رابرت بائر طی سالهای ۱۹۷۶ تا ۱۹۹۷ برای آژانس اطلاعات مرکزی (سیا) کار میکرد. او به عنوان مامور در بسیاری از کشورهای خاورمیانه حضور داشته و زبانهای عربی، فارسی، فرانسه و آلمانی را به روانی صحبت میکند؛ امری که او را از دیگران کارشناسان خاورمیانه متفاوت میکند. برآوردهای بائر در مورد منطقه خاورمیانه، عامدانه تند و بیپرده عنوان میشوند اما اغلب بحثبرانگیز و در عین حال جذاب و آموزنده هستند.
بائر تا کنون چند کتاب پرفروش بر اساس تجربیاتاش در سیا نوشته که دو کتاب دستمایه فیلمی سینمایی به نام سیریانا با بازیگری جرج کلونی شدهاند. ژورنالیست آلمانی رامون شاک از تارنمای اینترنتی تلهپولیس، با این مامور سابق اطلاعاتی آمریکا در مورد توافق هستهای وین مصاحبه کرده است. بائر این بار هم برداشتی جنجالی طرح میکند و میگوید توافق هستهای با هدف نیاز به ایران برای مهار عربستان سعودی انجام شده است.
• رامون شاک: آیا به نظر شما توافق وین که بعد از سالها مذاکره بهدست آمد، در رابطه با آینده منطقه خاورمیانه یک نقطه عطف است؟
رابرت بائر: دقیقا. توافق وین نه تنها ایران، بلکه تمام منطقه خاورمیانه را تغییر خواهد داد. ایران به وضوح نقش موثرتری بدست خواهد آورد، امری که متناسب با ظرفیت سیاسی، جمعیتی و فرهنگی این کشور است.
تقریبا میتوان از رنسانس نقش «سرزمین پارس» در منطقه صحبت کرد که در قرنهای گذشته تحت نفوذ عربها بود. این موضوع برای آمریکاییها نکته کم اهمیتی نیست که احساسات ضدآمریکایی مدتهاست که از ایران رخت بر بسته و علاوه بر این هیچ جامعهای در بین کشورهای مسلمان منطقه، به اندازه جامعه ایران طرفدار آمریکاییها نیست.
• این توافق چه تاثیری بر نیروهای تندرو در تهران دارد؟
تندروها اهمیتشان را از دست میدهند، آنها از شرایط تحریم سود میبردند. طی این سالها سپاه پاسداران و قاچاقچیان عادی در همکاری با یکدیگر ثروت هنگفتی به جیب زدند. چیزی که در باره خامنهای باید گفت: علیرغم شعارهای گاه و بیگاه علیه آمریکا، بدون او مذاکرات وین به نتیجه نمیرسید.
این مورد را باید نشانه یک عملگرایی رشد یافته دید. این پراگماتیسم ناشی از فشار جامعهای است که آزادیهای بیشتری طلب میکند. خامنهای تشخیص داد که کشور فقط در صورتی میتواند نقشی موثر در سیاست خارجی ایفا کند که بحران بین حکومت و مردم جویای آزادیهای بیشتر حل شده باشد. به همین دلیل روحانی میتواند برنامههای اصلاحیاش را آسانتر اجرا کند.
• آیا از نفوذ عربستان سعودی کاسته خواهد شد؟
بله. بالاخره در واشنگتن به این نتیجه رسیدند که عربستان سعودی برای تبلیغ وهابیت، منطقه را تبدیل به کویر کرده است و سیاست این کشور بیش از پیش از منافع غرب دور میشود.
به ایران برای توازن قدرت در مقابل عربستان سعودی و همچنین برای جنگ علیه داعش نیاز است، چنانکه جنگندههای آمریکا از طریق هوا و سربازان تحت فرماندهی ایران از طریق زمین در نبرد علیه داعش با یکدیگر همکاری میکنند. محاسبات غلط غربیها و ارسال تسلیحات، به افزایش نفوذ حکومت ریاض در منطقه منجر شده است.
