امسال، دیدار آیت‌الله خامنه‌ای با دانش آموزان انجمن‌های اسلامی، از سرِ اتفاق، با روز موسوم به «روز سعدی» شاعر و حکیم انساندوست ایرانی مصادف شد. ولی در سخنان رهبر نظام اسلامی، نه ذکری از سعدی رفت و نه مجلس او بویی از سعدی داشت و نه در آن، حکایتی از همنوع‌نوازی‌های گلستانی نقل شد. در عوض، او از یک مرزبندی بنیادی میان انسان‌ها حکایت کرد که امیدی به از میان بردنش نیست؛ دو جبهه نبرد جاودانۀ خیر و شر که همواره رو به روی یکدیگر ایستاده‌اند.

سران نظام اسلامی، به ویژه سخت نگران‌‌ نسل جوان‌اند که جاذبه‌های فرهنگ روز جهان و سبک زندگی مدرن، برای آنان گیرایی بیشتری تا جاذبه‌ ارزش‌های نظام اسلامی دارد.

جمهوری اسلامی، طرفِ خیر این نبرد است و طرف شرّ ماجرا، استکبار به سرکردگی امریکا و اروپا و «حواشی‌اش». اختلافات یا به قول او «درگیری» جمهوری اسلامی با استکبار نه بر سر یک یا دو موضوع بلکه ده‌ها موضوع اساسی است که نمی‌توان از آن‌ها گذشت:

«ما با یک جبهه‌ دشمن که جبهه‌ استکبار و دنباله‌ها و حواشی‌اش است، درگیریم… شاید من الان بتوانم ده مورد را بگویم. اگر بنشینیم فکر کنیم و مطالعه کنیم، بیشتر هم می‌شود؛ بیست مورد، سی مورد یا بیشتر، نقاط درگیری ما با استکبار است.»

ادای جوان‌پسندی
تقلید از ادا و اطوار “دشمن”

رهبر نظام اسلامی، همانند همیشه، در دقایق بسیاری کوشید تا ثابت کند ایران دشمن آشتی‌ناپذیری دارد؛ دشمنی که از دشمنی دست‌بردار نیست و عداوت از خصائص «طبیعی» و ذاتی او است. این، یعنی ماجرای درگیری ایران و استکبار ـ که کسی جز کشورهای غربی نیست ـ طبیعی و همیشه پابرجا است:

«استکبار و قدرت‌های مستکبر طبیعت‌شان دست‌اندازی است؛ چه در دوران استعمار که مربوط به قرن هجدهم و نوزدهم و ادامه‌اش تا قرن بیستم است، چه به شکل‌های جدیدتر و مدرن‌تری که بعدها تأسیس کردند و الان دارند مدام روز به ‌روز، نو به‌ نو وارد میدان می‌کنند.»

قضیه به اینجا ختم نشد؛ بلکه به این هم رسید که دشمن در درون کشور سربازگیری کرده و می‌کند و این یعنی بخشی از هموطنان، دشمن‌ بخشی دیگرند. بدین ترتیب، ما در کشور خود، هموطنانی داریم که از ایادی استکبارند و باید میدان جنگی با آن‌ها تدارک بدهیم. آیت‌الله خامنه‌ای برای بیان این معنا و ملموس کردن آن در ذهن جوان دانش‌آموزان، از تعابیر میلیتاریستی همیشگی خود بهره ‌برد و و دانش‌آموزان را «افسر» ‌خواند و جوانان کشور را چنین تقسیم‌بندی کرد که یکی افسر جمهوری اسلامی است و دیگری افسر استکبار:

«شماها هم همه‌تان افسران جنگ نرم هستید… فرض کنید افسری را با یک هویّتی که مطلوب جمهوری اسلامی است و افسری را با هویّتی که مطلوب دشمنِ جمهوری اسلامی است؛ اینها را با هم مقایسه کنید، ببینید چه‌جوری درمی‌آید.»

 در طرح ذهنی آیت‌الله خامنه‌ای که در سخنرانی‌ها و عملکردهای نظام بروز می‌یابد، ما با یک استدلال پنهان و چند صغرا و کبرا رو به روییم که در نهایت به سرکوب منتقدان داخلی نظامی می‌رسد. در این طرح ابتدا بر اثبات جرم برای غرب و تولید و بازتولید نفرت و کینه از چند کشور بزرگ مانند امریکا و انگلیس سعی می‌شود. در مرحله دوم، منتقدان داخلی نظام به غرب ارتباط داده می‌شوند. در مرحله سوم، مجوّز درگیری با منتقدان صادر می‌شود و سرکوب آن‌ها به شکل‌های گوناگونی مانند محرومیت از برخی حقوق اجتماعی، تعقیب قضائی، حمله به اعتبار و آبرو و حتی گاه حمله فیزیکی، صورت منطقی به خود می‌گیرد. بدین ترتیب، شاید بتوان یکی از رازها یا فواید تاکید بر وجود دشمن خارجی را سرکوب منتقدان دانست. وجود دشمنی به نام غرب برای سرکوب منتقدان بسیار ضروری است و بدون آن، یکی از بهانه‌های مهم برای طرح موضوعاتی مانند «نفوذ» از دست می‌رود و مشروعیت ملی، دینی و قضائی خود را از دست می‌دهد.

جوان مقبول: کسی که در برابر "نظام" زانو بزند
جوان مقبول: کسی که در برابر “نظام” زانو بزند

مشکل نظام اسلامی اما این است که شمار منتقدان نظام و سیاست‌های آن در میان مردم بسیار فراوان و رو به فزونی است و از این رو، بزرگان نظام اسلامی، به ویژه سخت نگران‌‌ نسل جوان‌اند که جاذبه‌های فرهنگ روز جهان و سبک زندگی مدرن، برای آنان گیرایی بیشتری تا جاذبه‌ ارزش‌های نظام اسلامی دارد؛ ارزش‌هایی که غالب جوانان آن‌ها را مانع جوانی، رفاه، معیشت و آینده خود می‌بینند. نگرانی از باور نسل جوان به ناکارآمدی نظام را ـ که این ناکارآمدی را عینا در زندگی خود و خانواده‌ لمس می‌کنند ـ در سخنرانی‌های مکرر رهبر می‌توان دید. ماه گذشته او در دیدار با مداحان پس از آن که وظیفه توجیه سیاسی جوانان را نیز بر وظایف مداحان و روضه‌خوانان افزود، گفت:

«تلاش می‌شود باور جوانان به اسلام و کارآمدی نظام اسلامی تضعیف شود و حتی تداوم حیات جمهوری اسلامی، ناممکن القا شود.»

آیت‌الله خامنه‌ای سال‌ها است که می‌کوشد تا در مدارس کشور، که بیشترین جمعیت جوان و نوجوان کشور در آن حضور دارند، اوضاع را کنترل کند و با قدرت دادن به جوانان و نوجوانان هوادار خود، آنان را نیز در این کنترل شرکت دهد و دست کم مانع تحرکات منتقدان در مدارس شود. در این روند، مسئولان آموزش و پرورش نیز ظاهرا چاره‌ای جز همراهی ندارند؛ همان گونه که رهبر نظام اسلامی در همین سخنرانی گفت:

«شنیده‌ام با کارهای انقلابی مخالفت می‌شود… مسئولین مدرسه به‌ جای کمک، مانع‌تراشی می‌کنند؛ گاهی رسماً مانع می‌شوند. نه؛ با این رویکرد باید برخورد بشود.»