نجف، قم، مشهد: این سه شهر سه مرکز اصلی تولید فقیه و منبری برای شیعیان به حساب میآیند. در ایران قم، نقش مهمتری از مشهد دارد، اما جریانهای دینی و حکومتی در کشور را نمیشناسیم، اگر به مشهد به اندازه کافی توجه نکنیم. موضوع مقاله زیر مشهد و حوزه علمیه آن است. تز مقاله این است که حوزه مشهد در دوره واعظ طبسی، والی درگذشته خراسان، به نسبت مستقل بوده است و استقلال نسبی آن از بیت رهبری اینک دیگر باید با انتصابات جدید از دست رفته تلقی شود.
شیخ علامرضا و شیخ عباس
عباس واعظ طبسی. همان گونه که از نام خانوادگیاش پیدا است، واعظ بود و این فن را از پدر به ارث برد. پدرش شیخ غلامرضا واعظ طبسی (متوفای ۱۳۱۵ش. در سبزوار) در خطابه و وعظ شهرت داشت. آیتالله خمینی هم او را میشناخت و بعدها خطاب به پسرش عباس درباره او گفت: «چه بسیار افرادی غیرمسلمان بودند که تحت تأثیر منطق و کلام مؤثر و پرجاذبه او به اسلام مشرف شدند و او در کشورهای عربی موقعیت ویژهای داشت.»
شیخ غلامرضا به بیوت مراجع رفت و آمد داشت و در مناسبتهای مذهبی در بیت آنها به منبر میرفت. بنابر سنت، مراجع تقلید در مناسبتهایی مثل ایام شهادت امامان شیعه در بیت خود («بیت»: اصطلاحی معادل تقریبی «دفتر») مجلس عزا میگیرند و برای سخنرانی یا منبر، از آخوندهایی دعوت میکنند که هم فن خطابه را خوب میدانند و هم دستی در معارف اسلامی و تاریخ اسلام و تشیع دارند و در اصطلاح حوزوی، خطیب یا منبریِ «فاضل»اند. شیخ غلامرضا نیز از خطیبان فاضل بود نه روضهخوان. خطیبان فاضل، غالبا مجتهد نیستند ولی باسواد شمرده میشوند. عباس واعظ طبسی راه پدر را پیمود و بیشتر از فقه و اجتهاد، سراغ منبر رفت و در خطابه و منبر به شهرت (هرچند نه به اندازه پدر) رسید. او را نیز میتوان از منبریها و خطیبان فاضل مشهد در روزگار پیش از انقلاب دانست.
ثمره خطابه و منبر در بیت مراجع تقلید این است که شخص خطیب با مراجع ارتباط مییابد و نفوذی در بیوت پیدا میکند. این بر نفوذ و قدرت او در شهر میافزاید. و این همان است که عباس واعظ طبسی پیش از انقلاب از آن بهرهمند شد.
عباس واعظ طبسی هم مانند پدر (و شاید به اعتبار همو) با مراجع تقلید روابط نزدیکی داشت و نزد آنها و دیگر روحانیان شهر مشهد، اعتبار و وزنی یافت. به احتمال، یکی از عواملی که آیتالله خمینی پس از پیروزی انقلاب ۵۷ او را همهکاره و نماینده خود در خراسان کرد، همین بود. با این حال، آیتالله واعظ طبسی، دستی هم در درس و بحث طلبگی و فقه و اصول داشت. در کارنامه تحصیلی او نام چند فقیه نامدار ذکر شده است و گفتهاند که او کتابهایی مانند کفایه و رسائل نیز تدریس میکرده و پس از انقلاب تعداد شاگردان رسائل او قابل توجه بوده است. کتاب رسائل، یک متن درسی سخت در علم اصول فقه است و تدریس آن اگر توام با موفقیت و شهرت و استقبال طلاب حوزه باشد، میتواند نشانی از اعتبار علمی یک مدرس حوزه محسوب شود. ولی واعظ از ۲۱ سالگی وارد مبارزات سیاسی شد و سر از شهربانی و ساواک درآورد و تا پیروزی انقلاب بارها زندانی شد. این امر میتواند مانع رشد او در فقاهت و اجتهاد شده باشد.
نقش واعظ طبسی در حوزه علمیه خراسان
واعظ طبسی در مشهد هم با مراجع و عالمان دینی مرتبط بود و هم سابقه تدریس در این حوزه را داشت که این دومی، خود موجب ارتباط با طلاب (بدنه حوزه علمیه) نیز میشد و در ضمن، او را در جریان وضعیت حوزه علمیه میگذاشت. از تعلق خاطر شخصی او به این حوزه نیز نباید غافل ماند. این عوامل، همراه با در اختیار داشتن آستان قدس، که نبض اقتصاد خراسان است، به او کمک کرد تا نقشی ویژه در این حوزه ایفا کند. نزدیک به چهار دهه، به اراده او، حوزه علمیه خراسان و به خصوص مشهد از قم و تشکیلات رهبری مستقل ماند.
