درست مانند آلمان که درگیر موضوع آزارهای جنسی زنان در شب سال نوی میلادی از سوی مردان مهاجر شد، سوئد هم با موضوع مشابهی درگیر است.
۱۱ ژانویه، روزنامه لیبرال داگنز نیهتر، گزارش داد که پلیس سوئد، اخبار مربوط به آزارهای جنسی زنان را در فستیوال موسیقی تابستان گذشته که از سوی مردان جوان مهاجر انجام شده بود، پنهان کرده است. مشخص شد که پلیس این کار را برای جلوگیری از دامن زدن به افکار و احساسات نژادپرستانه انجام داده است.
استفان لوون، نخست وزیر سوئد، این لاپوشانی را یک خیانت دوباره نامید و بیورن سوزر، عضو حزب دموکراتهای سوئد که یک حزب ضد مهاجر است آن را رسوایی خواند. هرچند بعدتر اعلام شد که تحقیقات رسمی در این زمنیه انجام نخواهد شد چون مدرکی وجود ندارد که نشان دهد پلیس عمل اشتباهی انجام داده است.
فارغ از اینکه چه اتفاقی در فستیوال تابستانی سوئد رخ داده، این موضوع این پرسش را در این کشور ایجاد کرد که آیا کشورهای اسکاندیناوی که ارزشهای سیاسی آزادیخواهانهای دارند درباره چگونگی ادغام مهاجرانی که از کشورهای اسلامی میآیند و ارزش هایشان با جامعه سوئد فرق میکند، از ترس متهم شدن به نژادپرستی سکوت پیشه نکردهاند؟
این نخستین بار نیست که سوئد با موضوع برخورد نژادپرستی و آزار جنسی زنان مواجه شده. بعد از آن که جولیان آسانژ بنیانگذار ویکی لیکس در سال ۲۰۱۲ در سوئد به آزار جنسی متهم شد، آمارهای محرمانهای درباره وجود بالاترین میزان تجاوز جنسی در سوئد منتشر شد. سازمانهای دست راستی مثل موسسه گستستون، این آمار را به عنوان شاخص خطر مهاجران برای زنان در نظر گرفتند. اما سازمان ملی جلوگیری از خشونت در این کشور هشدار داد که نباید آمار جرائم با کشورهای دیگر مقایسه شود و تاکید کرد که مفهرم تجاوز در این کشور با سایر کشورهای تفاوتهایی دارد چرا که تعریف تجاوز در این کشور در سال ۲۰۰۵ تغییر کرده و مفهوم وسیعتری بافته است.
این موضوعات در سوئد بسیار حساس هستند چرا که این کشور بیش از هر کشور دیگری در اروپا به نسبت سرانه مهاجر میپذیرد. اما در پایان سال گذشته طبیعت پذیرای این کشور تغییر کرد و حزب ضدمهاجر دموکراتهای سوئد، محبوبیت بیشتری یافت. آمار محبوبیت آن بر اساس نظرسنجی دسامبر ۲۰۱۵ توسط آیپوز به ۲۰ درصد رسیده است. در پایان سال گذشته، دولت اعلام کرد که سیاستهای تازهای را در قبال پناهندگان در پیش خواهد گرفت، تا تعداد آنها را کاهش دهد: سیاستهایی نظیر کنترل مرزی، تغییر اقامت دائم به اقامت سه ساله موقت و سختتر کردن امکان پیوند خانوادگی مهاجران.
توجه به این مساله بسیاری از فمینیستهای سوئد را در وضع دشواری قرار داد. آنها از یک سو نمیخواهند منکر آزارهای جنسی مردان شوند و از سوی دیگر نمیخواهند که از این مساله به عنوان ابزاری سیاسی برای محدود کردن پناهندگان استفاده شود.
