به دنبال دستگیری ۲۴تن از افرادی که دادستانی کویت در اوایل شهریور سال جاری آنان را متهم به خرابکاری و ارتباط با جمهوری اسلامی و حزبالله لبنان کرد، وزارت اوقاف و امور اسلامی کویت اعلام کرد که قصد دارد تحقیقات قضایی را درباره “شیخ حسین المعتوق” یکی از روحانیان بهنام شیعه این کشور و امام جمعه مسجد امام حسین کویت آغاز کند. دلیل این تحقیقات، ایراد خطبههای انتقادی و سیاسی در مسجد یاد شده است.
او دبیر کل بزرگترین تشکل سیاسی شیعیان کویت موسوم به “ائتلاف اسلامی ملی” است. در پارهای از رسانههای کویتی، این تشکل را با حزبالله لبنان و حسین معتوق را با حسن نصرالله مقایسه میکنند.
اتهامی که وزارت اوقاف و امور اسلامی کویت متوجه چنین فرد شاخصی در جامعه شیعیان کویت کرده، به موضوع سخنرانی اخیر او بر میگردد که از نحوه برخورد نیروهای امنیتی کویت با بازداشتشدگان شیعه از جمله «محمد الحسینی» انتقاد کرده و گفته است نیروهای امنیتی در هنگام بازجویی از بازداشتشدگان شیعه اقدام به شکنجه آنان کردهاند.
در اقاریر منتسب به محمد الحسینی آمده که او برای ۱۶ ماه با حزبالله لبنان ارتباط داشته و افراد تحت امر او آماده بودند تا در موعد مقرر اقدام به عملیات انفجاری کنند.
معتوق در واکنش به این اعترافات گفته توطئهای علیه شیعیان در جریان است و اعترافات گرفته شده از دستگیرشدگان تحت بدترین شرایط از قبیل “ضرب و شتم و تعرض جنسی توسط کسانی که بویی از شرافت نبردهاند” (اشاره به دستگاه امنیتی کویت) اخذ شده است.
بیانیه وزارت اوقاف و امور اسلامی کویت مدعی است که المعتوق در سخنان خود، قوانین مربوط به مساجد این کشور را نقض کرده و از این رو، اقدامات قانونی علیه او اتخاذ خواهد شد.
برخی رسانههای کویتی اظهارات معتوق را تند و گزنده ارزیابی کرده و معتقدند او با این سخنرانی میخواهد مانع کشف حقیقت شود. مساله دستگیری این افراد و قرار تعقیب قضایی این روحانی، ظرفیت آن را دارد که اختلاف شیعه و سنی را در کویت دامن زند.
تعقیب قضایی سومین روحانی شیعه مرتبط با ایران
اگر تعقیب قضایی معتوق عملی شود، او سومین روحانی شیعه در کشورهای حاشیه خلیج فارس خواهد بود که تحت تعقیب قضایی قرار خواهد گرفت. پیش از او شیخ نمر باقر النمر از عربستان و شیخ علی سلمان دبیرکل حزب همبستگی (الوفاق) بحرین نیز به دلایل دیگر توسط دولتهای عربستان و بحرین دستگیر شدهاند. علی سلمان به حبس و باقر النمر به اعدام محکوم شده است.
اهمیت این افراد برای جمهوری اسلامی به گونهای بود که مقامات دولتی و حوزوی ایران نسبت به دستگیری آنان واکنش نشان دادند. امیرعبداللهیان معاون وزیر خارجه در واکنش به حکم صادره برای شیخ نمر گفته بود: «این حکم بدون تردید احساسات مسلمانان را خدشهدار میکند و واکنش جهانی در پی خواهد داشت.» او همچنین درمورد دستگیری شیخ سلمان گفته بود: «بحرین قادر به تحمل تبعات این اقدام نخواهد بود و بازداشت دبیرکل جمعیت دموکراتیک الوفاق بحرین در شرایط حساس کنونی منطقه، در تعارض با امنیت و آرامش منطقه حساس ما بهشمار میرود.»
در صورت تعقیب قضایی شیخ حسین المعتوق، سه کشور از شش کشور شورای همکاری خلیج فارس، سه مهره برجسته از رهبران دینی شیعه خود را تحت پیگرد قرار دادهاند. مهم این که این هر سه ارتباط تنگاتنگی با جمهوری اسلامی دارند و تعقیب قضایی آنها بر این ظن استوار است که گویا هر سه برای “خرابکاری” در این کشورها از تهران دستور گرفتهاند.
الدار ثم الجار
صرفنظر از ابعاد داخلی اعترافات محمد الحسینی و اتهاماتی که دادستانی کویت متوجه بازداشتشدگان کرده، ادعای اینکه آنها قصد خرابکاری مسلحانه داشته و یکی از آنان ایرانی است، میتواند به روابط بالنسبه حسنه ایران و کویت صدمه بزند.
