نقش موسیقی در درمان بیماریها از دیرباز مورد توجه بوده است. تا جایی که بر اساس منابع موجود اولین بار افلاطون و ارسطو از موسیقی در درمان انواعی از بیماریها استفاده کردند. امروزه موسیقی درمانی به یک رشته تحصیلی دانشگاهی مستقل تبدیل شده که علاقهمندان زیادی را نیز در سرتاسر دنیا به خود جذب کرده است.
اضطراب و استرس، زوال عقل یا دمانس، بیماریهای قلبی عروقی، فشار خون و نارسایی قلبی، نمونههایی از علائم و بیماریهایی هستند که نقش موسیقی در پیشگیری، بهبود و درمان آنها به اثبات رسیده است. اما به تازگی متخصصان نورولوژی (عصب شناسی) به یافتههای جدیدی دست یافتهاند که بر اساس آن، میتوان از موسیقی در درمان «اپیلپسی» یا همان صرع نیز بهره برد.
تأثیرات موسیقی بر زندگی روزمره
شکی در این نیست که اغلب انسانها از گوش دادن به موسیقی لذت میبرند. اما آیا تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که چرا اغلب ما از گوش دادن به موسیقی لذت میبریم؟
نتایج تحقیقات نشان میدهد که موسیقی بخشهایی از مغز را که مرتبط با لذت و پاداش هستند فعال میکند. شنیدن آواها منجر به ترشح هورمونهای دوپامین و اندورفین یا همان ضد درد داخلی بدن میشود که مجموعه فعالیت این دو سیستم سبب افزایش لذت و سرخوشی در انسان میگردد.
موسیقی غمگین
گوش دادن به موسیقی غمگین یکی از روشهایی است که منجر به ایجاد آرامش در هنگام غم و اندوه میشود. دلیل ایجاد این تأثیر این است که موسیقی غمگین سبب تحریک ترشح هورمونی به نام پرولاکتین میشود.
جالب اینجاست که پرولاکتین در ترکیبات اشک ناشی از اندوه یافت میشود اما در اشک حاصل از خنده و خوشحالی یا حتی ناشی از تحریک چشم توسط یک ماده خارجی یافت نمیشود. به نظر میرسد این هورمون نقش مهمی در ایجاد آرامش و تسلی خاطر در انسان داشته باشد.
اگرچه نقش مستقیم موسیقی در افزایش پرولاکتین به اثبات نرسیده اما مطالعههای مختلف نشاندهنده این حقیقت هستند که انواع موسیقی منجر به ایجاد تغییر در سطوح هورمون پرولاکتین ترشحشده در انسانهای مختلف شدهاند. (اینجا را ببینید.) نمونههایی از آهنگهای غمگین مورد علاقه مردم دنیا را که بر اساس نظرسنجی به دست آمده اینجا، اینجا و اینجا ببینید و بشنوید.
تأثیر موسیقی بر درک گذشت زمان
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که وقتی به موسیقی گوش میدهید متوجه گذشت زمان نمیشوید. این موضوع تنها به شما اختصاص ندارد و از یک حقیقت علمی سرچشمه میگیرد. مطالعات مختلفی که طی ۴۰ سال اخیر انجام شدهاند همگی حاکی از این بودهاند که موسیقی سبب کم شدن تخمین زمان در ذهن انسان میگردد.
برای نمونه مطالعه تجربی که در سال ۲۰۱۰ انجام شد به این صورت بود که شرکتکنندگان را در معرض دو نوع موسیقی قرار دادند. نوع اول موسیقی بود که افراد با آن آشنا بوده و از آن لذت میبردند. اما نوع دوم از میان آهنگهایی انتخاب شده بود که ذهن افراد با آن آشنایی نداشت، به عنوان مثال گامهای آن با نوعی از موسیقی که آن افراد میشناختند متفاوت بود و به همین دلیل برایشان لذتبخش نبود.
قضاوت شرکتکنندگان در مورد مفهوم زمان در این دو حالت بررسی شد و مشخص شد هنگامی که افراد به موسیقی لذتبخش (جدا از شاد یا غمگین بودن) گوش میدهند زمان را کوتاهتر از هنگامی تصور میکنند که به موسیقی آتونال* – یا همان موسیقی با گامهای ناشناخته و غریب – گوش میدهند.
