فرانسه به داعش اعلان جنگ کرده؛ جنگی که دیگر در موصل و رقه نیست. پاریس و به ویژه شرق آن در قرق پلیس و نیروهای امنیتی است و سندنی، محله محبوب جوانان، مخفیگاه عوامل داعش. شهری که تفاوت جمعیت شب و روز آن دستکم چهار میلیون نفر است، برای اولین بار پس از جنگ دوم جهانی، شاهد وضعیت اضطراری است.
فرانسه دیگر همان فرانسه پیش از حملات ۱۳نوامبر نخواهد بود اما آیا پاریس پر جنب و جوش، تحمل وضعیت اضطراری سه ماهه را دارد؟
چرا داعش از میان کشورهایی که در عملیات نظامی سوریه مشارکت دارند، فرانسه را هدف گرفت و چرا پاریس تنها ده ماه پس از حمله به دفتر شارلی ابدو از عملیات تروریستی ضربه خورد؟ آیا فرانسه صرفا هزینه دخالت در لیبی و پیوستن به ائتلاف ضد داعش در سوریه و عراق را میپردازد یا مختصات جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی این کشور، زمینههای لازم یا کافی برای رشد افراطگرایی را فراهم میکند؟
بهروز عارفی، تحلیلگر سیاسی و همکار «لوموند دیپلماتیک» در گفتوگو با زمانه به بسترهای پدیداری رادیکالیسم و تروریسم در فرانسه و بحثهای جاری برای ساز و کار مقابله با این پدیدهها میپردازد.
• رادیو زمانه: چرا پاریس و چرا حالا؟
بهروز عارفی: این سوالی است که مرتب میشود. یکی از جوابها این است که چون فرانسه از کشورهایی است که مستقیما در جنگ داعش شرکت کرده و دوم این که ۷۰۰ فرانسوی در سوریه آموزش میبینند و به داعش پیوستهاند و این عده نیروی بالفعل هستند.
مسئله دیگر که شاید عجیب به نظر برسد، این است که فرانسه از نادر کشورهایی اروپاییست که دو جمعیت بزرگ یهودی و مسلمان دارد. مسلمانها با پنج میلیون جمعیت، دومین مذهب این کشور هستند و یهودیها بالای نیم میلیون. بین این دو مذهب به رغم تمام مشکلاتی که هست یک همزیستی مسالمتآمیزی وجود دارد و این برای داعش سخت است. این همگونی که در سطح وسیع در فرانسه هست، یک همگونی چند فرهنگی هست و داعش میخواهد با ترس این مسئله را از بین ببرد و تا حدی هم موفق شده است.
• این ترس چه چیزی را از بین میبرد؟
یک بخش از جامعهشناسان عقیده دارند که به رغم همه مسائلی که کشمکش فلسطین و اسرائیل ایجاد کرده هنوز یک هارمونی بین یهودیان و مسلمانان در فرانسه هست. از جمله ژان پییر کونه زا، یکی از کارشناسان برجسته مسائل خاورمیانه این عقیده را دارد. او میگوید یکی از دلایلی که داعش را به حمله به فرانسه و به ویژه به محلات شرق پاریس برانگیخته، همین هارمونی است. او معتقد است که باید به ریشههای تروریسم توجه کرد، وگرنه مبارزه با تروریسم یک مقابله صرفا پلیسی است.
• انگیزه حمله ژانویه مذهبی بود. الان سیاسی نیست؟
آن دفعه، بهانه مجله و پیامبر و کفر بود اما الان میگویند به جنگ فرانسه داریم پاسخ میدهیم. فرانسویهایی که این بار در حمله مشارکت داشتند، به مساجد مناطقی رفت و آمد داشتند که مشکلاتی دارند و بیکاری زیاد است و دو نفرشان در این مساجد رادیکال شدهاند. اعلامیهای که داعش پخش کرد گفت دولت فرانسه ما را بمباران کرده و طبیعی است که جواب بدهیم. اولاند گفت که ما در جنگ هستیم با جهادیها.
الان جریان راست فرانسه میگوید با اسلام رادیکال باید مبارزه کرد. راست افراطی میگوید با اسلامیسم بدون این که تفکیک کند و چپها هم به خصوص چپهای رادیکال میگویند مبارزه با تروریسم جنگ نیست، بلکه تروریسم مبارزه فرهنگی و امنیتی و پلیسی لازم دارد و در مورد داعش، باید ریشه را خشکاند.