اتهام خرابکاری علیه کسانی “مرتبط با جمهوری اسلامی”، در حالی است که یک سال پیش امیرکویت پس از ۳۶ سال از تهران دیدن کرد. از زمان روی کار آمدن دولت روحانی نیز علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد و محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران در مناسبتهای مختلف و همچنین علی لاریجانی رییس مجلس شورای اسلامی به کویت رفتهاند. حجم این سفرها و مواضع بالنسبه ملایم کویت در بحران هستهای ایران نشان از روابط حسنه دو کشور دارد.
اتهام خرابکاری مسلحانه افراد مرتبط با ایران و فشار بر روحانی مطرحی همچون شیخ حسین المعتوق، میتواند ضربهای به روابط حسنه دو کشور تلقی شود.
اتهام دست داشتن تهران در اعمال خرابکارانه در حالی است که اخیراً ظریف با انتشار مقالهای در چند نشریه معتبر عربی با عنوان الدار ثم الجار (توجه به همسایه پیش از اهل خانه) نوشت: «در سنت دیرین منطقه ما و در دین حنیف اسلامِ، توصیه حکیمانهای وجود دارد: الجار ثم الدار… اولویت اول ایران از ابتدا داشتن روابطی خوب و مستحکم با همسایگانش بوده است.»
او با ارائه پیشنهاد “گفتگوی راهبردی برای حل و فصل و بررسی مسائلی همچون تروریسم و افراطگرایی، جلوگیری از بروز جنگ فرقهای و طایفهای” گفت: «این گفتگوی منطقهای باید بر اساس اهداف مشترک و برخی اصول عمومی پذیرفته شده بین کشورهای منطقه صورت گیرد که مهمترین آنها عبارتند از احترام به حاکمیت، تمامیت ارضی و استقلال سیاسی تمامی کشورها؛ مرزهای غیرقابل نقض؛ عدم دخالت در امور داخلی سایر کشورها؛ حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات؛ ممنوعیت تهدید یا استفاده از زور؛ و اشاعه صلح.»
اینک در حالی که بحرین و عربستان مواضع تند و صریحی علیه تهران دارند و هر دو کشور، یک روحانی شیعه مرتبط با ایران را تحت تعقیب قضایی قرار دادهاند، دستگیری افرادی با اتهام “فرمان گرفتن از تهران به قصد خرابکاری مسلحانه در کویت”، ضربه سختی به تلاشهای دولت روحانی خواهد بود که خط مشی تعامل سازنده با جهان به ویژه همسایگان را سرلوحه سیاست خارجی خود قرار داده است.
سیاست خارجی دوگانه جمهوری اسلامی
صرفنظر از صحت و سقم اتهاماتی که دادستانی کویت به بازداشتشدگان نسبت داده و اعترافاتی که از محمد الحسینی نقل میشود، عامل تخریب روابط تهران با همسایگان عرب را باید در سیاست خارجی یک بام و دو هوایی جمهوری اسلامی جستجو کرد؛ سیاست خارجی که تناقضی آشکار بین مواضع خامنهای و حسن روحانی دارد.
در حالی که روحانی سیاست خارجی خود را بر تعامل سازنده با جهان و رویکرد تنشزدایی استوار کرده، مواضع رهبر جمهوری اسلامی بعضاً جهتی عکس آن دارد. در فاصله سه روز پس از توافق هستهای در وین، خامنهای طی سخنانی به مسئله حمایت از مردم بحرین اشاره کرد و با چشمپوشی از جنایات اسد در سوریه گفت: «ما از حمایت دوستانمان در منطقه دست نخواهیم کشید: از ملت مظلوم فلسطین، از ملت مظلوم یمن، از ملت و دولت سوریه، از ملت و دولت عراق، از مردم مظلوم بحرین، از مجاهدان صادق مقاومت در لبنان و فلسطین؛ [اینها] همواره مورد حمایت ما خواهند بود.»
او بارها جنگ افروزی عربستان در یمن را به باد انتقاد گرفته و تا آنجا پیش رفته که آل سعود را بدتر از کفار قریش و اسرائیل توصیف کرده است. او گفته است: «کاری که امروز دولت سعودی در یمن دارد انجام میدهد، عیناً همان کاری است که صهیونیستها در غزه انجام دادهاند. [۲۰ فروردین ۱۳۹۴] همچنین گفت: «امروز زشتتر و بدتر از مکه آن روز (کفار قریش)، کسانی (آل سعود) هستند که در ماه رجب (ماه حرام) خانوادههای یمنی را به عزا مینشانند [۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴]
چنین مواضعی هرگز گوش شنوایی برای مقالات ظریف باقی نمیگذارد که بگوید الدار ثم الجار.
به بیان ساده، تا زمانی که سیاست خارجی روحانی مبتنی بر تعامل و سیاست خارجی خامنهای مبتنی بر تقابل باشد و تا زمانی که سیاست خارجه در اثر این دوگانگی در تناقض باشد، بهانه کافی برای التهاب در روابط خارجی ایران با دیگر کشورها وجود دارد.