ترکیه درگیر تناقضهایی شده است: مردمی که به تدریج حضور اجتماعی دگرباشان جنسی را پذیرفتهاند، فضای قانونی که نسبت به دگرباشان جنسی سکوت اختیار کرده، ولی رابطه جنسی با همجنس را جرمانگاری هم نمیکند، و دولتی که اسلامگراست و در سالهای اخیر دست به اقدامات خشونتآمیزعلیه اقلیتهای جنسی زده است.
ترکیه از گذشتههای دور، شاهراه ارتباطی بین خاورمیانه و اروپا بوده است. هرچند، این شاهراه ارتباطی، تنها کالا و تجارت را بین دو قاره امکانپذیر نساخته است، بلکه مهمتر از آن، شاهراهی برای عبور فرهنگ ملتها بوده است. برای همین، آنچه در ترکیه روی میدهد، تاثیرگذار بر دیگر کشورهای خاورمیانه است. در چنین نگاهی به ترکیه، نتیجه این تناقض چه خواهد شد؟
همچنین، این سوال وجود دارد که چطور مردم ترکیه توانستهاند اینچنین گستردهتر از دیگر مردمان مسلمان خاورمیانه، شهروندان دگرباش جنسی خود را در فضای زندگی خود قبول کنند. هرچند این سعه نظر یا «داشتن تحمل» در کنار خشونت بخشهای دیگر جامعه قرار میگیرد: از انتشار پوستر و دعوت به قتل دگرباشان جنسی گرفته، تا جداسازی زندانیان دگرباش جنسی در سلولهای انفرادی، تا اینکه به یک فعال دگرباش جنسی در شهر استانبول حمله کردند، به او تجاوز کردند و پلیس چندان تمایلی برای بررسی موضوع از خودش نشان نداد (داستانی تراژیک که چندین بار تاکنون تکرار شده است).
سکوت قانونی و حضور اجتماعی دگرباشان جنسی در ترکیه
ترکیه در چند سال اخیر، همراه خودش خبرهای رسانهای از آشوبهای خیابانی هم آورده است. پلیس و گارد ضد شورش این کشور در خیابانهای شهرهای مختلف، فعال هستند و مرتب دست به عملیاتهای خیابانی میزنند. در ماه مارس ۲۰۱۵، این نیروها مانع از برگزاری راهپیمایی دگرباشان جنسی در شهر استانبول شدند، به این دستآویز که ماه رمضان است و مجوز قانونی برای راهپیمایی دریافت نشده است – هرچند سال پیش، ماه رمضان مشکلی در برگزاری قدیمیترین راهپیمایی غرور دگرباشان جنسی در یک کشور اسلامی ایجاد نکرده بود.
از ۱۸۵۸ میلادی، رابطه جنسی بین افراد همجنس، از فهرست قوانین تنبیهای کشور ترکیه خارج شدهاند و در همین سال، سن ارتباط قانونی جنسی بین افراد بزرگسال نیز مشخص شده است. هرچند ارتش این کشور به همجنسگرایان مردِ «مفعول» بهعنوان «بیمار» اجازه میدهد که از خدمت سربازی اجباری کشور معاف شوند، دیگر قوانین کشور ترکیه در رابطه با دگرباشان جنسی ساکت هستند.
تنها قانون موجود به نفع دگرباشان جنسی، حق قانونی تصحیح جنسیت افراد است که از ۱۹۸۸ میلادی، به افراد تراجنسی اجازه میدهد تا فرآیند تصحیح هویت جنسی خودشان را با مجوزهای قانونی شروع کنند و به پایان برسانند.
در عمل، این سکوت قانونی اجازه داده است تا ترکیه در فهرست کشورهایی نباشد که دگرباشان جنسی را مجازات میکنند (مانند ایران، عربستان سعودی و یمن در خاورمیانه که همجنسگرایان مرد را به مرگ محکوم میکنند).
خشونتهایی (فرا)قانونی به دگرباشان در ترکیه
در کنار سکوت قانونی نسبت به حقوق مدنی دگرباشان جنسی، خشونتهایی گسترده علیه دگرباشان جنسی در ترکیه وجود دارد، از اینکه این افراد در معرض خشونت فیزیکی و حتی تهدید به مرگ قرار بگیرند تا آنکه تلاش شده باشد تا خانههای تراجنسیها را در شهر آنتالیا مهر و موم کنند.