حوزه علمیه قم را شورایی هدایت میکند که منصوب آیتالله خامنهای و دفتر او است. این شورا تمامی مدارس و حوزههای علمیه کشور را که در سالهای اخیر چند برابر شدهاند، ریاست و هدایت میکند و هیچ حوزه و مدرسهای را بیرون از قلمرو خود تاب نمیآورد. تشکیلات مدیریتی، سازمانها، چارتها، برنامهها و خط مشیهای تبلیغی، آموزشی و سیاسی، همگی بنابر طرح آیتالله خامنهای و برگرفته از نظرات او است.
واعظ طبسی به تشکیلات قم تن نداد و حوزه مشهد را با تشکیلات و مدیریتی متفاوت چند دهه اداره کرد. واعظ در واقع، با تعلق خاطری که به حوزه خراسان داشت، این امکان را در اختیار آن گذاشت تا تشکیلات، سازمان و تا حدودی فضای فکری مخصوص به خود را داشته باشد. این فرصتی بود که پیشتر از حوزه علمیه اصفهان سلب و این حوزه تسلیم حوزه علمیه قم شد.
برخورداری حوزه خراسان از منابع مالی و اقتصادی آستان قدس رضوی، که مدیریت و ریاست آن هم در دستان واعظ طبسی بود، امکان استقلال مالی را نیز برای آن فراهم کرد. بدین ترتیب، میتوان استقلال حوزه مشهد از قم و دفتر رهبری را کارویژه واعظ طبسی در حوزه روحانیت خراسان در دهههای اخیر به شمار آورد؛ کاری که به نظر میرسد چندان باب میل آیتالله خامنهای نبود ولی در برابر آن سکوت کرد و تا درگذشت واعظ طبسی شکیبایی به خرج داد و وارد قلمرو خراسان نشد.
در خراسان دوره طبسی، از انقلابیگری و تندروی طلاب، شبیه آنچه در قم علیه دولتها، اشخاص و اهالی حوزه و علمای دگراندیش به لحاظ سیاسی در این چهار دهه دیده شد، کمتر خبری به گوش رسید و گویا طبسی با استفاده از مدیران و کارکنان معتدل کوشید تا حوزه خراسان را از آن وضعیت دور نگاه دارد. حوزه دوران او دست کم از چنین حرکاتی حمایت نمیکرد. این واقعیت را نباید فرو گذاشت که بخشی از کنترلها و فشارهای سیاسی در حوزه علمیه قم از ناحیه طلاب انقلابی صورت میگیرد که هرچند «خودجوش» خوانده میشوند ولی از ناحیه مدیریت حوزه به صورت غیرمستقیم حمایت و سازماندهی میشوند. این طیف که عمدتا از طلاب جوان تشکیل شده، بخشی مهم از نظارت دایمی بر فضای سیاسی حوزه و عکس العمل دربرابر دگراندیشان سیاسی را بر عهده دارد.
رهبر نظام اسلامی و استقلال حوزه خراسان
برای این که بدانیم چرا رهبر نظام اسلامی و دفتر او در برابر استقلال حوزه عملیه مشهد بردبار بودند، ظاهرا باید به روابط شخصی آیتالله خامنهای با آیتالله واعظ طبسی توجه کنیم و این که آنها، از دوران پیش از انقلاب در مشهد برای مبارزه با شاه ایران، همکاری و دوستی دیرین داشتند. واعظ طبسی نسبت به علی خامنهای سن بیشتر و شخصیت حوزوی پررنگتری داشت و در مبارزه سیاسی پیشتازتر بود. شاید بتوان این عوامل را در حل مسئله دخیل کرد؛ ولی ظاهرا عوامل مهمتری نیز در کار است.
اعتبار خانوادگی و شخصی، قدرت و ثروت واعظ در خراسان را نباید از نظر دور داشت و این که واعظ به حکم آیتالله خمینی بود که همهکاره خراسان شد و در حکم مسئولیت او، از اختیاراتی تام و کمسابقه یاد شده. او همچنین خواهی نخواهی در میان بخش مهمی از مدیران و روحانیان خراسان و همچنین بسیاری از مدیران و روحانیان معتبر و سرشناس کشور، اعتبار و وجاهت ویژه داشت و ناراضی کردناش هزینه سنگینی را با خود میآورد.
نکته دیگر این است که از یک دهه گذشته و اندکی پیش از آن، آیتالله خامنهای بسیاری از یاران، همراهان و شاگردان انقلابی آیتالله خمینی و دیگر روحانیان برجسته انقلاب را از دست داده است و این عرصه با یک ریزش بیسابقه درگیر بوده. بسیاری از اشخاص و افراد، یا مانند آیتالله موسوی اردبیلی با او همکاری و ارتباط ندارند و یا مانند هاشمی رفسنجانی و آیتالله یوسف صانعی، عملا و یا علنا به منتقدانش پیوستهاند. اوضاع بیت آیتالله خمینی نیز برای رهبر نظام اسلامی چندان به سامان نیست. این وضعیت حفاظت از باقیماندگان و تحمل آنها را به قدر امکان اقتضا میکند.
