ایرانیان شبکههای اجتماعی را با اورکات، کلوب و کمی بعد یاهو ۳۶۰ به یاد میآورند. قبل از آن، چترومها تاحدودی مثل شبکههای اجتماعی عمل میکردند و حالا هم نوبت فیسبوک، توئیتر، اینستاگرام، تلگرام و … است.
آسیبهای احتمالی شبکههای اجتماعی از جمله خشونت کلامی، فریب و سوءاستفاده، در مورد کودکان و نوجوانان شدیدتر است. این گزارشی است از تجربه چند شهروند ایرانی که حضور در شبکههای اجتماعی را پیش از ۱۸ سالگی تجربه کردهاند.
توهین بهخاطر سن کم
خورشید از ۱۵ سالگی در فیسبوک و گودریدز عضو است. او در این سالها با «توهین و خشونت کلامی» بهخاطر پایین بودن سنش مواجه شده است. والدین خورشید از این که او عضو شبکههای اجتماعی است خبر داشتهاند. او به رادیو زمانه میگوید: «پدرم اول مخالف بود و فکر میکرد باید از او اجازه بگیرم. ولی خب من توجهی نکردم. مادرم بیشتر محافظهکار است و فکر میکرد و میکند که باید مراقب باشم. ولی نظارت چندانی نبود؛ به من اعتماد داشتند.»
خورشید میگوید که برخی اتفاقات شبکههای اجتماعی او را میترساند، اما این اتفاقها هیچوقت آنقدر حاد و جدی نبوده که تصمیم بگیرد فضای مجازی را ترک کند.»
از او که اکنون ۱۹ سال دارد میپرسم با توجه به تجربههایی که در شبکههای اجتماعی داشته، آیا به دختر احتمالی آیندهاش اجازه میدهد در هر سنی که دلش خواست از آنها استفاده کند: «فکر میکنم اساسش باید در تربیت برنامهریزی و پیاده بشود، اما نظارت غیرمستقیم و از دور حتما باید وجود داشته باشد.»
فعالان آیتی: استفاده کاری
یک شهروند ۱۷ ساله، میگوید از ۱۱-۱۲ سالگی در فیسبوک و توئیتر است. آرین میگوید: «تا بهحال نه خودش و نه دوستانش آزار و اذیتی در شبکههای اجتماعی تجربه نکردهاند: «دلایلش این بود که در وهله اول مراقبت کردهام و در وهله دوم رفتار بچهگانه از خودم نشان ندادهام.»
آرین فعال حوزه آیتی است و از شبکههای اجتماعی «استفاده کاری» میکند: «طبیعتا گاهی هم جهت آگاهی که اقتضای سن است.»
او میگوید والدینش از این که او در شبکههای اجتماعی فعالیت میکند خبر دارند و گاهی نظر خودشان را در مورد «پستهای» او میگویند، اما هیچگاه او را از حضور در شبکههای اجتماعی منع نکردهاند.
عشق مجازی در ۱۱ سالگی
یک کاربر توئیتر به نام «خانوم بهداشت» که از سن پایین در چترومهای یاهو و وبز و بعد یاهو ۳۶۰ و فیسبوک فعال بوده، میگوید: «آزار و اذیتی یادم نمیآید. یعنی آن موقع که من چتروم میرفتم کسی بد نبود. وقتی میفهمیدند سنت کم است، بیشتر از همه هوایت را داشتند.»
او در ۱۱ سالگی، «اولین و طولانیترین عشق»ش را در سایت «وبز» پیدا کرده است.
این کاربر میگوید: «در چهار سالگی مادرم کار با کامپیوتر و اینترنت را یادم داد. مادرم باور دارد هرکاری را اول با خانوادهام یاد بگیرم و انجام دهم، ولی همیشه تاکید دارد که نحوه درست استفاده از همهچیز را یادم بدهد. به همین دلیل استفاده بد از شبکههای اجتماعی را هیچوقت یاد نگرفتم و هنوز هم بلد نیستم.»
آزار و اذیت کلامی تا درخواستهای وحشتناک
تارا ۱۹ سال دارد و از ۱۴ سالگی در فیسبوک و توئیتر فعال است. او میگوید: «از آزار و اذیت کلامی تا درخواستهای وحشتناک، زیاد دیدهام و طبعا برای خودم هم پیش آمده. مثلا خیلیها بودند که درخواست عکسهای ناجور داشتند یا حتی درخواست مکالمههای +۱۸ و چنین چیزهایی.»
