داشتهاند و در این میان کانالهایی که تخصص اصلی شان تولید مسابقه و سریال و سرگرمی است با اقبال بسیار روبرو شدهاند. محبوبیت سریالهای ترکیه در ایران بر کسی پنهان نیست، آنهم علیرغم اینکه دوبله این سریالها به فارسی معمولا کیفیت نسخه ترکی را ندارد، و گاهی سریالها را به کاریکاتوری از اصلشان بدل میکند. در سالهای اخیر کانال هشت با مدیریت آجون ایلیجالی[3] توانسته است به خاطر کیفیت برنامهها، مدیریت خوب، و توجهش به مذاق مخاطب، به یکی از پربینندهترین کانالهای تلویزیونی ترکیه در حوزه سرگرمی بدل شود. جز سوروایور که بررسی و نقدش موضوع این نوشتار است، یکی از محبوبترین مسابقات این شبکه مسابقه موسیقی “او سس تورکیه”[4] است، که معادل ایرانی آنرا میتوان مسابقه “استیج” شبکه من و تو دانست که در میان ایرانیان طرفداران بسیاری داشت.
سوروایور حدود نه سال است که با تولید و مجریگری شخص آجون ایلیجالی با کیفیت بالا تهیه میشود (همه در ترکیه او را به اسم آجون میشناسند).[5] با گذشت هر سال سوروایور توانسته است بینندگان بیشتری را در ترکیه به پای تلویزیون بکشد، آنهم برای پنج روز هفته با حدود سه ساعت پخش هربار، که یک ساعت آن به تبلیغات میان برنامه اختصاص دارد. جز خود مسابقه که میان ساعات هشت و نیم تا یازده و نیم شب پخش میشود − یعنی ساعاتی که بیشترین افراد پای تلویزیون هستند − دو برنامه آرامیزدا کالماسین[6] و سوروایور پاناروما[7] صبح و بعد از ظهر به تحلیل قسمتهای قبلی مسابقه میپردازند، و در آنها از شرکت کنندگان قبلی مسابقه به عنوان کارشناس دعوت میشود. مسابقه در کشور دومینیک و سواحل کارائیب، با همکاری تیمی چندصد نفره و چندملیتی متشکل از کارکنان ترک، دومینیکی، آرژانتینی، و غیره…تولید و فیلمبرداری میشود (یعنی سِت فیلمبرداری آن دو زبانه است: ترکی و اسپانیولی). تنها بخش پایانی مسابقه که در آن قهرمان با رای نهایی مردم مشخص میشود در بخش قبرس ترکی برگزار میشود.
سوروایور تقریبا از بهمن ماه شروع میشود و تیرماه به پایان میرسد، یعنی تقریبا نیمی از سال بینندگان را پای تلویزیون میکشد. بسیاری روزنامههای پرتیراژ ترکیه در ستونهایی به صورت مرتب به اخبار و حواشی مربوط به این مسابقه و شخصیتهای آن میپردازند. بسیاری شرکتکنندگان در این مسابقه یا اصطلاحا سلبریتی هستند، یا پس از شرکت در مسابقه مشهور و سلبریتی میشوند.
ساختار مسابقه
در طول این سالها به صورت آزمون و خطا، و با توجه به مذاق مخاطب، ساختار مسابقه به تدریج ارتقا یافته است. در آخرین ساختار بازی که در دو سه سال اخیر اجرا میشود، رای بینندگان که از طریق اس ام اس نقش بسیار مهمی در اینکه کدام شخصیت پیروز هفتگی شود دارد. بر این اساس میتوان بر اساس شخصیتهایی که رای بالا را برای هفتههای متوالی بدست میآورند، به نوعی به روانشاسی اجتماعی مردم هم دست یافت. از میان کسانی که هر هفته بالاترین رای را میآورند، یک نفر قهرمان میشود.
