وزیر آموزش و پرورش ایران در سفر به استان سیستان و بلوچستان، از این استان و استان‌های هرمزگان و آذربایجان غربی به عنوان محروم‌ترین مناطق ایران از نظر شاخص‌های نظام آموزشی نام برد.

madreseh3

علی‌اصغر فانی، روز جمعه بیستم فروردین ماه، ضمن دیدار با خانواده حمیدرضا گنگو زهی، معلم مدرسه‌ای در روستای «نوکجو» از توابع «روتک» شهرستان خاش که بر اثر فروریختن دیوار مدرسه جانش را از دست داد (یک معلم در سیستان و بلوچستان جان دانش‌آموزان را نجات داد و خود زیر آوار جان باخت)، در جلسه شورای آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان حاضر شد و با اشاره به محرومیت‌های موجود در این استان گفت: «توسعه شاخص‌های آموزشی در کشور یکی از مهم‌ترین برنامه‌های وزارت آموزش و پرورش بوده که در این راستا برخی استان‌های کشور بسیار خوب عمل کرده‌اند و برخی نیز بسیار ضعیف بوده‌اند. اما درخصوص این شاخص‌ها بین استان‌های کشور سه استان سیستان و بلوچستان، هرمزگان و آذربایجان غربی محروم‌ترین استان‌ها بوده‌اند.»

او درباره علل این محرومیت یا چرایی عملکرد ضعیف در این استان‌ها توضیحی نداد.

اشاره مقام‌ها و مسئولان مختلف کشوری به محرومیت‌های آموزشی به‌خصوص در مناطق حاشیه‌ای امر تازه‌ای نیست. به عنوان نمونه، محمد دیمه‌ور، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش (سال ۹۳) گفته بود که مناطق مرزی، محروم‌ترین مناطق کشور هستند: «۵۱ دهستان در هشت استان کشور از جمله آذربایجان غربی، چهارمحال بختیاری، خراسان جنوبی، خوزستان، سیستان و بلوچستان، کرمان، لرستان و هرمزگان به عنوان محروم‌ترین مناطق آموزشی کشور شناسایی شده است.»

با وجود آگاهی از این شرایط، برنامه مدون و مشخصی برای تغییر این وضعیت وجود ندارد.

در همین زمینه: چرخه فقر و فرار از آموزش در استان‌های مرزی

وزیر آموزش و پرورش هم با وجود اشاره به این محرومیت‌ها گفت که شاخص‌های آموزشی در دو سال و هشت ماه گذشته، یعنی از زمان روی کار آمدن دولت حسن روحانی رشد بسیار خوبی داشته است: «این حاصل تعامل و همکاری تمامی نهادها و دستگاه‌های دولتی و مردمی با آموزش و پرورش بوده است.»

او درباره چگونگی اندازه‌گیری این شاخص‌ها آمار دقیقی ارائه نکرد.

دو زبانه بودن، مشکل یا امتیاز؟

وزیر آموزش و پرورش در بخش دیگری از صحبت‌های خود در شورای آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان به مساله زبان مادری پرداخت و “بزرگ‌ترین مشکل” آغاز تحصیل در برخی نقاط کشور را “دو زبانه” بودن عنوان کرد: «در بحث ورود به تحصیل یکی از بزرگ‌ترین مشکلات، دو زبانه بودن برخی از نقاط کشور است به گونه‌ای که در این مناطق کودک پس از ورود به مقطع دبستان به دلیل آشنایی با زبان مادری و ناآشنا بودن با زبان فارسی، نمی‌تواند درس را متوجه شود و به همین دلیل عقب می‌ماند.»

به گزارش خبرگزاری کار ایران (ایلنا)، فانی، راهکار حل این مشکل را توسعه دوره پیش‌دبستانی دانست: «در سال ۹۵ برای اولین بار پیشنهادی به دولت ارائه شد تا بر مبنای این مقوله {دو زبانه بودن} اعتباری بالغ بر ۵۰۱ میلیارد تومان اعتبار برای توسعه پیش‌دبستانی ها در کشور اختصاص یابد که با توجه به اهمیت موضوع حتما نمایندگان مجلس نیز به این اعتبار خواهند افزود.»

به گفته وزیر آموزش و پرورش، هدف این پروژه، مناطق دو زبانه کشور همچون سیستان و بلوچستان است و بر اساس این طرح، کودک درسن پنج سالگی به مهدها می‌رود و آموزش‌های لازم را فراگرفته سپس با هم‌سالان خود هم‌بازی می‌شود تا هنگام ورود به دبستان با مشکل عدم درک زبان فارسی روبه‌رو نشوند.