• به چه دلیل دیدگاه آمریکا در مورد ایران تغییر کرد؟
اول اینکه به این نتیجه رسیدهاند که سیاست خاورمیانهای واشنگتن شکست خورده است. ایالات متحده آمریکا تا ۹۰ درصد مسئول هرج و مرج فعلیست. یاوهگوییهای جرج بوش در باره «فانوس دریایی دموکراسی» چه شدند؟
دوم به خاطر علاقمندیهای اقتصادی… شرکتهای آمریکایی مدتهاست صف کشیدهاند، زیرا اقتصاد ایران و بیش از همه صنعت نفت شدیدا نیاز به نوسازی دارد.
سومین دلیل هم نوعی خستگی مفرط نظامی و استهلاک، به همراه اشتیاق آمریکاییها برای عقبنشینی از خاورمیانه است.
• یعنی ایران تبدیل به یک ابرقدرت میشود، همان طوری که در کتابتان «شیطانی که ما میشناسیم» تجزیه و تحلیل کردهاید؟
حداقل در حد یک ابرقدرت منطقهای! ایران هماکنون هم تاثیر عظیمی دارد، از خلیج فارس تا دریای مدیترانه، در عراق، سوریه، لبنان، یمن و همچنین در افغانستان. سقوط عربستان سعودی که دیگر اجتنابناپذیر است، موجب تقویت جایگاه ایران میشود.
ایران در مقایسه با کشورهای همسایه، جزیره ثباتی در این منطقه ناآرام است. آنها ملتی با توانایی عظیم هستند که تا کنون از تمام ظرفیت آن استفاده نشده است، با مرزهای طبیعی، ساختاری با ثبات و ارتشی قوی.
• این توافق چه تاثیری بر جنگ داخلی سوریه خواهد داشت؟
مثبت. ایران به عنوان قدرت حامی سوریه، اکنون میتواند بدون اسد مستقیما با غرب به راهحلی سیاسی دست یابد. توافق هستهای به تنهایی به صلح در منطقه نمیانجامد، زیرا رابطه ایران با اسرائیل ناروشن مانده است. در این مورد ضروریست که ایران از تبلیغات ضد اسرائیلی بکاهد و همچنین تاثیری تعدیلگرایانه بر حزبالله در جنوب لبنان بگذارد.
• آیا در این صورت رضایت خاطر دولت اورشلیم فراهم خواهد شد؟
داستان از این قرار است: درکی در اسرائیل جا افتاده که داعش در کنار مرزهای آنها خطر بزرگتری از حکومت اسد است. در هرم بالایی مدیران سازمان اطلاعاتی اسرائیل، هیچگاه تفاهمی با گمانهزنیهای نتانیاهو در رابطه با خطر ایران وجود نداشت.
نکات جالبی را آقای بائر در این مصاحبه گوشزد میکند که نشان دهنده اطلاعات وسیع او در خاورمیانه است ولی دانسته یا ندانسته یک سری مسائل را نمیگوید، تنفر تاریخی عرب و عجم از هم ! در تاریخ معاصر بطور مثال حمایت مالی سعودیها به صدام حسین و کمکهای پرسنلی- نظامی مصر و اردن در جنگ هشت ساله عراق با ایران، البته حاکمین اسلامی ایران هم موذیانه فراموش میکنند کمکهای دلالی گونه اسرائیل در دستیابی به تسلیحات امریکایی برای ارتش جمهوری اسلامی و کمک نظامی روسیه به عراق در زمان جنگ با ایران ! مسئله اصلی اینست که شیخهای نفتی، بخش زیادی از درامدهای فروش نفت را در بازار بورس، سهام، اوراق بهادار، بانکها و کارخانجات غربی سرمایه گذاری میکنند که در مدیریت مافیای جهانی یهود است، این پولها شریان اقتصادی در سپهر نظام سرمایه داری کازینویی در زمان حاضر است، با جنگهای حیدری و نعمتی در منطقه (که البته استعداد بحران زایی و اغتشاش فکری را بطور تاریخی در خون خود دارد) آرامش در اسرائیل برقرار میشود و کسی به سراغ آنها نمیرود و منافع حاکمین عرب هم تامین است. شیخهای نفتی عرب نباید فراموش کنند که در آینده، همانطور که شاه ایران از خواستههای مردم خود(در زمان مناسب) غافل ماند و مجبور به ترک کشور شد، قشر نوین متوسط شهری و روشن بینان عرب هم از این رفاه مادی و گوسفندی که بصورت قبیله ایی و عشیرتی اداره میشود، به تنگ آمده و خواهان تاثیر گذاری و شراکت در مدیریت سیاسی کشور خود خواهند شد !
