۱۹ آذر مصادف است با سالگرد تأسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان مرجع عالی سیاست‌گذاری‌های فرهنگی در ایران. این نهاد حکومتی در ۳۳ سال گذشته تلاش کرده است با مصوبه‌هایی فرهنگ ایران را اسلامی کند، اما در عمل تنها یک نقش بازدارنده ایفا کرده و حتی در اسلامی کردن علوم انسانی نیز در حد «علم‌زدایی» موفقیت‌هایی به دست آورده است. در سال‌های اخیر اسلامی کردن «سبک زندگی» ایرانیان از مهم‌ترین هدف‌های شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده است.

بیزینس اسلامی کردن
جواز کسب

 تزلزل خامنه‌ای در ضرورت انقلاب فرهنگی

آیت‌الله روح‌الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ۱۹ آذر ۱۳۶۳ دستور تأسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی را صادر کرد. خمینی در این پیام مهم‌ترین وظیفه این شورا را که می‌بایست جایگزین ستاد انقلاب فرهنگی شود «خروج از فرهنگ بدآموز غربی و جایگزین کردن فرهنگ اسلامی» نامیده بود. این تلاش همچنان ادامه دارد و در این مدت به یک شغل نان و آب‌دار تبدیل شده است.

شورای عالی انقلاب فرهنگی برآمده از انقلاب فرهنگی در دانشگاه‌هاست که در سال ۱۳۵۸ در سه مرحله اتفاق افتاد: به هم ریختن شالوده نظام دانشگاهی، تعطیلی دانشگاه‌ها و اخراج دانشجویان و اساتید دگراندیش و سرانجام تأسیس ستاد عالی انقلاب فرهنگی.

نخستین بار محمد اسلامی در سخنرانی‌‌ای که اسفند ۱۳۵۷ در دبیرستان البرز انجام داد از ضرورت انقلاب فرهنگی سخن گفت. سپس با هدایت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و به کوشش کسانی مانند محمد بهشتی، هاشمی رفسنجانی و محمد جواد باهنر بحث تعطیلی دانشگاه‌ها مطرح شد. آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر کنونی جمهوری اسلامی در آن سال‌ها درباره ضرورت انقلاب فرهنگی تردید داشت. محمد علی اثنی‌عشری می‌گوید:

«آیت‌الله خامنه‌ای نه مخالف بودند و نه موافق. من شخصاً با او در حزب جمهوری اسلامی صحبت کردم و نظر همه آقایان دیگر را (آیت الله منتظری – آیت الله مشکینی – آقایان بهشتی – باهنر – رفسنجانی) به ایشان گفتم و هیچ جواب روشنی ندادند و گفتند باید فکر کنند.»

 شورای عالی انقلاب فرهنگی در دوران رهبری خامنه‌ای

با این‌حال و به رغم تزلزل رأی خامنه‌ای در آن سال‌ها، در طی سال‌های رهبری او شورای عالی انقلاب فرهنگی گسترش پیدا کرده و از شاخه‌ها و زیرمجموعه‌هایی برخوردار شده است. شوراهایی مانند:

«شورای فرهنگ عمومی»، «شورای اسلامی شدن مراکز آموزشی»، «شورای هنر»، «شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده»، «شورای توسعه فرهنگ قرآنی»، «شورای تخصصی مهندسی فرهنگی»، «شورای تخصصی تحول و ارتقای علوم انسانی»، «شورای تخصصی حوزوی»، «شورای تخصصی و ستاد راهبری اجرای نقشه جامع علمی کشور» و «شورای تخصصی تحول و نوسازی نظام آموزشی»

و کارگروه‌هایی مانند:

کارگروه «مدیریت کلان دستگاه های فرهنگی»، «هیأت حمایت از کرسی‌های نظریه‌پردازی و مناظره» و «هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمی».

و مصوباتی مانند:

«نقشه جامع علمی کشور»، «نقشه مهندسی فرهنگی کشور»، «منشور فرهنگی انقلاب اسلامی» و «سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش».

برای نشان دادن کارآیی شورای عالی انقلاب فرهنگی، کامیابی و یا ناکامی این نهاد حکومتی در به اجرا گذاشتن منویات بنیانگذار جمهوری اسلامی و جانشین او دو مثال می‌آوریم: «شورای مهندسی فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی» و ««شورای تخصصی تحول و نوسازی نظام آموزشی»:

■ مهندسی فرهنگی

تنها دستاورد «شورای مهندسی فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی» سندی است به نام «مهندسی فرهنگی، از نظریه تا عمل» که حسن روحانی، رییس جمهوری اسلامی آن را امضاء کرده است. بر اساس این سند، دولت می‌بایست بر «فرهنگ رانندگی»، «فرهنگ خانواده» و «فرهنگ لباس» نظارت داشته باشد. حتی در تولید، ساختمان‌سازی، کشاورزی، صنعت و سیاست خارجی هم می‌بایست «فرهنگی» تدوین شود و دولت بر آن نظارت کند. در عمل اما «مهندسی فرهنگی» عبارت است از تولید عروسک‌های اسلامی مطابق پسند رهبر جمهوری اسلامی و برگزاری چند نمایش مد لباس‌های اسلامی و عرضه انیمیشن‌هایی مانند «شکرستان» که ابتدا از تلویزیون دولتی پخش شد و بعدها هم به طور رایگان آن را بین مردم پخش کردند.