موسیقی، فعالیتهای شناختی و یادگیری
مطالعات مختلف نشاندهنده تأثیر موسیقی بر میزان کارکرد شناختی مغز انسان هستند. به عنوان مثال در مطالعه بسیار معروفی که نتایج آن در سال ۱۹۹۳ انتشار یافت شرکتکنندگان به مدت ۱۰ دقیقه به یکی از سوناتهای ساخته شده توسط موزارت (تحت عنوان k448) گوش دادند.
پس از آن از تمامی این افراد تست آیکیوی ویژه طراحی شده برای تشخیص فضا و زمان گرفته شد. در شرایطی کاملا مشابه، همین افراد در معرض موسیقی آرامشبخش و یا سکوت مطلق نیز قرار گرفتند. نتایج، نشان میداد که نتیجه حاصل از تست آیکیو در شرایطی که افراد به موسیقی موزارت گوش داده بودند هشت تا ۹ امتیاز نسبت به سایر شرایط بالاتر بود. هرچند این تأثیر تنها حدود ۱۵ دقیقه دوام داشت.
این یافتهها تحت عنوان «تأثیر موزارت» نام گرفت و در زمان خود سر و صدای زیادی به پا کرد. از آن زمان تاثیر موزارت در مطالعههای مختلفی مجددا بررسی شده است که بعضی از این مطالعهها نتایجی مشابه به همراه داشتند، اما بعضی دیگر این نتایج را تأیید نکردهاند. با این اوصاف شاید بهتر باشد تأثیر موزارت بر افزایش تواناییهای شناختی را نه به صورت ویژه به این موسیقی خاص بلکه به تاثیر عمومی موسیقی بر افزایش تواناییهای شناختی انسان مرتبط بدانیم. (اینجا را ببینید.)
نتایج مطالعه دیگری که در فرانسه انجام شده، نشاندهنده این بود که دانشجویانی که در هنگام حضور در کلاس درس، به موسیقی کلاسیک ملایمی در پسزمینه صدای استاد گوش میدادند در پایان کلاس در مقایسه با زمانی که در سکوت کامل به درس گوش فرا داده بودند به تعداد بیشتری از سوالات امتحان طراحی شده در مورد مسائل مطرح شده پاسخ صحیح داده بودند. فرضیه مطرح شده در این میان به نقش موسیقی در ارتقاء حالت عاطفی دانشجویان اشاره دارد که منجر به افزایش توانایی جذب مفاهیم جدید میشود.
موسیقی و فعالیت ورزشی
تأثیر موسیقی در بهبود فعالیت ورزشی، احتمالاً چیزی است که همه ما کم و بیش آن را تجربه کردهایم. با اینحال مطالعههای مختلف علمی نیز در این زمینه وجود دارند. به عنوان مثال در مطالعهای از شرکتکنندگان خواسته شد وزنهای را در جلوی بدنشان نگهداشته و تا جایی که میتوانند آن را در همان حالت حفظ کنند. جالب این بود که گوش دادن به موسیقی سبب میشد افراد به مدت طولانیتری بتوانند وزنه را تحمل کنند. نکته دیگر این بود که اگر افراد دقایقی پیش از شروع این فعالیت ورزشی، گوش دادن به موسیقی را آغاز میکردند، نتایج به دست آمده نسبت به حالتی که درست از زمان شروع فعالیت به موسیقی گوش داده بودند بهتر بود. (اینجا را ببینید.)
علاوه بر این، موسیقی میتواند بدون افزایش تلاش، منجر به افزایش میزان فعالیت انجام شده در ورزش شود. مطالعه انجامشده در این زمینه به این صورت بود که از شرکتکنندگان خواسته شد بر روی دستگاه دوچرخه ثابت به مدت ۲۰ دقیقه و در چهار وضعیت مختلف گوش دادن به موسیقی رکاب بزنند. این چهار نوع موسیقی عبارت بودند از “موسیقی تند”، “موسیقی نسبتا تند”، “موسیقی آرام” و نهایتاً “سکوت کامل.”
