بیش از یک سال از عمر دولت روحانی باقی است، و هنوز ماهها مانده تا تب انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶ فراگیر شود؛ اما به نظر میرسد محمود احمدینژاد و همفکرانش زودتر از تمامی مدعیان و تشنگان مسند ریاست جمهوری، برای در اختیار گرفتن قوه مجریه خیز برداشتهاند. سخنرانی احمدینژاد در آمل مازندران (پنجشنبه ۱۹ فروردین) و سخنرانی آتی او در ملارد البرز (۲۶ فروردین)، تلاشهای تبلیغاتی جدید او و حامیانش، شواهدی مهم بر این ادعاست.
عطف به تعمیق شکاف و قهر میان احمدینژاد و رهبر جمهوری اسلامی در دو سال پایانی دولت دوم او، با اطمینان میتوان گفت که نشستن دوباره احمدینژاد بر مسند ریاست جمهوری منتفی است؛ جریان امنیتی ـ نظامی حاکم بر سپاه نیز بهخاطر تزلزل در تمکین احمدینژاد به ولایت مطلقه فقیه، دیگر به او امتیاز نخواهد داد و به او اطمینان نخواهد کرد.
با وجود این مفروض، باند احمدینژاد ـ مشایی میکوشد برای تحقق پروژههای سیاسی ـ ایدئولوژیکاش، شانس خود را بار دیگر ـ و با وجود ناهمسویی لازم با هسته اصلی قدرت در جمهوری اسلامی ـ آزمایش کند. احمدینژاد در مقام یک چهره شاخص عوامفریب وارد میدان شده، اما شارلاتانیسم به او محدود و متوقف نمیشود.
عوامفریب کیست؟
عوامفریب (دماگوگ) کسی است که برای اثبات دیدگاهی، میکوشد بهجای استدلال و اقامه برهان، به تحریک احساسات و ایجاد هیجانهای جمعی توسل جوید. او همچنین با تکیه به عواطف و جو حاکم، تلاش میکند نوعی تأیید جمعی نسبت به نتیجه مطلوب و مورد نظر خود فراهم آورد.
عوامفریب بر آنست تا با تکیه بر ادعاهای دروغین و نیز با تحریف حقیقت و ارائه دادههای نادرست، مردم را فریفته خویش سازد و همدلی و حمایت و نظر مثبت و تأیید ایشان را برای متحقق ساختن پروژهها و نائل آمدن به مطلوبهایش اخذ کند.
در «عوامفریبی» (دماگوژی)، فاعل و عامل (عوامفریب، دماگوگ) تنها در پی کامیابی خویش است؛ او میکوشد با استخدام واژهها و تعابیر و بازی با کلمات، برجستهسازیهای بیمورد و اغراق، ارائه اطلاعات نادرست و تاکید بر آمار و دادههای و دروغین، و نیز سوء استفاده از اعتماد مخاطبان، اهداف خود را متحقق کند.
مبتنی بر این تعریف و تبیین، میتوان احمدینژاد را با اطمینان یکی از چهرههای شاخص عوامفریبی در ایران امروز دانست. او اما همزمان، وجوهی از شارلاتانیستم را نیز متبلور میکند.
شارلاتانیسم چیست؟
در تفاوتی معنادار با عوامفریب، نمایندگان شارلاتانیسم کسانی هستند که خود را برخوردار از ویژگیها و بضاعت و دانش و توانمندیهایی میدانند که از آن بیبهرهاند.
شارلاتانیسم مرام و مسلک کسانی است که خود را چنان مینمایانند که نیستند؛ چنان وعده میدهند که قادر به متحقق ساختن آن نیستند؛ و چنان سخن میگویند که خود به گفتهیخویش باوری ندارند.
شارلاتانیسم ایدئولوژی کسانی است که به آسانی دروغ میگویند و تحریف حقیقت میکنند و وعدههای نادرست میدهند و خود را توانا به انجام کارهایی میخوانند که فاقد پتانسیل و تخصص لازم برای تحقق آنند.
شارلاتان برای نیل به اهداف خود از تکیه به دروغ و نیرنگ پروایی ندارد؛ او حتی برای کسب شهرت و منزلت، با سوءاستفاده از فقدان آگاهی لازم مردم و زودباوری ایشان، وعدههای ناممکن یا مدعاهای دروغین مطرح میکند.
اگرچه شارلاتانیسم با عوامفریبی (دماگوژی) همپوشانی دارد، اما هممعنا نیست. به بیان دیگر، عوامفریب بهگونهای آگاهانه از احساسات و باورهای مردم، سوءاستفاده میكند؛ اما شارلاتان با تبلیغ ویژگیهایی دروغین برای خود و با کوبیدن بر طبل آوازههای کاذب خویش، در پی کامیابی و سودجویی است.
