دعوت از سلمان رشدی، نویسنده پرآوازه برای سخنرانی در مراسم گشایش نمایشگاه کتاب فرانکفورت به عنوان بزرگترین نمایشگاه کتاب جهان، بیش از آنکه در آلمان خبرساز شده باشد، در ایران دستمایه جنجال رسانهای تازهای شده است.
یک رمان و یک فتوا
آیههای شیطانی رمانیست از سلمان رشدی.
این رمان اولین بار ۲۵ سپتامبر ۱۹۸۸ به زبان انگلیسی با عنوان The Satanic Verses توسط انتشارات «ویکینگپرس» منتشر شد.
سلمان رشدی در این رمان از آیه ۱۹-۲۲ از سوره ۵۳ قرآن به عنوان آیاتی که شیطان در گوش پیامبر اسلام نجوا کرده یاد میکند. اشاراتی هم به زندگی «محمد» دارد.
یکی از شخصیتهای این رمان «امام» نام دارد: یک مرد ریشو و عمامه بهسر تبعیدی. رشدی در وصف او مینویسد: امام یک «سنگ زنده» است و آرامش خشونتباری دارد. او از واهمه نجاست و برای پالایش درون و «تزکیه نفس» مدام آب مینوشد. هر پنج دقیقه یک بار. آب را از دستگاه تصفیه آب ساخت یک کارخانه آمریکایی فیلتر میکنند که امام به میکربها آلوده نشود.
گروهی از منتقدان اعتقاد دارند که رشدی این شخصیت را با الهام از آیتالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی در تبعید پاریس آفریده است.
رشدی در سال ۱۹۸۸ جایزه ادبی ویتبرد را به خاطر رمان «آیههای شیطانی» دریافت کرد.
۱۴ ژانویه ۱۹۸۹ گروهی از مسلمانان مقیم بریتانیا در شهر بردفورد بر ضد رمان «آیههای شیطانی» تظاهرات کردند و نسخههایی از این کتاب را سوزاندند. ۲۷ ژانویه همان سال گروهی از مسلمانان در هایدپارک لندن امضاهایی در مخالفت با این رمان گرد آوردند و «طومار» را به انتشارات پنگوئن که مالک انتشارات «ویکینگپرس» است فرستادند.
دقیقاً یک ماه بعد، در ۱۴ فوریه ۱۹۸۹ آیتالله خمینی فتوای قتل سلمان رشدی را صادر کرد.
۲ مارس همان سال هزار نویسنده سرشناس جهان خواهان پاسداشت آزادی بیان و حفظ جان سلمان رشدی شدند. ۷ مارس ۱۹۸۹ بریتانیا رابطه دیپلماتیک خود با ایران را قطع کرد.
جامعه الازهر و عربستان سعودی فتوای آیتالله خمینی را بیاعتبار و غیر شرعی خواندند.
سران کشورهای اسلامی در نشست سال ۱۹۸۹ نیز فتوای قتل سلمان رشدی را محکوم کردند. ایران در آن سال از شرکت در این نشست محروم شده بود.
سلمان رشدی رسماً از مسلمانان جهان پوزش خواست. اما فتوا بر جای خود باقی ماند.
ایران بعد از درگذشت آیتالله خمینی، مبلغی را که برای کشتن سلمان رشدی تعیین شده بود دو برابر کرد.
سلمان رشدی برای حفظ جانش پنهان شد. یک دوره انزوا در زندگی او آغاز شد.
اتوره کاپریلو، مترجم ایتالیایی «آیههای شیطانی» در جولای ۱۹۹۱ در منزلش با ضربات چاقوی یک مسلمان متعصب به شدت مجروح شد. یک مسلمان متعصب دیگر هم در جولای همان سال به هیتوچی ایگاراشی، مترجم ژاپنی این کتاب در دفتر کارش حمله کرد.
ویلیام نیگارد، مترجم نروژی کتاب هم با شلیک چند گلوله یک اسلامگرا به شدت مجروح شد.
آیههای شیطانی در سال ۲۰۰۱ به ترجمه روشنک ایرانی به زبان فارسی در خارج از ایران منتشر شده است.
جنجال رسانههای اصولگرا بر سر سخنرانی یک نویسنده در یک نمایشگاه کتاب در کشور و قارهای دیگر، همزمان اهدافی دوگانه را در داخل و خارج از ایران دنبال میکند؛ درست همانگونه که فتوای قتل او بر چنین پایهای صادر شده بود.
افزایش فشار رسانههای منتقد دولت حسن روحانی در آستانه برگزاری نمایشگاه کتاب فرانکفورت در شرایطی صورت میگیرد که پیشتر وزارت ارشاد اسلامی از قصد خود برای شرکت فعال در این نمایشگاه سخن گفته بود و دولت حسن روحانی امیدوار بود با حضور فعالتر در نمایشگاه کتاب فرانکفورت، پس از دستیابی به توافق اتمی با گروه ۱+۵، تصویری متعادلتر و مطلوبتر از ایران امروز به نمایش بگذارد.
