دومین لایحه بودجه پیشنهادی دولت حسن روحانی با بیش از یک ماه تاخیر به مجلس شورای اسلامی ارائه شد. بر اساس این لایحه که سقف درآمد و هزینههای دولت را برای سال ۹۵ بیش از ۹۵۲ هزار میلیارد تومان پیشبینی کرده، سهم نهادهای مختلف افزایش یافته است. فرهنگستان زبان فارسی یکی از نهادهاییست که از بودجه دولت ارتزاق میکنند. بودجهای که در سال جاری به فرهنگستان اختصاص پیدا کرده بود ۱۳ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان بود.
غلامعلی حداد عادل، رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در سال ۹۳ به خبرگزاری فارس گفته بود: «صریحاً اعلام میکنم که بودجهای که برای سال ۹۴ فرهنگستان زبان و ادب فارسی پیش بینی شده بسیار کمتر از نیاز ما است.»
او خطاب به منتقدان گفته بود: «بروید ببینید بودجه کشورهای دیگر برای گسترش زبان خودشان در کشورهای خارجی چه میزان است و آن را با بودجه فرهنگستان مقایسه کنید. کار فرهنگستان فقط واژهگزینی نیست.»
برابرنهادهای فرهنگستان و سیاستهای بخشنامهای
پیدا کردن معادلهایی برای واژهها بیرونیترین جلوه فعالیت فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی است.
یک مثال میآوریم:
فرهنگستان زبان و ادب فارسی، پیش از برگزاری جام جهانی فوتبال، در تیر ۱۳۹۳ برابرنهادهایی را برای برخی واژههای فنی در فوتبال پیشنهاد داده بود.
برخی از این برابرنهادها:
«آرایش» به جای ارنج، «سریار» به جای کاپیتان، «دفاع آخر» به جای لیبرو، «بازیکن میانی» به جای «هافبک»، «بازی حذفی» به جای «پلیآف»، «ذخیره» به جای «رزرو»، «نقش» به جای «پست»، «جام» به جای «کاپ»، «چهاریک» به جای «کوارتر»، «ضربه و پرتاب» به جای «شوت»، «بازینما» به جای «اسکوربورد»، «مرحله نهایی» به جای «فینال»، «تیمگان» به جای «لیگ».
فرهنگستان با مجریان جلسهای برگزار کرد و واژههای تصویب شده «فوتبالی» را به آنها ابلاغ کرد و از آنها خواست که در گزارشگری حتماً از این واژهها استفاده کنند. اما آنها تمکین نکردند و کار بالا گرفت.
کارگروههای فرهنگستان زبان و وظایف آنها
اکنون این پرسش پیش میآید که آیا به راستی فرهنگستان با در اختیار داشتن بودجه کلان و با سیاستهای بخشنامهای میتواند زبان مردم را دگرگون کند؟ ساختار این نهاد حکومتی چگونه است؟ کارآیی آن در مقایسه با بودجهای که طلب میکند از چه کیفیتی برخوردار است؟
بر اساس اساسنامه فرهنگستان این وظایف به عهده آن گذاشته شده است
•حفظ میراث زبانى و ادبى فارسى
•واژهسازى و واژهگزینى
•نظارت بر واژهسازى و معادلیابى در ترجمه از زبانهاى دیگر به زبان فارسى
•معرفى و نشر میراث زبانى و ادبى فارسى بهصورت اصلى و معتبر
•اهتمام در حفظ فرهنگهاى علمى و مردمى و جمعآورى و ضبط و نشر امثال و حکم
•بهرهبردارى صحیح از زبانهاى محلى
•معرفى محققان و ادیبان و خدمتگذاران زبان و ادب فارسى
برای انجام این وظایف کارگروههایی در نظر گرفته شده است. این کارگروهها:
گروه واژهگزینی، گروه فرهنگنویسی، گروه دانشنامه زبان و ادب فارسی در شبهقاره، گروه زبانها و گویشهای ایرانی، گروه آموزش زبان و ادبیات فارسی، گروه زبان و رایانه، گروه انتشارات که عملاً فقط واژههای مصوب را منتشر میکند و یک جزوه بسیار مختصر هم درباره دستور خط تدوین کرده است.
گروه دانشنامه زبان و ادب فارسی یک دانشنامه در چهار جلد منتشر کرده و قصد دارد دو جلد باقی مانده در سال ۹۵ انتشار دهد.
