Opinion-small2

مشارکت اعتراضی و نتایج آن موجب نگرانی اصول گران افراطی به رهبری آیت الله خامنه‌ای شده است. آنان که پیشاپیش انتخابات را به گونه‌ای مهندسی کرده بودند که بردشان حتمی باشد، اینک خود را با “نه” بزرگ مردم روبرو می‌بینند. احمد توکلی می‌گوید که نتایج به دست آمده، “نتیجه سلبی رأی دادن بود“.

آیت الله علم الهدی- نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی و امام جمعه مشهد- می‌گوید که سکولارهای مذهبی عامل به مسائل فردی اسلامند، ولی مخالف دخالت دین در قلمرو دولت هستند. نتیجه این نظریه این است که رهبر جامعه مسلمین فردی می‌شود که “عرق بخورد مست کند و چوب خیزران برلب و دندان حجت خدا بزند”.

به گفته آیت الله علم الهدی مردم هم فراز و فرود دارند. در فراز، پشت رهبری و یارانش قرار می‌گیرند، اما در فرود، یاران اصلی رهبری را قیچی می‌کنند. می گوید:

“ما امروز در این تحولات سیاسی جامعه خود بحران‌های گوناگونی می‌بینیم. در یک فراز مردم ما با تمام وجود هستی خود را پای ولایت می‌ریزند و در یک نشیب همین مردم بر اثر عوامل پیش آمده اطراف رهبری را قیچی می‌کنند. یک انتخاباتی در کشور راه افتاد بنده طلبه بی ارزش به عنوان خبره انتخاب شدم، استاد من[آیت الله مصباح یزدی]، کسی که رهبری در باره اش می‌فرماید خلاء وجود علامه طباطبایی و مطهری را پر می‌کند، مردم حذف می‌کند که رازش را زهرا در خطبه فدکیه بیان می‌کنند”.

khamenei_death

آیت الله خامنه‌ای و مسئله “مثلث جیم”

سخنرانی ۱۳۹۴/۱۲/۲۰ آیت الله خامنه‌ای در دیدار با اعضاى مجلس خبرگان رهبرى از جهات گوناگون مهم است. او نتوانست خشم خود را از حذف دو ضلع “مثلث جیم” پنهان کند. یکی از وظایف او حمایت آشکار از مهمترین نیروهای پیشبرنده اهدافش است. اگر آشکارا از آنان حمایت نکند، این گونه نیروها مسئله دار شده و خواهند گفت: ما برای آقا همه کار انجام می‌دهیم، اما آقا حاضر به حمایت علنی از ما نیست. آیت الله خامنه‌ای با چهار گام از “مثلث جیم” دفاع کرد و به مخالفان و رقبا تاخت.

خامنه‌ای در گام اول از آیت الله محمد یزدی و مصباح یزدی تجلیل به عمل آورد و حذف آنان توسط مردم را موجب کاهش وزانت مجلس خبرگان و خسارت به آن به شمار آورد و گفت:

“بعضی از بزرگان ما هستند که اینها رأی آوردن و نیاوردنشان، هیچ مِساسی[لطمه ای] به شخصیّت اینها پیدا نمی‌کند. بعضی هستند که مجلس خبرگان از حضور آنها بهره‌مند می‌شود، نه آنها از حضور در مجلس خبرگان. امثال جناب آقای یزدی یا جناب آقای مصباح، کسانی هستند که وقتی در مجلس خبرگان حضور داشته باشند، مجلس وزانت بیشتری پیدا می‌کند. نبودن اینها در مجلس خبرگان، به اینها هیچ‌گونه ضرری نمی‌زند. بله، برای مجلس خبرگان نبودن اینها خسارت است. شخصیّت برجسته‌ی اشخاص به معنویّات آنها، به داشته‌های معنوی آنها، به سرمایه‌های معنوی آنها است.”