اما درست به همین دلیل، منتقدان دولت حسن روحانی، با دستاویز قرار دادن سخنرانی سلمان رشدی، نه تنها به این اقدام اعتراض کردهاند بلکه وزارت ارشاد اسلامی و از آن گذشته حتی بخش خصوصی صنعت نشر ایران را وادار ساختهاند تا با اعتراض به سخنرانی سلمان رشدی، از قصد خود برای شرکت نکردن در نمایشگاه کتاب امسال سخن بگویند.
آنچه در پس این جنجال رسانهای جریان دارد، سالها پیش و هنگام صدور فتوای قتل سلمان رشدی هم آزموده شده و نتیجه داده بود.
بازی پرهزینهای برای بازگرداندن اقتداری از دست رفته
سلمان رشدی فقط به خاطر رمانهایی چون «بچههای نیمه شب»، «شرم» و «آیات شیطانی» پرآوازه نیست. بخشی از شهرت جهانگیر او، محصول فتوای بحثبرانگیز و پرهیاهوی آیتالله روحالله خمینی، رهبر پیشین جمهوری اسلامی است؛ فتوایی که از همان روز صدور تا امروز، مصداق روشنی از تلاش آشکار یک حکومت مذهبی برای اعمال سانسور در فراسوی مرزهای خود و نقض آزادی بیان قلمداد شده است.
روح الله خمینی در ۲۹ بهمن ماه سال ۱۳۶۷ با انتشار فتوایی، نه تنها سلمان رشدی بلکه ناشران رمان آیات شیطانی را مستحق اعدام دانست و فراتر از آن، مسلمانان را به کشتن آنان فراخواند: «به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان میرسانم، مؤلّف کتاب “آیات شیطانی” که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام میباشند. از مسلمانان غیور میخواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرئت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس که در این راه کشته شود، شهید است انشاءالله؛ ضمناً اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد.»
پس از صدور این فتوا، برخی نهادهای حکومتی برای کشتن سلمان رشدی جایزههای نقدی کلان تعیین کردند و جانشین آیتالله خمینی، علی خامنهای نیز در سال ۱۳۸۳ حکم او را غیرقابل تغییر خواند.
فتوای چند سطری آیت الله خمینی اما تأثیری تعیینکننده و عمیق بر مناسبات ایران و کشورهای اروپایی بر جای گذاشت. تنها دو روز پس از انتشار این فتوا، کشورهای اروپایی به طور دستهجمعی در روز اول اسفند، سفیران و کارداران خود را از تهران فراخواندند، مناسبات ایران و بریتانیا به سطح کاردار تنزل یافت و روابط ایران و اتحادیه اروپا به مدت ۱۰ سال تیره و سرد باقی ماند.
۱۰ سال بعد از آن فتوا، در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی، کمال خرازی، وزیر امور خارجه وقت برای بهبود مناسبات با بریتانیا و اتحادیه اروپا، فرمولی جدید ارایه کرد که مهمترین مشخصه آن این بود که دولت جمهوری اسلامی، مجری فتوای رهبر خود نبوده و نخواهد بود. او گفت: «دولت جمهوری اسلامی ایران نه قصد دارد زندگی نویسنده آیات شیطانی را تهدید کند و نه هیچ وقت فعالیتی برای این کار کرده است.»
با این همه، نه سلمان رشدی از زندگی مخفی و همراه با محافظ رهایی یافت و نه این فرمولبندی باعث شد که نام و چهره این نویسنده بریتانیایی هندیتبار، یادآور حکم صریح یک رهبر مذهبی برای کشتن یک نویسنده نباشد.
فتوای قتل سلمان رشدی اما تنها در باورهای مذهبی آیتالله خمینی ریشه نداشت. اعتراض به رمان «آیات شیطانی» مدتها پیش از این فتوا، در برخی از کشورها، از جمله هند، پاکستان، مصر و آفریقای جنوبی صورت گرفته و این کتاب در آن کشورها در فهرست آثار ممنوعه قرار گرفته بود، بیآنکه رهبر هیچیک از این کشورها، حکم قتل نویسنده و ناشر را صادر و مجوز کشتن آنها در هر کجا توسط هر کس را صادر کرده باشند.
آیتالله خمینی در سال ۱۳۶۷ در موقعیتی خاص قرار داشت. او چند ماه پیش از صدور فتوای قتل سلمان رشدی، فتوای اعدام چند هزار زندانی سیاسی را که در حال گذراندن دوران محکومیت خود بودند صادر کرده بود، اختلافات و درگیریهایش با قائم مقامش آیتالله حسینعلی منتظری به اوج خود رسیده بود و در تابستان همان سال، ناگزیر از نوشیدن جام زهر و پذیرفتن قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد و آتشبس با عراق شده بود.
