ابتدائی‌ترین حق سیاسی یک شهروند در جامعه آزاد، شرکت در انتخابات است. اما در جمهوری اسلامی این حق با ابزارهای مختلف مصادره می‌شود و در خدمت «مجموعه حاکم» قرار می‌گیرد. در ۳۷ سال گذشته، انواع انتخابات در ایران برگزار شده است اما نه بدنه اصلی مجموعه حاکم و نه افکار و برنامه‌های آنها تغییری نکرده است. همچنین در ایران هیچ‌گونه ارتباطی میان شکست‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی گروه حاکم و نتایج انتخابات وجود ندارد.

انتخابات

علی خامنه‌ای و “مردان ولی فقیه”، حداقل در ۲۶ سال گذشته مسؤول تمام برنامه‌های فاجعه‌باری است که بر مردم تحمیل شده و نتایج مخربی بر زندگی تک تک شهروندان گذاشته است اما نتایج انتخابات، دوباره همین افراد را بر سر کار ابقاء کرده است. چنین نتایجی بدان معنا است که گویی شهروندان ایران حامی چنین برنامه‌های مخربی هستند یا از نازل شدن عذاب اقتصادی و اجتماعی در زندگی شخصی خود استقبال می‌کنند.

اما واقعیت مسأله این است که جمهوری اسلامی با ابزاری بنام «شورای نگهبان» در معرفی نامزدها و سپاه و بسیج در اجرا و شمارش آرا، حق انتخاب آزاد را از مردم ایران گرفته و تأثیر «اراده ملی» بر گروه حاکم و برنامه‌های آن را به حداقل رسانده است. قبل از آن نیز زیرساخت‌های جامعه آزاد مانند فعالیت احزاب سیاسی مستقل از دولت،مطبوعات آزاد و نهادهای جامعه مدنی توسط وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه نابود شده است؛ تجربه‌ای که بیشتر نظام‌های استبدادی از آن استفاده می‌کنند و دیکتاتوری در پوششی از دموکراسی ظاهری تداوم می‌یابد.

مقایسه انتخابات ایران با الگوی چینی

۱- در انتخابات چین، نامزدهای انتخاباتی از سوی حزب کمونیست یا احزاب تحت رهبری آن یا نمایندگان آنها به کمیته دائمی امور اجرائی معرفی می‌شوند و بر این اساس عملا نظام سیاسی تک حزبی تثبیت می‌شود. در جمهوری اسلامی مافیای نظامی – روحانی حاکم نظام سیاسی خود را تک حزبی نمی‌داند اما عملا تمام سازوکار یک نظام تک حزبی را به کار می‌گیرد و در برخی زمینه‌ها از آن فراتر می رود.

به عنوان مثال در چین تنها نامزدهائی نمی‌توانند در فرآیند تک حزبی معرفی کاندیداها در انتخابات شرکت کنند که قبلا در محاکمات درون حزبی از حق سیاسی محروم شده باشند. بیشتر وقت‌ها، این محرومیت ناشی از «فساد سیاسی» یا «فساد اقتصادی» هستند اما در ایران، فرآیند «رد صلاحیت» هیچ معیاری ندارد و بیشتر به سلیقه و میل گروه حاکم بر می‌گردد.

این فرآیند حتی برای نزدیکان خود نظام نیز مصداق دارد و بدون در نظر گرفتن فساد سیاسی یا اقتصادی، بر موضع‌گیری افراد در برابر مجموعه حاکم تأکید می‌کند. بر خلاف چین که حود را نظامی تک حزبی می‌داند، علی خامنه‌ای سیستم سیاسی خود را «دموکراسی دینی» نام نهاده است.