از سویی دیگر، باعث شده است تا قوانین مترقی کشورهای اروپایی، در ترکیه اجرایی نشوند؛ یعنی ترکیه قانونی در دفاع و حمایت از دگرباشان جنسی خود نداشته باشد. حیریه کارا، وکیل دادگستری و عضو سازمان «کائوس جی ال»، انجیاویی مستقر در شهر آنکارا در دفاع از حقوق دگرباشان جنسی میگوید: «ما قوانین جرایم ناشی از تنفر را نداریم، ما قوانین ضد صحبت از روی تنفر را نداریم، ما قوانین حمایت مخصوص دگرباشان جنسی را نداریم، ما ضدِ تبعیض هم قانونی در ترکیه نداریم. گرایش و هویت جنسی/جنسیتی افراد در قوانین کشوری ما نیامده است.»
به جز ارتش، زندانهای ترکیه هم نگاهی تبعیضآمیز به افراد دگرباش جنسی دارند و اگر کسی آشکارا دگرباش جنسی باشد، او را به زندانی مجزا و دور از دسترس بقیه میفرستند. طرح ایجاد زندانهای جدید برای زندانیان از لحاظ گرایش و هویت جنسی متفاوت از دیگر بخشهای جامعه، بخشی از اهداف فرهنگی اجتماعی دولت رجب طیب اردوغان است؛ سیاستمدار اسلامگرای ترک که حزب حامی او، «آک پارتی» (حزب عدالت و توسعه)، بیشتر از ده سال است قدرت مرکزی سیاسی در ترکیه را در دست خود دارند.
از یک سو حزب عدالت و توسعه گامبهگام اجازه میدهد تا اسلام و فرهنگ اسلامی به سطح جامعه و حکومت و زندگی مردم ترکیه گسترش یابد، از سویی دیگر جامعه ترکیه رودررو با تغییرات گسترده اجتماعی است. این جامعه با توجه به استفاده روزمره از اینترنت، تلفنهای هوشمند، شبکههای اجتماعی، ماهوارهها و دیگر رسانهها، تغییری متفاوت از خواستههای دولت رقم میزنند.
ترکیه هزارها سال است در این تنگنا است: شاهراه عبور فرهنگهاست و مردماش در کشاکش اندیشهها، فرهنگها و تفکرهای مختلف قرار گرفتهاند. تغییر به نفع دگرباشان جنسی در ترکیه، میتواند راه برای تغییر وضعیت کلیه دگرباشان جنسی در خاورمیانه باشد. اگر برنده این تنگنا، جامعه ترکیه باشد، دولت مجبور خواهد شد عقب بکشد و اجازه بدهد تا قوانین به نفع اقلیتهای جنسی تغییر کند. اما جامعه آماده چنین درخواست بزرگی از دولت خود شده است؟
زندگی شبانه
تِک یون (یعنی یک طرفه) یکی از قدیمیترین کلوبهای شبانه همجنسگرایان در شهر استانبول است. بیشتر از ده سال قدمت دارد و هر شب، شاهد حضور شبانه همجنسگرایان ترک و غیرترک در خود است. هرچند این فقط تِک یون نیست که چنین جمعی را مهمان خود میکند: بیگوتی کلوبی شبانه برای زنان همجنسگرا است. جابهجای شهر، با یک جستجوی ساده میتوان به کلوبهایی رسید که مخصوص دگرباشان جنسی هستند.
مشابه همین را در آنکارا، ازمیر یا آنتالیا میتوان دید: پاتوقهای رسمی برای حضور دگرباشان جنسی. در سالهای گذشته، روی خوشی هم به این پاتوقها نشان داده نشده است. به بهانههای مختلف، بسیاری از آنها تعطیل شدهاند. در برخی شهرها، شهرداری کلاً ریشه چنین پاتوقهای رسمی را کنده است. مانند دنیزلی، ولی در این شهر هم کلابها و بارها، رویدادهای مختلفی در شبهای مشخصی برگزار میکنند. کافی است جمعیت دگرباش شهر تصمیم بگیرد خودی نشان بدهد و این رویداد از آنها میشود.
زندگی شبانه در ترکیه، بخشی از زندگی مردم، مخصوصاً در بخش غربی کشور است. این سبک زندگی، گره خورده است با حضور میلیونی توریستها در کشور. در میان توریستها، هر سال هزارها دگرباش جنسی هم از ترکیه دیدن میکنند. این حضور ریشهدار توریستها، در کنار این حقیقت که بسیاری از اروپاییها در شهرهای ساحلی غرب ترکیه صاحب خانه هستند، بانی تغییر در این کشور شده است. تغییری که از سالها پیش آغاز شد و تصویر حقیقی خود را ابتدا از زندگی شبانه نشان داد: ما هستیم و ما حسابی هم اینجا داریم خوش میگذارنیم.
