بقایای یک کشتی‌ به‌گل‌نشسته را از چند زاویه می‌توان نگریست: از زوایای تاریخی، جنایی، آسیب‌شناختی، بوم‌شناختی و زیست‌محیطی، ناوبری، و حتی روایی. هرکدام از این زوایا به حوزه‌های بکر و جالب توجّهی راه می‌برند و دستمایه سؤالات تأمل‌برانگیزی راجع به چند و چون وقوع این حوادث مرموز می‌شوند.

به همین وقایع، ذیل چشم‌اندازی وسیع‌تری هم می‌توان نگریست و با نگاهی آماری به کل کشتی‌های به‌گل‌نشسته، گفت که: طبق برآورد سازمان علمی، فرهنگی، و تربیتی ملل متحد (یونسکو)، از بین تقریباً سه میلیون کشتی‌ای که گمان می‌رود در آب‌های زمین به گل نشسته باشند، تاکنون فقط کمتر از ۱۰درصدشان شناسایی شده‌اند. این واقعیت، از زاویه‌ای تازه در ورود به این موضوع جذّاب پرده برمی‌گیرد: اینکه چگونه می‌توان این بقایا را در وهله اول شناسایی کرد؟

ShWr-1
تصویر بزرگ‌تر: عکس ماهواره‌ای نور مرئی «لندست 8» از آب‌های ساحلی بندر زیبروگ در بلژیک، به تاریخ ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۵. خطوط کمرنگ منتهی به نقاط قرمزرنگ مشخص‌شده در عکس، جریانات گل‌آلود حاصل از عبور آب از کنار بقایای دو کشتی به‌گل‌نشسته به نام‌های SS Sansip (چپ)، و SS Samvurn است. تصاویر کوچک‌تر: مدل‌های توپوگرافیک مبتنی بر نقشه‌برداری سوناری از بقایای همین دو کشتی.

دو فناوری عمده‌ای که در حال حاضر به‌منظور تشخیص بقایای کشتی‌های به‌گل‌نشسته به کار می‌رود، عبارتند از فناوری‌های سونار و لیدار (LiDAR)؛ که در اولی از امواج صوتی، و در دومی از پرتوهای لیزر به‌عنوان شاخص نقشه‌برداری بستر آب استفاده می‌شود. اما شرط استفاده بهینه از فناوری سونار، استفاده از آن در آب‌های هرچه‌عمیق‌تر، و شرط استفاده بهینه از فناوری لیدار هم استفاده از آن در آب‌های هرچه‌شفاف‌تر است.

به عبارت دیگر، هیچ‌کدام از این دو فناوری، عملکرد بهینه‌ای را در آب‌های ابری و کم‌عمق از خودشان نشان نمی‌دهند و لذا بخش اعظمی از موارد به‌گل‌نشستگی، که در آب‌های ابری و کم‌عمق نزدیک به سواحل به وقوع پیوسته را تشخیص نمی‌دهند. به‌عنوان نمونه، تنها در نزدیکی پل گولدن‌گیت سانفرانسیسکو، افزون بر ۳۰۰ مورد، و پیرامون ناحیه کیپ هاتراس نیویورک هم – که به «گورستان آتلانتیک» مشهور شده – بیش از یک‌هزار مورد کشتی به‌گل‌نشسته وجود دارد.

حال، جمعی از پژوهش‌گران بلژیکی، با انتشار گزارشی در شماره اخیر نشریه Journal of Archeological Science، شیوه‌ای تازه را برای تشخیص این بقایا در آب‌های کم‌عمق ساحلی پیشنهاد کرده‌اند: استفاده از عکس‌های رنگی ماهواره‌ای.

این گروه، با تحلیل ۲۱ تصویر آرشیوی متعلق به ماهواره «لندست 8» ناسا، که در سال ۲۰۱۳ به فضا پرتاب شده بود، و همچنین مدل‌سازی‌های جز و مدی، الگوی پراکندگی ذرات معلق و املاح آب پیرامون چهار کشتی فلزی به‌گل‌نشسته در نزدیکی بندر زیبروگ، واقع در آب‌های ساحلی بلژیک را تحت نظر گرفتند.

دو فروند از این چهار کشتی‌ مسافربری، طی جنگ جهانی دوم و بر اثر برخورد به مین‌های دریایی، یکی در ماه‌های پایانی جنگ بر اثر برخورد به یک کشتی دیگر، و یکی هم در سال ۱۹۶۵ بر اثر برخورد به بقایای کشتی به‌گل‌نشسته دیگری از دوران جنگ جهانی دوم، غرق شدند.

سابقاً معلوم شده بوده که مداخلاتی از قبیل جریان جزر و مد و فعالیت‌های انسانی همچون ماهیگری و لایروبی در جریان آب دریاها، منجر به تغییر الگوی غلظت املاح پراکنده در این آب‌ها می‌شود؛ و حال، این گروه بلژیکی موفق شده بودند الگوهای مشابهی را در جریان آب پیرامون بقایای کشتی‌های به‌گل‌نشسته در اعماق آب هم تشخیص بدهند.

محاسبات آن‌ها حکایت از این داشت که ردپای این جریانات زیرآبی را می‌توان به‌شکل الگوهایی به طول حتی چهار کیلومتر هم در سطح دریا ردیابی کرد.

اما راجع به حداکثر عمقی که می‌توان از این طریق به وجود بقایایی از کشتی‌های به‌گل‌نشسته در آنها پی برد، هنوز شواهد عینی‌ای در اختیار دانشمندان نیست. هر چهار مورد کشتی نامبرده، در عمقی کمتر از ۱۵ متر به گل نشسته بودند؛ اما اگر بتوان امکان به‌کارگیری این روش در اعماقی افزون بر ۸۰ متر را هم نشان داد، آنگاه می‌توان به کشف بقایای کشتی‌های چوبی باستانی هم امید داشت.

تاکنون باستان‌شناسان متعددی خواستار استفاده از تصاویر دقیق لندست 8 از دریای مدیترانه و سواحل بلژیک و انگلستان شده‌اند. برندان فولی، از باستان‌شناسان دریایی مؤسسه اقیانوسی Woods Hole ایالات متحده، پویش آب‌های کم‌عمق و گل‌آلود دریای بالتیک، که قابلیت چشمگیری در حفظ بقایای کشتی‌های چوبی دارند را از موقعیت‌های جذاب به‌کارگیری این تکنیک نوظهور می‌داند. او حدس می‌زند که بقایای دست‌نخورده‌ و نامکشوفی از کشتی‌های دست‌کم پانصدساله – و بدون شک کهن‌تر – در این آب‌ها پراکنده‌اند.