همجنسگرا، دگرجنسگرا، کوئیر، لزبین، همو، ترانسسکسوال، دوجنسگرا، همهجنسگرا، هیچجنسگرا، گاهی این جنسگرا و گاهی جنسدیگرگرا، هر قدر تمایزگذاری بین انتخاب جنسیت در روابط جنسی و اجتماعی بیشتر شود، دفاع از حقوق اجتماعی برابر و رفع تبعیض بین انسانها نیز پیچیدهتر میشود.
روزنامه اشپیگل چندی پیش مصاحبهای با اسلاوی ژیژک، فیلسوف، جامعهشناس و منتقد فرهنگی انجام داد؛ در این مصاحبه او به نقش قدرتهای تحمیلی فرهنگ پرداخته است. ژیژک از سویی به اسلامگرایان افراطی اشاره میکند که خط کشی واضحی بین زن و مرد دارند و در این مرزبندی، برتری مردها امر مسلمی است و از سوی دیگر به فرهنگ اروپایی اشاره میکند که موجب شکسته شدن مرزبندیهای موجود شده است.
ژیژک برای مثال تغییرات اخیر روسیه در مبارزه با همجنسگراهراسی (هموفوبیا) و تظاهرات برای احقاق حقوق همجنسگرایان را نشانی از افزایش قدرت فرهنگ «لیبرال» اروپا بر جهان میداند و در تائید استدلال خود به تاثیر حضور کونچیتا وورست در مسابقات «یوروویژن» و بازتاب هویت جنسی/جنسیتی او در رسانههای روسی اشاره میکند.
کونچیتا که هنرمندی اتریشی است و در بدنی مذکر به دنیا آمده، خود را فراجنسیتی میداند و همواره با پوشش و آرایشی زنانه (در تعریف سنتی آن) ولی با ریش و سبیل در محافل عمومی ظاهر میشود. حضور او به عنوان مجری برنامهها در مسابقه آواز «یوروویژن» سال ۲۰۱۵، مخالفت محافظه کاران را در بر داشت. از جمله یکی از ناسیونالیستهای روسی به نام ولادیمیر ژیرینوسکی در یک برنامه تلویزیونی گفت: دیگر مرد و زنی در اروپا وجود ندارد، آنچه باقی مانده «او»ست؛ که اشارهای به «بیجنسیتها» در جامعه اروپایی است.
خانم، آقا یا نه خانم و نه آقا
از سالهای دور، در فرمهای اداری بسیاری از کشورها استفاده از کلماتی مانند میز (Ms)، برای خانمهایی که نمیخواستند متاهل بودن یا متاهل نبودنشان مشخص باشد، کاربرد داشته است.
در چند دهه گذشته و در پی بحثهایی که بر سر «حق انتخاب جنسیت» فرای جنسیت بیولوژیک، فرای جنسیتی که با آن زندگی میکنند و یا ظاهر مردانه یا زنانه هر شخص در گرفته، کلماتی وارد جامعه و فرهنگ لغتها شدهاند که مشخص کننده جنسیت بهخصوصی نیستند.
مثلا آکادمی سوئد در سال ۲۰۱۳ کلمه/ضمیر «هن» (Hen) را که پنجاه سال قدمت دارد به عنوان ضمیری مناسب برای کاربرد در مکاتبات اداری برگزید؛ به این ترتیب با استفاده از این ضمیر افراد در آشکار یا پنهان کردن هویت جنسی/جنسیتی خود مختار هستند.
در همین سال (۲۰۱۳) انگلستان نیز کلمه مکس یا میکس (Mx) را برای افرادی که خواهان «بیجنسیتی» در معرفی خود هستند، به رسمیت شناخت. در بهار ۲۰۱۵، لغت نامه آکسفورد نیز ثبت این ضمیر را در نسخه جدید خود وعده داد.
در کشور آلمان برای نوزادانی که مادرزادی میانجنسی یا اینترسکس هستند و جنسیت بیولوژیک آنها با دو کلمه مونث یا مذکر قابل توضیح نیست، «حق انتخاب جنسیت» به آینده موکول میشود. به این معنا که در کارتهای هویت که به هنگام تولد فرزند در اختیار والدین میگذارند، علاوه بر گزینههای جنسیتی زن (به آلمانی: V) و مرد (به آلمانی: M)، گزینه X نیز از سال ۲۰۱۳ در کارتهای هویت در نظر گرفته شده تا والدین تصمیمگیری برای انتخاب جنسیت را به عهده فرزندشان بگذارند.