■ نوسازی نظام آموزشی

نمونه دیگر «سند تحول و نوسازی نظام آموزشی» است. بر اساس این سند تا سال ۱۴۰۴ خورشیدی می‌بایست بر اساس آموزه‌های آیت‌الله علی خامنه‌ای در آموزش و پرورش ایران یک «تحول بنیادین» برای «تعلیم و تربیت اسلامی» و تدوین «الگوی اسلامی – ایرانی» و پرهیز از «الگوهای وارداتی، کهنه و تقلیدی محض» اتفاق بیفتد.

برای رسیدن به این هدف، مدرسه علوی و شکل متحول شده آن که به مدیریت غلام‌علی حداد عادل و با مشارکت خویشان خامنه‌ای اداره می‌شود الگوی مطلوب است.

۱۵ آذر اسفندیار چهاربند، مدیر کل آموزش و پرورش تهران اعلام کرد که برای اجرایی کردن مفاد این سند، دانش‌آموزان تهرانی از سال آینده تحصیلی اجازه ندارند در مدارس دولتی در رشته‌ علوم انسانی تحصیل کنند. اما فقط به فاصله سه روز دولت ناگزیر به عقب‌نشینی شد و منع تحصیلی را تکذیب کرد.

 «پاکسازی» دانشگاه‌ها از علوم انسانی

در عرصه «پاکسازی» دانشگاه‌ها از علوم انسانی اما شورای عالی انقلاب فرهنگی موفقیت‌هایی به دست آورده است. چند نمونه از موفقیت در علم‌زدایی از علوم انسانی در دانشگاه‌های ایران:

  • در خرداد ۹۱ رشته «مطالعات زنان» در دانشگاه‌های ایران به رشته «حقوق زن در اسلام» تبدیل شد.
  • در خرداد ماه همان سال رشته روزنامه‌نگاری از دانشگاه علامه طباطبایی حذف شد. دانشگاه علامه طباطبایی تهران، بزرگ‌ترین دانشگاه علوم انسانی ایران است که ۱۵ هزار دانشجو دارد. در این دانشگاه ۱۴۰ رشته علوم انسانی، آموزش داده می‌شود.
  • از مرداد ۹۱ تاکنون بیش از ۷۰ درصد از رشته‌های علوم انسانی به ویژه در زمینه هنر مورد بازنگری قرار گرفته است.
  • به دستور آیت‌الله علی خامنه‌ای از سال ۱۳۹۳ تا امروز نظریه‌های روان‌شناسی که در دانشگاه‌ها تدریس می‌شد با منابع اسلامی سنجیده می‌شوند.
  • در خرداد ۹۳ هم رشته علوم سیاسی در دانشگاه‌های ایران با افزودن ۹۱ کتاب جدید دچار «تحول» شد. «قرآن و سیاست، سیره سیاسی پیامبر، سیره سیاسی ائمه و اندیشه سیاسی امام خمینی و امام خامنه‌ای» از جمله ۹۱ کتاب جدید رشته علوم سیاسی در دانشگاه‌های ایران هستند.

به این ترتیب در یک تحلیل کلی می‌توان گفت:

مهم‌ترین وظیفه شورای عالی انقلاب فرهنگی صدور مصوبه‌هایی است بر اساس ذائقه فرهنگی رهبر جمهوری اسلامی. این مصوبه‌ها در عرصه‌های فرهنگی فقط نقش بازدارنده را ایفا می‌کنند. در عرصه علم‌زدایی از علوم انسانی در دانشگاه‌ها نیز هرچند شورای عالی انقلاب فرهنگی توفیقاتی به دست آورده، اما نتوانسته چیزی را جایگزین علوم حذف‌شده کند.

اگر بپذیریم که انقلاب ایران با درگذشت بنیان‌گذار آن مرد، می‌توانیم تصور کنیم که انقلاب فرهنگی و شورای عالی انقلاب فرهنگی با همه زیر مجموعه‌ها و شاخه‌ها و مصوبه‌هایش پس از درگذشت رهبر کنونی جمهوری اسلامی خواهد مرد. اما باید پرسید شورای عالی انقلاب فرهنگی در این ۳۳  سال چه فایده‌ای برای «نظام» داشته است؟

بیزینس اسلامی کردن

انقلاب فرهنگی و جریان مستمر اسلامی کردن، از همان ابتدا یک بیزینس بود: عده‌ای اخراج می‌شدند، عده‌ای پست و مقام می‌گرفتند. صاحب‌منصب‌های جدید برای جدی و مشروع قلمداد کردن مناصب خود مدام آش اسلامی کردن را غلیظ‌تر کردند و هر گاه که می‌بیینند آتش زیر آن خاموش شده، برای آن هیزم فراهم می‌کنند. اکنون خیل عظیمی از ملاها، آقایانِ به قول رهبر «با بصیرت» و آقازاده‌ها استاد و کارشناس و صاحب دفتر و دستک شده‌اند. با نظر به دستگاه عظیم پر از پرسنل اسلامی کردن، در توضیح آن ابتدا باید از اقتصاد سیاسی کمک گرفت، سپس انگیزه‌های ایدئولوژیک را بررسی کرد. اسلامی کردن شغل است، شغلی پر آب و نان. افراد در این دستگاه از بازجویی به استادی می‌رسند.

دستگاه انقلاب فرهنگی اسلامی، مثل دیگر دستگا‌ه‌های نظام، فربه و فاسد است. دستاوردی ندارد، اما قدرت تخریبی آن مثال زدنی است.