رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز میشود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنهای است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم میخورد.
خانم پارسیپور در این رمان میخواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز میشود. «کمی بهار» همانطور که بهتدریج نوشته میشود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار میگیرد.
شماره ۱۱۵ از این مجموعه را میتوانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:
نیر در روزى که به شدت تحت تأثیر بحث درباره کمونیسم در چین و روسیه بود هنگامى که به بیمارستان رسید در پشت در دختر بچهاى را یافت که حال بسیار پریشانى داشت. بچه نیمهلخت و دامن پیراهنش خونى بود. در معاینه روشن شد که به شدت مورد تجاوز قرار گرفته است. او بعدتر روشن مىکند که چهار مرد به او تجاوز کردهاند. نیر دختر را که گلپر نام دارد به خانه مىبرد و هنگامى که شوکت بچه را مىبیند پیشنهاد مىکند که به خانه او برود. همه مىدانند که بازگرداندن بچه به روستا کار درستى نیست، چون بدون شک پدرش او را خواهد کشت.
فروغ در خانه خانم لقا گلپر را مىبیند و پیشنهاد مىکند او را به فرزندى قبول کند. او موفق مىشود شوهرش را راضى به این کار بکند و بچه را به خانه مى برد. نام او را رقیه مىگذارد. به همراه او به شاه عبدالعظیم مىرود و مىکوشد یک دختر بسیار مذهبى از او بسازد و…