پیش از این قانون، در آلمان دوگانه جنسیتی زن یا مرد به نوزادان و همه زندگی آتیشان طی هورموندرمانیهای مداوم و عملهای جراحی در طول زندگی تحمیل میشد. اتفاقی که هماکنون در بیشتر کشورهای جهان، از جمله ایران، اتفاق میافتد. در این انتخاب جنسیت، خود فرد نقش چندانی ندارد و بسیاری از کودکان میانجنسی زمانی که به بلوغ ثانویه جنسی میرسند، با وجود همه هرموندرمانیها و جراحیها، احساسات متفاوتی نسبت به جنسیت بدنی دارند که برای آنها از پیش ساخته شده است.
فراجنسیتیها در دنیای هنر
تآتر در کشورهایی مانند ایران و ژاپن با فرهنگ بازیگر «زن پوش» و «مردپوش» یا «مبدل پوشی» در نمایشهای سنتی کاملا آشناست.
«کابوکی» اجرایی نمایشی در ژاپن است که در آغاز پیدایش تنها توسط زنان هم در نقش زن و هم در نقش مرد اجرا میشد. پس از چندی که رقص و آواز زنان را عامل ایجاد فساد اخلاقی در تماشاگران دانستند، زنان از اجرای نمایش منع شده و جای آنها را پسران جوان گرفتند. ولی اجرای پسران جوان نیز هم باعث تحریک و فساد اجتماعی شناخته شد و پس از چندی مردان تنها بازیگران مجازنمایش کابوکی بودند.
در اوایل قرن بیست (۱۹۱۳) و به منظور احیای کابوکی، گروهی از زنان بازیگر ژاپنی، تماشاخانه «تاکارازوکا» را به راه انداختند. در این تماشاخانه، زنان همچون گذشته به ایفای هم نقشهای مردانه و هم زنانه میپرداختند. علی رغم اینکه این تماشاخانه بارها مجبور به توقف کاری شده ولی هربار خود را احیا کرده و در قالب «نمایشی به بازیگری زنان در همه نقشها» تا امروز به حیات خود ادامه داده است.
در ایران نیز «مرد پوشی» در نمایشهای شادیآور یا تقلید زنانه متداول بود. در این نمایشها که در اندرونی به اجرا در میآمد، زنان در نقش مردان بازی میکردند. این سنت منحصر به اندرونی نماند و بعدها زنان کم کم در اجرای نمایشهای مدرن ایرانی نیز در نقش مردان ظاهر شدند.
تا اواخر دوران صفویه و اوایل دوران قاجار در نمایش سنتی روحوضی یا تخت حوضی، تنها مردان «زن پوش» به منظور خنداندن مخاطبان در مجالس و مهمانیهای بزرگ شرکت میکردند و به ایفای نقش میپرداختند. در دهههای اخیر که مرز بین نمایش روحوضی و سیاه بازی برداشته و این دو نمایش در هم ادغام شدهاند، گاهگاهی زنان نیز در نقش «سیاه» بازی میکنند.
از سویی دیگر تفسیر و تاویل بعضی از فقها از دین اسلام، مانع آوازخوانی و ظاهر شدن زنان در صحنههای نمایش بوده است. به طور مثال در نمایش سنتی تعزیه که شرح قیام امام سوم شیعیان و وقایع عاشورا ست، همواره این مردان هستند که در نقش زنان و به جای شخصیت های تاریخیای مانند زینب خواهر حسین، ام کلثوم، خواهر دیگر حسین و ام البنین (فاطمه کلابیه)، مادرخوانده حسین که فرزندانش همه در کربلا کشته شدند، بازی میکنند. در تعزیه سنتی آنچنان که از دوران صفویه به جای مانده، حتی نقش فرزندان دختر کوچک حسین را هم پسران کم سن و سال برعهده داشتند.
ایفای نقش زنان توسط مردان و نقش مردان توسط زنان تنها منحصر به نمایش در دو کشور ایران و ژاپن نمیشود. تمایل به کشف و بازآفرینی روح و جسم جنسی دیگر، و به چالش کشیدن واقعیت عینی، کم و بیش در سراسر دنیا و به اشکال مختلف هنری نمود پیدا کرده است.
مردانگی از نوع طراحان مد، زنانگی از نوع مردان نمایش
طراحان مد از جمله هنرمندانی هستند که با عبور از مرزهای زن و مرد بودن در طراحیهای خود، تعریف سیالی از این دو جنسیت ارائه کردهاند. خلاقیت آنها در معرفی کفش و لباسهای مدل مردانه برای زنان و برعکس فرمهای سنتی زنانه برای پوشش مردانه تاحدی است که امروزه کمتر کسی به نزدیک شدن سلیقه دو جنس در لباس پوشیدن میاندیشد. چیزی که در گذشته فقط مردانه یا فقط زنانه تلقی میشد، امروز هم مردانه و هم زنانه یا شاید اصلا فراجنسیت است.
