مردم ترکیه در یک ماه گذشته سه عملیات تروریستی را تجربه کردند. چنین آشفتگیای باور کردنی نیست. این کشور با یک بحران جدی روبهروست.
دو انفجار ۱۷ فوریه و ۱۳ مارس در آنکارا و بمبگذاری استانبول در ۱۹ مارس به فاصله کوتاهی از هم رخ دادهاند.
بعد از دومین عملیات تروریستی در آنکارا، مردم این شهر وحشت زده و متعجباند. دانشآموز، دانشجو و دوست دخترش، زن و شوهر، راننده تاکسی، کارمند، سه نفر از اعضای یک خانواده و دیگر کشته شدهها، همگی از مردم عادی بودند.
حالا خیابانهای آنکارا به شلوغی سابق نیست و افراد کمتری از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده میکنند، چون بمبگذار انتحاری، ماشین خود را در منطقهای پر رفت و آمد و نزدیک به یک ایستگاه اتوبوس منفجر کرد.
رسانههای محلی و بینالمللی به سرعت اخبار این حادثه را پوشش دادند. رهبران کشورهای مختلف، دبیر کل سازمان ملل، اتحادیه اروپا، دبیرکل پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و رییس جمهوری ایران، این حمله را محکوم کردند.
مردم در سراسر جهان موجی از همدردی از خود نشان دادند.
این در حالی است که گروهی از شهروندان ترکیه در شبکههای اجتماعی و فضای آفلاین این همدردیها را کافی نمیدانند. آنها میگویند در مقایسه با واکنشهای جهانی به حوادث تروریستی شارلی ابدو و باتاکلان در پاریس، به قربانیان بمبگذاری در آنکارا بیتوجهی شد.
پیش از این چنین واکنشهایی را در مورد جنگ سوریه، تروریسم در عراق و عملیات ائتلاف عربستان سعودی در یمن دیدهایم.
اما برخورد کاربران فارسی زبان اینترنت با حمله تروریستی ۱۳ مارس/ ۲۳ اسفند در آنکارا چگونه بود؟
با جستوجوی #آنکارا در توییتر فارسی، اخبار رسانهها و پوشش خبری تعدادی از کاربران را از این ماجرا خواهید دید. برخلاف دیگر مسائل چون مذاکرات هستهای و برجام یا برنامه استیج تلویزیون من و تو، توییتریها به حادثه آنکارا علاقهای نشان ندادند.
در اینستاگرام صحبت زیادی از این ماجرا نبود. تنها در صفحات پرحاشیه چون «باشگاه خبرنگاران جوان» زیر پستهای مرتبط بحث و جدل فراوان دیده میشد که همراه با جهت گیری و درگیری لفظی شدید بود.
در فیسبوک بعد از چهار تا شش روز، تعدادی از روزنامهنگاران و وبلاگنویسها نظر خود را گفتند و تروریسم را محکوم یا تحلیل کردند. معمولا بیشترین گفتوگوهای دائمی در موضوع «ترکها و کردها» نیز همین جا دیده میشود.
خبرگزاریها، آخرین اخبار و آمار کشتهها و زخمیها را پوشش دادند. در بخش نظرات بعضی از این رسانهها، گفتهها و احساساتی دیده میشود که تامل برانگیز است.
واکنشها گاهی شبیه و در نمونههایی مخالف هم است، اما نقطه مشترک آنها، بیتفاوتی به ابعاد انسانی و حقوق بشری ماجرا، توطئهپردازی درباره علت تروریسم در ترکیه و خاورمیانه و نادیده گرفتن شرایط اجتماعی-سیاسی متفاوت هر کدام از کشورهای منطقه است.
نمونههایی از دیدگاههای مطرح شده در رسانهها و شبکههای اجتماعی:
«دولت به رهبری اردوغان عامل اصلی انفجارهاست، چون میخواهد به سوریه لشکرکشی و کردها را سرکوب کند.»
«خدا را شکر توی آشوب خاورمیانه ایران هستم.»
«آمریکا و اسرائیل پشت بمبگذاریاند و ترکیه نوکر آنهاست.»
«مردمش گناه دارند، اما دولتش را خدا لعنت کند.»
«آنچه بر سر سوریه آوردند، امروز بر سر خودشان آمد.»
«طبیعی است این سنت خداوند عالم است»
«تسلیت، اما امنیت فقط ایران.»
«دولت ترکیه خودش تروریست است.»
«به امید خدا کشور کردستان در حال شکلگیری است و دیگر کردها زیر ستم ایران، ترکیه و سوریه زندگی نخواهند کرد.»
«برای عید به ترکیه نروید.»
اگر بخواهیم برداشتهای مشخصی از دل حرفهای گفته شده بیرون بکشیم، احتمالا خلاصهاش این است:
ستایش امنیت در ایران با انگشت نهادن بر سقوط امنیت در ترکیه، جانبداری یک جانبه از کُرد یا ترک بودن، پشتیبانی پنهان و آشکار از عملیاتهای گروههای پیکارجو و تهدید به خونریزی بیشتر در خاک ترکیه.
رضا حقیقتنژاد، روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل ایران، مقیم ترکیه، معتقد است: «تاثیر عمیق معادلات سیاسی بر مناسبات اجتماعی همواره خطرناک است. دولت ترکیه برای مردم ایران به یک دیو تبدیل شده، انگار هر گونه مشکل این دولت رضایت خاطرشان را برمیانگیزد.»
