«ریاضی! نه خود ارضایی؛ علم! نه سکس،» این شعاری است که هفته گذشته بیرون مدارس استان آنتاریو در کشور کانادا شنیده میشد. شعاردهندگان خانوادههایی بودند که نسبت به محتواهای افزوده شده به برنامه آموزش مسائل جنسی به دانشآموزان اعتراض داشتند. این درسها در این استان اجباری نیستند، اما خانوادهها از این ناراحت هستند که مسائل مربوط به خود ارضایی، رابطه جنسی با همجنس، تغییر جنسیت و محدود نبودن جنسیت به زن و مرد، به این کتابچهها افزوده شده است.
در چند فضای جداگانه با خانوادههای ایرانی ساکن تورونتو در مورد برنامه تازه اداره آموزش و پرورش این استان برای آموزش مسائل جنسی گفتوگو کردم [۱]. بر اساس آمار سراسری کشور کانادا در سال ۲۰۱۱ بیش از ۱۶۳ هزار مهاجری که محل تولد آنها ایران است در این کشور زندگی میکنند. در این میان برآوردها نشان میدهد که حدود ۶۵ هزار نفر ایرانی در تورنتو و حومه زندگی میکنند. تعداد ایرانیان ساکن کانادا البته بیشتر از این برآوردهاست چرا که نسل دوم مهاجرانی که در کانادا به دنیا آمدهاند در برنامه آمار سراسری به عنوان «ایرانی» محاسبه نمیشوند.
چرا برنامه آموزش جنسی جنجالی شده است؟
آموزش غیر اجباری مسائل جنسی به دانشآموزان کلاسهای اول تا هشتم از سال ۱۹۹۸ در استان آنتاریو برقرار بوده است. مناقشههای اخیر بر سر تجدیدنظرهای انجام شده در برنامه درسیای است که اکنون قرار است شامل مسائل مربوط به گرایش جنسی و هویت جنسیتی باشد.
مسائل مربوط به گرایش جنسی و هویت جنسیتی در کلاس هشتم یعنی زمانی که دانشآموزان بین ۱۴ تا ۱۵ سال سن دارند مطرح میشود. این بازه سنی، زمانی است که بلوغ ثانویه جنسی اتفاق میافتد و بسیاری از دانشآموزانی که دگرباش جنسیاند نیاز به حمایتهای مدرسه، خانواده و دوستان خود دارند تا این مرحله را بدون آسیبهای روحی و روانی طی کنند.
در گفتوگوهایی که من با خانوادههای ایرانی در فضای فیسبوک انجام دادم متوجه شدم که این خانوادهها دقیقاً نمیدانند که این برنامه درسی اکنون شامل مسائل مربوط به گرایش جنسی به همجنس و تغییر هویت جنسیتی است. وقتی این موضوع بیان شد، دو کاربر که در گفتوگو شرکت میکردند، نگرانیهایشان بیشتر شد و این را بیان کردند که: آیا این «تبلیغ همجنسگرایی» محسوب نمیشود و آیا «با آموزش محتواهای مرتبط با گرایش همجنسگرا ذهن کنجکاو نوجوانان به این سمت سوق پیدا نمیکند که چنین رابطهای را تجربه کنند؟»
این نگرانی، نگرانی مشترک بسیاری از خانوادهها است. تعدادی از این خانوادههای معترض، ائتلافی تشکیل دادهاند و تهدید کردهاند که دیگر فرزندان خود را به مدرسه نخواهند فرستاد. نیمی از دانشآموزان مدرسه «تورنکلیف» در شهر تورنتو، روز هشتم سپتامبر به همین دلیل در مدرسه حاضر نشدند. روز بعد وضعیت بهتر شده بود اما هنوز هم صندلیهایی هستند که در این مدرسه خالی ماندهاند.
مسأله، همجنسگراهراسی است
نینا م.، مادر همجنسگرایی که دو فرزند پسر دارد، میگوید اعتراضها همه بهانههایی «مؤدبانه» برای همجنسگراهراس بودن هستند.
او میگوید زمانی که فرزند اولش کلاس هفتم بود، خانوادههایی را دیده که به مدرسه آمده بودند و معترض بودند که بچهها نباید آموزش جنسی ببینید: «آموزش اجباری نبود. بیشتر در مورد بیماریهای مقاربتی، اچآیوی، ایدز، نحوه استفاده از کاندوم، علت حاملگی و جلوگیری از حاملگی بود. اماخانوادهها میگفتند که چشموگوش بچههایی هم که در کلاسها شرکت نمیکنند باز میشود و خواه ناخواه این اطلاعات در مدرسهها خواهد پیچید و بچهها را کنجکاو میکند.» نینا میگوید این رخداد را پیش از اضافه شدن مسائل مربوط به گرایش جنسی و هویت جنسیتی شاهد بوده است.
