ایران چند سالی است که در وضعیت خشکسالی به سر میبرد. این بحران طبیعی در اثر دخالتهای مستمر انسانی و سیاستهای نادرست و مخرب جمهوری اسلامی ایران در حوزههایی نظیر محیط زیست، مدیریت منابع آبی و همچنین سیاستهای افزایش جمعیت، ابعاد وحشتناکی پیدا کرده است. چندی پیش امور تالابهای دفتر زیستگاههای سازمان حفاظت محیط زیست ایران از خشک شدن ۶۷ درصد مساحت تالابهای کشور خبر داد. یعنی در مجموع بیش از دو میلیون هکتار از مجموع سه میلیون هکتار مساحت تالابهای ایران خشک شدهاند. سطح آبهای زیرزمینی ایران به صورت بسیار نگرانکنندهای کاهش یافته است.
مردم در طی مسافرتهای خود کاهش سطح ذخیره آب پشت سدها را میبینند و نگران کم آبی و قطع آب شرب خود هستند اما گویا سطح اطلاعات مردم از بحران محیط زیست و کم آبی در ایران در حد نگرانی از چکه کردن شیرهای آب است و اکثر مردم عادی در ایران از عمق فاجعه با خبر نیستند.
فقدان حساسیت مردمی
یک دانشآموخته رشته جامعهشناسی ضمن اعلام اینکه رشته تحصیلی و مطالعات او ارتباط مستقیمی با موضوع محیط زیست و بحران آب ندارد میگوید: «…اما این نکته که میشنویم مدام میگویند چرا دولت کاری نمیکند یا بعضیها برای دولت نیز مسئولیتی قائل نیستند و منتظرند باران بیاید به نظر من موضوعی است که از منظر جامعهشناسی میشود به آن پرداخت. دولتها در همه جای دنیا به فکر کاهش مسئولیتها و مخارج هستند. حالا این نکته که چرا در کشوری روی مسائل محیط زیست حساس هستند و در کشوری مثل کشور ما حساس نیستند طبیعتاً بر میگردد به خود مردم و خود جامعه. مردم چه چیزی را از دولت طلب میکنند؟ در فرهنگ عمومی جامعه چقدر نسبت به این مسئله حساسیت وجود دارد؟ سیستم آموزشی ایران چقدر به این مسئله میپردازد و مسئله محیط زیست در ذهن کودکان چگونه شکل میگیرد؟ من و شما اگر برویم در لایههای مختلف جامعه و پرس و جو کنیم که توقع شما و خواست شما از دولت چیست، فکر میکنم بیشتر درباره مسائل اقتصادی حرف بزنند یا مثلا قشر مرفه بیاید درباره حجاب زنان و یا مسائل سیاسی صحبت کند. وقتی جای دغدغههای محیط زیستی در بین مردم کاملاً خالی است چرا باید دولت به خودش این زحمت را بدهد که دنبال موضوع بیافتد. با خودشان میگویند اینهمه خرج کنیم برای چیزی که برای مردم مهم نیست؟ به جایش میرویم در اینجا و اینجا خرج میکنیم و بحران را میاندازیم به عهده دولت بعد.»
از خدا تا قر و فر جوانان و تکنولوژی
یک شهروند ۵۹ ساله عامل اصلی کم آبی در ایران را جوانان معرفی میکند و البته پای خدا را هم به بحران کم آبی در ایران باز میکند: «این نسل جدید اصلاً باعث شده که برکت از این مملکت برود. از بس میافتند دنبال ناموس مردم، از بس که صبح تا شب دنبال قر و فر هستند. یا حمام هستند یا آرایشگاه یا سشوآر به برق میزنند. روزی یک دست لباس عوض میکنند و این ماشین لباسشویی مثل چرخ و فلک هر روز میچرخد. نه به فکر کار هستند، نه اینکه دنبال ازدواج باشند، از صبح تا شب زندگیِ بیخودی میکنند. بیحاصل. معلوم است خدا قهرش میآید. باران کم میفرستد تا بلکه این جوانها به خودشان بیایند و فکر کنند چرا اینقدر خشکسالی شده است. نعوذ بالله این جوانها روی خدا را هم کم کردهاند. ما که عمر خودمان را کردهایم. این آخرش آب کم میشود به ما چیزی نمیکند. خودتان (جوانها) میخواهید در این مملکت زندگی کنید؛ دودش به چشم خودتان میرود.»