نتایج نشان میداد افراد در شرایطی که به موسیقی تند یا نسبتاً تند گوش داده بودند مسیر طولانیتری را نسبت به حالتهای دیگر پیموده بودند. جالب این بود که افراد در شرایط گوش دادن به موسیقی نسبتاً تند، حتی متوجه افزایش ناخودآگاه تلاش و فعالیت فیزیکی خود نشده بودند. با توجه به این نتایج میتوان گفت بهترین نوع موسیقی برای افزایش بهرهوری در هنگام انجام فعالیت ورزشی موسیقی است که دارای ریتم نسبتاً تند باشد.
تأثیر موسیقی بر سیستم ایمنی
مطالعات مختلف بر نقش اجرای موسیقی گروهی در افزایش سطح ایمونوگلوبولین آ (اولین سد دفاعی بدن در مقابل میکروارگانیسمهای خارجی) تأکید دارند.
در مطالعه انجام شده نمونههایی از بزاق افراد قبل و پس از یک اجرای گروهی موسیقی به دست آمد. نتایج تجزیه بزاقها حاکی از این بود که میزان ایمونوگلوبولین آ در بزاق افراد در هنگام تمرین گروهی، ۱۵۰ درصد و در هنگام اجرای اصلی ۲۴۰ درصد افزایش یافته بود. جالب این بود که گروهی از هنرمندان که احساس مثبت و خوبی از اجرای خود داشتند حتی افزایشی بیشتر از این درصدها را نیز در میزان ترکیبات ایمنی بزاق خود نشان میدادند. (اینجا را ببینید.)
یافتههای جدید در مورد نقش موسیقی در درمان صرع
تحقیقات جدیدی که نتایج آن به تازگی منتشر شده نشاندهنده این است که مغز افراد مبتلا به اپیلپسی (صرع)، به شیوهای کاملاً متفاوت از سایرین، موسیقی را تحلیل و پردازش میکند.
به این صورت که زمانی که این افراد به موسیقی کلاسیک یا جاز گوش میدهند امواج مغزی آنان بیش از افراد عادی با ملودیها منطبق و همگام میشود. این تفاوت به ویژه در ناحیه لوب تمپورال مغزی مشهود است. لوب تمپورال بخشی از مغز است که بالای گوشها یعنی محل ورود امواج صوتی موسیقی قرار دارد و علاوه بر پردازش موسیقی، نقش مهمی در ایجاد تشنج ناشی از صرع دارد. تا جایی که حدود ۸۰ درصد تشنجهای ناشی از اپیلپسی از این منطقه نشأت میگیرند. برای انجام این مطالعه پزشکان از تکنولوژی الکتروانسفالوگرام برای ثبت امواج مغزی در افراد سالم و مبتلا به صرع استفاده کردند.
فعالیت امواج مغزی شرکتکنندگان در دو حالت سکوت مطلق و گوش دادن به یکی از سوناتهای موزارت (K448) و همچنین موسیقی جاز ساخته شده توسط جان کولتران تحت عنوان My Favorite Things به ثبت رسید. نتایج نشان میداد فعالیت امواج مغزی در افراد مبتلا به صرع، در هنگام گوش دادن به هر دو نوع موسیقی افزایش یافته بود. اما مسأله اساسی این بود که فعالیتهای نابهنجار لوب تمپورال این افراد که دلیل اصلی ایجاد تشنجها است با گوش دادن به موسیقی متوقف شده بود.
این یافته میتواند منجر به این حقیقت شود که انواعی از همگامشدنهای مغز افراد مبتلا به صرع با موسیقی بتوانند به کاهش یا رفع حملات تشنج در این افراد کمک کنند. اگرچه به نظر نمیرسد در حال حاضر موسیقی بتواند به عنوان جایگزینی برای درمانهای دارویی رایج برای این بیماران مطرح باشد اما شاید ترکیب موسیقیدرمانی با این درمانهای پزشکی بتواند به بهبود بیماران مبتلا به صرع کمک کند.
پانویس:
*موسیقی آتونال، با اصواتی ایجاد میشود که با نوع صداهای موسیقی رایج متفاوت است و به همین دلیل برای مخاطب عام لذتبخش نیست. به عنوان مثال موسیقی مینیمال یا موسیقیهایی که در گامهای متفاوت با گامهای رایج موسیقی ساخته میشوند از این دستهاند.
مطلب مرتبط: فواید موسیقیدرمانی