زمانی به خاطر فراوانی و تنوع تالاب‌ها و دریاچه‌های ایران، این سرزمین میزبان اولین کنوانسیون جهانی تالاب‌ها بود. کمتر از ۴۵ سال پس از عقد قراردادی جهانی در حفاظت و نگهداری این منابع مهم حیات انسانی و گیاهی و جانوری، طومار حیات تعدادی زیادی از تالاب‌های ایران در هم پیچیده و خشکیده است. چیزی در حدود ۶۷ درصد مساحت تالاب‌های ایران دیگر آب ندارند. درباره تالاب‌های باقی مانده نیز بیم آن می‌رود که به زودی از نقشه‌ این سرزمین پاک شوند.

Hoor Al Azim Wetlands
تالاب هورالعظیم- ۶۷ درصد مساحت تالاب‌های ایران خشک شده است

تالاب‌ به یک معنا خاکی است که از آب اشباع‌ شده است. منبعی غنی از مواد آلی گیاهی که می‌تواند تا شعاع ده‌ها متری اطراف خود زمینی مناسب برای ریشه دوانی درختان و گیاهان به شمار آید. اگر چه بسیاری از آنها یا وابسته به فصل هستند و یا آبریزگاه‌های کوچکی که به آنها می‌ریزند.

با این وجود تالاب‌ها بستری مناسب برای حیات اکولوژیکی و توازن هیدرولیکی مناطق اطراف خود به حساب می‌آیند: دریچه‌ای برای تنظیم خشکی هوا و خاک و نیز مجموعه‌ای که بر روی گرد و غبار و طوفان‌های خاکی و محلی تأثیری بازدارنده می‌گذارد.

تالاب‌های نزدیک دریا، مانند تالاب انزلی و تالاب گمیشان و خلیج گرگان، در واقع ریه و تنفس‌گاه بخش مهمی از آب‌های ورودی به دریا به شمار می‌آیند. این دست تالاب‌ها با وجود وابستگی‌شان به جزر و مد آب دریا مجموعه‌ مهمی از زیست جانوری و گیاه‌های دریایی را در بر می‌گیرند. مأمن امن تخم‌ریزی ماهی‌ها هستند و زندگی بسیاری از پرندگان مهاجر به این مجموعه‌های زیست محیطی وابسته است.

علاوه بر این تالاب‌ها از خشکی و لم یزرع شدن زمین‌های محدوده‌ی خود جلوگیری می‌کنند. همچنین گیاهان آبخواهی چون برنج در نزدیکی تالاب‌ها به عمل می‌آیند.

در مورد تالاب‌ها دو نکته مهم وجود دارد:

نخست آنکه آنها از نظر ساز و کار هیدرولیکی محدوده‌ خود، نشانه‌ای از سلامت زیست محیط‌شان هستند. تالاب‌ها حلقه‌ پیوسته‌ای هستند از زنجیره‌ حیاتی میان گیاهان و جانوران که در واقع با بررسی اکسترموم پر آبی و خشکی آنها می‌توان برآیندی از وضعیت آب محدوده‌ به دست آورد. چون از طریق آب‌های سطحی و زیر زمینی و قاعدتاً بارش سالانه تغذیه می‌شوند. این تالاب‌ها نشانه‌ای هستند بر سلامت و یا وجود مشکلات در بارش و یا استفاده از ذخایر آب منطقه؛ در واقع علائم ابتدایی تخریب و فرسایش طبیعت و زیست‌بوم ‌خود را نشان می‌دهند. بیماری و کم جانی تالاب‌ها زنگ خطری است برای شروع پدیده‌های اقلیمی چون بیابان‌زایی یا طوفان‌های گرد و غبار.

مورد قابل توجه دیگر در مورد آسیب و فرسایش تالاب‌ها، وابستگی حیات آنها به عوامل غیر طبیعی است. درست است که خشکسالی و تغییر فصل و تغییر میزان بارش‌های فصلی و تبخیر آب بر میزان آب و اندازه‌ تالاب‌ها و تنوع حیاتشان اثر می‌گذارد، اما مورد مهم، در واقع عوامل غیر طبیعی‌اند؛ عواملی انسانی از قبیل سرازیر کردن فاضلاب و پسماند تا برداشت شن و ماسه از حریم تالاب‌ها. تخریب پوشش گیاهی این نواحی با قطع و سوزاندن نیزارها، به هدف تغییر کاربری اراضی، در هر سطح، به لحاظ آسیب‌شناسی می‌تواند بسیار مهم و قابل توجه باشد.