یک خانم ۴۸ ساله بحران کمآبی را صرفاً در مسئله مصرف آب شرب شهری میبیند و معتقد است رشد تکنولوژی مصالح ساختمانی میتواند مشکل را حل کند: «این شیرهای قدیمی هر کاری بکنی باز چکه میکنند و یک عالمه آب هدر میرود. شیرهای جدید اینطوری نیست. گرانتر هستند اما با یک اهرم قطع و وصل میشوند و چون لازم نیست برای باز و بسته کردن آنها را بپیچیم خراب نمیشوند. به نظرم اگر دولت بساز و بفروشها را مجبور کند همه اجباری از شیرهای جدید استفاده کنند در سال کلی آب صرفهجویی میشود و بحران از بین میروند.»
صاحب یک مغازه فروش پوشاک و لوازم نوزاد، راه حل مشکل کم آبی در ایران را به سیاست بینالملل و تکنولوژی ارتباط میدهد و میگوید:«…برای اینکه این حکومت آدم باشعور داخلش نیست. کسی که درک و فهم دارد بلند میشود برای خودش میرود خارج و کیف میکند… این همه تحریم شدیم و روابط ایران با دنیا قطع شد که بمب اتم بسازند آخرش مجبور شدند همانها را بدهند که تحریمها را بردارند. به جای اینکه از پاکستان سانتریفیوژ بخرند برای بمب اتمی، میتوانستند با آمریکا رابطه داشته باشند و قرارداد ببندند که آمریکایی بیاید ابرها را بارور کنند. الان تکنولوژی اینقدر پیشرفت کرده که به ابرها مواد میزنند تا آب داخلشان بیرون بریزد و نرود در یک کشور دیگر خالی شوند. این همه ابر در آسمان ایران میآید و میرود ولی یک تشت آب بیشتر ازشان در نمیآید. سر راهشان به ایران هر کشوری برای خودش آب آنها را خالی میکند…»
اقلیتی که صدایشان به جایی نمیرسد
یک حقوقدان که بنا به دغدغه شخصی درباره مسائل مربوط به محیط زیست مطالعه و تحقیق میکند از یک وضعیت پیچیده درباره بحران آب ایران و منطقه صحبت میکند: «دولت ترکیه سالهاست که با کردها مشکل دارد. چون در سالهای گذشته عرق دولت مرکزی قوی نداشته تا از حق مردم عراق دفاع کند، دولت ترکیه با خیال راحت و بدون مزاحمت روی سرچشمههای رودخانههای منطقه که از ترکیه وارد عراق میشود سد زده است. این سدها چند کارکرد دارند. اول اینکه مثل یک دیوار نظامی جلوی رفت و آمد کردهای مخالف دولت ترکیه را میگیرد چون دریاچه سدها، درهها را پر میکند و دیگر نمیشود پیاده از آنها گذشت. دوم اینکه قصد دارند در طولانی مدت، کردستان عراق را خشک کنند. سوم اینکه دولت کردستان عراق را با کردهای ترکیه دشمن کنند و از این طریق دولت ترکیه به دولت عراق فشار وارد میکند.
کم آبی منطقه شمالی عراق که در سیطره کردهاست روی کم آب دجله و فرات تاثیر میگذارد و دیگر رطوبت کافی در جو این منطقه وجود ندارد که منجر به بارگیری ابرها شود. اگر دقت کنید همیشه بارندگی در کشور ما از غرب به شرق است که این مربوط به مدل گردش زمین است. وقتی ناحیه غربی ایران خشک بشود، روی بارش در ایران هم تاثیر میگذارد.»
یک فعال محیط زیست که به دلیل فعالیتهای خود مورد آزار و اذیت نهادهای امنیتی قرار گرفته است ضمن یک گلایه و شکایت بسیار مفصل از بیتوجهی فعالان سیاسی و فعالان مدنی به موضوع محیط زیست به وضعیت خودش اشاره میکند که «برای انتشار یک مقاله مرا وصل کردند به موساد و سیآیای. میگفتند این مطالب سیاهنمایی است و شما برای کشورهای بیگانه خوراک تبلیغاتی درست کردهاید. هرچه توضیح میدادم که توجه به این مسائل خدمت به کشور است و اگر مسئولان توجه نکنند، ایران چند دهه دیگر بدون حمله خارجی در اثر بیآبی از بین میرود نه تنها توجهی نکردند که توهین کردند و حرفهای زشتی زدند. به خانوادهام و به مادرم توهین کردند و مرا زدند.»