• چه ریشههایی را؟
ویژگی داعش این است که بر خلاف سازمانهای تروریستی دیگر سرزمین و منابع مالی مستقل دارد. داعش الان سرزمینی به اندازه انگلستان در اختیار دارد. منابع مالی هم چه از طریق قطر به دستش آمده و یا تسخیر بانکهای عراق و نفتی که میفروشد و متاسفانه از طریق ترکیه میفروشد… معنایش این نیست که حتما دولت ترکیه خودش می خرد، بلکه خریدارهای ترک میخرند. میگویند داعش جریانی مثل القاعده نیست که فقط با تلفن همراه یا ایمیل دستور بدهد. از تکنولوژی بالا برخوردار است. از کلیپهایی که پخش میکند معلوم است به تکنیک خوبی دسترسی دارد. از طریق بازیهای ویدئوئی برنامهریزی میکنند.
• پلیس فرانسه و سیستم نظارتی این کشور به ناکارایی متهم میشوند. بخصوص که تنها ده ماه از حمله به شارلی ابدو میگذشت…
مسلم است که در برخی زمینه ها، پلیس دچار کوتاهی شده. انتقاداتی هم شده است. به همین خاطر دولت دست به رفرمهائی خواهد زد. البته نمیتوان با قانونگذاری به مبارزه با تروریسم رفت. بیشتر کوتاهیها را پلیس بلژیک کرده، بطوری که یکی از محلات حومه بروکسل به مرکز رفت و آمد تروریستهای جهادی تبدیل شده است. در خود فرانسه، ده هزار و پانصد نفر دارای فرم امنیتی بودند که میبایست تحت کنترل قرار می گرفتند. زیر نظر گرفتن این همه، کار سادهای نیست.نه از نظر اداری، نه مالی و نه پلیسی.
• در هدفهای مورد حمله، نقطه متمرکز یا اولویتی دیده نمیشود: استادیوم، رستورانها و سالن کنسرت… به سیاستمداران یا جریان خاصی معطوف نبوده.
اینها با شناختی که داشتند آسانترین هدفها را انتخاب کردند. جمعه شب بود که انبوه جوانها برای تفریح و شامی و نوشیدن جامی و موسیقی بیرون میروند و جامعه ضربه پذیرتر است.
استادیوم هم انتخاب کرده بودند که هم زمان آلمان و فرانسه بازی میکردند و رئیس جمهور هم حضور داشت ولی پلیس در آن جا رویهم رفته خوب مدیریت کرد. کنسرت هم مربوط به یک گروه آمریکایی بود و جوانانی که از نظر اینها گمراه بودند… داد هم زده بودند که شما گمراه و کافر هستید. رستورانها هم با یک تیم سه تا رستوران را زدند. در محله ۱۱ پاریس سه تا اتومبیل در ۲۰ دقیقه ۱۲۹ نفر را کشتند و ۴۰۰ نفر زخمی هست.
• چطور میخواهند دولتها را منکوب کنند در حالیکه دولتها در این رویدادها قویتر میشوند؟
این سه روز عزا تمام شود و پرچمها دیگر نیمه افراشته نباشند، آرام آرام زبانها باز میشود و انتقادها یواش یواش به تصمیماتی که دولت فرانسه گرفته شروع میشود. مخصوصا قوانینی که ممکن است بعضی آزادیها را محدود کنند.
کشته شدگان اکثریت قریب به اتفاق جوان بودند همه بین ۲۰ تا ۳۵ ساله بودند فقط یک نفر ۵۰ساله در بین آنها بود و این جوانها بودهاند که کشته شدهاند. این همبستگی بین فرانسویها را بیشتر میکند. در موضوع شارلی بخشی از مسلمانها از ابراز احساسات به نفع طرفداران شارلی خودداری کردند چون فکر میکردند اعتقادات شان مورد تهاجم قرار گرفته اما اینجا چنین نیست اینجا رنگ و نژاد و .. ومذهب نقش ندارد بلکه ترور کور است.
