یک ضرب المثل می‌گوید، هرقدر هم که مشهور باشی، تعداد شرکت‌کنندگان در مراسم ختم‌ات به بارانی بودن و یا آقتابی بودن هوا بستگی دارد. با قیاس به این ضرب‌المثل و در کنار همه معادلات پیچیده سیاسی برای انتخاب جانشین رهبر جمهوری اسلامی، مهم‌ترین موضوع زمان مرگ او است، چرا که اگر آیت‌الله خمینی، رهبر سابق جمهوری اسلامی، چند ماه زود‌تر و به صورت اتفاقی فوت شده بود، فردی که پس از مرگ او به حصر رفت، جانشینش می‌شد.

khamenei2

به جز زمان مرگ آیت‌الله خامنه‌ای، دیگر پارامتر تاثیرگذار بر انتخاب رهبر بعدی جمهوری اسلامی، زنده بودن و یا مرگ روحانیون نسل اول انقلاب است،خصوصا اکبر هاشمی رفسنجانی.

شاید به دلیل همین تحلیل‌ها است که آیت‌الله خامنه‌ای عزم خود را جزم کرده تا نقش تصادف را در انتخاب رهبر آینده کاهش دهد و روند انتخاب جانشین خود را مدیریت و یا به تعبیر رایج این روزها در ایران، مهندسی کند. شفاف کردن مرزبندی با نامزدهای احتمالی که مطلوب او نیستند و تلاش برای حذف آنان از جمله مهم‌ترین اقدامات آقای خامنه‌ای است.

طرفداران رهبر جمهوری اسلامی به توا‌تر در سخنان خود نقل می‌کنند که حسن خمینی، به آیت‌الله خامنه‌ای گفته که «اجازه دهید رهبری به بیت امام برگردد.» راستیِ این گفته‌ها روشن نیست اما نزدیکان نوه آیت‌الله خمینی احتمال رهبری او را دور از ذهن نمی‌دانند.

رد صلاحیت حسن خمینی در انتخابات مجلس خبرگان رهبری اما پیامی شفاف بود که از نظر آیت‌الله خامنه‌ای، رهبری به خانواده آیت‌الله خمینی بازنخواهد گشت.

مرزبندی آقای خامنه‌ای با هاشمی رفسنجانی سال‌ها است که روشن شده، اما از نگاه او شاید هاشمی رفسنجانی استادی است که فن اصلی را برای خود نگه داشته و هر قدر هم که ضعیف شده باشد در روز انتخاب رهبر آینده فضای مجلس خبرگان رهبری را به دست خواهد گرفت

Ehsan Mehrabi
احسان مهرابی

رهبر جمهوری اسلامی به خوبی می‌داند که در روز موعود، اعضای مجلس خبرگان رهبری از حضور چهره‌هایی چون اکبر هاشمی رفسنجانی و پیغام و پسغام‌های مراجع تقلید و روحانیون بلند پایه تاثیر خواهند گرفت. شاید از همین رو او در روزهای پایانی سال گذشته از اعضای این مجلس خواست که در انتخاب رهبر آینده «ملاحظات، رودربایستی‌ها و مصلحت‌اندیشی‌ها» را کنار بگذارند.

آیت‌الله خامنه‌ای در کنار تلاش برای حذف نامزدهای احتمالی که مطلوبش نیستند، می‌کوشد فضای سیاسی را به گونه‌ای تغییر دهد که این چهره‌ها فرصت عرضه کردن خود برای رهبری آینده را نیابند.

«ده سال دیگر که من نباشم…»

او در مهر ماه سال گذشته به سپاه پاسداران متوسل شد و از فرماندهان این نهاد خواست که «پایه‌های انقلاب و فکر انقلابی» را آن چنان «مستحکم» کنند که مردن یا زنده بودن افراد «تأثیری در حرکت انقلابی این کشور نگذارد». آیت‌الله خامنه ای درهمان سخنرانی گفت که آمریکائی‌ها منتظرند ده سال دیگر که مثلاً او زنده نباشد اهدافشان را محقق کنند.

اما مگر سپاه پاسداران چه کاری برای محکم کردن «پایه‌های انقلاب و فکر انقلابی» می‌تواند بکند که تاکنون نکرده است. اینجاست که نقش جا انداختن نامزدهای مطلوب آیت‌الله خامنه‌ای برای رهبری آینده به عهده سپاه پاسداران و نهادهای این چنینی می‌افتد. سال‌هاست که دیگر حتی حامیان قدیمی آیت‌الله خامنه‌ای او را راضی نمی‌کنند و او دل به جوان‌تر‌ها بسته است. وقتی رئیس جمهور مطلوب رهبر جمهوری اسلامی محمود احمدی‌نژاد و سعید جلیلی باشند، رهبر مورد علاقه او هم می‌تواند چهره‌‌ای چون صادق لاریجانی باشد و اگر آیت‌الله خامنه‌ای ۱۰ سال دیگر عمر کند، حتی احمد خاتمی.