این فعال محیط زیست ادامه میدهد: «اگر اجازه بدهید درباره مقاله خودم حرف نمیزنم ولی کل حرف ما این است که نفت اینقدر ارزش ندارد که هرجا نفت کشف شد، نظم محیط زیست را به هم بزنیم تا نفت استخراج کنیم. ما بحث هزینه و فایده کردیم و مثال زدیم که هزینههای محیط زیست مثل هزینه مالی است و اگر قرار باشد یک چاه نفت باعث شود یک چشمه آب که صدها سال آب منطقه را تأمین میکرده است خشک بشود، باید روی این نکته فکر بشود. بسیاری از تالابهایی که در مناطق نفتی بودهاند توسط خود وزارت نفت یا پیمانکارانشان خشک شده است که رفت و آمد و ساخت کارگاهها راحت بشود. سازمان محیط زیست که نظارتی ندارد چون پای خود دولت وسط است و مدیر سازمان محیط زیست هیچ وقت خود دولت را زیر سوال نمیبرد. یکی دیگر از حرفهای ما این بود که اصولاً سازمان محیط زیست در ایران یک سازمان نمایشی است و اگر قرار است کارهای نمایشی انجام بدهد بهتر است تعطیل شود. کل بحران محیط زیست را تبدیل کردهاند به انقراض یوزپلنگ در صورتی که پلنگ و هر حیوان دیگری اگر شرایط زیستیاش توسط انسان نابود شود و در اثر شکار و بیآبی و توسعه زمینهای کشاورزی و ویلاها جایی برای زندگی خودش و منابع غذاییاش نباشد این حیوانات را نمیشود نگه داشت مگر در باغ وحش. برای ادامه حیات گونهها باید جنگلها، دشتها و کوهها را از دست انسانها در امان نگاه داشت. شما میتوانید وسط شهر تهران پلنگ پرورش بدهید؟»
پارتیبازی و باندبازی
یک نماینده دوره مجلس ششم شورای اسلامی از جنگ قدرت در ساختار سیاسی ایران میگویند که تأثیراتش روی مسئله محیط زیست بعد از یک یا دو دهه، اکنون پدیدار شدهاند: «در همه ادوار مجلس این بوده است و گاهی بر حسب اتفاق خبری میشود ولی همانطور که عرض کردم اتفاقات سیاسی بیشتر مورد توجه است و کسی به این بعد ماجرا فکر نمیکند که این تصمیم یا مصوبه چند سال دیگر کجا اثرش را میگذارد. نمایندگان بعضی استانها به دلیل تعداد نمایندگانی که از آن استان در مجلس هستند به نوعی از قدرت بیشتری برخوردار هستند. استانهایی مثل فارس، اصفهان، خوزستان و…؛ به خصوص من استانهایی به جز تهران برایم مهم است چون نمایندگان محترم گاهی میخواهند خدمت بکنند به مردم استان خودشان ولی نمیدانند کاری که میکنند خدمت نیست و چند سال بعدش تبدیل میشود به مشکل. به وزیر فشار میآورند که این کارخانه منتقل بشود به استان ما و در آنجا ساخته بشود که مشکل بیکاری در حوزه انتخاباتی حل بشود بدون اینکه توجه بکنند به ابعاد محیط زیستی که چه تأثیری روی منابع آبی دارد یا جهت وزش باد به چه صورت است یا منطقه کشش پذیرش آلودگی صنعتی را دارد یا نه. نمایندگان محترم وزیر را تحت فشار قرار میدادند که در فلان شهر شما بیایید و سد بزنید و همین سد باعث میشد طی ۵ یا ده سال تمام قناتهای منطقه خشک بشود و این را اعلام نمیکنند چون دولت و مجلس و نهادهای نظارتی همه مقصر هستند. به خصوص تأکید دارم در زمان تصویب لایحه بودجه این به اوج میرسد که وزرا در قبال قولهایی که میدهند، به قولی نمایندگان هوای وزیر را دارند. طبیعتاً وزراتخانههای پولدار مثل وزارت نفت و صنایع بیشتر تاثیر را دارند و اتفاقاً بیشتر مسائل مربوط به محیط زیست و آب از طرف همین دو وزارتخانه است.»