دو تیم “معروفها”[8] (با نماد قرمز) و “داوطلبها”[9] (با نماد آبی)، که در آغاز هرکدام ده عضو دارند، در دو جزیره در میان اقیانوس در شرایط بسیار سخت چون مواد غذایی بسیار محدود، سرپناه حداقلی، پوشاک محدود،… مبارزه میکنند و هر هفته یکی از میان اعضای تیم بازنده از جزیره خداحافظی میکند. کسی که بتواند تا مرحله مسابقه در قبرس باقی بماند و حذف نشود، قهرمان مسابقه خواهد شد. هر روز بازی معینی میان دو تیم معروفها و داوطلبها برگزار میشود که در این میان بازی ای که عنوانش “مصونیت” یا دوکونولمازلیک[10] است مهمترین مسابقه هفته است. جز بازی مصونیت، هر روز یک بازی باعنوان بازی “جایزه”[11] میان دو تیم برگزار میشود که جایزه آن معمولا غذا یا ارتباط با اعضای خانواده از طریق تلفن یا اینترنت است و با توجه به اینکه ارزاقی که هر هفته به صورت ثابت به هر تیم داده میشود بسیار ناچیز است، و شرکت کنندگان در مدت اقامت ارتباط بسیار حداقلی با دنیای بیرون دارند، افراد انگیزه بالایی برای برنده شدن در آنها دارند.
در بازی مصونیت اعضای تیم برنده از خطر حذف شدن مصون میمانند و در عوض از تیم بازنده یک نفرحذف میشود. فرآیند امسال از این قرار است که ابتدای در رای گیری از میان اعضای خود تیم بازنده، یک نفر که بیشترین رای را بیاورد، کاندید حذف جزیره میشود. سپس مسابقه دیگری به صورت تک نفره میان اعضا برگزار میشود و کسی که برنده شود، هم ماندن خودش در جزیره تضمین میشود، و هم این حق را مییابد که اسم نفری دیگر ازهم تیمی هایش را در جلسهای که از آن به عنوان “شورا” یا کُنسِی[12] یاد میشود، به عنوان نامزد حذف شدن مطرح کند. همچنین کسی که در تیم بازنده بیشترین آرا را از طریق اس ام اس کسب کند، در شورا نامزد سوم را برای ترک جزیره مشخص میکند. در نهایت در میان این سه نفر نامزد، کسی که کمترین رای را از طرف مردم آن هفته گرفته است، جزیره را ترک میکند.
با این ساختار بازی، کسی که هر هفته بیشترین رای را از طرف مردم میگیرد، دست بالایی دارد: هم خودش حذف نمیشود، و هم این امکان را مییابد که هر هفته با معرفی فردی که در میان اعضای گروه نمیپسنددش، او را در معرض حذف شدن قرار دهد. تجربه نشان میدهد کسانی که در هر گروه هر هفته رای اول را میآورند، احتمالاً در هفتههای بعدی هم بیشترین رای بینندگان را ازآن خود میکنند.
نمونه سمیح اوزتورک و بحث (نا)قرارداد اجتماعی
سوروایور برای کسی که از منظر فلسفه سیاسی و نظریه اجتماعی بدان بنگرد، یک آزمایشگاه نظریههای قرارداد اجتماعی است. کسانی که با اندیشههای فیلسوفان قرارداد اجتماعی چون هابز، لاک، روسو، و نیز دیوید گوتیر[13] و جان رالز آشنا هستند میدانند که در نظریههای این فیلسوفان، در نقطه شروع افراد در شرایط اولیهای که در آن امکانات محدودی برای زیست و بقا وجود دارد تصور میشوند. فیلسوفان قرارداد اجتماعی از این وضعیت با عناوینی همچون وضعیت طبیعی[14] (در نظریههای هابز، لاک و روسو)، یا موقعیت آغازین[15] (در نظریههای رالز و گوتیر) نام میبرند. افرادی که در وضعیت طبیعی قرار دارند، دقیقاً مانند شرکت کنندگان در “سوروایور”، از نظر منابع طبیعی، غذا، پوشاک، امنیت، سرپناه، و… در شرایط خطیر و شکنندهای به سر میبرند، و همین محدودیت منابع (چیزی که دیوید هیوم در شرحش بر قرارداد اجتماعی از آن با عنوان شرایط عدالت[16] نام میبرد)، برقراری نوعی عدالت و همکاری اجتماعی[17] را میان آنها لازم میدارد. به بیان دیگر، افرادی که در وضعیت طبیعی زیست میکنند یا در موقعیت آغازین حضور دارند، برای اینکه بتوانند به بقای خود ادامه دهند، نیازهایشان را تامین کنند، و خود را در برابر خطرات طبیعی (همچون قحطی و…) یا خطرات از سوی همنوعان (همچون دزدی و تجاوز…) ایمن کنند، محتاجند به برقراری عدالت میان خود تن دهند و دست به همکاری اجتماعی بزنند.