راهپیمایی غرور
فقط زندگی شبانه نبود که حضور دگرباشان جنسی را در ترکیه به مردم این کشور و دیگر ملیتها، نشان داد. حضور و فعالیت گسترده سازمانهای غیرانتفاعی نیز نقش مهمی در این میان بازی کرد. سازمانهایی که هدفمند و گامبهگام، تلاش کردهاند تا ساختار جامعه ترکیه را آماده پذیرش این بخش از مردم خود بسازند.
یکی از مهمترین فعالیتهای این سازمانهای غیرانتفاعی، نشان دادن این بخش از جامعه به دیگر بخشهای جامعه است. این نشان دادن از جلسههای کوچک در داخل ساختمانهای این سازمانها شروع میشود و به داخل جامعه کشیده میشود: در قالب کنسرت، نمایشگاه، گردهمآیی، کنفرانس، جلسات حضوری یا غیرحضوری، کارگاههای آموزشی و از همه مهمتر، از طریق راهپیمایی غرور.
ده سال پیش، وقتی به دعوت چند سازمان غیرانتفاعی ترک، اولین راهپیمایی غرور در شهر استانبول ترکیه برگزار شد، تعدادی کمتر از انگشتهای دو دست در این راهپیمایی حاضر شدند. سال گذشته ولی در اوج اعتراضهای اجتماعی ترکیه، دهها هزار نفر در راهپیمایی غرور استانبول و دیگر شهرها حاضر شدند.
سال ۲۰۱۵ ولی ترکیه متفاوت از همیشه بود: دیگر فقط سازمانهای غیرانتفاعی در شهرهای بزرگ مثل استانبول و آنکارا نبودند که شاهد راهپیمایی غرور بودند. در شهرهای کوچک و بزرگ ترکیه، این راهپیمایی بهشکلهای مختلفی برگزار شد. علت هم ساده بود، چون حالا فقط دگرباشان جنسی و سازمانهای غیرانتفاعی نیستند که همراه این بخش از جامعه شدهاند، خانوادهها هم حساس شدهاند و خودی نشان میدهند.
پلیس هم حساس شده بود: آنها نگذاشتند تا موجهای حمایت گسترده مردمی در شهر استانبول در حمایت دگرباشان جنسی، خودی نشان بدهد. با ماشینهای آبپاش و گاز اشکآور منتظر ماندند و به اولین موجهای حضور مردم یورش بردند، به بهانه ماه رمضان، به آزار و اذیت مردم در خیابان دست زدند و مانع برگزاری از این راهپیمایی شدند.
هرچند هنوز هم غریب نیست در رسانههای اجتماعی، تصویر انگشتشمار افرادی را ببینید – بعضیوقتها شاید فقط دو نفر – که پرچم رنگینکمان دستشان گرفتهاند و در یک شهر کوچک و غریبه ترکیه برای ما، راه میروند، لبخند میزنند و خودشان را آشکارا نشان میدهند.
مامان، بابا، من اینجا هستم: پذیرش خانواده
یکی از اصلیترین صحنههای فیلم «میلک»، لحظهای است در نزدیکی انتخابات و رایگیری برای قانونی تبعیضآمیز در مورد دگرباشان جنسی، هارولی میلک از تمامی دگرباشان جنسی میخواهد به دوستان، همکارها، همکلاسیها و خانواده خودشان «برونآیی» کنند. راهکاری که نتیجه انتخابات را تغییر میدهد و جلوی تصویب این قانون تبعیضآمیز را میگیرد.
شاید «برونآیی»، اینکه آشکارا گرایش جنسی یا هویت جنسیتی خود را به نزدیکان و جامعه پیرامونی اعلام کنی، در شکل گسترده خودش در کشوری مانند ایران، یکی از خطرناکترین کارها باشد. چراکه قوانین حاکم بر کشور ایران به ویژه قانون مجازات اسلامی، هرگونه رابطه جنسی خارج از محدوده ازدواج بین زن و مرد در چهارچوب فرهنگی مذهبی را رد میکنند و اینگونه رابطه را به شدیدترین شکل ممکن مجازات میکنند. ولی در ترکیه چنین قوانینی وجود ندارد، پس امکان تئوریک برونآیی موجود است.