• آمریکا پس از ۱۱ سپتامبر به قبل و بعد از حملات تقسیم شد. آیا این را در مورد فرانسه هم میتوان گفت؟
بله. مثلا در مترو و اجتماع مطمئنا نگاههای شکاک بیشتر خواهد شد. مسلمانها بیشتر مورد هدف نگاههای مظنون خواهند بود و حتما در رفتارها تاثیر خواهد داشت. مخصوصا برخورد با کسانی که ریش دارند یا خانمهایی که حجاب دارند تغییر میکند. کلا قوانین تغییر خواهد کرد.
همین وضعیت فوقالعاده اجازه میدهد بدون حکم قاضی به خانهها بریزند و تفتیش کنند در پاریس و چند شهر فرانسه صدها تفتیش انجام شده. در مورد ۱۷۲ نفر مشکوک پرونده تروریستی مفتوح شد. ۳۰ نفر دستگیر شدند. افراد درجه یک خانواده کسانی که در این ترورها بودند را دستگیر کردند. یکی از کارهایی که کردند و اعلام نشده از اول ژانویه تا حالا ۱۰ امام مسجد از فرانسه اخراج شدهاند این را دوشنبه شب اعلام کردند. مساجد در فرانسه خیلی مهم هستند.
• اهمیتشان در چیست؟
در فرانسه به خاطر قانون لائیسیته ۱۹۰۵، دولت حق ندارد از بودجه عمومی به مراکز مذهبی کمک کند. یک اندیشمند فقید الجزایری مقیم فرانسه به نام محمد الکون، ۲۰ سال قبل پیشنهاد کرد به دولت فرانسه که دانشگاه الهیات در این کشور تاسیس شود تا افراد روحانی تربیت کند، این درخواست قبول نشد اما امامهای خارجی و تحت نفوذ وهابیسم، در مساجد یا در زیرزمینها و پارکینگها جمع میشدند و مساجد نیمه مخفی داشتند. اینها را از الجزایر و تونس و مراکش میآوردند و بخش بزرگی از اینها از عربستان و کشورهای عربی خلیج فارس پول میگرفتند و در نتیجه وهابیسم و سلفیسم را تبلیغ میکردند در حالیکه اگر خودشان تربیت میکردند شاید به ماموران مبلغ نفرت تبدیل نمی شدند.
• آیا تحرکات داعش از جمله به موضع فرانسه در جنگ لیبی ربط ندارد؟ بیشتر سلاحهای پیشرفته داعش از لیبی به دست انها افتاده…
در این که دولت سارکوزی در خرابی اوضاع لیبی نقش داست تردیدی نیست و در این هم که لیبی یکی از پایگاه های تروریسم جهادی و مرکز دسترسی به انواع سلاحهای مدرن، هیچ شکی نیست. اما سلاحهائی که جهادیهای داعش در فرانسه مورد استفاده قرار میدهند، در اروپا و احتمالا از طریق قاچاقچیها تهیه میشود. داعش در عراق، به سلاحهای ارتش عراق، به ویژه در موصل دست یافته است. از نقطه نظر سیاسی و نظامی، دخالت فرانسه در لیبی به نفع داعش نمام شده است.
• فرانسه روی چه حسابی در سوریه مداخله کرد؟
فکر میکردند به عنوان کشوری که چهارمین ارتش دنیاست حق دارند در ارتباط با سرکوب مردم سوریه دخالت کنند و جلوی کشتار مردم سوریه از سوی اسد را بگیرند. اول گفتند ما دشمن اصلیمان بشار اسد است. وزیر خارجه فرانسه پس از حمله به دفتر شارلی گفت مبارزه ما با داعش طوری است که به نفع بشار اسد تمام نشود.
با تروریسم و جریان ارتجاعی مسلح و پولدار نمیتوان مشروط مبارزه کرد. اینها و آمریکاییها میخواهند سرباز بفرستند چون از فاجعه عراق و افغانستان اطلاع دارند. اولاند در کنگره گفت تغییر سیاست خواهیم داشت و جبههای از فرانسه و آمریکا و روسیه ایجاد شود و کشورهای همسایه را هم شرکت دهیم. وقتی صحبت از بحث شرکت روسیه میشود یعنی دیگر سرنگونی اسد مطرح نیست.