«گروه ادبیات معاصر» چند طرح در دست گرفته است: «بررسی دستنوشتههای نیما یوشیج»، «طرح سیر تحول ژورنالیسم در ایران»، «فرهنگ واژهها و عبارات اصطلاحی در ادبیات داستانی و نمایشی (۱۲۵۰ تا ۱۳۰۰)»، «معرفی و بررسی آثار و اسناد نمایشی (۱۳۰۰ تا ۱۳۱۰)»، «بنیانگذاران نقد ادبی جدید در ایران» و «کتابشناسی نقد و بررسی ادبیات داستانی معاصر».
گروه آموزش زبان و ادبیات فارسی هم به این بسنده کرده که ۵۰۰ کتاب درسی را از نظر دستور خط (رسمالخط) و واژههای مصوب بررسی کند.
هر واژه: سه میلیون و ۲۵۰ هزار تومان
به این ترتیب مهمترین و پرجلوهترین فعالیت فرهنگستان همان واژهگزینیهاییست که به صورت بخشنامهای از بالا ابلاغ میشود و کمترین اقبال را هم تاکنون در میان مردم داشته است. یک زبان رسمی و کاملاً اداری و به فرموده، بر گرته زبان ارتش در دوران سلطنت پهلوی. «آفند» به جای حمله، «پدافند» به جای دفاع و مانند آن که جلال آلاحمد در «غربزدگی» نیز از آن انتقاد میکند.
فرهنگستان زبان و ادب فارسی هر سال ۴۰۰۰ تا ۴۵۰۰ واژه جایگزین در ۷۰ حوزه و با مشارکت ۳۵۰ استاد دانشگاه پیشنهاد میدهد. هر ۱۰۰۰ واژه در کتابی منتشر میشود. اگر مبنا را بگذاریم بر واژهیابی به عنوان مهمترین جلوه فعالیت فرهنگستان زبان و ادب فارسی در دوره ۲۰ ساله ریاست غلامعلی حداد عادل، باید گفت با در نظر داشتن بودجه ۱۳ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومانی فرهنگستان، هر واژه برای ملت ایران تقریباً سه میلیون و ۲۵۰ هزار تومان آب خورده است. شمارهاندازی را در نظر میگیریم. با تولید هر واژه این شمارهانداز به این شکل کار میکند: «بالگرد» به جای هلیکوپتر: سه میلیون و ۲۵۰ هزار تومان. «رایانه» به جای کامپیوتر: شش میلیون و ۵۰۰ هزار تومان. «سریار» به جای کاپیتان: ۹ میلیون و ۷۵۰ هزار تومان و …
درمان عضو پیوسته فرهنگستان: چند واژه؟
در این میان سهم استادانی که با فرهنگستان زبان و ادب فارسی همکاری میکنند و کارمندان مؤسسه «حداد عادل» از این خوان گسترده و رنگین چندان زیاد نیست. به طور متوسط کارمندان و همکاران این مؤسسه ماهانه دو میلیون تومان حقوق میگیرند.
اعضای پیوسته فرهنگستان از سال ۱۳۶۸ و بعد از انقلاب فرهنگی عبارتاند: از حسن انورى، نصراللّه پورجوادى، یداللّه ثمره، غلامعلى حداد عادل، بهاءالدین خرمشاهى، محمد دبیرمقدم، حسن رضائی باغبیدی، على رواقى، اسماعیل سعادت، احمد سمیعى (گیلانى)، علىاشرف صادقى، محمود عابدی، کامران فانى، بدرالزمان قریب، فتحاللّه مجتبائى، مهدى محقق، هوشنگ مرادى کرمانى، حسین معصومى همدانى، محمدعلى موحد، ابوالحسن نجفى، سلیم نیسارى و محمدجعفر یاحقی.
ابوالحسن نجفی از تأثیرگذارترین زبانشناسان و مترجمان ایرانی و عضو پیوسته فرهنگستان در بستر بیماری است. او ۲۹ آذر به روزنامه شرق گفته بود که او به عنوان کارمند مادامالعمر فرهنگستان حقوق بازنشستگی نمیگیرد و از آن واهمه دارد که اگر بدحالتر شود، نتواند هزینه بیمارستان را بپردازد.
اگر به شمارهانداز خیالی مراجعه کنیم، این پرسش پیش میآید که هزینه درمان عضو پیوسته فرهنگستان حداد عادل معادل چند واژه برساخته است؟
غلام علی حداد عادل از سال ۱۳۷۸ تاکنون ریاست فرهنگستان زبان را به عهده دارد.