تینا روزنبرگ، یکی از بنیانگذاران حزب ابتکار فمینیستی و استاد مطالعات جنسیت دانشگاه استکهلم میگوید: «یک تاریخ طولانی پسااستعماری وجود دارد که بر اساس آن زنان سفیدپوست میخواستهاند زنان رنگین پوست را از دست مردان رنگین پوست نجات بدهند. تشابه زیادی میان این وضعیت و آن تاریحچه وجود دارد که ضد مهاجر است و ما باید خیلی مراقب آن باشیم. ما باید تمام آزارهای جنسی علیه زنان را مورد توجه قرار دهیم. باید با آنها مبارزه و مخالفت کنیم ولی نباید بگوییم که مردانی که از کشورهای دیگر و با پیشینههای متفاوت میآیند، از مردان ما بیشتر دست به آزار جنسی میزنند. چون در غیر این صورت خود را در جایگاهی خواهیم یافت که میگوییم: کمن نژادپرست نیستم اما…»
سایر فمینیستهای سوئد هم با این نظر موافقاند و میگوبند که مساله مهاجران توجهها را به کلیت خشونتی که زنان تحمل میکنند جلب کرده و اینکه این مساله را به یک گروه مشخص از مهاجران نسبت دهیم اشتباه است. گودرون شیمن، سیاستمدار سوئدی و سخنگوی حزب ابتکار فمینیستی میگوید: «این نوع آزارها همیشه و در همه کشورها وجود داشتهاند و آنچه در همه آنها مشترک است این است که مردان فاعل آن هستند.»
کارشناسان همچنین اعلام کردهاند که آمار جرم و جنایت درمیان مهاجرانی که در سال گذشته به اروپا آمدهاند بسیار کم بوده است. دوبراوکا شیمونووی، گزارشگر ویژه سازمان ملل در زمین حشونت علیه زنان در ایمیلی به تایم نوشته: «بر اساس اطلاعات سازمان ملل، بیش از یک میلیون پناهنده سال گذشته به اروپا رسیدهاند. ما در حال حاضر درباره عوارضی صحبت میکنیم که باید با دقت مطالعه شوند و سپس الگویی از آنها خارج شود.»
اما برخی فمینیستها میخواهند که از تمام ابزارها برای ادغام کردن مهاجران در جامعه جدید استفاده شود. رویکرد سوئد در زمینه برابری جنسیتی تاکنون بسیار پیشرو بوده و سوئد میخواهد آن را حفظ کند. گزارش جدید فروم اقتصاد جهانی نشان میدهد که سوئد در میان ۱۴۲ کشور در رتبه چهارم برابری جنسیتی قرار دارد و رتبه بالای گزارش تجاوز جنسی در این کشور نشان میدهد که زنان در مجموع احساس توانمندی میکنند. آموزش برابری جنسیتی در سوئد قدرتمند است. سال گذشته، همه دانش آموران ۱۶ ساله در سوئد یک چلد کتاب «ما همه باید فمینیست باشیم». نوشته چیماماندا نگوزی آدیچی دریافت کردند.
کلارا برگلوند، از لابی زنان سوئد میگوید که باید قدمهایی برای حفاظت از ارزشهای سوئد برداشته شود: «مثلا اینکه باید درباره برابریهای جنسیتی آموزشهای اجباری برای مهاجران گذاشته شود. ما میخواهیم که پناهندگان در این زمینه آموزش ببینند. اما وقتی این را مطرح میکنیم، گروههای دیگر فمینیستی ما را متهم می کنند که از گروههای ضدمهاجر جمایت میکنیم. ما باید سیاست بازی در زمینه مهاجرپذیری داشته باشیم اما همزمان باید آموزش اجباری هم داشته باشیم. برای برخی از مردم سخت است که این دو دیدگاه را ترکیب کنند، چون میترسند که متهم به همراهی با ضدمهاجرها شوند یا نژادپرست خوانده شوند.»
او ادامه میدهد: «به عنوان فمینیست باید حقوق زنان را در اولویت قرار دهیم. هرگاه که چالش بزرگی برای جامعه رخ دهد، این نخست حقوق زنان است که دو اولویتهای بعدی قرار میگیرد. مردم میترسند این ایده که برخی فرهنگهای دیگر کمتر به برابری جنسیتی معتقدند، تصویر سوئد را به عنوان یک کشور پذیرا و چند فرهگی خراب کند. اما این نوع سکوتها دموکراسی را محدود میکند.»
گولان آوکی، ۳۸ ساله، عضو سابق پارلمان سوئد از حزب راست میانه مردم و رئیس انجمن زنان لیبرال سوئد میگوید که ترس از نژادپرستی سوئد را از ادغام کردن درست مهاجران باز میدارد و برای خود زنان مهاجر خطرناک است: «سیاستمداران سوئد در سخن گفتن از چالشهایی که درباره حجم عظیم مهاجران وجود دارد موفق نبودهاند. ترس از نژادپرست خوانده شدن، باعث میشود که نتوانند از این مضوعات حرف بزنند. اما این ترس به معنی پنهان کردن موضوع است. این کار را نیروهای افراطی کردهاند و سوئد هم کشوری است که از درگیری میهراسد.»