در گام دوم، تجلیل از دو ضلع “مثلث جیم” را تا انتقام از رهبران جنبش سبز پیش برد. “مثلث جیم” را به نماد نجابت و رهبران جنبش سبز و اعضای آن را به نماد نانجیبی تبدیل کرد و گفت :

“خود جناب آقای یزدی (ادام الله بقائه) هم در اوّلِ این اجلاس کنونی‌تان اظهار کردند، هم قبلاً گفته بودند و ابراز خوشحالی کردند، اظهار رضایت کردند، به کسانی که رأی آوردند تبریک گفتند؛ اینها خیلی با اهمّیّت است؛ اینها خیلی باعظمت است؛ اینها ارزش است، این ارزشها را بایستی قدر دانست؛ برخلاف رفتار نانجیبانه‌ی کسانی که در سال ۸۸ عمل کردند که چون رأی نیاوردند، دعوا راه انداختند، مردم را به خیابانها کشاندند، کار را به زدوخورد کشاندند، برای کشور هزینه درست کردند، دشمن را جری کردند، طمع دشمن را برانگیختند؛ این کارها شد. خدای متعال آن فتنه را خاموش کرد وَالّا آن فتنه، فتنه‌ی کوچکی نبود که اینها راه انداختند.”.

فتنه گران “نانجیب” که در خدمت دشمن بودند، با فتنه بزرگ خود هزینه سنگینی به کشور تحمیل کردند.

گام سوم، عصبانیت سلطان را بیشتر و بیشتر آشکار ساخت. چون هتاکی را تشدید کرد تا خشم خود را از رأی نیاوردن سه تن از فقهای شورای نگهبان نشان دهد. منتقدان و معترضان شورای نگهبان را حذف کننده مخالفان و ناقض حقوق بشر به شمار آوردند. خامنه‌ای آنان را گروهی تخریب گر معرفی کرد که شورای نگهبان را به دلیل حذف هزاران تن از طریق نظارت استصوابی محکوم می‌کنند. هتاکی و “گلایه” شدیدش ناظر به برخی از اعضای مجلس خبرگان حاضر در جلسه- خصوصاً هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی، و…- بود. چون گفت “آقایان صحبت از احراز و عدم احراز می‌کنند؛ من تعجّب می‌کنم از بعضی که این حرف را می‌زنند. خب، شما همه اهل فضلید، اهل علمید؛ آیا بدون احراز شرایط برای یک مسئولیّت، میشود آن شخص را تأیید کرد؟ ” صلاحیت فرد برای شورای نگهبان باید احراز شود تا پاسخگوی خداوند باشند. در عین حال از آنان گلایه کرد که دائماً شورای نگهبان را تخریب می‌کنند. خشم پایان ناپذیرش از حذف اعضای شورای نگهبان و بدنامی آنان را به هتاکی بیشتر کشاند و منتقدان و معترضان را “لجن پراکن” نامید:

“نباید تخریب بکنیم شورای نگهبان را؛ این مرکز اساسی قانونی را نبایستی تخریب بکنیم. لجن‌پراکنی کردن علیه شورای نگهبان حقیقتاً یک کار غیر اسلامی، غیر شرعی، غیر قانونی و غیر انقلابی است”.

او گفت که منتقدان لجن پراکن در خدمت دشمن بودند. برای این که :”از اوّل انقلاب سعی دستگاه تبلیغات اهریمنیِ صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها و استکبار بر این بوده است که آن را تخریب بکنند…ما نباید کمک کنیم و شورای نگهبان را تخریب کنیم به‌خاطر این [ردّ صلاحیّت]”.

