پلیس ایران هفدهم فروردین ماه از اسیدپاشی متقابل بین یک دختر و پسر در منطقه سعادتآباد تهران خبر داد. مخالفت با برقراری رابطه جنسی به عنوان انگیزه اسیدپاشی اعلام شده است.
پس از این حادثه، مرکز اطلاع رسانی پلیس با انتشار بیانیهای گفته است: «اسیدپاش به دنبال نیت شوم خود برای برقراری رابطه جنسی میخواست با ترساندن دختر مورد علاقه خود با اسید، او را مجبور به تمکین کند.»
چرا به دختری که از برقراری رابطه جنسی خودداری کرده، با اسید حمله میشود؟
رضا کاظمزاده، روانشناس مقیم بلژیک، به رادیو زمانه میگوید: «اطلاعات دقيقی در مورد این حادثه وجود ندارد. متن ماجرا با اسيدپاشیهایی مانند آنچه در اصفهان رخ داد فرق میکند. در این مورد دو نفر همديگر را از پيش میشناختند و خصومت قبلی نيز در ميان نبوده و اتفاق در فضای خصوصی و در رابطه ميان دو فردی كه ظاهرا ارتباط عاطفی يا لااقل دوستی داشتهاند، رخ داده است. در ايران، همانند فيلمهای ايرانی وقتی امری خصوصی وارد حوزه عمومی میشود، شكل و گاهی حتی ماهیتش تغيير میکند.»
در اینگونه حوادث، نبود اطلاعات روشن، تهیه گزارشهای تحقیقی را دشوار میکند. امکان نقض بیطرفی در انتشار خبر و برداشت ابهامآمیز و تولید فضای شایعه هم از دیگر مشکلات موجود بر سر راه پرداختن به چنین خبرهایی است.
بیشترین قربانیان اسید چه کسانی هستند؟
در میان کشورهای در حال توسعه، ایران تنها کشوری نیست که در آن اسیدپاشی انجام میشود.
بر اساس گزارشی که از تحقیقات مجله اشپیگل استفاده کرده است، حدود ۶۰ درصد از کسانی که هدف اسید پاشی قرار میگیرند، زنان هستند.
انگیزههای عشقی، اختلافات خانوادگی و مسائل شغلی از دلایل اصلی پروندههای اسیدپاشی است.
مهدی صبوریپور، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی، به خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) گفته است: «طبق آمارهای جهانی، هر سال ۱۵۰۰ جرم اسیدپاشی در جهان اتفاق میافتد که این میزان در ایران ۳۱۸ مورد است. با توجه به شواهد، ۹۰ درصد قربانیان اسیدپاشی در ایران زنان هستند.»
در جوامعی که در آن زنان طبقه فرودست و شهروندانی بیحق و حقوق هستند، خشونت علیه زنان بیشتر دیده میشود.
سهیلا وحدتی، فعال اجتماعی و سیاسی، معتقد است که ناقصسازی اندام جنسی، اسیدپاشی و قتلهای ناموسی که زنان هدف آن هستند، همه ریشه در واقعیت جنسیت آنها دارد.»
پایان ناخوشایند رابطهای که قرار بود دوستانه باشد
مطابق بیانیه پلیس تهران، قربانیان اسیدپاشی سعادتآباد احتمالا دوست دخترـ دوست پسر بودهاند.
گفته شده این دو از مدتی پیش با هم دوست بودند. در روز حادثه، دختر در مخالفت با برقراری رابطه جنسی با دوست پسر خود، هدف خشونت قرار گرفته و مقابله به مثل کرده است.
علیرغم تغییرات گسترده در ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران، نیاز جنسی و محدودیتهای پیرامون آن مسالهای است که همچنان دغدغه مردم و حکومت است.
راهحل سنتی و «مشروع» برطرف کردن نیازهای جنسی و عاطفی در ایران، ازدواج و تشکیل خانواده معرفی میشود.
در مقابل میزان طلاقها، خشونتهای خانگی و سرخوردگی افراد پس از زندگی با یکدیگر، نشانهای از بیحاصل بودن نسخههای اجباری است.
پژوهشی مشاهده محور و کیفی با عنوان سنخشناسی الگوهای روابط جنسی پیش از ازدواج در ایران، شش نوع رابطه جنسی پیش از ازدواج را مشخص کرده است: «روابط آزاد همچون انواع روسپیگری، روابط صیغهای که نوعی پیوند دین و غریزه است، روابط دوستدخترـ دوستپسر، همخانگی یا همباشی که رقیب نهاد ازدواج است، روابط ضدعاشقانه مبتنی بر فریب و در آخر عشق سیال با هدف تنوع بیشتر، تعهد کمتر و آزادی بیشتر.»