جمهوریخواه / 23 July 2015
بخش عمده ای از سخنان رابرت بائر قابل تامل است . اما نکته اساسی در اینجاست که ، حکومت اسلامی و امریکا برای حفظ منافع خود خواهی نخواهی در مقطعی دیر و یا زود د مجددأ دچار تنش و برخورد خواهند شد . بعبارت دیگر خاورمیانه باید از یک سیاست و یک قدرت برتر پیروی کند و تضاد میان منافع این دو کشور مانع از استقرار امنیت و آرامش پایدار در منطقه خواهد شد . فراموش نکنیم که ، بند ناف حیات حکومت اسلامی تا به امروز بر مبنای تنش و نا آرامی در کشور و منطقه بوده است . آرامش و پرهیز از تنش در کشور فضای داخلی را برای مطالبات اجتماعی ملت و بهبود سریع اوضاع معیشتی و گسترش رفاه عمومی آماده تر میسازد و رژیم در حال حاضر نسبت به این مطالبات مسئله دارد، و حکومت نه علاقه ای به این مطالبات دارد و نه میتواند بلحاظ عثیدتی فشار استبداد سیاسی ـ اجتماعی را کمتر کند چرا که ، حکومتی که مبنای استمرار آن بر گسترش فضای امنیتی و پلیسی است و « شبه نظامیان پاسدار ثروت و حاکمیت » که در راس هرم قدرت اقصادی و سیاسی کشور قرار دارند ، وهمواره میبایست در قضای ایجادشده ” تئوری توطئه براندازی ” و حضور ” دشمن فرضی ” در منطقه وکشور و به حالت آماده باش و تا اطلاع ثانوی مسلط باقی بمانند ، و نیز به حیات مشترک و مرتبط خود با « نهاد رهبـــری » و مجموعه اصولگرایان ” دلواپس ” ادامه داده و استمرار آنرا تضمین نمایند .
امیر / 23 July 2015
چرا به متن اصلی مصاحبه ارجاع نمیدید. ادرس اصلی مصاحبه کجاست؟
رها / 23 July 2015
دوست عزیز، در بالای متن، در بحش توضیحات پیوند به مصاحبه وجود داره:
http://www.heise.de/tp/artikel/45/45470/1.html
سینا / 24 July 2015
مستند کودتای ۲۸ مرداد در ایران – فیلمی تهیه شده توسط شبکه دو آلمان
فیلم جالب توجه ای است که بسیاری از مسائل را در رابطه با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بازگو میکند و اینکه چرا ایران امروز گرفتار اسلامگرایان خونریز و غارتگر شده است.