چندی پیش در فستیوال هلند دو هنرمند طراح مد و طراح رقص از کشورهای آمریکا و مجارستان به اجرای نمایش مشترکی پرداختند. در این نمایش که در دو بخش جداگانه اجرا میشد، هویت بازیگران به عنوان زن یا مرد نادیده گرفته شده بود و هریک از آنها در لحظه، نقشهای کلیشهای زنانه یا مردانه را در اجرای روابط اجتماعی و جنسی به عهده میگرفتند؛ نمایشی شوک آور و تحسین برانگیز از بیمرزی تن که تعاریف متداول زنانگی و مردانگی را به شدت به چالش میکشید.
در نمایش رقص «Reproduction» (تولید مثل /همآوری) ایستر سالمون، کارگردان مجاری، با استفاده از طراحی لباس هوشمندانه، گریم مناسب و بازی درخشان بازیگران، هویت جنسی بازیگران را تا پایان نمایش در هالهای از شک و تردید نگه داشت.
این نمایش بیننده سنتی را که با «جنسیتی غیر از دوگانه زن و مرد» آشنایی ندارد و یا درک و قبول این جنسیت برایش آسان نیست، به شدت گیج میکند. بازیگران در موقعیتهایی که کنش سکس را نشان میدهد با هم درگیر میشوند. آنها گاهی نقش کلیشهای فاعل را در سکس بازی میکنند و گاهی مفعولاند. کدام یک از این بازیگران مرد است؟ این یکی زن است که دارد نقش مرد را بازی میکند؟ مردی که لباس زنانه پوشیده و سبیل دارد واقعا یک مرد است یا زن؟ هدف از اجرای تصاویر کاماسوترا روی صحنه چیست؟ و سوالاتی از این دست، بیوقفه ذهن مخاطب را به خود مشغول میکند. شاید بتوان گفت که «گم بودن هویت جنسی» در جامعه امروز، پیام اصلی نمایش است.
در «Highlights (بخش دوم همین نمایش) تراجال هارل، کارگردان امریکایی، برای بزرگداشت چندتن از بزرگترین رقصندگان زن جهان، نمایش رقصی را با بازی مردان طراحی کرده بود.
این نمایش که بازآفرینی دوران باشکوه و پر زرق و برق زنان رقصندهای مانند مارتاگراهام و ایزی دورا دانکن در قرنهای گذشته است، مانند نمایش «Reproduction» از هویت جنسیتی ابهامآمیز بازیگران به عنوان عنصری زیباییشناسانه در پدید آوردن اثری هنری استفاده میکند.
هیچ کس یا همه کس؟
برای کسانی که به نرمهای دگرجنسگراسالار جنسیت مانند زن و مرد عادت دارند، ابهام در جنسیت امری نامفهوم و سرگیجهآور است. اغلب این افراد حتی «او» بودن – چه مذکر و چه مونث – را با تمام تبعیضها و بیعدالتیها بر «هیچ جنسی» نبودن یا «همه جنسی» بودن ترجیح میدهند. در حقیقت «فراجنسیتی بودن» برای این افراد معادل «تصمیم نگرفتن» در زندگی ست، تقریبا امری محال برای بسیاری از مردم.
پذیرش این واقعیت ساده که انسان موجودی اجتماعی است و تمایل دارد در جمع و با جمع زندگی کند، چشم و گوش ما را بر بسیاری از حقایق زندگی باز میکند. گفته میشود که با بزرگ شدن جامعهای که در آن زندگی میکنیم، قوانین هم دست و پاگیرتر میشوند، یا به عبارتی بنا به ضرورت پیچیدگیها و نیز تنوع زندگی در یک جامعه وسیعتر در مقایسه با جامعهای کوچکتر، انواع و اقسام قوانین ریز و درشت توسط قانون گذاران وضع میشود تا زندگی را برای مردم امنتر و راحتتر کنند.
قبول و تائید کسانی که فراجنسیتی بودن را انتخاب میکنند، میتواند راهی به راههای صلح آمیز جهان اضافه کند. اما حتی به رسمیت شناختن این اقلیت، تضمینی برای رفع تبعیضها و سو تفاهمها در آینده نخواهد بود؛ هرچند شاید به پشتوانه قانون بتواند امنیت بیشتری برای افرادی که به انتخاب یا به دلیلی زیستی با جنسیتی فرای زن بودن یا مرد بودن، زندگی میکنند.
مثل همیشه؛ بی نظیر.
حامد / 12 August 2015