نسلهای جدیدتر دگرباشان جنسی ترکیه، بیپرواتر از نسلهای قدیم عمل میکنند. یکی از راهکارهایشان هم برونآیی به دوستان، خانواده، فامیل، همکار و همکلاسی است. راهکاری که تأثیرش را امسال در شهرهای مختلف ترکیه دیدیم: ازمیر، آنتالیا، مرسین، اسکیشهیر، دنیزلی و… جمعهای کوچکی از دگرباشان جنسی که خودی نشان دادهاند.
جمعهایی شاید به اندازه انگشتهای دو دست، ولی ده سال پیش استانبول هم همین بیشتر نبود. معرفی تدریجی گوناگونیهای جنسی و جنسیتی به جامعه، از طریق چهارچوب خانواده خطرهای خودش را هم دارد. چندین مورد پرونده قتل فرزند توسط والدین بهخاطر هویت و گرایش جنسی فرزند، در دادگاههای ترکیه باز است، ولی در کنار آن توانسته است راهی حیرتانگیز برای تغییر اجتماعی باز کند. یعنی والدینی که فرزند خودشان را قبول کردهاند و حاضر هستند فرزند خودشان را با گرایش و هویت جنسی خودش، در کنار خود به بقیه جامعه نشان بدهند.
با ایرانیها و دیگر کشورها
در راهپیمایی غرور سال گذشته آنکارا و امسال استانبول، ایرانیها هم نقش مهمی ایفا کردند: آنها هم از فرصت موجود در ترکیه استفاده کردند و با ماسک یا بدون ماسک، در مراسم حاضر شدند. این تأثیرگذاری متقابل است، از یک سو ایرانیها از امکان موجود در ترکیه استفاده میکنند و خودی نشان میدهند، یعنی ما هم وجود داریم و از سویی دیگر، ترکها هم فرصت این را دارند با جامعهای دگرباش از کشوری همسایه آشنا شوند. ایرانیان در کنار حضور خود در «پراید»، در استانبول هم جلسات مختلفی برگزار کردند.
جامعهای ایرانی که به تدریج در داخل خاک ترکیه، بیشتر و بیشتر خود را نشان میدهد، چون هر روز افراد دگرباش جنسی جدیدی وارد ترکیه میشوند و درخواست پناهندگی خود را به کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در شهر آنکارا میدهند. این افراد را به شهرهای کوچک و بزرگ ترکیه میفرستند. این افراد خودشان را آزاد از ایران و بندهایش میبینند، درنتیجه در کنار تمام مشکلات بیشمار مهاجرت و پناهندگی، آن مدل زندگیای را انتخاب میکنند که همیشه آرزویش را داشتند.
آنها جلوی چشم مردم ترکیه این کار را میکنند، ما ایرانیها هم سهم داریم در تغییر فرهنگی و اجتماعی ترکیه، سود آن نصیب خودمان هم میشود. باید امیدوار بود تا تغییرهای اجتماعی در ترکیه باعث شوند قوانین در این کشور به نفع دگرباشان جنسی تغییر کنند. سالها پیش، وقتی حزب عدالت و توسعه تلاش میکرد در انتخابات برای اولین بار برنده شود، قول داد قوانین بهتری برای دگرباشان جنسی بیاورد.
بعد از ده سال آنها به حرفشان هنوز عمل نکردهاند، اما این وعده سر جایش موجود است. جامعه ولی روز به روز در این ده سال، تغییر کرده است. جامعه حالا گسترده خواستار تغییرهای اجتماعی است. شاید بشود مردم را در خیابان سرکوب کرد، اما نمیشود آنها را واداشت همگی عقاید خودشان را کنار بگذارند، سوالهای بیجواب را رها کنند و رویهای برابر دولت دنبال کنند.
ترکیه در تقابل فرهنگ شرق و غرب، حالا میخواهد یک ابرقدرت منطقهای و بعد جهانی باشد. از لحاظ اقتصادی هم موفق عمل کردهاند، در محیطزیست هم گامهای مهمی برداشتهاند، در سطح اجتماع هم آزادیهای بیشتری به مردم داده شده است، مخصوصاً در بخش آزادی داشتن یا نداشتن مذهب. در کنار آن ولی هنوز بخشهای مختلفی از جامعه آماده و نیازمند تغییر هستند. جامعه دگرباش ترکیه یکی از آنهاست.
سوال نهایی برای خواننده ایرانی این مقاله چنین میشود: آیا تغییر در ترکیه میتواند باعث تغییر گسترده در دیگر کشورهای خاورمیانه، از جمله ایران بشود؟ جواب آن آری است، تغییرهای اجتماعی در ترکیه، بر فرهنگ و اجتماع ایران هم تأثیرگذار است.