• یعنی قبلا اشتباه کرده بودند؟
قبلا فکر میکردند صدمه داعش به رژیم سوریه میخورد. امروز یک تغییر استراتژیک در سیاست فرانسه اعلام شد. فرانسه میرود به جنگ با داعش. روز شنبه ۱۴ نوامبر هم یک هیات پارلمانی از جناح جمهوریخواهان که رئیساش سارکوزی است با بشار ملاقات کرد. اینها سر خود نرفته بودند و با حزب خودشان هماهنگ کرده بودند. سه روز پیش، تی یری ماریانی همراه با چهار نماینده دیگر با بشار اسد دیدن کردند. ماریانی همان کسی است که میانجی بود بین دولت شیراک در زمان میتران برای آزادی گروگانهای فرانسوی در لبنان که حزبالله گرفته بود. آدمی است که با جهان عرب آشنایی دارد. در ۲۷ اکتبر نیز سه نماینده دیگر فرانسوی با اسد ملاقات کرده بودند. در هیاتی که برای دیدار بشار اسد به دمشق رفت، دو نماینده سوسیالیست هم هست.
• میگویند پاریس جمعه شب چند ساعت همان شرایطی را دید که مردم سوریه پنج سال است تحمل میکنند.
واقعیت این است که بر روابط بین المللی، مدتهاست که سیاست یک بام و هوا حاکم است. دولتهای غربی ادعا می کنند که هدفشان تامین دموکراسی در کشورهای دیگر است، اما مردم منطقه را راحت نمیگذارند که سرنوشت خود را خود تعیین کنند. اینها برای ۲۵۰هزار کشته شده سوری و میلیون ها آوره سوری اشک تمساح می ریزند. ولی نمیگویند که مهمترین عامل پیدایش داعش در منطقه، تجاوز امریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ است. البته بیشتر مفسران در فرانسه و بخشی از هیات حاکمه به این امر اذعان دارند.
البته در مورد سوریه نباید نقش سرکوبگرانه رژیم اسد را نادیده گرفت. مسئله سوریه با دخالت خارجی حل نمیشود. اپوزیسیون اسد نیز اعتبار خود را از دست داده است . مردم سوریه درخور سرنوشت بهتری هستند. اما، بنبست بسیار محکم است.
• موضوع پناهجویان چقدر میتواند تحت شعاع قرار گیرد؟
راه حل پناهجویان را باید در خود سوریه و دیگر کشورهای منطقه (در مورد دیگر پناهندگان) جُست. کشورهای اتحادیه اروپا هنوز بر سر «سهم بندی» تعداد پناهندگان با همدیگر چانه میزنند. برخی کشورها دور خود حصار میکشند. با پیدا شدن پاسپورت یک سوری در میان عاملان ترور پاریس، مسئله نفوذیها نیز مطرح خواهد شد. وضعیت خوبی در انتظار پناهندگان نیست. به ویژه با پیروزی نیروهای راست افراطی در برخی کشورها از جمله لهستان و مجارستان.
• در مورد داعش همه جناحهای سیاسی فرانسه متفقالقول هستند؟
در مورد داعش همگی وحدت دارند. حتی چپهای رادیکال. بخشی از چپهای فرانسه اعتقاد ندارد که با جنگ میتوان تروریسم را از بین برد. بلکه میگویند ریشههای تروریسم در خاورمیانه را باید خشکاند. باید منابع درآمد داعش را قطع کرد و بخصوص نفت را از او گرفت و ترکیه را وادار کرد که به جای زدن کردها حملاتش را متوجه داعش کند. البته ماه عسل این وحدت زیاد طولانی نخواهد بود. مثلا اپوزیسیون راست، روز سهشنبه ۱۷ نوامبر، نخست وزیر را در زمان سخنرانی در مجلس ملی هو کرد. حزب جمهوریخواهان که رئیس آن سارکوزی است، دولت را به بیکفایتی متهم میکند. یکی از اهداف این حملات ایجاد شکاف سیاسی در جوامع مورد حمله هم هست.
• با ترورهای پاریس و با قوت گرفتن داعش کی برنده است؟
ایران و روسیه برد سیاسی کردند. روسیه از انزوای سیاسی بیرون آمد و یک پای رسمی جریان شده است. زمان جنگ سرد دو قطب برای دنیا تصمیم میگرفتند در این ماجرا متحدان روسیه و ایران و مصر و خود رژیم سوریه اینها برای خود یک وجهه سیاسی کسب کردهاند و روی قدرت منطقهای آنها باید حساب کرد. امروز نخست وزیر زمان سرکوزی آقای فیون گفت حتی اگر به صورت خفیف باشد، باید در سوریه سفارتمان دوباره باز شود.