نینا و همسرش، توضیح میدهند که حالا که رییس دولت استانی یک زن همجنسگراست و به درخواستهای بسیاری از خانوادههای دگرباش جنسی پاسخ داده شده و برنامه آموزش جنسی طوری تنظیم شده که شامل همه زندگیها و خانوادههای امروزی باشد، «همجنسگراهراسی بالا گرفته و نگراناند که تبلیغ همجنسگرایی شود.»
در صفحه ایرانیهای شهر تورنتو در فیسبوک اما کسانی که با من صحبت کردند نسبت به این موضوع که رئیس دولت استانیشان یک زن همجنسگراست، آگاه نبودند. در واکنش به صحبتهای دو کاربر بزرگسال در مورد اینکه حضور همجنسگراها در کلاسهای زبانشان موجب شده که «سر درد» بگیرند و حالشان بد شود، من پرسیدم «آیا شما میدانید که کاتلین وین، رئیس دولت کنونی آنتاریو زنی لزبین است؟» و این کاربران اظهار بیاطلاعی کردند.
اجباری نیست اما فشار هست
خانوادههای مخالف میگویند که با اینکه شرکت در برنامه آموزش جنسی در مدراس دولتی در آنتاریو اجباری نیست اما فشار برای شرکت کردن هست.
«ف» یکی از مادرانی که با من در اینترنت صحبت کرد میگوید که «کلاسها اجباری نبود و به ما یک برگه دادند که امضا کنیم. ولی من از دوستم پرسیدم گفت اگر امضا نکنی بدتر است و پسرت را بیرون در نگه میدارند و و انگشت نما میشود. پسرم هم همین را به من گفت. گفت آبرویم میرود، بگذار با بقیه هماهنگ باشم. آنها نیتشان خیر و کمک به فرزندانمان است ولی به نظر من از نظر اخلاقی درست نیست.»
نینا اما میگوید که منظور از اخلاق در اینجا چیزی انتزاعی است که به طور کلی نگرانی خانوادهها نسبت به مسائل جنسی و مسأله همجنسگرایی است. اخلاق اینجا شکافته نمیشود؛ شاخصهای آن دقیق بیان نمیشود که نینا و همسرش بتوانند درک کنند چه بیاخلاقیای در این آموزش جنسی صورت میگیرد.
سن پایین آموزش جنسی
خانوادههای ایرانی مخالف این برنامه آموزشی همچنین این مسأله را مطرح میکنند، اینکه کلاسها از سال اول دبستان آغاز میشود و تا ۱۵ سالگی ادامه دارد، این خطر را دارد که کودکان در سن پایین با مسائل جنسی آشنا شوند.
سامی در صفحه «ایرانیان تورنتو» میگوید: «خیلی کار ناخوشایندی است. بچه، تو این سن و سال، باید کارتون “تام اند جری” ببیند نه کارتون پورنوگرافی. این باعث میشود بچهها از نظر تکامل جنسیتی پیشی بگیرند و نتوانند روی دروسشان تمرکز کنند؛ این منجر به کشیده شدن به راه بد و ترک تحصیل میشود.»
رضا هم به این مسأله اشاره میکند که در کلاس اول، در سن هفت سالگی، کودکان با مفاهیمی مرتبط با آلتهای جنسیشان آشنا میشوند. رضا و سامی میگویند هیچکس بهجز خانواده نمیتواند به کودکان آموزش مسائل جنسی بدهد.
ر. ن. اما با رضا و سامی مخالف است و میگوید: «هیچ پدر و مادری به سادگی قادر به بیان و آموزش جنسی به فرزندان خود نیست. ما حتی در گفتن اسامی آلات جنسی خود معذوریم و از اسامی خودساخته استفاده میکنیم. باید این قبح استفاده از این کلمات کمتر و کمتر شود. چرا هر وقت اسمی از این آلات میآید، فوری به فکر آمیزش جنسی میافتیم. اینها عضوی از بدن هستند و هر عضوی اسمی دارد؛ علمی، کتابی و محاورهای. این که کسی اسم محاورهای این اعضا را استفاده کند دلیل بر گستاخی نیست. اما اکثر مردم در این مورد شرم دارند. چاره چیست؟»
آیا خانواده میتواند نهاد امنی برای همه کودکان باشد؟
درسها بهگونهای تنظیم شدهاند که کودکان هفت سال به بالا با مفهوم تعرضها و تجاوزهای جنسی بزرگسالان «پدوفیل» آشنا شوند و بدانند که اگر بزرگسالی سعی کرد با آنها رابطه جنسی برقرار کند، این کار نوعی تجاوز است که باید آن را به خانواده، معلمها و پلیس اطلاع بدهند.