او به رادیو زمانه میگوید: «ریشه بسیاری از واکنشها به نوع نگاه مردم ایران به دولت ترکیه باز میگردد. از نظر آنها این دولت دشمن کردها، همراه داعش و شریک عربستان است. برای همین در مورد انفجار آنکارا شاهد ابراز احساساتی بودیم که کاملا سیاسی بود. این احساسات دائمی نیست، ولی نهادینه شدن چنین نگاهی برای روابط دو کشور نگران کننده است.»
مساله دیگر به نوع شناخت مردم ایران از ترکیه برمیگردد که به باور حقیقتنژاد اشتباهی و سطحی است: «مهمترین نوع مناسبات بر توریسم یکطرفه استوار شده و نهادهای اطلاعرسانی و رسانهای برای ارتباط میان مردم دو کشور وجود ندارد. مهمترین راه ارتباطی مردم ایران، کانالهای ماهوارهای است که نوعی اطلاعات بنجل از سبک زندگی و فرهنگ مردم ترکیه نشان میدهد. ضمنا پیش فرضها نیز تاثیرگذار است. اینکه شما ترک باشید یا کرد، شیعه یا سنی، میتواند جهتگیری شما را تغییر دهد.»
محمد بابایی، نویسنده وبلاگ نهالستان در حوزه جامعه و سیاست، درباره تاثیر گرایشهای قومی بر واکنشهای اینترنتی نسبت به حادثه آنکارا به رادیو زمانه میگوید: «اغلب فعالان مدنی که مطالب آنها را دنبال میکنم با بیتفاوتی از کنار این رویداد تلخ گذشتند. محکوم کردنهای معدودی هم دیدم که با اما و اگر بود. به طور کلی کسانی از طیفهای مختلف، با ترکیه و جامعه عرب مشکل دارند. آنها هر موضوعی را بهانهای برای انتقاد قرار میدهند. باید از این فعالان پرسید اگر دو شهر سقز و مهاباد در ایران به دست پژاک اشغال شود چه عکسالعملی نشان میدهند؟ اگر ارتش ایران برای آزادسازی این دو شهر میرفت و نیروهای پژاک ارتش ایران را اشغالگر مینامیدند، چه برخوردی با آنها میکردند؟»
او میگوید: «واکنش فعالان کُرد ایرانی و طرفدار پکک شگفتانگیز و افشاگر بود. اغلب آنها سکوت کردند. کسانی نوشتند که وقتی بیگناهان در مناطق کردنشین کشته میشوند، طبیعی است که مناطق غرب ترکیه هم باید طعم این کشتار را بکشد. بعضی از این فعالان مدتهاست از کشیده شدن درگیرهای شهری به مناطق غرب ترکیه صحبت میکنند. در این مناطق مسائل قومی وجود ندارد و مخالفان دولت اسلامگرا، به چیزی به نام مبارزه مسلحانه اعتقاد ندارند. ترکیه جامعه مدنی قدرتمندی دارد که در اوج حاکمیت نظامیان هم دست از مبارزه مدنی و مسالمتآمیز برنداشته است. پیشبینی این اشخاص به یقین حملات تروریستی بود که دیدیم. نمیتوان در مقابله با تروریسم معیار دوگانه داشت و یک جا آن را خوب دانست و جای دیگر بد.»
آنچه در اینترنت به چشم میآید اما نماینده تمامی صداهای موجود در جامعه نیست. فقدان حضور آزادانه رسانههای بینالمللی و محدودیتهای فعالیت خبرنگاران مستقل در ایران، همواره مشکلی در راه دانستن افکار و عقاید مردم، از تمامی گروههای اجتماعی است.
افراد زیادی هم بودهاند که تسلیت گفتهاند و همدردی خود را با قربانیان انفجارهای ترکیه و مردم این کشور به شکلهای مختلف بیان کردهاند.
عدهای از آنها شهروندان عادیاند و دیگران، روزنامهنگارانی که از دیگر همکاران خود دعوت کردهاند تا اختلافات قومی و مذهبی را کنار بگذارند و در مقابل تروریسم سکوت نکنند.
مراد ویسی، روزنامه نگار سیاسی، در صفحه فیسبوک خود مینویسد: «تروریسم کرد و ترک نمیشناسد. محکوم است با صراحت، در همه جای دنیا و با هر انگیزهای. ترور و تروریسم در شانزدهمین سال از قرن ۲۱ غیر قابل قبول است. اما و اگر هم ندارد. اینجا جایی است که باید ایستاد. بدون هر گونه دلبستگی قومی و نژادی. من کُردم، یک روزنامهنگار و تروریسم را محکوم میکنم. تروریسم راه حل نیست. خود مشکل است.»
اوضاع نابهسامان خاورمیانه و رشد بیوقفه گروهای افراطی در آن، تروریسم را به پدیدهای روزمره تبدیل کرده که حالا ممکن است هر جایی اتفاق بیافتد.
تروریسم فکر نمیکند. مرز هم نمیشناسد و از آنجا که میخواهد با ترس و مرگ زندگی کند، مهار آن ساده نیست.
در چنین شرایطی، واکنش نشان دادن به کشتار همنوعان اهمیتی ویژه دارد چون نابودی انسانیت همان چیزیست که تروریستها به دنبال آن هستند.