https://www.youtube.com/watch?v=IM9rRgLCYsU
M / 24 July 2015
با درود بر همه ايرانيان. نه پرسشگر و نه پاسخگو به نكته مهم ، كه ( تضاد عميق بين حاكمان اسلامي و مردم ، در ايران است ) نپرداخته اند. چپاول دارايي ما ايرانيان از بيست و چند معدنِ طلاي كشورمان، نفت، گاز، مس و ديگر منابع، كه بصورت بشدت دشمنانه توسط حاكمان اسلامي كشورمان انجام ميشود( با توجه به قراردادي كه با حاميان خارجي شان دارند ) عمده ترين علت است كه اين حكومت چون اصولا ايراني نيست، لذا بنفع ايران عمل نميكند و در نهايت هرگز تفاهم بين مردم و حكومت پديد نميآيد، اگرچه امروز با ، زَر و زور و تزوير و نيرنگ و تخدير ، مسلط هستند. ادعاي پارسي و امپراتوري و اين خزعبلات كه اخوندِ بي وطن بخواهد احيا كند ، بيهوده است. علتش همين كه ادعاهاي ايشان فيلمنامه و ( كتابِ پرفروش ) ميشود. و بگرديم و ببينيم اينگونه افراد براي هر كلمه ، يا اظهار نظر ، يا سخنراني چه پولهايي از چه جاهايي ؟ ميگيرند. آگاهي، آگاهي، حق مسلم ماست، پاينده ايران سربلند ايراني
كشكساب / 25 July 2015
تحلیل آقای بائر دقیقا مجاب نمودن حکومت اسلامی در ایران پیرامون باورمند نمودن این حکومت به مداخله روشن و آشکاردر جنگ خاورمیانه و درگیر نمودن در واقع ایران بیک جنگ خانمان سوزدیگر میباشد.سایر نکات تحلیلی ایشان صرفا پر و بال دادن و بنوعی ترفند روباه صفتانه ای است که ایران را به جنگی وادار نماید تا دوباره نه تنها منطقه نزدیک به صحنه جنگ همچون کردستان و خوزستان بلکه در این پروسه زمانی جنگ، حتی پای عربستان را به جنگ کشیدن میباشد تا هر دو کشور مدعی قدرت در منطقه، دچار خسارات و صدمات فراوانی در زمینه انسانی، مالی، صنعتی و اقتصادی گردند و در این میان اروپا و بویژه امریکا با استفاده از نیروهای منطقه ای (نیروهای ایران و عربستان) همانند ایران و عراق بیشترین بهره برداری را در زمینه های مختلف اقتصادی، و سیاسی را کسب نمایند. وگرنه مسئله اسرائیل خود یک فریبی بیش نمیباشد زیرا اگر قرار براین بوده که داعش با ضد مسلمانان!!!!. بجنگد، میبایست نخست با اسرائیل وارد جنگ میشده و نه اینکه هم کیشان خود را قتل عام نماید، آنهم با پشتیبانی و حمایت همه جانبه قدرتهای استعماری در غرب و شرق!!!!. در اینجا ایرانیان باید بهوش باشند زیرا درگیری ایران در یک جنگ در منطقه بویژه با عربستان بمنزله تجزیه بخشهائی از خاک ایران و فلج شدن ایران در رابطه با وضعیت اسفبار اقتصادی و انسانی خواهد بود اگرچه خود عربستان نیز از این طوفان خانمانسوز جان سا لمی بدر نخواهد برد. بهر روی، استراتژی قدرتهای استعماری در منطقه خاور میانه حاکی از آن است که در پهنه جغرافیائی کشورهای خاورمیانه باید تغییراتی ایجاد گردد تا به کشورهای متعدد ولیکن کوچک تقسیم گردند تا از قدرت اقتصادی و بویژه سیاسی آنان تا آنجا که ممکن است کاسته شود و برعکس، اسرائیل دارای پهنه و گستره جغرافیائی بزرکتر در منطقه خواهد شد و به قدرت بلا منازع سیاسی، اقتصادی و نظامی در منطقه تبدیل خواهد گشت.
8 Min · Bearbeitet · Gefällt mir
حسن(داریوش) درشتی / 26 July 2015
دست اورد برنامه هسته ای
رژیم ایران
میلیاردها دلار زیان بازرگانی و
در پس افتادن کشور از پیشرفت و
و کند شدن چرخ های بازرگانی
و در پی ان بسته شدن کارخانه ها و
و رشد بیکاری است
و در برابر برنامه ویرانگر هسته ای تنها غنی سازی اورانیوم به مردم ایران زمین هدیه داد
اگر رژیم در سیاست برون مرزی خود بازنگری کنند ایران به اسانی
می تواند بدون تحریم برنامه هسته ای خود را پیش ببرد مانند زمان شاه خدا بیامرز
آرمینا / 26 July 2015
ذهن روشنی داره
mohsen rostambakhsh / 26 July 2015
بین ایران و اعراب تفرقه بیانداز و حکومت کن.
این است کل صحبت و تلاش این آقا.