۲- نظام انتخاباتی چین، فرآیندی از پائین به بالا است. یعنی در قاعده جامعه ابتدا مجالس محلی توسط رأی مستقیم مردم انتخاب می‌شوند و سپس اعضای این مجلس، مجالس بالاتر خود را تعیین می‌کنند. این فرآیند یک نوع فیلترینگ سیاسی از پائین به بالاست که به جز اعضای حزب واحد کس دیگری نمی‌تواند وارد آن شود. بنابراین چنین مکانیسمی جائی برای ورود دیدگاه متفاوت باز نمی‌کند و انتخابات را فقط در یک رنگ و یک قالب تداوم می‌دهد.

در جمهوری اسلامی مکانیسم فیلترینگ سیاسی را در بالا قرار داده‌اند. این ابزار اجازه می‌دهد که شهروندان ایران بصورت «توده‌وار» و فله‌ای خود را نامزد کنند اما درصد خیلی بالائی از آنها رد صلاحیت می‌شوند. در انتخابات ریاست جمهوری در ایران گاهی وقت‌ها رد صلاحیت به بیش از ۹۹ درصد می‌رسد. تعداد بالای نامزدها خارج از رقابت‌های آزاد حزبی این امکان را به شورای نگهبان می‌دهد که خود را در حذف این همه نامزد محق ببیند.

مجموعه مقالات و گزارش‌های رادیو زمانه در باره انتخابات ۱۳۹۴ 

اکنون بیش از ۳۷ سال از عمر جمهوری اسلامی می‌گذرد اما شورای نگهبان عمدا این روش نامزد شدن برای انتخابات را ادامه می‌دهد و از هرگونه فعالیت آزاد حزبی به ویژه در انتخابات پارلمانی جلوگیری می‌کند. در ایران حتی احزابی که توسط دولت‌های پیشین در نظام جمهوری اسلامی تشکیل شدند از رقابت در انتخابات باز می‌مانند اما لیست‌های انتخاباتی وجود و پایداری بیشتری نسبت به احزاب سیاسی دارند، اگرچه برای این لیست‌ها هیچ مرز حزبی وجود ندارد و بر حسب مصلحت نظام و منافع افراد و گروه‌ها با یکدیگر تداخل دارد. در چنین سیستمی همیشه راه حذف و تعدیل برای مجموعه حاکم باز گذاشته شده در حین اینکه با هیچ وسیله‌ای نمی‌توان خود مجموعه حاکم را تغییر داد.

۳- در چین مجلس نظامیان، مستقل از سایر قشرهای اجتماعی انتخاب می‌شود. در این مجلس هم نامزدها و هم رأی دهندگان از میان نظامیان انتخاب می‌شوند. اما در ایران مجلس خبرگان که مخصوص طبقه روحانیون است و مهم‌ترین وظیفه سیاسی کشور را به عهده دارد، به افراد غیر روحانی اجازه ورود نمی‌دهد اما از آحاد ملت می‌خواهد که تعدادی روحانی را انتخاب کنند. این مجلس به روحانیونی که اندک اختلافی با مجموعه حاکم داشته باشند نیز اجازه ورود نمی‌دهد. این مجلس مانند کنگره خلق چین که بالاترین مجلس در آن کشور به حساب می‌آید سالی چند مرتبه تشکیل جلسه می‌دهد با این تفاوت که در کنگره خلق چین همه قشرهای اجتماعی در قالب حزب کمونیست حاضر هستند اما در مجلس خبرگان فقط نمایندگان فیلتر شده طبقه روحانی حق حضور دارند.

۴ -در چین، این نظام انتخاباتی بسته نسبتا با دستاوردهای اقتصادی و اجتماعی برای شهروندان آن کشور همراه بوده است و نمی‌توان آن را کاملا منفی درجه بندی کرد. چین اکنون یکی از بزرگترین اقتصادهای دنیا است و در زمینه اجتماعی توانسته پر جمعیت‌ترین کشور دنیا را سازماندهی کند. اما جمهوری اسلامی بعد از تنش‌ها و خرابی‌ها، غرق در فساد اقتصادی و اجتماعی شده و میلیاردها ثروت کشور را در سیاست های غلط داخلی و خارجی به هدر داده است. با این همه، سیستم انتخابات کشور باز همین افراد فاسد و تبهکار را بعنوان نماینده مردم بر ملت تحمیل می‌کند.