آوکی میگوید که مدراتها تمایلی به حرف زدن از این موضوعات ندارند چون ممکن است به حمایت از گروههای راست منجر شود: «وقتی مردم جواب نمیگیرند و دموکراتهای سوئد جواب دارند، بپس مردم به آنها اعتماد میکنند. مردم باید احساس کنند که در کشور خودشان امنیت دارند.»
آوکی اصالتا کرد است. او زمانی که کودک بوده به سوئد مهاجرت کرده و در یک منطقه مهاجرنشین استکهلم زندگی کرده است. او میگوید که نادیده گرفتن واقعیت فرهنگ مهاجران زنان مهاجر را از حقوق برابری که با یک مرد سوئدی الاصل دارند محروم میکند: «اگر سوئد میخواهد که الگوی برابربی جنسیتی باشد، ما نیاز داریم که قانونمان هم برای هر کسی که اینجا زندگی میکند برابر باشد. اگر این را نمیخواهیم، غیرمستقیم داریم میگوییم که برخی گروهها ارزشش را ندارند که به خاطرشان بجنگیم. من خیلی رای جنبش فمینیستی سوئد متاسفم که نگران قربانیان خشونتهای ناموسی نیست. اگر برای این زنان و دختران نمیجنگید، پس به حقوق بشر هم احترام نمیگذارید.»
ترس ا نژادپرستی از بحث درباره نابرابری جنسیتی در مهاجرت جلوگیری میکند که میتواند عامل خطری برای افزایش خشونت علیه زنان باشد. از هر ۱۰ نفر پناهچویی که به اروپا میآیند، بیش از ۷ نفر مرد هستند. برخی از محققان میگویند که این عدم تعادل جنسیتی، میتواند به خطرات بیشتر و ایجاد خشونت در جامعه میزبان منجر شود.
والیا هودسون، استاد علوم سیاسی دانشگاه تگزاس میگوید: «من این طوری مساله را توضیح میدهم: هرچه نابرابری جنسیتی بیشتر باشد، آمار جرم و جنایت هم علیه زنان بیشتر میشود. وقتی تعداد مردان در یک جامعه بیشتر شود و آنها به حاشیه رانده شوند و با هم زندگی و معاشرت کنند، این به معنی آغاز زندگی گروهی است و آنها علیه جامعهای که آنها را نادیده گرفته، دست به اعمال گروهی میزنند.»
ابا ویتبرت استروم، فمینیست سوئدی که اکنون در دانشگاه هلسینکی درس میدهد، اما خوشبین است. او میگوید: «این خوب است که درباره آزار جنسی زنان حرف زده شود. هر جا و هر موقعی و از سوی هر کسی که این موضوع مطرح شود، به هر حال خوب است.»
این مطلب در تایم منتشر شده است.
به طور سیستماتیک از بالا داره *** زده میشه به این کشورها.
SQR / 23 January 2016
رفتار تعدادی جوان (= ۰۱%) بی جنبه، جو زده در گروههای دوستانه و قربانی ترشعات هورمونی، از جوامع مردسالار مذهبی که به غرب میایند و عملی ناهنجار و مغایر با فرهنگ آزاد دارند ، نمیتواند مورد دفاع قرار گیرد و موجب شرمساری است “ولی” با وجود صدها هزار فراری که از ظلم،فقر و جنگ برای زندگی بهتری، دست به آب و آتش زده و جلای وطن کرده اند، نباید ملاک قضاوت برای همه این تودههای پناهنده باشد. کشورهایی غربی چون سوئد با موجی از بیکاری، فاصله طبقاتی، بیماریهای روحی، الکلیسم و… دست به گریبان گیرند و با بزرگ نشان دادن این پدیدههای عقب مانده جهان سومی در رسانه ها، سعی در پنهان کردن کاستیهای ملی و بستن مرزها به روی جنگ زدگان و افراد نیازمندی اند که در وحله اول قربانی سیاستهای سوداگرانه غرب تسلط گر هستند. همیشه برای خارجی ستیزی ، بهانههای تازه ایی میتوان در این کشورها پیدا کرد ! حزب “Feministiskt initiativ” را میتوان پیشگام یا پیشقراول یا پیشرو فمنیست ترجمه کرد.
جمهوریخواه / 24 January 2016