پایان یک عوامفریب، تداوم شارلاتانیسم
با وجود تکیه بر پوپولیسم و در پیش گرفتن رویکردهای عوامفریبانه، به جرأت میتوان از پایان دوران باند احمدینژاد ـ مشایی، سخن گفت. تجربه استقرار دولتها در جمهوری اسلامی از پس ریاست جمهوری سیدعلی خامنهای تا امروز، دال بر این است که دو دورهای شدن دولتها به سنتی غیررسمی برای نظام تبدیل شده؛ رهبر جمهوری اسلامی با وجود تمام اختلافنظرها با روسای جمهور پیشین و کنونی، بهدلیل تجربه شخصی در مدیریت کلان و احاطه بر عرصههای حکومتی، ضرورت تداوم دوره چهارساله برای رییس جمهور را بهقدر لازم فرض گرفته و فهم کرده است.
جابجایی دولتها تنها پس از چهار سال، فراتر از بضاعت و ظرفیت مدیریت جمهوری اسلامی است؛ بهویژه که نظام با بحران اقتصادی دست به گریبان است و پرهیز از اتلاف منابع و رعایت عنصر زمان، بیش از پیش خودنمایی میکند.
مستقل از این مفروضات، و از زاویهای متفاوت با منظر پیشگفته، رویکردهای غالب در بخش مهمی از جناحهای سیاسی فعال و موثر در ایران نشان میدهد که اقبال محسوس و غالبی به رفتارهای سیاسی پوپولیستی و عوامفریبانه احمدینژادی وجود ندارد.
این ملاحظه آخر اما نه مدعی بیپشتوانگی اجتماعی عوامفریبان، یا فقدان بستر اجتماعی برای ایفای نقش مخرب ایشان است، و نه به معنای پایان کار شارلاتانیسم با خاتمه یافتن دولت احمدینژاد. بهویژه آنکه، مسائل و آسیبهای اجتماعی بهشکل هولناکی بر جامعه سایه افکندهاند.
در همین راستا، گزارش تکاندهنده و جدید قائممقام وزیر کشور در امور اجتماعی و فرهنگی از اعتیاد، طلاق و حاشیهنشینی، قابل اشاره است؛ آنجا که تاکید میشود: «پس از سمزدایی حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد کسانی که وارد مراکز ترک اعتیادمیشوند مجددا به اعتیاد بازمیگردند»؛ «۲۵ درصد معتادان کشور، مشتری مواد صنعتی و پرخطر هستند»؛ «رشد طلاق در حال افزایش است و در برخی نقاط ایران به ۶۰ درصد رسیده»؛ و «حاشیهنشینی در کشور دو برابر شده و تنها ۱۳ درصد آن توسط دولت مدیریت شده است.»
دادههای پیش در بستر بحران اقتصادی توام با رکود، که به گزارش رییس مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری در فارغالتحصیلان دانشگاهی از ۱۸ درصد، و در جوانان ۱۵ تا ۲۴ سال از ۲۶درصد عبور کرده است، قابل تأملتر میشود.
در چنین وضعی، راست افراطی در ایران بیاعتنا به منافع ملی، پروژههای خود را با تکیه بر عوامفریبی و شارلاتانیسم سیاسی تعقیب میکند؛ از کیهان شریعتمداری تا سردار نقدی، و از «برادران قاچاقچی» و سرکوبگر در سپاه تا نمایندگیهای ولی فقیه در اکثر نقاط کشور، راست افراطی لختی آرام نمیگیرد.
با اطمینان میتوان گفت که کانون مرکزی قدرت در جمهوری اسلامی خود وجوهی تلخ از این دو مفهوم و مرام را تکثیر و بازتولید میکند، و رسانه رسمی حکومت (ملی/صدا و سیما) و دیگر بازوها و تریبونهای تبلیغاتی (مانند بلندگوهای نمازجمعه) دستاندرکار بازنشر و تداوم شارلاتانیسم و عوامفریبیاند. چنانکه شخص اول نظام در ظاهر از «اقتصاد مقاومتی» میگوید و وظایف دولت، اما در عمل حاضر به فعالسازی زیرمجموعههای توانمند اقتصادی خود (از آستان قدس رضوی تا بنیاد تعاون ناجا و قرارگاه خاتمالانبیا سپاه) برای خروج اقتصاد از رکود، یا پرداخت مالیات، نیست.
در متن بحران اقتصادی و بیکاری فزاینده و اختلاف طبقاتی و مشکلات معیشتی قشرهای نابرخوردار و مزدبگیر و کارمندان و کارگران، نه دولت روحانی کار آسانی برای مقابله با شارلاتانیسم و عوامفریبی پیشرو دارد و نه جامعه مدنی زیر فشار و تحدید.