مدل کره شمالی

سرداران سپاه مکررا قبل از «رأی ملت»، گفته‌اند اجازه نخواهند داد افرادی به غیر از آنچه آنها می‌خواهند وارد مجلس شوند. این نوع نگرش دقیقا همان مدل کره شمالی است. انتخابات در کره شمالی در ۶۸۷ حوزه انتخابیه برگزار می‌شود و هر یک از حوزه‌ها فقط یک نامزد دارد. رأی دهندگان فقط حق دارند به آن نامزد آری یا نه بگویند. به عنوان مثال کیم جونگ اون رهبر فعلی کره شمالی در انتخابات سال ۲۰۱۳ در حوزه ۱۱۱نامزد بود و توانست با ۱۰۰ درصد آرا پیروز انتخابات شود.

حوزه ۱۱۱ در کره شمالی مانند صندوق ۱۱۰ تهران مقدس به حساب می آید. این حوزه در کوه پاکتو در شمال کره شمالی و در نزدیکی مرز چین واقع است و کیم جونگ ایل رهبر قبلی کره شمالی در آنجا به دنیا آمده و از همان جا کاندیدای مجلس عالی خلق می‌شد. اکنون فرزند او به پاس این سنت در همین حوزه نامزد می‌شود. در جمهوری اسلامی نیز تلاش شده رأی دادن خمینی در صندوق ۱۱۰تهران بعنوان یک سنت انتخاباتی توسط علی خامنه‌ای تکرار شود.

اما مهم‌تر از این، سپاه پاسداران و مافیای نظامی – روحانی حاکم با رد صلاحیت نامزدهای رقیب در دو انتخابات پیش رو، تلاش می‌کنند به مدل کره شمالی نزدیک شوند. اکنون عملا در سه استان کشور تعداد نامزدهای مجلس خبرگان به اندازه تعداد کرسی‌ها برای همان استان‌ها است. در خوزستان شش نفر برای پنج کرسی رقابت می کنند و در مازندران هفت نامزد از جمله صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه برای تصرف چهار کرسی مجلس خبرگان صف آرائی کرده‌اند.

در انتخابات مجلس نیز برای بیش از ۱۸۰ نامزد سپاه پاسداران در سطح کشور رقیب جدی وجود ندارد و آنها در حوزه های دیگر مانند تهران امکانات حکومتی را برای پیروزی خود بسیج کرده‌اند. با چنین رویکردی جمهوری اسلامی عملا به مدل کره شمالی نزدیک می‌شود و رسانه‌های وابسته همانند گذشته انتخابات جاری را نشانه دموکراسی دینی حاکم و انتخاباتی پرشور معرفی خواهند کرد.

الگوی مشترک خبررسانی

در این میان برخلاف برخی تفاوت‌های اندک در سیستم انتخاباتی سه کشور، وظیفه رسانه‌ها در این کشورها یکسان است و آن واژگون نمودن حقایق و نشاندن دروغ به جای حقیقت است. در این سه کشور، در روز برگزاری انتخابات که در بیشتر کشورهای دموکراتیک، رسانه‌ها حق فعالیت انتخاباتی ندارند، رسانه‌ها به جنگ تبلیغاتی شهروندان خود می روند.

در جمهوری اسلامی مردم بمباران تبلیغاتی می شوند. هیچ یک از رسانه‌ها از کارنامه نامزدها، برنامه‌های قبلی آنها و کارنامه سابق آن‌ها و پیامد رویکردهایشان در جامعه سخنی نمی‌گوید بلکه بر برانگیختن احساسات قومی، ملی و مذهبی در جهت شرکت در انتخابات متمرکز می‌شوند. این چنین است که یک انتخابات دیگر در ایران رقم می‌خورد در حالی‌که حکام و برنامه‌های آنها تغییر نمی‌کند.