مطمئنم که همه زن‌هایی که این مطلب را می‌خوانند و بعضی مردها، لحظاتی در زندگی‌شان داشته‌اند که در آن حس کرده‌اند مورد آزار جنسی قرار گرفته‌اند. شینا شیرانی، مجری سابق پرس تی.وی یکی از آنهاست که تصمیم گرفت تجربه شخصی‌اش را از آزار جنسی که سال‌ها در محیط کارش ادامه داشته، با دیگران به اشتراک بگذارد.

با در نظر گرفتن شرایطی که شیرانی از آن بیرون آمده، روایت او بسیار شجاعانه است. مورد آزار جنسی قرار گرفتن، یک تجربه تروماتیک است و حرف زدن درباره آن بسیار دشوار. اما وقتی زنی در جامعه‌ای زندگی می‌کند که همه چیز در آن به نحوی به سکس مرتبط است و در عین حال حرف زدن از سکس تابوست؛ جایی که با زنان به عنوان شهروندان درجه دو برخورد می‌شود، این کار دشوارتر هم هست. من واقعا از اینکه شیرانی مجبور بوده سال‌ها چنین شرایط وحشتناکی را تحمل کند و تنها پس از خروج از کشور توانسته درباره آن حرف بزند، ناراحت شدم.

رینکه فان سانتن
رینکه فان سانتن، مدیر عامل “زمانه”

ماجرای آزار جنسی در شب سال نوی امسال در کلن و شهرهای دیگر آلمان، که در آن ۱۰۰۰ گزارش آزار ثبت شد و تقریبا نیمی از آنها آزار جنسی بودند، نشان می‌دهد که حتی در شهرهای اروپای غربی و هر جای دیگر این دنیا، این مساله همچنان باید مورد توجه قرار بگیرد. تعداد زیادی از زنانی که آن شب در خیابان‌های کلن و دیگر شهرهای آلمان بودند، گزارش کرده‌اند که مورد آزار جنسی قرار گرفته‌اند و در اغلب موارد این آزارها از سوی مردان خارجی بوده. در واکنش به آنچه که اتفاق افتاد، مردان و زنان در سراسر اروپا علیه آزار جنسی تظاهرات کردند. در‌ آمستردام، مردان جوان برای همدلی با زنان، در سرمای زمستان دامن کوتاه پوشیدند تا نشان دهند که زنان اگر بخواهند، باید بتوانند به آسودگی دامن کوتاه بپوشند و از تهدید امنیت و شرافت خود ترسی نداشته باشند. چنین حرکتی در ایران، در حال حاضر نمی‌تواند اتفاق بیفتد اما تردیدی نیست که چنین واکنش‌هایی باید همچنان برای حقوق برابر در غرب ادامه داشته باشد. این مساله نشان می‌د هد که حتی در یکی از پیشروترین کشورهای جهان، این موضوع همچنان باید مورد توجه قرار بگیرد.

با توجه به بحران مهاجران، اروپا اکنون با چالشی روبه رو ست که مردان خارجی و به خصوص مسلمانان را مورد انتقاد قرار می‌دهد و گروه‌هایی وجود دارند که مهاجران را مورد حملات خشن و تهدید قرار می‌دهند. حتی در اخبار مربوط به کلن به سرعت تاکید شد که آزاردهندگان مهاجر بوده‌اند؛ هرچند این خبر بعدا اصلاح شد. با توجه به بحران مهاجران در اروپا اکنون به غلط این باور ایجاد شده است که آزار جنسی در کشورهای مسلمان و به خصوص خاورمیانه یک نرم اجتماعی است و در غرب یک استثناست. اما حقیقت این است که آزار جنسی در همه جا اتفاق می‌افتد و شکل‌های محتلفی دارد. در مدرسه‌ها، خیابان‌ها، آنلاین یا افلاین، در کلاب‌ها و بارها یا در محل کار ما.