گام چهارم، حمله مجدد به هاشمی رفسنجانی و مهدی کروبی- به دلیل متقلبانه خواندن انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ – و رهبران جنبش سبز- به دلیل متقلبانه خواندن انتخابات  ۱۳۸۸- بود. گفت عده‌ای در داخل همیشه در دوران انتخابات از تقلب سخن می‌گویند. سپس افزود:

“این نشان داد بی‌اعتباری حرف کسانی را و اقدام کسانی را که یک وقتی یک انتخاباتی مثل سال ۸۸ را نامعتبر دانستند و آن فتنه‌ی مضر و مُهیب را برای کشور به‌وجود آوردند؛ به‌خاطر این که متّهم کردند کشور را به این که انتخابات انتخابات ناسالمی است؛ نه، انتخابات سالم بود؛ هم امروز سالم بود، هم دوره‌های قبل سالم بود، هم سال ۸۸ سالم بود، هم سال ۸۴ سالم بود؛ انتخابات سلامت داشت. هیچ‌وقت این‌جور کاری [نشده است]. بله، ممکن است در یک گوشه‌ای، در یک صندوقی ده تا، بیست تا، صد تا رأی این‌وَر و آن‌وَر بشود؛ یا از روی غفلت، یا از روی غرض، [امّا] هیچ‌گونه حرکت سازمان‌دهی‌شده‌ای که وجود داشته باشد که نتیجه‌ی انتخابات را تغییر بدهد، در کشور ما وجود نداشته و وجود ندارد و بعد از این هم امیدواریم ان‌شاءالله هرگز وجود نداشته باشد.”

حتی اگر انتخابات کنونی بدون کوچکترین تقلبی صورت گرفته باشد، از آن نمی‌توان نتیجه گرفت که در انتخابات ۸۴ و ۸۸ هیچ تقلبی صورت نگرفته است.

مرگ خامنه ای، مسئله‌‌ای اساسی

در نظام‌های دیکتاتوری معمولاً بیماری رهبر خودکامه را تا جایی که بتوانند پنهان می‌کنند. محمد رضا شاه پهلوی حتی بیماری سرطانش را از فرح پهلوی هم پناه کرده بود. وقتی در مصاحبه‌ای درباره علت این پنهان کاری از فرح پهلوی سئوال کردند، او گفت: اعلی حضرت رهبر کشور بودند و مصلحت ندیدند که این موضوع را با هیچ کس در میان بگذارند.

در مورد آیت الله خامنه‌ای موضوع کاملاً متفاوت است. در ۱۳۷۰/۰۲/۲۱، یعنی حدود دو سال پس از به دست گرفتن رهبری، در بیمارستان بستری و تحت عمل جراحی کیسه صفرا قرار گرفت. دومین بار در ۱۷ شهریورماه ۱۳۹۳ در یکی از بیمارستان‌های دولتی، تحت عمل جراحی پروستات قرار گرفت که این بار هم کاملا شفاف عمل شد (در این مورد در مقاله “آینده رهبری نظام جمهوری اسلامی پس از آیت‌الله خامنه‌ای” که در فارن افیرز منتشر شد، توضیح داده ام). بسیاری از مسئولان در دوران انتخابات به این موضوع اشاره کردند که ممکن است مجلس خبرگان آینده، مجلس تعیین رهبر جدید باشد. این سخنان ناظر به بیماری آیت الله خامنه‌ای بود.

اما مهمترین رویداد این بود که آیت الله خامنه‌ای خود در این باره با نمایندگان مجلس خبرگان رهبری سخن گفت. او گفت که این احتمال وجود دارد که مجلس خبرگان بعدی رهبر جانشینش را انتخاب کند. خامنه‌ای گفت:

“مجلس خبرگان باید انقلابی بماند؛ باید انقلابی فکر کند و انقلابی عمل بکند…در انتخاب رهبر آینده، ملاحظه‌ی خدا را بکنید. احتمال این که این دوره‌ای که تازه شروع خواهد شد، مبتلا بشود به این آزمایش، احتمال کمی نیست؛ آن وقتی‌که بنا است رهبر انتخاب بشود، ملاحظات و رودربایستی‌ها را کنار بگذارند؛ خدا را در نظر بگیرند، وظایف را در نظر بگیرند، نیاز کشور را در نظر بگیرند؛ بر این اساس رهبر انتخاب بشود؛ مهم‌ترین وظیفه به نظر ما این است؛ مراقبت کنند. اگرچنانچه در این مرحله و در این وظیفه‌ی بزرگ کوتاهی انجام بگیرد، در اساس کار مشکل به وجود خواهد آمد؛ این مهم‌ترین مسئله است که بایستی مورد توجّه قرار بگیرد…در مورد مجلس خبرگان، عرض ما این است که مصلحت‌اندیشی‌های شخصی رعایت نشود؛ رودربایستی‌ها رعایت نشود؛ مرّ حقیقت و آنچه وظیفه‌ی انسان است که باید در مقابل خدای متعال انسان جواب بدهد، آن را در نظر بگیریم؛ متوجّه سؤال پروردگار باشیم.”

پس بیماری خامنه‌ای جدی است. این یکی از دلایل اهمیت مجلس خبرگان بعدی است (رجوع شود به مقاله ” ۱۰ دلیل اهمیت انتخابات مجلسی که عزل و نصب رهبر با آن است “). آیت الله خامنه‌ای از نمایندگان مجلس خبرگان آینده می‌خواهد که با کنار گذاشتن ملاحظات، رودربایستی‌ها و مصلحت اندیشی‌های شخصی؛ رهبر آینده را انتخاب کنند.

راه حل او این است: انقلابی بمانید و انقلابی عمل کنید. یعنی رهبری انقلابی انتخاب کنید. بدین ترتیب افراد غیر انقلابی، یا انقلابیون سابق که اینک غیر انقلابی شده و به دنبال نرمالیزه کردن نظام و بهبود روابط با دولت‌های غربی- و “کدخدای” آنان آمریکا به تعبیر حسن روحانی- هستند – یعنی افرادی نظیر هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی، و…-، به عنوان نامزدهای احتمالی نباید مد نظر قرار گیرند.

اگر چه آیت الله خامنه‌ای بیش از هر فرد دیگری در تعیین جانشین خود موثر است، اما سمت و سوی رویدادهای ایران، تحولات در توازان قوای داخلی، مسائل بین المللی و منطقه ای، ممکن است در بزنگاه تاریخی برخلاف میل او عمل کنند.

به عکس آیت الله جنتی بنگرید که در وقت رأی دادن در حال بازنویسی نام اعضای لیست حداد عادل بود. آن لیست به تاریخ پیوست و اکنون اصول گرایان افراطی نیروهایشان را بسیج کرده‌اند تا با تکرار تاریخ، حداد عادل را مانند مجلس ششم، از طریق شورای نگهبان وارد مجلس کنند. آیت الله جنتی که با امدادهای غیبی در تهران شانزدهم شد، حالا باید پدر زن مجتبی خامنه‌ای را وارد مجلس دهم کند.

انتخابات هفتم اسفند نشان داد که مردم همیشه می‌توانند از کوچکترین روزنه‌ها هم برای “نه” گفتن به سلطانی که مطابق میل خودسرانه عمل می‌کند، استفاده کنند. خامنه‌ای قادر به انجام هر کاری نخواهد بود، شاید با مرگ او فصل نوینی در زندگی ایرانیان آغاز شود.


از همین نویسنده

شکست جنتی و یزدی و مصباح، آزمون فیصله بخش خامنه‌ای

خبرگان در دشت شقایق − رابطه وثیق خروج “حَدَث” و انتخاب ولی فقیه

فقاهت در نمونه خامنه‌ای: تخصص در دروغ‌ و تقلب

چیزی جور درنمی‌آید! − لزوم بررسی سنجش‌گرانه آرای صادق لاریجانی، احمد خاتمی و علم الهدی

آقای حسن روحانی برو به آقای خامنه‌ای بگو