برخی قرائن نشان میدهند که واعظ طبسی در سالهای آخر عمر خود، تحولاتی فکری داشته و چندان از اوضاع سیاسی کشور راضی نبوده. شاید نزدیکی او به هاشمی رفسنجانی در این اواخر را بتوان یکی از قرائن به شمار آورد؛ ولی واقعیت این است که او هیچگاه خطری برای رهبری نظام اسلامی نبود و از کنترل خارج نشد. واعظ طبسی درست ساعاتی قبل از درگذشتاش، پای صندوق رای رفت و با ادبیاتی شبیه ادبیات آیتالله خامنهای گفت: «با توجه به حساسیت دشمنان اسلام نسبت به این انتخابات، مردم به وظیفه خود به خوبی عمل کردند.» به این دلیل، بیخطر بودنِ نسبیِ استقلال حوزه خراسان برای نظام اسلامی هم یکی دیگر از عواملی است که نباید از آن غافل ماند.
حوزه علمیه خراسان پس از واعظ طبسی
آیتالله خامنهای بلافاصله پس از درگذشت واعظ طبسی، با ورود مستقیم و معنادار به عزل و نصب در حوزه علمیه خراسان نشان داد که او به صورتی جدی خواستار تغییر در این حوزه و کنترل بیشتر آن است. او در احکامی، افرادی را به مدیریت حوزه خراسان گمارد که در حوزه علمیه واعظ طبسی وجود و حضور نداشتند. نگاهی به احکام نشان میدهد که نه تنها مدیران حوزه تغییر یافتهاند که سازمان و تشکیلات نیز دستخوش تغییری شبیه حوزه علمیه قم شده است. در این احکام ذکری از «شورای برنامهریزی» (که مؤسس آن واعظ طبسی بود) نیست و از «شورای عالی» یاد شده؛ عنوانی که در حوزه علمیه قم به کار میرود.
آیتالله خامنهای با حکمی سید مصباح عاملی، از شاگردان سابق خویش را به مدیریت حوزه علمیه خراسان منصوب کرد و چند نفر را به عضویت شورای عالی درآورد. در میان آنها، آیت الله علم الهدی امام جمعه مشهد و نماینده جدید او در خراسان نیز دیده میشود و نیز ابراهیم رئیسی (یکی دیگر از شاگردان آیتالله خامنهای و از روحانیان قضائی و امنیتی نه چندان خوشنام نظام اسلامی، که تولیت آستان قدس نیز به او رسیده است).
پیشبینی آینده
چند روز پس از انتصابات جدید در حوزه خراسان، گروهی از طلاب هوادار آیتالله خامنهای در حوزه مشهد که خود را «جمعی از طلاب مدارس علمیه مشهد مقدس» خواندهاند، در نامهای خطاب به مدیر جدید حوزه، با پشتیبانی کامل از انتصابات رهبر نظام اسلامی، از او خواستند تا تشکیلات و برنامههایی شبیه حوزه علمیه قم را در خراسان پی بریزد. در بخشی از نامه آنها آمده: «حوزه علمیه به عنوان قوام اصلى و ستون مهم انقلاب و نظام مقدس جمهورى اسلامى، امروز بیش از هر زمان دیگری، نیازمند نسخهای برای تحول است؛ نسخهای که در خلال بیانات رهبر فرزانه انقلاب … برای اصلاح و تکمیل و کارآمدی روزافزون حوزه پیچیده شده است.»
یکی از درخواستهای آنها تاسیس «معاونت تهذیب» است، معاونتی که در حوزه قم، هرچند به ظاهر وظیفه کنترل و نظارت اخلاقی طلاب را بر عهده دارد، ولی یکی از حوزههای اصلی فعالیت آن، کنترل سیاسی و برخورد با طلابی است که بیرون از چارچوب نظام اسلامی میاندیشند.
با نگاه به اخباری از این دست و مرور نام مدیران جدید، پیشبینی آینده حوزه خراسان چندان دشوار به نظر نمیرسد. به میدان آمدن این جمع از طلاب و روحانیان، که لحن، ادبیات و دغدغههایشان بسیار شبیه گروه تندرو طلاب قم است، حکایت از میدانداری تندروان در آینده حوزه علمیه خراسان دارد. آستان قدس نیز که پشتوانه استقلال نه چندان کامل حوزه خراسان بود، هم اینک در دست یکی از شاگردان رهبر است. اینک دیگر ضلع آخر از سه ضلع حوزه قم، اصفهان و مشهد نیز به تصرف رهبر نظام اسلامی درآمده و کنترل او بر خراسان و محافل حوزوی و روحانیت آن کامل شده است و شاید بتوان گفت که آینده حوزه علمیه خراسان، تاریک و پربیم و فشار خواهد بود.
بامرگ سیدعلی خامنه ای خیلی مواززنه های بنفع رهبری ، از بین می روند .یقین بدانید مرگ عنقریب وی ، افراطیون و طرفداران وی از قدرت حذف می شوند .تولیت رئیسی و نمایندگی پدرزنش ،موقتی است .طبسی ساختارش را نهادینه کرده و در مقابل تیم جدید مقاومت شدید پنهانی دارد .منتظر مرگ خامنه ای هستند .
ali / 31 March 2016