باید جامعه را بیدار کرد
یک فعال سیاسی ضمن اعتراف به بیتوجهی خودش به مسئله محیط زیست میگوید: «صادقانه بگویم من دو سال است که دغدغه جدی محیط زیست پیدا کردهام و الان که جلوی شما نشستهام به راحتی و بدون تردید میتوانم بگویم تأثیر فعالیت محیط زیستی در ایران به اندازه فعالیت جدی سیاسی ارزشمند است. انتقاداتی هم دارم البته. به طور مثال فکر میکنم باید جامعه را بیدار کرد. این دغدغه، هر طور بخواهیم به آن نگاه بکنیم دغدغه عمومی نیست و تا وقتی دغدغه عمومی نباشد به نظرم کاری نمیشود کرد. بیاحترامی به کسی نباشد، پدر و مادر خودم را عرض میکنم، آشنایان خود من و آنها را که میبینم به هر صورتی، اطلاع ندارند که مشکل به طور کلی چی هست. در شرکتی که من کار میکنم زیر لیسانس نیست نصف افراد فوق لیسانس و دکترا دارند. اینها با اینکه افراد با سواد جامعه هستند اطلاع ندارند مشکل بخش کشاورزی چی است و مشکل بحش صنعت چی است و مشکل آب مصرفی شهری چی است. به هر حال این فرق میکند هر کدام چقدر آب مصرف میکنند و سیاستهایی که پیاده شده از طرف دولت در هر بخش به چه شکلی بوده است. پدر من فکر میکند مشکل کم آبی به خاطر این است که مردم شیر آب را باز میگذارند، دکترای این مملکت هم فکر میکند همین است در صورتی که برویم از وزارت کشاورزی دولتهای مختلف بپرسیم که شما اصلاً طرحی داشتهاید که کدام محصول آب کمتری میخواهد و کدام بیشتر؟ چندتا محصول بوده که دولت هاشمی، خاتمی، احمدینژاد و روحانی بگویند این نباید کاشته شود و این دارد منابع آب را از بین میرود. منی که فعال سیاسی هستم از کاندید مجلس نپرسیدهام که شما برنامهات برای محیط زیست ایران یا استانی که کاندید شدهای چی هست؟ روزنامههای ما از دولت احمدینژاد انتقاد میکنند که بیقانونی کرده است که درست هم هست ولی خیانت که فقط خیانت اقتصادی نیست؛ خیانت محیط زیست هم داریم. نه فقط دولت که شهرداریها و شوراها که کسی توجه نمیکند ولی مشکل تخریب محیط زیست به عهده اینها هم هست که مجوز ساخت و ساز در مناطق بالادستی را میدهند. ما باید کاری کنیم مردم به همه این مسائل توجه کنند…»
واقعیت، کم اطلاعی جامعه است
از مجموع ۶۰ شهروند ایرانی با سطح تحصیلات بیسواد تا دارای مدرک دکترا که از سنین و اقشار مختلف اجتماعی و بنا به تصادف مورد گفتگو درباره بحران کم آبی در ایران قرار گرفتند تنها سه نفر موضوع کم آبی را مسئلهای مرتبط به موضوعی کلی به نام بحران محیط زیست در ایران دانستند. توجه اکثریت این افراد درباره کم آبی روی بخش مصرف آب شرب خانگی متمرکز بود و تعداد بسیار کمی به بخشهای صنعت و کشاورزی توجه داشتند. نکته مهم این است که بخش قابل توجهی از مردم، مسئله خشکسالی را یک مسئله طبیعی میدانند و به نقش انسان در برهم خوردن تعادل طبیعت بیتوجه هستند. افراد زیادی معتقد هستند بحران کم آبی ریشه در سدسازی بیرویه دولتهای مختلف جمهوری اسلامی دارد اما این نمیتوانند نمونههایی از این سدسازیهای نادرست را مثال بزنند.
