Opinion-small2

بسیار معمول است که مقامات یک کشور به ویژه هنگام سفر به کشوری دیگر، نقطه نظرات خود را طی یادداشتی در روزنامه‌های آنجا منتشر کنند. اما چنین روالی در طول عمر جمهوری اسلامی اگر نگوییم بی‌سابقه، کم‌سابقه است بخصوص اگر در نظر داشته باشیم در روزهای اخیر یادداشتی به قلم فیلیپ هاموند، وزیر خارجه بریتانیا در روزنامه «ایران» منتشر شد؛ کشوری که در سخنان آیت‌الله خامنه‌ای “انگلیس خبیث” توصیف شده و متهم به دست داشتن در “فتنه ۸۸” به منظور براندازی نظام است.

Hammond Philip

آیت‌الله خامنه‌ای در نماز جمعه ۲۹ خرداد ۸۸ (یک هفته پس از انتخابات) انگشت اتهام را مشخصاً به سمت بریتانیا (نه امریکا) نشانه گرفت و گفت: «من به همه‌ اين آقايان [نامزدهای انتخابات ۸۸]… توصيه مي‌كنم…دست‌هاى دشمن را ببينيد؛ گرگ‌هاى گرسنه‌ كمين‌كرده را كه امروز ديگر نقاب ديپلماسى را يواش يواش دارند از چهره‌هايشان برمي‌دارند و چهره‌ حقيقى خودشان را نشان می‌دهند، ببينيد؛ از اينها غفلت نكنيد… ديپلمات‌هاى برجسته‌ چند كشور غربى كه تا حالا با تعارفات ديپلماتيك با ما حرف می‌زدند، نقاب از چهره برداشتند… دشمنى‌هاى خودشان با نظام اسلامى را دارند نشان می‌دهند؛ از همه هم خبيث‌تر دولت انگليس.»

دو سال بعد (آذر۱۳۹۰) هنگامی که سفارت بریتانیا و باغ قلهک (محل اسکان خانواده‌های دیپلمات‌های بریتانیایی) مورد یورش دانشجویان بسیجی قرار گرفت، آیت‌الله خامنه‌ای هیچ واکنشی نشان نداد و با یک تعلل ۹ماهه، فقط ورود مهاجمان به ساختمان سفارت را مردود دانست و گفت:«در قضیه اشغال آن سفارت خبیث [بریتانیا]، احساسات جوانان درست بود ولی رفتن‌شان [به داخل سفارتخانه] درست نبود.»

انتشار کتاب “نقش انگلیس در فتنه ۸۸” توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی (به مدیریت روح‌الله حسینیان) و ساخت فیلم “قلاده‌های طلا” با موضوعیت دست داشتن امریکا و بریتانیا و اسرائیل در راه‌اندازی جنبش سبز از جمله اقدامات برای مستندسازی گفته آیت‌الله خامنه‌ای بود.

چنین ادبیاتی هم‌چنان و در حال حاضر نیز در جناح تندرو حاکمیت جمهوری اسلامی حاکم است. آنچه انتشار مقاله هاموند را اقدامی هوشمندانه نشان می‌دهد، این نکته است که این یادداشت در روزنامه ایران (ارگان دولت جمهوری اسلامی) انتشار یافت. بعید بود هیچ‌یک از روزنامه‌های مستقل یا اصلاح‌طلب که از انتشار نام و عکس محمد خاتمی رییس جمهور پیشین کشور نیز ممنوع هستند، جرأت انتشار نامه وزیر خارجه بریتانیا را داشتند. از این رو، این ابتکار روزنامه ایران را باید اقدامی برای تابوشکنی دانست که هدف از آن، تغییر فضای مسمومی است که جناح تندرو جمهوری اسلامی علیه بریتانیا ترسیم کرده و می‌کند.

فلیپ هاموند نیز با استفاده از این فرصت منحصر به‌فرد، لحنی دوستانه و امیدوارکننده در یادداشت خود برگزید و نوید داد که «اگر فضایی از اعتماد و اطمینان ایجاد کنیم، می‌توانیم موجب پیشرفت اوضاع شویم.»

او ابراز امیدواری کرد که با “اعتمادسازی”، تسهیل مراودات “بین دانشگاه‌ها، بازرگانان، دانشمندان، هنرمندان، و خانواده‌ها” فراهم آید. این همان چیزی است که هاموند به درستی در علایق ایرانیان برای زندگی بهتر و ارتباط با غرب سر اغ دارد. تنها در بریتانیا حدود ۳۵۰ هزار ایرانی اقامت دارند که در نوع خود یکی از بزرگ‌ترین کشورهای مقصد برای عزیمت ایرانیان است.