 تالاب‌های نواحی شمالی ایران

در بهمن سال ۱۳۴۸ که کنوانسیون جهانی تالاب‌ها در شهر «رامسر» تصویب شد، ایران به عنوان کشور غنی از انواع تالاب‌ها شناخته می‌شد. در آن زمان نام بیش از ۲۲ تالاب این کشور (در یک مرحله ۲۲ و بعد از گذشت چند سال به ۲۴ نام افزایش یافت) در لیست مناطق حفاظت شده اعلام شده بود.

anzali
تالاب انزلی – در حال حاضر رسوبات ۱۰ رودخانه استان گیلان و فاضلاب پنج شهرستان مسقیماً به تالاب انزلی می‌ریزد

امروز، حتی در نواحی شمالی ایران که کمتر می‌توان آسیب را به خشکسالی و کم بارانی حواله کرد هم آسیب‌هایی جدی متوجه تالاب‌هاست. در صدر آنها هم تالاب بزرگ انزلی قرار دارد. تالابی که در سال ۱۳۵۷ نزدیک به ۸ متر عمق داشته است و امروز به گفته‌ کارشناسان محلی و روزنامه‌های رسمی، عمق آن به ۵. ۱ تا ۲ متر تقلیل یافته است.

همین چندی پیش مسعود باقرزاده کریمی، معاون تالاب‌های سازمان حفاظت محیط زیست، به مناسبت روز جهانی تالاب‌ها و در توضیح پروژه‌های ناکام برای نجات تالاب انزلی گفت: ارزیابی‌های اخیر نشان دهنده اثربخشی اندک اقدامات صورت گرفته برای احیای تالاب انزلی است، تخریب‌ها از اقدامات و اصلاحات پیشی گرفته و احتمال می‌رود درصورت بارش‌های بهار آینده، سیلاب شهر انزلی را تهدید کند.

به گفته این مقام ارشد محیط زیست لایروبی‌ها و اقداماتی شش سال گذشته برای نجات تالاب انزلی بدون مطالعه و بی‌نظم بوده و اکنون وضع تالاب بحرانی است.

رسوب لجن و زباله و پساب‌های کشاورزی و شالیزارها که اغلب هم آغشته به آفت‌کش‌ها هستند از جدی‌ترین عوامل آسیب‌رسان در سرزمین‌های تالابی شمال ایران است. علاوه بر این، رویش گیاهان مزاحمی همچون سنبل آبی تنفس تالاب را دچار مشکل کرده است و به مرور جایی برای صید ماهی، قایقرانی و رونق صنعت گردشگری باقی نمی‌گذارد.

وضعیت حوزه‌ پارک بوجاق که زمانی منطقه‌ حفاظت شده بود نیز بهتر از این نیست.

این منطقه در واقع دلتای سفید رود است. به گزارش‌ خبرگزاری مهر سالانه تنها ۱۸۴۰ تن نیترات و فسفات و انواع حشره‌کش‌ها و سموم از طریق پساب‌های کشاورزی که هنوز در اغلب موارد به روش سنتی غرقابی آبیاری می‌شوند به رودخانه‌های شمال ایران می‌ریزد و طبیعی است که بخش زیادی از آن به سمت تالاب‌ها سرازیر می‌شود.

اما تغییر کاربری اراضی در شمال ایران در بسیاری موارد با حضور تأسیسات جاده‌سازی و برداشت خاک و همین‌طور کاوش و برداشت معادن و ساخت ویلاها به وجود می‌آید و در این زمینه تعداد زیادی از نهادهای دولتی و نیمه دولتی، آشکارا، به روند تخریب این تالاب‌ها سرعت و رسمیت می‌دهند. در برخی موارد مانند تالاب میانکاله که اولین تالاب رسمی ثبت‌شده در کنوانسیون رامسر است، آسیب جنگل سوزی و تنک و لخت شدن زمین از پوشش گیاهی در کنار جاده کشی باعث تخریب شده است. به عبارتی در شمال ایران زیاده خواهی و عدم مدیریت در بخش آب و توسعه‌ پایدار و کشاورزی از طرفی و سهل‌انگاری ساکنان محلی از طرف دیگر، عرصه را بر حیات تالاب‌ها تنگ کرده است.

تالاب‌های حوزه مرکزی و غربی

در حوزه‌ی مرکزی و غربی ایران اما مسئله‌ تالاب‌ها بیشتر کشاورزی سنتی و سدسازی است. البته باید آلودگی‌های ناشی از توسعه‌ نامتوازن صنعت، بدون در نظر گرفتن آسیب‌های محیط زیستی را هم به آن اضافه کرد.

در استان اصفهان و لرستان و کهگیلویه و بویر احمد، کارفرماها و شرکت‌های وابسته به دولت و یا سپاه پاسداران که در انتقال آب و لوله کشی‌های بین شهری فعال هستند که با این پروژه‌های عمرانی و سدسازی برا‌ی سرنوشت تالاب‌ها و یا رودهایی که منبع تغذیه آنها هستند تصمیم می‌گیرند.