او میگوید که این اتفاقها بهخصوص در فیسبوک میافتاد.
تارا در پاسخ به این که آیا هیچوقت به این فکر نیفتاده که فضای مجازی را برای مدتی ترک کند، میگوید: «واکنش من محدود کردن افرادی بود که با آنها در ارتباط بودم. همیشه در ذهنم بود که همهجا چنین افرادی وجود دارند و با ترک کردن چیزی بهتر نمیشود.»
این دختر ۱۹ ساله میگوید که مادرش بر استفاده او از فضای مجازی نظارت داشته است: «هم در لیست دوستانم بود و هم گاهی با هم چک میکردیم.»
تارا میگوید که مادر او هیچگاه سعی نکرده او را از عضویت در شبکههای اجتماعی منع کند: «او میخواست با حقایق آشنا شوم و خودم متوجه اشتباهاتم بشوم.»
چت کردن با مردان مسن
زهرا از ۱۴ سالگی عضو یاهو ۳۶۰ و از ۱۶ سالگی عضو فیسبوک است. او به یاد میآورد که در یاهو ۳۶۰ برخی دوستانش درگیریهای عاطفی پیدا میکردند. چیزی که زهرا از آزار و اذیت در فضای مجازی میگوید، به چترومهای یاهو و بعد چت كردنهای شخصی در دوره راهنماییاش مربوط است: مردهایی معمولا با سن بالا که از بچهها به نوعی سوءاستفاده میکردند.
او به رادیو زمانه میگوید: «یکی که خیلی در ذهنم مانده، کسی بود که بعد از اسم و سن، شروع کرده بود به سکس از طریق تکست و چت با دوستم. من حال بد دوستم را فردای آن روز یادم است. البته دوستم خودش را با سن بالاتری معرفی کرده بود.»
زهرا میگوید که زیاد پیش میآمد دوستانش خودشان را با سن بالاتری معرفی کنند: «از اینکه مورد توجه یک آدم بزرگتر با اختلاف سنی زیاد قرار میگرفتند، خوششان میآمد. من نمیدانم طرفهای مقابل چقدر در مورد سن و حتی هویت جنسیشان راست میگفتند. چون یادم هست که پسرها با آیدی دخترانه و برعکس بقیه را سرکار میگذاشتند. اما چیزی که در چند مورد دیدم، نوعی وابستگی و بازیچه شدن بود. حرفهای ناراحتکننده، درخواستهای نشدنی و ….»
پدر زهرا از اینترنت و فضای مجازی سررشته داشته و اکانت یاهو را در ۱۰ سالگی برای دخترش فعال کرده است و فیلترشکن و ویپیان مناسب روی کامپیوتر او نصب بوده: «شاید همین آگاهی من از علم پدرم به همهچیز، ناخودآگاه باعث میشد از چنین روابطی دوری کنم.»
«من با بچهها حرف نمیزنم»
فاتک که از ۱۵ سالگی عضو فیسبوک و گوگلپلاس است، میگوید: «یک بار یک نفر بهخاطر سنم یکی بهم گفت که “سنت کم است و من با بچهها حرف نمیزنم و آنفالو کرد. جز این مورد خاصی را به یاد نمیآورم.»
والدین فاتک میدانستهاند او عضو شبکههای اجتماعی است و مراقب بودهاند که او به درسهایش برسد، اما نظارتی بر محتوای استفاده از فضای مجازی نمیکردهاند.
عشق و عاشقی با مرد زن و بچهدار
هیوا که از ۱۶-۱۷ سالگی عضو اورکات و یاهو ۳۶۰ بوده، در مورد نظارت پدر و مادرش میگوید: «منش پدر و مادرم اینطور بود که به هرچیزی و کاری اول فکر کن و جوانبش را بسنج. بعدها فهمیدم که گاهی مثلا هیستوری کامپیوتر را چک میکردند. اما از آنجاییکه معمولا همهچیز را بهشان میگفتم و گفتوگو همیشه در هر موردی بینمان در جریان بود، هیچوقت منع خاصی پیش نیامد؛ بهجز مدت استفاده از اینترنت. در مورد چت مثلا یادم است همیشه شنیدهام که آدم باید حواسش باشد به کی چی میگوید و این احتیاط در چت باید بیشتر باشد، چون آدم نمیداند آنطرف ماجرا دقیقا چهطور آدمی است.»