جا انداختن این چهره‌ها اما به این زودی‌ها ممکن نیست و تضمینی هم ندارد که فردای مرگ آیت‌الله خامنه‌ای، اعضای مجلس خبرگان نظرکرده‌های او را به رهبری برگزینند. پس شاید کار دیگر نهادهای زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی پیش بینی تمهیداتی برای آن روزها باشد که اعضای مجلس خبرگان رهبری امکان ارائه نظر مستقل نداشته باشند.

افشای وصیت بعد مرگ از سوی معتمدان، نظیر این که نظر آیت‌الله خامنه‌ای به فلان فرد بود، یک بار برای انتخاب خود او  مصرف شده و کارایی اولیه‌اش را از دست داده است. چه اینکه از نظر روحانیت وقتی باقی ماندن بر تقلید از مرجع تقلید مرده نیاز به اجازه مرجع تقلید زنده دارد، دستور ولی فقیه مرده هم الزامی برای اجرا ندارد. حتی وصیت مکتوب آیت‌الله خامنه‌ای نیز الزامی برای اعضای مجلس خبرگان رهبری به وجود نمی‌آورد، مگر اینکه نشست مجلس خبرگان رهبری بر اثر فشارهای بیرونی به صورت غیر عادی و فرمایشی برگزار شود.

چاره دیگر کار شاید انتخاب گزینه‌ای شبیه به قائم مقام رهبری باشد که با تجربه انتخاب آیت‌الله منتظری و عزل او، این راه‌حل هم سختی‌های فراوانی دارد. هر چند که هیچ یک از چهره‌های نظر کرده رهبر جمهوری اسلامی از خود هویت مستقلی ندارند که بخواهند درجایگاه قائم مقامی راه جداگانه‌ای از او بروند.

شاهرودی، یزدی، مصباح

همه این فرضیه‌ها برای زمانی است که آیت‌الله خامنه‌ای فرصت زیادی را برای جا انداختن چهره‌های مورد نظرش داشته باشد. اما اگر عمر او کوتاه تر از تصورش باشد، شانس چهره‌هایی برای رهبری قوی‌تر است که اتفاقا از آقای خامنه‌ای مسن‌تر هستند و معلوم نیست پس از مرگ او زنده باشند، از جمله محمد یزدی،رئیس مجلس خبرگان رهبری که در انتخابات پنجمین دوره این مجلس ناکام ماند.

سن بالای این چهره‌ها، شانس محمود هاشمی شاهرودی که از آن‌ها جوان‌تر است را افزایش می‌دهد. هر چند برخی او را یک چهره مرضی الطرفین تصور می‌کنند اما از نگاه گروهی دیگر، او وضعیتی مانند وضعیت آیت‌الله خامنه‌ای در دوره آغاز رهبریش خواهد داشت و پس از آن قدرت خود را بسط خواهد داد.

به اعتقاد این چهره‌ها، هاشمی شاهرودی به دلیل نقش نداشتن در انقلاب اسلامی اعتماد به نفس لازم برای رهبری را ندارد و به همین دلیل تلاش خواهد کرد که فضای سیاسی را ببندد و مخالفانش را سریعا حذف کند.

از محمد تقی مصباح یزدی نیز سالیانی است که به عنوان گزینه احتمالی رهبری آینده نام برده می‌شود. شکل‌گیری جبهه پایداری با حمایت مصباح یزدی و درگیری‌های این گروه با اصولگرایان سنتی اما جایگاه او را در بین نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی تضعیف کرده است. هر چند که اعضای جبهه پایداری تبعیت کاملی از رهبر جمهوری اسلامی دارند و اندیشه‌هایشان به او نزدیک است، اما برخی نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی این گروه را غیر قابل پیش‌بینی می‌دانند و تلاش می‌کنند جایگاه آنان و پدر معنوی‌شان را نزد آیت‌الله خامنه‌ای تضعیف سازند.

این اصطلاح مشهور که تاریخ یک بار به صورت کمدی تکرار می‌شود و یک بار به صورت تراژدی هنوز در ایران خریدارانی دارد.

برخی از کسانی که عملکرد آیت‌الله منتظری را در دوران قائم مقام رهبری تجربه کرده‌اند، می‌گویند که فوت ناگهانی آیت‌الله خمینی و یکی دو سالی زودتر از عزل آیت‌الله منتظری، می‌توانست جنبه شیرین تاریخ باشد اما بخت با مردم ایران یار نبوده و صورت تراژدی تاریخ رخ داد. اینک منتقدان آیت‌الله خامنه‌ای شاید امیدوارند که مرگ او در شرایطی رخ دهد که جنبه شیرین تاریخ تکرار شود.

——————————————————————————————————————

از دست ندهید: نظام می‌میرد • پرونده جانشینی