به گزارش روزنامه‌ شرق، هر سال تنها دو میلیارد متر مکعب آب رودخانه‌های کلان و مهم ایران در پنج یا شش سد ذخیره و به تهران فرستاده می‌شود. همچنین، بنابر آماری که شرکت آبفا اعلام کرد میزان تبخیر آب از سطح آب‌های جاری و سدها، رقمی در حدود دو میلیارد متر مکعب است. و ‌این یعنی عدم سوء مدیریت در مخازن و عدم وجود تعادل و هماهنگی در انتقال و تقسیم‌بندی منابع آبی ایران.

تغییر وضعیت دریاچه‌ مهم مهارلو هم هر چند امروز شرایط بهتری دارد اما آنقدر دیر اتفاق افتاد که بسیاری از پرندگان مهاجرش از جمله فلامینگوها را از دست داد و غلظت نمک آن نیز به شدت افزایش یافت.

talab-Gav-Khouni
تالاب گاوخونی- در یک ماه اخیر با ورود آب به تالاب گاوخونی، تنها در حدود ۲۰ درصد از این تالاب آبگیری شده است

یکی از این تالاب‌های در معرض خطر نابودی، تالاب گاوخونی است. تالاب گاوخونی دارای وسعتی حدود ۴۷۶ کیلومتر مربع است و در فاصله ۱۴۰ کیلومتری جنوب شرقی اصفهان قرار دارد.  تالابی که امسال روز جهانی تالاب‌ها در کنار آن برگزار می‌شد. حالا اما فضل‌الله کفیل، فرماندار اصفهان می‌گوید تالاب گاوخونی سال‌هاست با کمبود آب مواجه شده و در حال نابودی است.

به‌گفته فرماندار اصفهان، در یک ماه اخیر با ورود آب به تالاب گاوخونی، بیش از ۲۰ درصد از این تالاب آبگیری شده است.

حمید ظهرابی، مدیرکل محیط‌ زیست استان اصفهان پیشتر گفته بود که آب و مقداری از پساب تصفیه‌خانه جنوب اصفهان وارد تالاب گاوخونی شده و مردم ورزنه با تشکیل گروه‌هایی در حال محافظت از این حقابه هستند و «مسئولان وزارت نیرو و استان نباید بگذارند که این حقابه محیط ‌زیست پایمال شود.»

همچنین عاطفه چمنی، عضو تیم مطالعاتی طرح تدوین برنامه مدیریت جامع حوضه آبریز تالاب بین‌المللی گاوخونی مهرماه امسال گفته بود که ایران در رتبه دوم تخریب‌ها تالاب‌ها در جهان است.

تالاب‌های حاشیه‌ خلیج فارس

تالاب‌های حرا و مانگرو در هرمزگان از غنی‌ترین منابع اکوسیستم طبیعی آبزیان و نادرترین نمونه‌های گیاهان آبشور خواه است. درختان حرا و انواع بی‌بدیلی از مرجان‌ها. اما چندی پیش بعد از اعلام خطر در سال‌های متوالی توسط کارشناسان و فعالان محیط زیست، بالاخره خبرگزاری فارس هم در این زمینه نوشت که تخلیه‌ هزاران لیتر گازوئیل در این تالاب‌ها حیات آبزیان هرمزگان را تهدید می‌کند.

حرا از سال‌ها قبل محلی بوده است برای تخلیه و شستشوی موتور کشتی‌های بزرگ و کوچک صیادی و نفتکش‌ها در مناطق عمیق‌تر. از طرفی دست‌اندازی نهادهای کلانی چون وزارت نفت و صنایع و نیز حضور شرکت‌های وابسته به سپاه با قراردادهای نفتی در این مناطق، پیشبرد راهکارهای قانونی و اجرایی را برای سازمان محیط زیست یا سازمان منابع طبیعی و جنگل‌داری و یا نهادهای فعال محلی سد کرده است.

صید ماهی و میگو نیز به شدت کاهش پیدا کرده و بسیاری از این صیادان از کار بی‌کار شده‌اند و برخی از آنان به جمع قاچاقچیان کالا پیوسته‌اند تا روزگار بگذرانند.

تالاب‌های در حاشیه‌ خلیج فارس و دریای عمان بسیار قابل اهمیت‌ا‌ند و بیش از ۴۰ درصد تالاب‌های ایران را تشکیل می‌دهند. این حوزه جغرافیایی وسیع و غنی تالاب‌هایی همچون خور الامیه و خور موسی در خوزستان و تالاب شادگان، حور، مصب حرا و گز در هرمزگان را در برمی‌گیرد.

talab shadegan
تالاب شادگان- تالاب‌های در حاشیه‌ خلیج فارس و دریای عمان بیش از ۴۰ درصد تالاب‌های ایران را تشکیل می‌دهند

علاوه بر این تنها پارک ملی دریایی ایران در نایبند بوشهر نیز بسیار قابل توجه است.