در دوران معاصر و با پیشرفتهایی که در ریاضیات و منطق بدست آمده، یکی از علومی که از آن برای صورتبندی نظریههای قرارداد اجتماعی از آن استفاده میشود، نظریه بازیها[18]ست. یکی از استدلالهایی که با تکیه بر نظریه بازیها به نفع همکاری اجتماعی و لزوم برقراری عدالت میان انسانها مطرح میشود، مثال دوراهی زندانی[19] برخواسته از نظریه بازیها است. بدون آنکه بخواهیم به جزئیات تکنیکی این آزمایش فکری که در ادبیات بحث به صورت مفصل در موردش بحث شده است وارد شویم[20]، به ذکر این نکته اکتفا میکنیم که دوراهی زندانی نشان میدهد اگر کنشگرانی یا اعضای جامعهای (این جامعه میتواند دو نفره باشد، یا چندده نفره، یا بسیار بزرگتر) فقط به دنبال نفع شخصی خودمان باشند و فقط از این منظر کنشهایشان را تنظیم کنند، باز باید برای حفظ همان منفعت شخصی خودشان هم که شده به همکاری اجتماعی با دیگران و برقراری نوعی نظام عدالت و انصاف در جامعه تن دردهند.
در سوروایور عملکرد کنشگران در بازی “جایزه” دوراهی زندانی در نظریه بازیها را تایید میکند. منتهی به سبب قاعدهای که میگوید “کسی که بیشترین رای از طریق اس ام اس از طرف مردم بگیرد نه تنها هرگز حذف نمیشود، بلکه دست بالا را دارد و میتواند از بقیه اعضای تیم کسی را که نمیپسندد نامزد حذف شدن کند”، بازی “مصونیت” را نمیتوان با دوراهی زندانی و نظریه بازیها توضیح داد. به بیان دیگر، به خاطر قانون اس ام اس فردی که بتواند برای هفتههای متوالی بیشترین رای را از مردم بگیرد، بدون همکاری اجتماعی و تن دادن به “عدالت” هم میتواند نه تنها حذف نشود، حتی تا مرحله فینال هم پیش برود و چه بسا قهرمان شود. البته میگوییم “می تواند”، یعنی وقوع این تن ندادن به عدالت هرگز حتمی نیست، و رخدادش به استراتژی خاص فردی که رای اول را میگیرد بستگی دارد.