• آن جوانان رانده شده حاشیهنشین الان چه نقشی دارند؟
در این جریان کلی جوان مسلمان کشته شدهاند. الان دیگر اکثریت بزرگی از اینها طرفدار تروریسم کور نیستند. الان صحبت از نوعی خدمت نظام وظیفه است که به آنها حرفه یاد بدهند یا یک سال تحت سرپرستی ارتش باشند و این میتواند تا حدی از گرفتاریهای حومهها کم کند و مسئله دیکر که ثانویه است این که بخشی از این جوانان با قاچاق مخدر و به ویژه حشیش زندگی میکنند. الان صحبت از قانونی کردن فروش حشیش در فرانسه هست و برخی از سبزها گفتهاند با این تصمیم بخشی از این تبهکاران را فاقد منبع در آمد میکنیم و این باعث میشود ک یک مقدار این جوانها برخوردشان و ارتباطشان با تبهکاران قاچاقچی قطع شود. چون بخشی از این جهادیها قبلا کارهای تبهکارانه کوچکی میکردند و بخش کوچکی هم به اسلام رادیکال و جهادیسم گرویدند.
پنج هزار نفر فورا برای خدمت در پلیس، ژاندارمری و سرویس های امنیتی استخدام میشوند. اولاند گفت که تا سال ۲۰۱۹ مسئله ما کسری بودجه نیست، کمبود بودجه امنیتی است. سیاستشان در خدمت این قرار میگیرد که باید برای امنیت نیروی پلیس و ارتش بودجه گذاشت.
• آیا وضعیت اضطراری را جامعه فرانسه میپذیرد؟
اینجا اتفاقا نگرانیهایی خواهد بود که آیا کنترلها به محدود شدن آزادی بیان ختم میشود یا نه. ممکن است این شبیه پاتریوت اکت در امریکا شود که کتاب از کتابخانه میگرفتید کنترل میشدید.
ملانشون، رهبر حزب چپ فرانسه گفته که قوانین امنیتی نباید طوری باشد که مسئله آزادیها را تحت شعاع قرار دهد. گفت ما دولت پلیسی نمیخواهیم. وضعیت اضطراری را مجلس بررسی خواهد کرد و به احتمال قوی تمدید میشود. این برای آن است که آزادی عمل داشته باشند در تفتیش خانهها، و تلفنها و ایمیلها را کنترل کنند. اما نخست وزیر و رئیس جمهور گفتند ما نمیگذاریم زندگی به سبک فرانسوی مورد مخاطره قرار گیرد. گفتند این سبک را از دست نمیدهیم و از جمله کارهایی که میکنیم سه هفته دیگر کنفرانس محیط زیست سر جایش خواهد بود اما جلوی تظاهرات بزرگ را میگیرند.
• مگر جلوگیری از تظاهرات آزاد، مختل شدن سبک زندگی فرانسوی نیست؟
نه؛ بیشتر منظور این است که کافهها پر و خالی شوند. مردم شب شنبه بروند شام بیرون، تئاتر و کنسرت و سینما بروند. این سبک زندگی فرانسوی است. وقتی نمایشگاه بزرگ هنری هست باید چند ساعت در صف بایستید.
ولی پس از این جریان فرانسه با قبل تغییر خواهد داشت. اینها باید تلفیقی ایجاد کنند بین زندگی روزمره مردم و مبارزه با تروریسم. چون اقتصاد میخوابد اگر بخشهای مصرفی و خدماتی را تعطیل کنند، اوضاع قابل کنترل نخواهد بود.
ممنون از خانم اولیا و آقای عارفی برای گزارش تحلیلی و اطلاع رسانی واقع بینانه و غیر تهییجی که برای وضعیت پر تلاطم کنونی بسیار ضروری است.
تابنده / 18 November 2015
اندیشمندان تفکر مارکسیستی – خوشبختانه مارکس گفت که مارکسیست نیست – و ضد غربی جهان سومی همواره از برامدن جنبش توده ای هویت طلب اسلامی را که اولین پبروزی ان شکل گیری حکومت اسلامی ایران بود نادیده می گیرند و بر اشغال افغانستان از سوی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی که موجب شکل گیری گرو ه های جهادی شد چشم فرو می بندند !
شاهد / 18 November 2015