پژوهشها در بسیاری از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه از جمله افغانستان و پاکستان نشان داده است که بیشتر تعرضهای جنسی به کودکان در فضای خانواده و توسط کسانی اتفاق میافتد که خانواده به آنها اطمینان دارد. به این دلیل است که آموزشهای جنسی به کودکان از سن پایین این مسأله را اولویت قرار داده که به کودکان بیاموزند که تعرض و تجاوز جنسی را شناسایی کنند و اطلاع بدهند. [۲] درسهای استان آنتاریو به گونهای تنظیم شده که کودکان بدانند که اگر چنانچه کسی از اعضای خانواده یا نزدیکان خانواده به آنها تعرض جنسی کرد، به چه کسی و چگونه گزارش کنند. این موضوع هم بسیاری از خانوادهها را عصبانی کرده است و معتقدند مدارس نهاد خانواده را هدف قرار دادهاند و امنیت را از آن سلب کردهاند.
پژوهشها همچنین نشان دادهاند که همه خانوادهها آگاهی و تخصص لازم برای آموزش مسائل جنسی به فرزندان خود را ندارند. آموزش مسائل جنسی در مدارس به دانشآموزان، بهویژه آموزش مسائل مرتبط به روشهای انتقال بیماریهای مقاربتی در کانادا، در طی سالها به پایین نگه داشتن آمار این بیماریها در این کشور کمک شایانی کرده است. اطلاع داشتن و نداشتن در مورد روشهای انتقال بیماریهای مقاربتی برای نوجوانهایی که خیلی زود تجربههای جنسی را آغاز میکنند، میتواند فرق بین مرگ و یا زندگی باشد [۳].
مرضیه ج. میگوید که او بسیار ممنون جامعه آموزشی کاناداست که این کلاسها را بازبینی کردهاند و مسائل مربوط به تعرضهای جنسی، گرایش جنسی، و هویت جنسیتی را گنجاندهاند: «تا مدتها من نگران بودم که پسرم متفاوت است. لباس، عجیب و غریب میپوشید و حالتهای ظریف داشت. من نگران بودم که گی است یا که بلایی سرش آمده است و من از آن بیخبرم. هر بار سعی میکردم با او صحبت کنم با واکنش عصبی او روبهرو میشدم. چون طلاق هم گرفتهام فکر میکردم مرتبط به طلاق باشد. با مدرسه صحبت کردم. نگرانیهایم را گفتم. مشاور مدرسه چند مشاور دیگر معرفی کرد که بچهام را بردیم پیش آنها. حالا پسرم خودش میگوید که همجنسگرا نیست و برای من هم مهم نیست که چه خواهد شد. مهم این است که مدرسه از او حمایت میکند و به او اطلاعات کافی میدهد. شاید بعدها همهچیز تغییر کند ولی من و پسرم آمادهایم.»
شهروندان آگاه به امور جنسی و جنسیتی
استان اونتاریو در کانادا اولین استانی نیست که مسائل مربوط به گرایش جنسی و هویت جنسیتی را در برنامههای درسهای غیراجباری خود گنجانده است. استان فرانسوی زبان کبک بنا دارد این آموزشها را اجباری کند.
در کشورهای اسکاندیناوی این درسها اجباری هستند و از سالهای ۱۹۹۰ مورد بازبینی قرار گرفتند و مسائل مربوط به گرایش جنسی و هویتهای گوناگون جنسیتی در آنها گنجانده شده است. دیگر کشورهای اروپایی هم به مرور زمان برنامههای درسی خود را مورد بازبینی قرار دادند. سازمان ملل متحد مسأله تبعیضهای بر اساس گرایش جنسی و هویت جنسیتی را در اولویتهای خود قرار داده و کمپین «آزاد و برابرزاده شدم» این سازمان بنا دارد که در کارزاری در مورد این مسائل آگاهیرسانی کند.