هر وازه پارسی به اندازه اشگ هر ایرانی می ارزد . درد ایرانی بدون مسلم بخورد توی سر من. وازه پارسی استخوان من است مغز من دل من کبد من ریشهای بدن منو دم و بازدم من خودوازه پارسی خاک من است . هزاران من نابود خوهند شد اما میهن منو ما سرافرازو سربلند خواهد ما ند . تا جهان هست وازه من خاک من خواهد بود ….من نوشتار را با اشگ خود به نگارش در اوردم………….****
farhad / 21 January 2016
خانم نجفی گرامی،
نوشتار شما به وضوح متنی سابجکتیو است. معیارهای شما برای بررسی کیفیت واژه گزینی در فرهنگستان بر اساس میل شخصی شما است و در متن شما به هیچ ستاندارد و یا جستجوی میدانی و آماری اشاره نشده است.
در نوشتار شما واژه گزینی فقط از دید واژه گزینی برای واژگان عمومی بررسی شده است و از این دیدگاه دایره مهمتر واژگزینی فنی را به اشتباه و غلط بررسی کرده اید.
بخش اعظم کار واژه گزینی در فرهنگستان، مربوط به واژگان فنی و آکادمیک است. این بخش مهم واژگزینی در هیچ زبان پیشرو در زمینه تولید علمی نیز، واژگان به زعم شما “قشنگ” و خوش آوا و… نیست.
در زبان های اروپای، حجم بسیار بزرگی از ترمینولوژی های برساخته مراکز دانشگاهی وجود دارد که بر اساس ساختار و بندواژه های زبان های یونانی باستان و به صورت گسترده تری، لاتین برساخته شده اند. عموم این ترم های برساخته شده طولانی و به لحاظ تلفظ برای عموم سخت هستند اما هیچ یک از موارد فوق در این واژه گزینی ها معیار نبوده است بلکه دقت و یکتایی برای انتقال دقیق مفهوم مورد نظر آکادمیک اساس بوده است.
حال شما با تصور اشتباه از ساختار واژگزینی و عدم اطلاع از این که واژه گزینی عمومی از واژه گزینی فنی و آکادمیک امری کاملا مستقل است، به داوری و قضاوت واژه گزینی های فنی رفته اید.
به شما و دوستانی که در این زمینه علاقمند هستند، پیشنهاد می کنم که به صورت عمیقتری بر سیستم نامگزاری برای مفاهیم نو در زبان های اروپایی مطالعه بفرمایید.
گودرزی / 21 January 2016
وضع تمام فرهنگستانهای ایران یک جور است. عملا تبدیل به یک کلوب سیاسی برای گردهمایی عده ای خودی شده اند که دور هم جمع شوند و به دغلکاری نانی بخورند. همه اعضای فرهنگستان ها در هزار جای دیگر اشتغال دارند و از همه این محل ها پولی می گیرند. انتظار زیادی نباید از آنها داشت. کدام نهاد در ایران درست عمل می کند که فرهنگستان ها بکنند؟
میترا / 25 January 2016
یکی از وظایف فرهنگستان زبان فارسی “بهره برداری صحیح از زبانهای محلی” عنوان شده است. این دقیقا یعنی چی؟ مگر “زبانهای محلی” ابزاری برای بهره برداری است؟ چرا فرهنگستان زبان فارسی تاکنون مشخص نکرده که چه زبانهایی در ایران رایج است؟ و آیا اطلاق “زبانهای محلی” برای همه آنها صحیح است؟ حمایت از به اصطلاح “زبانهای محلی” بر عهده چه نهادی است؟ و فرهنگستان زبان فارسی بر اساس چه منطقی از آنها بهره برداری می کند؟
تجربه و شواهد نشان می دهد که یکی از بزرگترین اهداف فرهنگستان زبان فارسی از بدو تاسیس تاکنون، اجرای سیاست آسیمیلاسیون زبانی و فارسیزه کردن زبانهای غیر فارسی در ایران بوده است. آنچه که در اساسنامه این نهاد به عنوان “بهره برداری صحیح از زبانهای محلی” مطرح گردیده نیز در واقع تلاش برای نابودی آنها و جایگزینی زبان فارسی و در خوشبینانه ترین حالت نیز ایجاد آلودگی زبانی و از بین بردن پرستیژ آن زبانها در میان گویشورانشان بوده است.
بنابراین بودجه ای که برای این فرهنگستان در نظر گرفته می شود، ظاهرا برای واژه سازی و تقویت زبان فارسی، اما عملا برای تحقق آسیمیلاسیون و همگونسازی زبانی به نفع فارسی است. غافل از اینکه این سیاست غیر انسانی و صرف هزینه های هنگفت نه تنها نتیجه ای دربرنداشته، بلکه احساس همبستگی و روح شهروندی در کشور را به شدن تضعیف کرده و می کند.
محمدرضا هیئت / 25 January 2016