بازگشت احمدینژاد به قوه مجریه منتفی است؛ اما کنش مخرب عوامفریبان و شارلاتانها در جناح راست افراطی جریان دارد.
————————————————————————————————————–
از همین نویسنده
جناب احمدی نژاد، نماینده گرایشی کوچک از میان حزب پادگانی سپاه بود، در معضل هسته ایی، لاریجانی را از مذاکره با آمریکا حذف کرد و برای خود دشمن تراشید سپس ۵ سال پس از این کناره گذاشتن وقتی میخواست خودی نشان دهد و با آمریکائیان مذاکره کند و همین برجام را بشکلی دیگر به سرانجام برساند ، بخاطر گفتهها و عملکرد داخلی و خارجی ، کسی او را به حساب نیاورد و مورد غضب حجت الاسلام خامنهٔ ایی قرار گرفت. احمدی نژاد، فردی است که نمیتوان به او عتماد کرد، مخلوقی پر تضاد و پر تناقض، رفرمهای کوچک ولی دهان پرکن اقتصادی او قابل تقدیر است حتا دزدی ایده یارانهها از کروبی فقید هم از فرصت طلبی او نشأت میگیرد و مورد قبول است ولی اظهار وجود او در سپهر سیاسی ایران، با دشمنان داخلی و خارجی که دارد، تنش زا و جنجالی است ! دنیایی بدون احمدی نژادها میتواند دنیای بهتری باشد !
جمهوریخواه / 08 April 2016
راهبری خودش فیلسوف شارلاتانیسم در ایران فقط نیست ایشان اصلا شخص امام زمان عج است و بر کائنات سیطره دارد. حتا در احادیث امده که امام صادق ع وقتی از میان دوتا انگشتان شصتش نگاه می کرد از افاق و جمع افق و از ورای زمین و زمان آقا رو می رید که داره اونا شارلاتان بازی میگنه. حاج محمود تیله جچمع کن آقا ست. حاج محمود را آقا گفته بشو و ایشون شده٬ گفته کن فیکون! تا اقا گفته کن ایشون فی کون شده. اما قراره که ایشون بزودی به فیض عظیم شهادت ***بشه. ما هم داعا می کنیم.
جابر انصاری الله از قم / 08 April 2016
من یکی ایمان راسخ دارم که در پناه سواد سیاسی، آگاهی و درایت بالا و والای ملت ایران به تخت نشاندن دوباره احمدی نژاد هیچ کاری برای نظام ندارد. مگر همین چند روز پیش رفسنجانی، دری نجف آبادی و ری شهری و جمع دیگری از جانیان و فاسدان کهنه کار و تحت تعقیب بین المللی بالاترین آرای مردم ایران را برای حضور در مجلس خبرگان کسب نکردند؟ این رای مردم تنها یک مفهوم دارد: چنین آدمهایی حق دارند ولی مطلق حال و آینده را برای ما تعیین کنندچون ما صغیر و نادانیم.
تصور کنید فقط او و جلیلی را به عنوان کاندیدا تایید صلاحیت کنند. آنوقت است که مردم هوشمند دست به دست هم بدهند و با هدایت اصلاح طلبان نظام برای رای نیاوردند “جیم” به “ان” رای بدهند. از قدیم گفته اند فقط آدم ابله از یک سوراخ دوبار گزیده می شود، تکلیف آدمیانی که 38 سال هر روز از یک سوراخ گزیده شده اند را که فقط بهزیستی باید روشن کند.
از طرف دیگر، مگر این بیچاره چه کرده که سایر روسای جمهور نکرده اند که فقط او را پوپولیست می دانید؟ از زمان رفسنجانی تا امروز هر وقت آب کم می آوریم طرح خیالی و عوامفریبانه شیرین کردن و انتقال آب خلیج فارس یا کانال کشی آب خزر به دشت کویر را روی میز می گذارند. هر وقت آلودگی هوا مطرح شده طرح موهوم انتقال یک شبه پایتخت رو می شود. هر وقت یک سند تسلیم آماده امضا شده، برنامه کاملا واقعبیانه حذف اسراییل از صحنه روزگار سر از تلویزیون در میاورد. و همه اینها در پاسخ به بی عرضگی و ناتوانی خود در توسعه کشور تعداد توالت های عمومی ساخته شده در پیش از انقلاب را با بعد از انقلاب مقایسه می کنند که ببینید چه فیلها هوا کرده ایم در دوران صدارت خود، تو گویی اگر انقلاب نمی شد روند توسعه ایران از همان سال 57 تا امروز منجمد میشد .
میترا / 08 April 2016