Hammond

لحن هاموند در این نوشته، آشکارا حکایت از گشوده شدن فصلی نوین در مناسبات ایران با اتحادیه اروپا پس از توافق هسته‌ای دارد. او توافق هسته‌ای را نمونه بارز تفاهمی دانست که می‌تواند راه را برای فائق آمدن بر دیگر مشکلات دو جانبه، منطقه‌ای و جهانی بگشاید.

صاحب ابتکار کیست؟

مخاطب قرار دادن افکار عمومی را اصطلاحاً “دیپلماسی عمومی” می‌نامند. هدف دیپلماسی عمومی، اقناع کردن مخاطب بدون هرگونه واسطه است. اما آیا صاحب چنین ابتکار و اقدام نوین، دستگاه دیپلماسی دولت بریتانیا بود؟

با توجه به رابطه تیره دو کشور در سال‌های اخیر و بسته بودن سفارت بریتانیا در تهران به سختی می‌توان باور داشت این ابتکار منشأ بریتانیایی داشته باشد. بعید است که کاردار ترددی بریتانیا، مبتکر این اقدام بوده باشد.

انتشار یادداشت هاموند در ارگان رسمی دولت را می‌توان علامت درخور تأملی دانست و گمانه زد که این اقدام منشآ داخلی داشته و ابتکار ‌آن احیاناً از سوی محمدجواد ظریف بوده باشد.

ظریف به خوبی نشان داده که با همتایان خارجی خود هم‌سویی فکری برقرار می‌کند. او در کوران مذاکرات هسته‌ای، کاترین اشتون را به تهران دعوت کرده بود. اشتون نیز با اغتنام فرصت، با مادر ستار بهشتی و نرگس محمدی ملاقات و گفتگو کرد.

ظریف به عنوان دیپلماتی کارکشته، از تمایلات همتایان خارجی خود برای برقراری ارتباط مستقیم با افکار عمومی ایرانیان آشناست. مستقل از این که این اقدام ظریف باشد یا غیر او، چنین ابتکاری،به تلطیف فضای سیاست خارجه ایران کمک می‌کند که گاه امامان جمعه و گاه بسیجیان و گاه مداحان سکاندار آن بوده‌اند. آیا جای شگفتی نیست که جمعی از مداحان کشور، گفته‌اند در انتخابات آتی، قصد دارند فهرست مستقلی از نامزدهای خود معرفی کنند؟

حتی اگر مبتکر چنین اقدامی هاموند باشد، مساعدت وزیر خارجه ایران برای انتشار آن در ارگان دولت قابل تردید نیست. مهم‌ترین وجه انتشار این نامه، تابویی است که با انتشار آن در یک رسانه داخلی شکست؛ تابویی که می‌توان به نماینده دولت دیگر اجازه داد نظراتش را با مردم در میان بگذارد.

دور از انتظار نیست که در آینده باز هم شاهد اقداماتی از این دست باشیم. اما، آنچه مهم است این که دستگاه سیاست خارجی ایران در حال روغن‌کاری است؛ به گونه‌ای که عرصه‌های نوینی را تجربه می‌کند؛ عرصه‌هایی که بعضا هرگز تجربه نشده است. این عرصه‌های نوین از جمله دیپلماسی عمومی، دیر زمانی است که در دیگر کشورهای صاحب تجربه به کار گرفته می‌شوند.

این اقدامات، راه‌های نوینی هستند که ظرفیت آن را دارند تا سیاست خارجی ایران را از انزوا بیرون آورند و افق‌های تازه‌ای را بگشایند. بی‌دلیل نبود که فلیپ هاموند در ارزیابی سفرش گفت دو روز کاری بسیار سازنده را در تهران تجربه کرده است.

گشایش دفتر اتحادیه اروپا

از یورش به سفارت بریتانیا تا استقبال گرم از وزیر خارجه این کشور که در راس هیاتی بلند پایه از مقامات تجاری و اقتصادی به ایران سفر کرد، فاصله زیادی پیموده شده است. از آن مهم‌تر اینکه در حاشیه سفر هاموند، اخباری به گوش رسید که اتحادیه اروپا مایل به گشایش دفتری در تهران است.

این اخبار هرچند تأیید نشده، ولی ریشه در این واقعیت دارد که بریتانیا یکی از سه عضو اصلی اتحادیه (بریتانیا، آلمان و فرانسه) اروپاست و تصمیماتش بر اتحادیه تاثیرگذار است. بهبود روابط با لندن، بهبود روابط با اتحادیه اروپا را نیز در درون خود دارد. رأی مثبت بریتانیا در تصمیمات اتحادیه برای بهبود روابطش با تهران همان قدر موثر است که رأی لندن در سال ۱۳۹۰در تحریم بانک مرکزی ایران، بر رأی همه اعضا موثر بود.

با سفر وزیر خارجه بریتانیا و پیش از او دیگر کشورهای اروپایی از جمله مقامات آلمانی و فرانسوی به تهران دور از انتظار نیست که دفتر اتحادیه اروپا نیز در تهران گشایش یابد.