همین تحقیق میگوید که حدود ۱۲ میلیون جوان در ایران از ارضای نیازهای جنسی خود محروماند. در رابطه دوستدخترـ دوستپسر، هستی اصلی پیوند «صمیمیت» و «تمایل جنسی» فرد با شریک خود است. سوژهها اعتقاد چندانی به جنبههای دینی ندارند و روابط آنها الگویی ناقص از روابط همخانگی در غرب است، چون نمیتوانند زیر یک سقف زندگی کنند، اقتصاد مشترک ندارند و تنها هرازگاهی یکدیگر را میبینند.
اما آنچه در مورد اسیدپاشی سعادتآباد جلب توجه میکند، رابطه میان آموزش و خشونت است.
رضا کاظمزاده با تأکید بر روی این دو نکته به رادیو زمانه میگوید: «در این مورد، تهديد يا بدتر از آن اعمال خشونت در رابطه، به عنوان ابزاری برای دستيابی به هدف انتخاب شده است. محدوديتها در رابطه ميان دو جنس و عدم آموزش باعث شده تا ديگری به مثابه شی يا وسيلهای برای ارضاء اميال جنسی تنزل كند. زن قربانی خشونت مرد و مرد قربانی جامعه و فرهنگی است كه رابطه ميان دختر و پسر را به معضلی بزرگ و امری نامشروع تبديل كرده است.»
نقشها در رابطه جنسی
اینکه تعریف ما از ارتباط با دیگران چیست و تا چه اندازه مداراگر، فرهنگپذیر و آموزش دیده هستیم، تأثیر زیادی در کیفیت روابط دوستانه، عاطفی و جنسی دارد.
سوده راد، فعال برابری جنسیتی و از پدیدآورندگان ماچولند، به رادیو زمانه میگوید: «معمولا عشق و رابطه جنسی لازم و ملزوم هم تلقی میشوند، اما این دو میتوانند از هم مستقل باشند. بهتر است به جای عشق از کلمه اشتیاق استفاده کنیم تا فشار، سنگینی و مرزهای باید و نباید رابطه جنسی را بهتر بشناسیم.»
از دیدگاه او وجود میل و خشنودی دو طرفه برای برقراری روابط عاطفی و جنسی ضروری است: «خشونت، مرز هر عشقی و هر رابطه جنسیای است. حتی در انواعی از رابطه جنسی که با اعمال شکلهایی از خشونت قراردادی همراه است، رضایت و اشتیاق دو معیار گریز ناپذیرند. این آن چیزی است که در فقدان آموزشهای جنسی در جامعه نادیده گرفته میشود و باعث خشونتهای ریز و درشت تا اسیدپاشی میشود.»
او در ادامه میگوید: «در یک رابطه جنسی، پیش از آغاز و در طول آن باید به صورت مداوم از رضایت و اشتیاق خود و طرف مقابل اطمینان پیدا کرد. بر خلاف تصور عمومی، حتی در حین رابطه جنسی، زمانی که فردی از دو طرف خواهان پایان رابطه باشد و دیگری ادامه دهد، با یک تجاوز جنسی روبهرو هستیم. این تصور که آغاز هر رابطهای بین زن و مرد باید به برقراری رابطه جنسی ختم شود، ادامه تفکر مردسالار و دگرجنسگرا محوری است که وضعیت موجود آن را تقویت میکند.»
اسیدپاشی برای چه؟
از دیدگاه جرمشناسی، اسیدپاشی جرمی خشونتبار است که شامل تعرض و آسیب به تمامیت جسمی قربانی است. خودخواهی مردانه، از عوامل تاثیرگذار بر تصمیم به اسیدپاشی است.
در اغلب موارد فرد اسیدپاش به دنبال قتل قربانی نیست. قصد او انتقام و تنبیه است تا زندگی روزمره و آینده قربانی خود را برای همیشه نابود کند.
در فرهنگهایی که خشونت در آن امری عادی و مناسبات اجتماعی تبعیضآمیز نسبت به زنان پذیرفته شده و بدیهی است، اسید همچون ابزاری است که برای نمایش همزمان کینهتوزی و اعمال قدرت استفاده میشود.