اجرای طرح انتقال تونلی آب رودخانه کرج به تهران موجب کاهش منابع آبی زیرزمینی و تشنگی اراضی کرج و آسیبهای محیط زیستی به استان البرز شده است.
خبرگزاری مهر در گزارشی که امروز شنبه ۱۴ آذرماه منتشر کرده از طرح انتقال تونلی آب از رودخانه کرج بهعنوان طرحی «جنجالی» یاد کرده که قرار بود کمآبی تهران را جبران کند اما «قلب محیط زیست استان البرز را نشانه رفته است».
طرح انتقال تونلی آب کرج به تهران از سد امیرکبیر، پروژهای است که در سال ۸۵ به تصویب رسید و آب رودخانه کرج را از خروجی سد توسط تونل به تهران انتقال میدهد و بیش از ۳۰ کیلومتر از این رودخانه را خشک میکند. بدین ترتیب حیات هزاران اصله درخت نیز به خطر خواهد افتاد.
مراحل اجرایی این طرح، بهگفته محمدجواد کولیوند، نماینده کرج در مجلس ایران، رو به اتمام است.
بنا به این گزارش، رودخانه کرج تنها منبع سطحی تغذیهکننده سفرههای زیرزمینی آب دشت کرج است که با اجرای این طرح سفرههای آب زیرزمینی بیش از ۱۰۰ متر کاهش مییابد.
همچنین با انتقال آب رودخانه کرج از طریق تونل، بیش از ۲۰۰ هزار قطعه ماهی قزلآلای خال قرمز که یکی از ماهیهای کمیاب و مولد دنیا بهشمار میرود و زیستگاه آن در همین مسیر ۳۰ کیلومتری رودخانه کرج قرار دارد، از بین میروند.
از سوی دیگر کاهش میزان منابع آبی زیرزمینی باعث افزایش نیترات در آب میشود و از آنجا که میزان قابل توجهی از آب آشامیدنی کرج از طریق منابع آبی زیرزمینی تأمین میشود، افزایش نیترات در آب آشامیدنی موجب مشکلات بسیار، از جمله اختلال در انتقال اکسیژن میشود.
خشکسالی شدید و کاهش باران از یک سو و برداشتهای بیرویه از ذخایر آبهای زیرزمینی از سوی دیگر، از دلایل بحران آب در ایران هستند.
«ناسا»، سازمان ملی هوانوردی و فضایی آمریکا در گزارش تازه خود درباره گرمایش جهانی و خشکسالی در ۳۰ سال آینده، ۴۵ کشور جهان را در معرض خشکسالی شدید دانسته که در صورت عدم ذخیره منابع آبی دچار بحران کشاورزی و دامداری خواهند شد.ایران در رتبه چهارم این فهرست قرار دارد.
«ناسا» احتمال داده است که بین ۳۰ تا ۴۰ سال آینده بخشهای وسیعی از ایران به بیابان مطلق تبدیل شوند.
واقعیت آنست که آب موجود نمی تواند برای جمعیت فعلی تهران حتی در” تر “سالی کافی باشد . و همین مسئله برای سایر نقاط کشور کم و بیش مصداق دارد. لذا در صورتیکه روند مهاجرت و افزایش جمعیت در تهران فراتر رود پروژه های انتقال آب همچون انتقال آب کرج نه تنها به نابودی ذخایر آبی زیر زمینی و آسیب های جدی به این منابع از طریق کاهش و آلوده ساختن آنها خواهد شد بلکه در نهایت معضل آب در تهران را نیز حل نخواهد کرد. چاره واقعی کاهش جمعیت تهران است و باید بر اساس مطالعات آمایش سرزمینی که پتانسیل های هر منطقه را مشخص کرده است، برداشت ها از منابع میباید بر اساس پتانسیل و توان منابع در بازیافت و شارژ مجدد آنها باشد. در غیر اینصورت فاجعه حال بسیار عمیقتر خواهد شد.
متاسفانه مدیریت منابع آب پیوسته بدنبال حل مشکل آنی و منطقه ایست و از کلان نگری و آینده نگری طفره می رود.
نباید حکایت ما چون حکایت ملا نصرالدین شود که اول سر گاو را ببریم و آخر نیز برای در آوردن سر گاو خمره را بشکنیم .
محمدرضا ساکیان / 05 December 2015