هیوا آزار و اذیت خاصی را تجربه نکرده است و میگوید که از طریق وبلاگنویسی، دوستانی پیدا کرده که هنوز از دوستان خوبش هستند: «اما دوستی داشتم که وقتی ۱۹ سالش بود عاشق کسی شد که باهاش چت میکرد. آنها مدتی همدیگر را میدیدند تا اینکه فهمید طرف زن و بچه دارد و خانوادههایشان فهمیدند و اوضاع خراب شد. بعد از آن جنجال دوستم همراه خانوادهاش از شهر ما رفت.»
ازدواج موفق، محل آشنایی: توئیتر
الهام که از ده سالگی به اینترنت دسترسی داشته و در چترومهای یاهو وقت میگذرانده است، میگوید: «آن موقع بیشتر چترومهای ایرانی همه دنبال این بودند که “وب بده و این قضایا” اما در همان چترومها من که دنبال چت و دوستی و صحبت راجع به نجوم و ادبیات بودم، حتی چند تا دوست در شهرهای مختلف پیدا کردم. یعنی بستگی به خود آدم دارد. آن موقعها کلا اینترنت بد بود، چت بد بود و اینها. ما هم در خانواده مذهبی بودیم و همه اینها چند برابر بد بود. ولی با همه اینها من کلی چت میکردم. اتفاق خاصی هم برایم نیفتاد. البته در دنیای سادگی نوجوانی دلبسته شده بودم که زیاد شدید نبود و قضیه جدی نبود.»
الهام دوستانی داشته که در یاهو۳۶۰، مشکلات جدی پیدا کرده بودند: «با مردانی دوست شده بودند که خیلی بزرگتر بودند و مجبورشان کرده بودند که عکسهای ناجور بفرستند یا چتهای نامربوط کنند.»
الهام اما در ۱۸-۱۹ سالگی در توئیتر با مردی آشنا شده که حالا همسرش است. او البته این روش آشنایی را قابل تعمیم نمیداند، چون «آدمهای ساده گول میخورند، چون فرهنگ استفاده نه در مدرسه و نه در خانواده آموزش داده نمیشود.»
مساله استفاده کردن یا نکردن نیست!
شیوا شریفزاد، فعال حقوق کودک، از ۱۲ سالگی در پرشینبلاگ وبلاگ مینوشته و از چترومهای یاهو استفاده میکرده است. او که قبل از ۱۸ سالگی کلوب، اورکات، یاهو ۳۶۰ و فیسبوک را تجربه کرده، میگوید: «بیشتر مزاحمتها در یاهو یا جاهایی که فقط یک کاربر ناشناس بودم، به این که کمتر از ۱۸ سال داشتم ربطی نداشت. ولی چندبار در کامنتهای وبلاگم به عنوان یک دختر کودک/نوجوان هدف قرار گرفتم. اسم کاربری خودشان را میگذاشتند برای وبکم، یا بر اساس چیزهایی که نوشته بودم، سعی میکردند بهم نزدیک بشوند. از چیزهایی ناراضی بودم و شکایت میکردم، استفاده میکردند برای این که بهم نزدیک بشوند، با این کلیدواژهها که “حق تو نیست این چیزها را تجربه کنی! ارزش تو بیشتر از اینهاست!” پدر و مادرم نظارتی روی استفاده من از اینترنت نمیکردند، چون ایده خاصی درباره فضای مجازی نداشتند.»
شریفزاد میگوید: «امروز افراد زیر ۱۸ سال قطعا چیزهای دیگری را تجربه میکنند. آن زمان به سادگی میفهمیدیم طرف دنبال چیست. به نظرم الان جنبههای پیچیدهتری دارد.»
این فعال حقوق کودک میگوید: «تاثیری که شبکههای اجتماعی ممکن است بگذارند، بالقوه مثبت یا منفی نیست. چیزی که میتواند جهت این تاثیر را تعیین کند، خارج از دوگانه استفاده کردن یا نکردن است و به خود فرد و نحوه برخوردش برمیگردد، تا به نفس شبکه اجتماعی. البته این از زمانی است که فرد قدرت تشخیص حداقلی دارد؛ یعنی به نظر من از نوجوانی.»
او معتقد است: «برخی فیلترهای موضوعی تا سن خاصی میتوانند توجیه شود، اما این که کودکان و نوجوانان اجازه عضویت در شبکههای اجتماعی نداشته باشند، پاک کردن صورت مسئله است.»