پرسش اما این است که آیا در مناطق محرومی همچون سیستان و بلوچستان، هرمزگان و …، ظرفیتی برای استفاده از پیش‌دبستانی‌های مورد نظر وزیر آموزش و پرورش وجود دارد؟

از سوی دیگر دشواری‌های آموزش به زبان فارسی در مناطقی از ایران که زبان مادری کودکان فارسی نیست، از جمله مسائلی‌ست که فعالان حقوق اقوام و اقلیت‌ها از آن به عنوان یکی از جدی‌ترین و بنیادی‌ترین موارد تبعیض و نقض حقوق شهروندان یاد می‌کنند.

به نظر می‌رسد وزارت آموزش و پرورش در تلاش است تا برای این موضوع چاره‌اندیشی کند، اما مشکل اینجاست که تغییراتی در صورت مساله ایجاد شده است: به جای اشاره به موضوع “زبان مادری”، “مناطق دو زبانه” به کار گرفته شده است و از سوی دیگر، در حالی که دو زبانه بودن در نقاط مختلف جهان اغلب یک امتیاز تلقی می‌شود، اینجا به عنوان مشکل مطرح شده است.

البته استفاده از واژه “دو زبانه” برای پرهیز از اشاره مستقیم به مساله زبان مادری، پیش از این هم سابقه داشته است:

عبدالحسن مقتدایی، استاندار خوزستان: «این استان یکی از پنج استانی است که بیش‌ترین کودک بازمانده از تحصیل را دارند. دو زبانه بودن کودکان این مناطق یکی از دلایل بازماندن آن‌ها از تحصیل است.»

علی كرمپور، مدیرکل آموزش و پرورش استان هرمزگان: «دو زبانه بودن، فقر اقتصادی و کمبود امکانات در مناطق حاشیه‌ای و دور از مرکز، از مهم‌ترین عوامل بازماندن کودکان از تحصیل است.»

با وجود این واژه‌گزینی و تغییر در صورت شکلی ماجرا، شاهد علوی، تحلیل‌گر مسائل سیاسی و فعال حقوق اقلیت‌ها معتقد است که اگر این گفته‌ها تکذیب نشود، می‌تواند سرآغاز یک نگاه واقعی‌تر به نظام آموزشی به ویژه در مناطق حاشیه‌ای باشد.»

او پیشتر درباره این موضوع به رادیو زمانه گفته است: «این‌که مسئولان می‌گویند نرخ سوادآموزی در مناطقی پایین است که زبان مادری زبانی غیر از فارسی‌ست، اعتراف به حقیقتی است که پیش از این تکذیب می‌شد.»

این نگاه واقعی‌تر را شاید بتوان در برنامه‌ای دید که هیات دولت ایران از ابتدای سال تحصیلی ۹۴ به منظور شناسایی کودکان بازمانده از تحصیل در استان‌هایی با زبان مادری غیر‌فارسی به اجرا گذاشته است. به گفته وزیر آموزش و پرورش، «در راستای اجرای این طرح بزرگ، تنها در استان سیستان و بلوچستان بالغ بر ۷۱ هزار کودک بازمانده از تحصیل شناسایی و به کلاس‌های درس هدایت شده‌اند که این مقوله تحسین جهانیان را برانگیخته است و این بسیار خوشایند است.»

حتی اگر بنا به گفته علی‌اضغر فانی، پای تحسینی جهانی هم در میان باشد، آموزش همگانی و رایگان آرمانی است که همچنان در ایران محقق نشده است و به دلیل مسائل و مشکلات مختلف از جمله فقر، هر سال ۲۵‌درصد دانش‌آموزان ترک تحصیل می‌کنند. مشکلات دیگری هم البته وجود دارد: دیوار مدرسه‌ها فرو می‌ریزد و جان دانش‌آموزان را به خطر می‌اندازد، برخی مدرسه‌ها در روزهای سرد، سیستم گرمایش ندارند و بعضی بخاری‌ها و حتی برخی ساختما‌ن‌ها که به عنوان مدرسه استفاده می‌شوند، استاندارد نیستند و …

با وجود این مشکلات و با وجود آگاهی مسئولان از این کمبودها و نارسایی‌ها، به نظر می‌رسد اولویت‌ آموزش و پرورش در ایران برطرف کردن این مشکلات نیست، بلکه اسلامی‌سازی مدارس است.

از سوی دیگر بحث خصوصی‌سازی آموزش و پرورش هم در میان است: برنامه ششم، گام‌های پاورچین دولت به سوی خصوصی‌سازی آموزش و ثروت بهتر است یا علم پولی؟

به این ترتیب کودکان مناطق محروم احتمالا به این زودی‌ها از شرایط و امکانات تحصیلی مناسب بهره‌ای نخواهند داشت.