در چنین فضایی، در کانادا سیاستمداران محافظهکار، بر این اساس که خانوادههای مذهبی (از مذاهب مختلف) و خانوادههای مهاجر با آنها همراهی خواهند کرد، مسأله آموزش در مورد گرایشهای جنسی و هویتهای جنسیتی را تبدیل به نمادی برای مخالفت با سیاستمداران لیبرال و چپ کردهاند. با سیاسیتر شدن مسأله آموزش جنسی به کودکان و دانشآموزان، سیستم آموزشی که قرار است فضاها را برای پذیرش بیشتر و آگاهیرسانی بیشتر باز کند، مورد حملات سیاسی به شکل جانبداری تعصبآمیز قرار میگیرد.
جودیت الیس، پژوهشگر حقوق و قانون در دانشگاه مک گیل کانادا، پیش از این در مورد سیاستبازیها در مورد آموزشهای جنسی هشدار داده بود و گفته بود که تنها راهی که جامعه کانادا میتواند به صورت پیشرو به مسأله آموزشهای جنسی به دانشآموزان نگاه کند این است که به مسأله سلامت و رفاه مردم در سراسر جهان بیندیشد. او مفهوم «شهروندان جنسی» را مطرح کرد و گفت که این وظیفه مدنی کاناداییهاست که به آموزش جنسی در جامعه به عنوان یک ابزار مهم برای پیشگیری از بیماریهای مقاربتی و تبعیضهای جنسی و جنسیتی نگاه کنند. به نظر الیس آموزش مسائل جنسی به قدری برای هر جامعهای مهم است که باید آن را بخشی از آموزههای شهروندی تصور کرد و به رسمیت شناخت [۴].
پانویس:
[۱] – بخشی از این گفتگوها در فضای اینترنتی فیس بوک در گروه «همهچیز در مورد تورونتو»انجام شد. در این گروه من از خانوادهها خواستم که نظرات و نگرانیهاشان را در مورد این برنامه درسی بیان کنند. من به عنوان یک پرسشکننده و کسی که موافق برنامه آموزش مسائل جنسی در مدرسههاست، نقشی انفعالی نداشتم و مدام در حین گفتوگو سوالها و چالشهای بیشتری را مطرح میکردم و پاسخهای بیشتری میگرفتم. به غیر از یک مورد، کسانی که در این فضای اینترنتی با من صحبت کردند، به من اجازه استفاده از اسامیشان را ندادند. بخش دیگری از این گفتوگو، پای تلفن و با خانوادههایی انجام شد که من از پیش میشناختم و میدانستم که با برنامه جدید آموزشی شامل مسائل مربوط به گرایش جنسی و هویت جنسیتی مشکلی ندارند و حامی آن هستند.
[۲] نگاه کنید به:
“Child Sexual Abuse, Early Family Risk, and Childhood Parentification: Pathways to Current Psychosocial Adjustment.” Fitzgerald, Monica M.; Schneider, Renee A.; Salstrom, Seoka; Zinzow, Heidi M.; Jackson, Joan; Fossel, Rebecca V. Journal of Family Psychology, Vol 22(2), Apr 2008, 320-324.
همچنین نگاه کنید به:
“Allegations of Child Sexual Abuse in Family Court Cases: A Qualitative Analysis of Psychiatric Evidence.” Black, Fiona and Varghese, Frank and Schweitzer, Robert. Psychiatry, Psychology and Law. 08/2012, Volume 19, Issue 4, p. 482.
در مورد افغانستان نگاه کنید به:
“Sexual Misconduct And International Aid Workers: An Afghanistan Case Study.” Fluri, Jennifer. Wagadu: a Journal of Transnational Women’s and Gender Studies. 04/2012, Volume 10, p. 72.
و نگاه کنید به:
“Child Sexual Abuse Among Asian Communities: Developing Materials to Raise Awareness in Bradford” Akhtar, Shamim and Gilligan, Philip Practice. 12/2005, Volume 17, Issue 4, pp. 267 – 284.
[۳] – نگاه کنید به:
“Predictors of Exposure to Sexual Health Education among Teens who are Newcomers to Canada.” Salehi, Roxana and Flicker, Sarah. The Canadian Journal of Human Sexuality.12/2010, Volume 19, Issue 4, p. 157.
“Geographic Mapping Demonstrates the Association Between Social Inequality, Teen Births and STDs Among Youth.”Patychuk, Dianne and Hardwick, Deborah. The Canadian Journal of Human Sexuality. 06/1999, Volume 8, Issue 2, p. 77.
[۴] نگاه کنید به:
“Young Sexual Citizens: Reimagining Sex Education as an Essential Form of Civic Engagement.” Illes, Judit. Sex Education: Sexuality, Society and Learning.2012/v12/n5. P. 613-625.