کسانی که امسال سوروایور را در کانال هشت تعقیب میکنند میدانند که تا همین هفته گذشته در تیم گونوللولر یا داوطلبها فردی به نام سمیح اوزتورک[21] بیشترین رای را از مردم گرفت. سمیح خلقیات خاصی دارد: با بقیه اعضای تیمش هماهنگ نبود، آنها را در هر فرصتی تحقیر میکرد − گرچه برخیشان از نظر قدرت بدنی و امتیازگیری در مسابقه از او چند سروگردن بالاترند − خودبرتربین و مغرور است و کوتاهیهایش را با اتکا به پشتوانه رای مردمی که دارد، میپوشاند. سمیحی که مدام برای بقیه اعضای تیم رجز میخواند و تحقیرشان میکند، خیل عظیم هوادارانی در اینترنت و فضای مجازی دارد. صفحه عمومی او در فیسبوک ۱۲۸۰۰۰ لایک خورده است. او به انسانها نگاه ابزاری دارد و این اصل اخلاق کانتی را که “هر انسانی غایتی برای خویشتن است، و نمیتواند ابزار باشد” به هیچ میانگارد. سمیح باهوش است و نبض طرفداران خود را خوب میداند. خیلی خوب جلوی دوربین سخن میگوید، و حتی گاهی اشعار حماسی از شاعران معروف ترکیه از حفظ میخواند. حرکات و ژست بدنی خاصی دارد که برای طرفدارانش پرهیبت مینماید: با ظاهری آرام هنگام صحبت دست راستش را بر ریشهای زرد رنگش میکشد و سر فرصت لبخندی توام با تمسخر را نثار هم تیمیهایی که دوستش نمیدارند، میکند. در یک مصاحبه اخیر در برابر دوربین هم تیمی هایش را شبیه توتهای لرزان درخت سر خیابان کرد که با تکاندنشان به دست خود − بخوانید با رایهای طرفداران − قرار است یکی یکی عاجزانه به زمین افتند و زیر پاها له شوند. سمیح مصداق تمامعیار یک سیاستمدارعوام فریب[22] است. در اعلام نتایج رای هفتگی کانال هشت گفته نمیشود چه تعداد از چه طبقاتی رای داده اند، ولی پرواضح آنکه سمیح طرفدارانی در شبکههای اجتماعی و غیره دارد که برایش رای جمع میکنند.
به خاطر دعوای شدیدی که هفته گذشته میان سمیح و یکی از هم تیمیهایش رخ داد، در اتفاقی نادر آن همتیمی سادهدل به خاطر به خطر انداختن امنیت جزیره از مسابقه حذف شد و سمیح به تیم مقابل، یعنی “معروفها”، منتقل شد. این اتفاق تغییری در اصل استدلال ما در این مقاله ایجاد نمیکند، چون شواهد نشان میدهد سمیح در تیم جدیدش هم در هفتههای پیش رو یکی از دو نامزد بالاترین رای است.
روانشناسی اجتماعی-سیاسی در ترکیه و ایران
اینکه تعداد زیادی به سمیح با این خلق معیوب رای میدهند، نوعی روانشناسی اجتماعی-سیاسی مردم هم هست. اگر اخلاق دموکراسی و همکاری اجتماعی در طرفداران سمیح نهادینه شده باشد، به گمان من هرگز به او رای نمیدهند و مجذوبش نمیشوند. [23] برای داشتن یک دموکراسی با فضیلت در کنار سیاستمداران مردم عادی را هم باید نقد کرد. برای برقراری عدالت کافی نیست که فرآیند رایگیری آزاد تضمین شود (البته این مسئله بسیار لازم است)، بلکه باید اخلاق شهروندی و همکاری اجتماعی هم در میان شهروندان عادی تقویت شود. مردم باید به درجهای از آگاهی برسند که فریب عوام فریبان را نخورند. شاید بی سبب نیست که رجب طیب اردوغان که روحیات ضد روشنفکری دارد، اینقدر محبوب میشود و علیرغم تمام نقدهای روشنفکران و خیل عظیمی از دانشگاهیان در هیچ انتخاباتی رایش کم نمیشود.[24] (بدون آنکه بخواهم اردوغان را از هر نظری شبیه سمیح بدانم، چون در مثل مناقشه نیست).
◄ از همین نویسنده درسهای ترکیه برای دموکراتیزاسیون در ایرانِ پساتوافق هستهای |
اگر بخواهیم به مثال ایرانی بحث بپردازیم، احمدینژاد سمیح اوزتورک ایران است. او که نمونه بارزعوام فریبی است نه اعتقادی به همکاری اجتماعی در حوزه بین المللی داشت (قطعنامههای سازمان ملل را کاغذ پاره میدانست) و نه همکاری اجتماعی در سیاست داخلی را به ارزنی میخرید (بسیاری از اعضای کابینه خویش را، جایی که با او مخالفت کردند با اردنگی بیرون کرد و یا نمایندگان مجلس را، در میان همان طیف اصولگرا، تحقیر میکرد).