یک نکته قابل تأمل درباره قشر جوان، تحصیلکرده و دارای دسترسی به جامعه اطلاعاتی رسانهای و اینترنتی این است که یک رویکرد شبه عرفانی به مسئله محیط زیست دارند و از تجزیه و تحلیل تاثیرات مسائل سیاسی، مناسبات اقتصادی و تصمیمات دولتی و حکومتی بر مسائل محیط زیست عاجز هستند.
بیش از نیمی از افرادی که مورد گفتگو قرار گرفتند به حل بحران کم آبی در ایران خوشبین هستند و معتقد هستند با شروع سالهای پر باران، مشکل کم آبی در کشور حل میشود. پخش شدن خبر ورود ایران به یک دوره خشکسالی سی ساله که منتسب به ناسا است، افراد زیادی را طریق شبکههای اجتماعی متوجه خود کرده است؛ عدهای آنرا باور دارند و عدهای درباره اینکه این خبر یک تبلیغ روانی علیه ایران باشد دچار تردید هستند. نکته دیگر آنکه طرحهای غیر کارشناسی محمود احمدینژاد برای انتقال آب خلیج فارس و دریای خزر به کویرهای مرکزی ایران در جامعه طرفدار دارد و افرادی بدون توجه به تاثیرات جدی محیط زیستی و امکان سنجیهای علمی، طرفدار اجرای چنین طرحهایی هستند. هفت نفر از کسانی که برای این گزارش مورد گفتگو قرار گرفتند از ایجاد یک “دریاچه بزرگ” در مرکز ایران صحبت میکنند. این افراد در برابر این سوال که بستر این دریاچه قرار است مصنوعی یا طبیعی باشد سکوت میکنند و نمیدانند که چگونه قرار است بستری سیمانی برای این دریاچه بزرگ ساخته شود یا چطور قرار است روی شن زارهای مرکزی ایران دریاچه درست کرد.
از دیگر نکات مهم اینکه به نظر میرسد دغدغه آب در بین مردان بیشتر از زنان است و این درحالی است که دغدغههای محیط زیستی در بین زنان بیشتر از مردان است. همچنین اطلاعات زنان در بین آن دسته از افرادی که به محیط زیست توجه دارند بیشتر و دقیقتر از مردان است. البته تا زمانی که انحصار هر نوع نظرسنجی آزادانه و با جامعه آماری قابل توجه در اختیار نهادهای حکومتی است و هر نوع نظرسنجی غیر حکومتی معمولاً به عنوان یک تهدید امنیتی برای نظام جمهوری اسلامی تلقی میشود صحت جمعبندیهای جامعه آماری این گزارش نمیتواند ادعایی درباره علمی و دقیق بودن داشته باشد.
مطلب بسیار خوب و بجایی نوشته اید. مشکل این است که نه ملت ما متوجه این قضیه است و نه اغلب دست اندرکاران. جالب است مراجع تقلید که به هر حال نقش مهمی در آگاهی بخشی به مردم دارند هم متوجه اهمیت قضیه نشده اند. من خودم چند بار برای یکی دوتای شان استفساریه فرستادم، اما جز جوابهای کلی چیزی عایدم نشد.
باید یک عزم ملی به وجود بیاید و همه متوجه شوند که باید هر نوع اتلاف منابع ممنوع شود. چه خرابی شبکه های شهری آب رسانی، چه شیوه های آبیاری غلط، چه کشت محصولات پر آب بر در مناطق کم آب، چه احداث صنایع آب بر بیش از حد مجاز، چه …. خیلی کارهای دیگر.
الآن خیلی از مردم فکر می کنند خدمت یعنی این که به هر قیمت آب به کشاورزان برسانیم، درحالی که همین کشاورزی دریاچه های ارومیه و بختگان و پریشان و خیلی جاهای دیگر را خشکانده. با بودجه کل مملکت با یک کانال 1000 کیلومتری آب به شهر قم رسانده اند و دارند خرما میکارند و میخواهند بزرگترین مجتمع فرودگاهی خاورمیانه را احداث کنند و همین الآن آب در قم کم آمده است؟!
چرا؟ هیچ کس به فکر نیست، نه مسئولان، نه مراجع مذهبی، نه روشنفکران، نه احزاب و نه خود مردم. همه نشسته ایم بر شاخ و بن می بریم.
احسان دیلمی / 22 August 2015
http://www.radiojavan.com/videos/video/hatef-bi-abi
nader / 22 August 2015