مدتی قبل، یک کمپین در فضای مجازی به نام نخستین آزار با هشتگ #PrimeiroAssedio در برزیل توجه مرا به خود جلب کرد. در واکنش به برنامه‌ای در تلویزیون برزیل به نام سرآشپز کوچولو که در آن آزار جنسی اتفاق افتاد، گروهی ار وبلاگ نویسان توانستند ۸۲ هزار روایت خیلی کوتاه توئیتری درباره اولین تجربه‌های زنان از آزار جنسی جمع کنند. یک تحلیل شوک‌آور از این کمپین، نشان می‌دهد که متوسط سن اولین تجربه آزار جنسی زنان برزیلی شرکت‌کننده در این کمپین، ۷ تا ۹ سالگی بوده است. خواندن این روایت‌ها برای من بسیار ناراحت کننده بود اما در عین حال از این فضای بازی که برای زنان ایجاد شده بود تا بتوانند روایت‌های خود را منتشر کنند، خوشحال شدم.

با توجه به موضوع مهم آزار جنسی در محل کار که با شجاعت شینا شیرانی برجسته شد و زمانه هم فراخوانی برای دریافت روایت‌هایی از آزار جنسی داد، حالا من هم می‌توانم بگویم که نخستین تجربه ناگوار من از آزار جنسی، در محل کار اتفاق افتاده است. آن هم نه از سوی یک مرد مهاجر، مسلمان و مجرد، بلکه از سوی بک مرد معمولی خانواده‌دار. آن موقع من در اوایل دهه ۲۰ زندگی‌ام بودم؛ دانشجویی که داشت کارآموزی می‌کرد. او حدودا ۴۰ ساله و رییس من بود.

آنچه که من از تجربه خودم و از کمپین #PrimeiroAssedio یاد گرفتم، این بود که شکل‌های مختلفی از آزار جنسی وجود دارد. اما درباره این مساله همیشه از سوی مردان بدفهمی وجود دارد و ما در این زمینه از سوی پدر و مادرهایمان و مدرسه‌ها و در فضای عمومی جامعه آموزشی ندیده‌ایم. باید به یاد داشته باشیم که آزار جنسی لزوما به معنی تجاوز نیست. هر رفتار ناخواسته جنسی و فشار آوردن به طرف مقابل چه شفاهی باشد و چه فیزیکی، آزار جنسی است و باید به آن توجه شود و جلوی آن گرفته شود.

زنان و مردان زیادی هستند که مثل شیرانی آزارهای مشابهی را تجربه کرده‌اند. داستان‌های ما با هم متفاوت است و من هم آزار جنسی و هم آزار روانی را تجربه کرده‌ام، اما یک تفاوت عمده بین من و او وجود دارد: من می‌توانستم از کسی کمک بخواهم. می‌توانستم از سیستمی که وجود دارد استفاده کنم و اعتراض کنم. می‌توانستم صدایم را بلند کنم و مطمئن باشم که اخراج نمی‌شوم. من هم از سوی شرکتی که برایش کار می‌کردم و هم از سوی دانشگاه محل تحصیلم مورد حمایت قرار گرفتم. مجبور نبودم که سال‌ها آزار را تحمل کنم تا بتوانم کارم را حفظ کنم. مجبور نبودم کشورم را ترک کنم. در واقع، من در کشوری زندگی می‌کنم که که مردان جوانش، دامن کوتاه می‌پوشند تا از آزادی زنان و حقوق‌شان حمایت کنند.

قربانی هر نوع آزار جنسی بودن به معنی قرار گرفتن در یک انزوای وحشتناک است. من واقعا امیدوارم که در سراسر جهان به‌خصوص در جوامعی مانند ایران، شاهد مدارا و حمایت بیشتر در این زمینه باشیم. مردان ایرانی را ببینیم که با دامن کوتاه در خیایان‌های تهران راه می‌روند و برای حقوق برابر زنان شعار می‌دهند و به آزار جنسی اعتراض می‌کنند. این رویایی است که می‌تواند به واقعیت بپیوندد.

در همین زمینه: 

آزار جنسی در محل کار: اگر این‌قدر جدی نباشی…

آزار جنسی در محل کار: سکوت زنان و سکوت قانون

آزار جنسی در محل کار: «می‌ترسید کارش را ازش بگیرند»

واکنش پرس‌ تی.وی به انتشار فایل صوتی از آزار جنسی مجری این شبکه

مردان مهاجر، آزار جنسی و ترس از نژادپرستی در سوئد