با اینحال هم اردوغان و هم احمدینژاد خیلی خوب جلوی دوربین سخن میگویند و هردو میل به ابرقهرمان شدن و ابرقهرمان ماندن دارند. انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶ ایران آزمونی برای این مسئله است که آیا دوباره ستاره احمدینژاد طلوع خواهد کرد و او قادر خواهد بود عوام فریبی کند و رئیس جمهور کشور فلکزده ایران شود؟ در ترکیه که بسیاری روشنفکران از عدم افول استبداد اردوغان در بیمناکند، خصوصا که او در پی آنست که قانون اساسی را تعویض کند و نظام سیاسی ترکیه را که تابحال دموکراسی پارلمانی بوده است به نظام ریاستی، با محوریت خودش و بزکی از مردمسالاری، بدل کند.
پانویسها
[1] rating
[2]نگاه کنید به سایت اختصاصی مسابقه.
[3] Acun Ilıcalı
[4] Ö ses Türkiye
[5] قبل از خرید کانال هشت از سوی آجون دوسال قبل این مسابقه از سایر کانالها همچون شو تی وی پخش می شد.
[6] Aramizda Kalmasin
[7] Survivor Panaroma
[8] ünlüler
[9] gönüllüler
[10] dokunulmazlık
[11] ödül oyunu
[12] konsey
[13] در مورد دیوید گوتیر نگاه کن به این معرفی در ویکیپدیا.
[14] state of nature
[15] original position
[16] Circumstances of justice
[17] social cooperation
[18] game theory
[20] برای ادبیات تخصصی/فلسفی در این زمینه نگا. به بخش کتاب شناسی مدخل دوراهی زندانی در دایره المعارف فلسفی استانفورد.
[21] Semih Öztürk
[22] demagogue
[23]دکتر اورهان تکلی اوغلو از عالمان علوم سیاسی ترکیه در این مقاله در سایت روشنفکری دیکن گرایش به برخی قهرمانان مسابقه سوروایور را، مشخصا سمیح، از منظر اجتماع-پریشی (sociopathy) و روانپریشی (psychopathy) این شخصیتها بررسی کرده است. از نظر روانشناختی سمیح و کسانی که مانند او رفتارهای ضد همکاری اجتماعی دارند، برخی ویژگیهای فرد روانپریش را به قول روانشناسها در خود دارند.
[24] خانم پریهان مغدن هم در این نوشتار سمیح را رجب طیب اردوغان جزیره سوروایور می داند.
مرسی برای مقاله جالب.
جوزف د مایستر، فیلسوف،وکیل و دیپلومات فرانسوی درست انگشت روی همین معضل گذاشته ومیگه یک ملت لایق همان حکومتی هست که داره. متاسفانه فهم و درک این برای خیلی ها مشکل هست. بخاطر همین در کشورهای عقب مانده عوام فریبی مثل آب خوردن راحته. بخاطر این مشکل برای مثال ریس پارلمان ترکیه همین امروز میاد وراحت میگه که قانون اساسی ترکیه باید عوض بشه.حالا حتی تصور پیشنهاد یک همچین چیزی مثلا در دانمارک،نروژ اصلا ممکن نیست. کشورهای عقب مانده جامعه مدنی و نظام سیاسی پایداری ندارند چون که این چیزها از آسمان وحی نمیشه بلکه نیاز به آگاهی و مسئوليت پزیری یک مردمه. البته انصافا ایرانیها از زمانهای قدیم به این مسئله آگاه بودن و بخاطر همین میگفتن: خلایق هر چه لایق.
کامران / 26 April 2016