چنین شرایطی روحیه هوادارانش را به شدت تضعیف کرده بود. آنها که سالها شعارهای «جنگ، جنگ تا پیروزی»، «اگر این جنگ بیست سال طول بکشد ما ایستادهایم» و «راه قدس از کربلا میگذرد» را از رهبر خود شنیده بودند، ناگهان رهبرشان را در وضعیتی متفاوت دیدند که بر خلاف همیشه نه از موضع اقتداری بیخدشه، بلکه در موقعیت ضعف مجبور به تسلیم و نوشیدن جام زهر شده است.
در چنین شرایطی بود که آیتالله خمینی شخصاً و یا بر اساس مشاورههای چهرههای نزدیک به او فتوای قتل سلمان رشدی را صادر کرد و یک شبه، یک رمان و یک نویسنده به اصلیترین و حیاتیترین مسأله کشور و ملتی بدل شد که زخم هشت ساله جنگش هنوز خونچکان بود، گور هزاران زندانی اعدام شدهاش بینام و نشان مانده بود و در بالاترین سطوح قدرتش جنگی بیرحمانه و بیامان جریان داشت.
روشن است که فتوای قتل سلمان رشدی، تنها برای به جا آوردن امری مذهبی صادر نشده بود و اهدافی مشخص در عرصه سیاست داخلی را دنبال میکرد. دور کردن اذهان عمومی از اعدام زندانیان سیاسی و حذف آیتالله منتظری از یک سو و مهمتر از آن، بازگرداندن روحیه به بسیجیان و سپاهیان پیرو آیتالله خمینی و بازگرداندن اقتدار از دست رفته به رهبر از سوی دیگر را میتوان مهمترین اهداف این فتوا دانست که اگرچه حاصل شد، اما بهایی گزاف را برای مدتی طولانی به ایران تحمیل کرد.
شگردهای کهنه اما هنوز مؤثر
۲۷ سال از فتوای آیتالله خمینی میگذرد، اما ساختار قدرت در حکومت اسلامی تفاوت چندانی با آن زمان نکرده است. اگر در آن زمان رهبران حکومت فکر میکردند که با پذیرش آتشبس، اقتدار و نفوذشان را در میان پیروان از دست دادهاند، امروز نیز علی خامنهای و طیفی از هواداران سرسختش میاندیشند توافق اتمی و عادی شدن دیدار وزیران امور خارجه ایران و آمریکا، هیبت نظام اسلامی و پیشقراولی جهان اسلام در مبارزه با استکبار را به مخاطره انداخته و احتمال «نفوذ آمریکا به امالقرای جهان اسلام» را افزایش داده است.
اگر در آن هنگام، برخی از رهبران نظام به ویژه آیتالله منتظری منتقد رویکردهای جاری بودند و شیوههای دیگری را برای زمامداری پیشنهاد میکردند، امروز هم دولت حسن روحانی که از حمایت چهرههایی چون محمد خاتمی و اکبر هاشمی رفسنجانی برخوردار است، شیوه و مشی متعادلتری در حکمرانی و برخورد با جهان را پیشنهاد میکنند.
بنابراین، هر اقدامی که به هواداران نظام اسلامی در داخل و خارج از کشور نشان دهد که به این هیبت و پیشقراولی خدشهای وارد نشده، نه تنها مباح بلکه واجب است، به ویژه اگر انجام چنین اقدامی تنها با هیاهو و جنجال لفظی میسر شود.
مخالفت این روزها با سخنرانی سلمان رشدی در نمایشگاه کتابی در آلمان، بیش از آنکه زاییده باورهای خالص دینی برای پاسداری از حرمت پیامبر اسلام باشد، برآمده از محاسبات یکسره سیاسی برای تثبیت موقعیت یک جناح و ضربه زدن به جناح رقیب از یک سو و دادن امیدواری به حامیانی است که حیات و منافع خود را در تداوم برخوردهای تند با غرب میدانند.
شگردهای نظام اسلامی، ضرورتاً همیشه تازه نیستند، اما همین شگردهای کهنه غالباً کارآمدند.
در همین زمینه:
نمایشگاه کتاب فرانکفورت با سخنرانی سلمان رشدی افتتاح میشود
اعتراض ایران به حضور سلمان رشدی در نمایشگاه کتاب فرانکفورت
واقعا نگاه متفاوتی بود که خیلی خوب شیوه کار حکومت را در بحران سازی ها و فایده ای که از این بحران ها می برند نشان می دهد و ثابت می کند چگونه رهبران حکومت برای منافع خود، منافع ایران را به تاراج می برند
پژمان / 06 October 2015
اسلام دروغی است بزرگ به بشریت
ناشناس / 08 October 2015