زیستگاه‌های آبی خلیج فارس بسیار متنوع‌اند. خورها و خلیج‌های کوچک و مصب‌ها و زمین‌های پهناور تحت تأثیر جزر و مدهای ساحلی و نیز جنگل‌های غنی حرا و مانگرو و تپه‌های سنگی از این جمله‌اند. اما در شرایط جغرافیایی مشابه، در استرالیا و یا دیگر کشورهای حاشیه‌ خلیج فارس سرمایه‌گذاری هنگفتی برای بهبود و حفظ همین گونه‌های اکوسیستم آبی- خاکی صورت گرفته است و شرایط کاووش و پروژه‌های تحقیقاتی فراهم شده است.

خوزستان در بسیاری زمینه‌ها، از آب آشامیدنی تا هوایی که تنفس می‌کند از آسیب دیده ترین نقاط ایران است. در واقع خوزستان قربانی صنعتی است که ساکنانش تنها درگیر رنج و آسیب ناشی ازآن بودند و نه بهره‌ای بیش از این.

افزایش تولید صنایع فولاد و سیمان، سرازیرکردن پسمادهای صنعتی به رودخانه‌های مهمی چون کارون و اروند و بهمن شیر و چرخه‌ رسوب این آلودگی‌ها در محصولات کشاورزی و ورود آن به آب‌های آشامیدنی از این نمونه‌اند.

رد این اثر را می‌توان در زمین‌های لم یزرع و خشک شده و کم آب شدن تالاب‌ها و برکه‌های کوچک و بزرگ از جمله تالاب شادگان دنبال کرد و یا نابودی بخش بزرگی از باغات مرکبات و مزارع نیشکر که از آثار کوتاه و میان مدت آسیب به این منابع آبی‌اند. در کنار آن، فرسایش خاک و طوفان‌های گرد و غبار و نابود شدن بستر رودهای فصلی هم از نشانه‌های به نسبت بلند مدت این تغییر طبیعت‌اند.

در خرداد ماه سال ۱۳۹۳ مدیر کل حفاظت محیط زیست استان خوزستان در جلسه‌ای که برای چالش‌های محیط زیستی استان برگزار شده بود گفت: «شوری آب سدها‌، عدم ساماندهی و زه‌کشی‌های غیر حرفه‌ای در بخش کشاورزی و ورود فاضلاب‌های صنعتی و بیمارستانی به منابع آبی و خشک شدن بخش زیادی از هور العظیم و شادگان، تغییر کاربری حوضچه‌های پرورش ماهی و میگو و بیش از همه آلودگی‌های نفتی از عمده‌ترین چالش‌های محیط زیستی منطقه‌اند».

او همین طور اعلام کرد که بین ۱۷۸کشور جهان از نظر آلودگی ایران رتبه ۱۲۴ را دارد و از نظر شاخص عملکرد منابع آبی رتبه ۱۱۷ را.

در بودجه‌ مصوب سالی که در ماه‌های پایانی آن هستیم به نقل از سایت رسمی مجلس، سهم بودجه‌ محیط زیست از بودجه کل مصوب تنها ۱۴ صدم درصد است و نسبت به قانون بودجه‌ سال پیش از آن یعنی سال ۱۳۹۳ تنها یک صدم درصد افزایش داشته است.

در این دو سال اخیر مجموعه‌ «سمن»‌ها، یا همان سازمان‌های مردم‌نهاد محیط زیستی، ایده تشکیل انجمن‌های غیر دولتی‌ای که رویکرد تخصصی به مسئله تالاب‌ها می‌پردازند را به شکل جدی کلید زدند. آنها در تلاش‌اند تا ایده‌های حفاظتی و ضرورت سرمایه‌گذاری و قانون‌گذاری در حوزه‌ محیط زیست را که در برنامه‌ی ششم توسعه ارائه شده به طور جدی و عملیاتی پیگیری کنند. این موضوع در بخش آب و زیر مجموعه آن یعنی تالاب‌ها و رودها از اهمیت ویژه‌ای برخورد است. مشکل از آنجا آغاز می‌شود که برنامه‌های دولت چندان کامیاب نبود.

به این ترتیب با وضعیت رتبه‌بندی ایران در مدیریت آب و منابع آبی، عدم نظر و توجه به سرمایه‌گذاری در حوزه‌ آب‌های جاری و زیرزمینی، وجود کلونی‌های کوچک و بزرگ موازی ذینفع در حوزه‌ی ذخیره و انتقال آب و وجود مشکلات جدی محیط زیستی برای تالاب‌ها در حوزه‌های مرزی، چگونه می‌شود چشم‌انداز روشنی را پیش روی ساماندهی مشکلات تالاب‌ها و رودهای ایران انتظار داشت.