فرهاد / 27 July 2015
سرطان شناس اردبیلی را سپاه کشت
سازمان انرژی های نوین ایران موسوم به سانا که یکی از شرکتهای وابسته به سازمان انرژی اتمی ایران معرفی شده است، همچنان در کوه سبلان با حفاریهای خود ،به ظاهر تحت پوشش استفاده از گرمای اعماق زمین ،اما در واقع جهت دستیابی به اورانیوم است
مطابق گزارش بهداشت جهانی ،سرطان دستگاه گوارش و خون در اردبیل و مشگین شهر رتبه اول را در خاورمیانه دارد و هزاران نفر از مردم اطراف کوه سبلان مبتلأ شده یا در حال ابتلأ هستند این بیماران در مراکز درمانی بیمارستان قاضی تبریز و امام تهران مورد شیمی درمانی و پرتو درمانی قرار گرفتهاند.دکتر اصغر پیرزاده معتقد بود، شرکت های کاوشگر اروانیوم بعد از کاشف کوهپایه ها و رسیدن به اورانیوم با مقدار درجه پایین، بدون اینکه کشاف های عمیق را بپوشانند آنها را رها کرده اند و با بارش های زمستانی به مرور مواد اورانیوم با غلظت پایین به آب ها منطقه نفوذ کرده و آب آلوده است. در تحقیقات دکتر پیرزاده به نمونه عملی زیادی از جمله آب های چرنوبیل و ناکازاکی اشاره است.
طبق شنیده ها از زبان نزدیکان دکتر پیرزاده، ایشان دو بار برای گزارش این فاجعه و جلوگیری از گسترش آن و بستن گودال های کنده شده که در حاضر همگی مناطق نظامی و حفاظت شده اعلام هستند به تهران رفته بوده است.
طبق این تحقیقات اکثر آب های رودخانه ها و چشمه اطراف مشکین شهر، نیر، سراب، سرعین و خود اردبیل آلوده است.
Farid / 27 July 2015
حکومت های اسلامی ایران و داعش وطالبان بعنوان عوامل امریکا در منطقه٬ هراس اتمی و جنگ داخلی در منطقه راه انداخته اند تا دسترسی به نفت ارزان و فراوان برای ۵ بعلاوه یک و فروش اسلحه انها به کشورهای خاور میانه و برای مدت طولانی تضمین شود….
برکناری شاه و صدام هم بر طبق همین نقشه بوده,,,,,
ظاهرا حکومت اسلامی با پشتیبانی غرب و برای خلع شاه و بباد دادن ثروت ایران بوده و در ابنراه از عوامل مختلفی استفاده کرده. یکی هم دکتر یزدی دانشجوی مستقر در امریکا بوده:
دکتر یزدی عامل اجرای نقشه های امریکا در برکناری شاه و بروز تنش در منطقه برای اوردن امریکا به منطقه و فروش اسلحه و نفت ارزان ا؟
دکتریزدی نقش اساسی در ارتباطات جمعی در لوفل لوشاتو داشت. در سال ۵۷ هم نقش اساسی در تیرباران ژنرالهای شاه داشت تا راه برگشت شاه را بصفر برساند.. دراولین بحران – اشغال سفارت آمریکا – پس از گرفتن سخنگوی دولت بعنوان جاسوس توضیح نداد که وی از طرف دولت با سفیر مذاکره میکرده و باعث ادامه بحران توسط تند روها شد. قبل از شروع
دومین بحران – جنگ ایران و عراق نیز بعنوان مامور به کوبا رفت تا با صدام مذاکره کند که عملا کاری نکرد و جنگ شروع و ۸ سال ادامه یافت و (بالای هزار میلیارد دلار هزینه) و هزارها کشته و معلول بجا گذارد.
نمونه دیگر : چگونه ابراهیم یزدی اف ۱۶ های ایران را به باد داد؟
سایت پارسینه: سپهبد خلبان عبدالله آذربرزین در کتاب خاطراتش که تحت عنوان «فرماندهی و نافرمانی» منتشر شده، به ماجرای لغو قرارداد نظامی ایران و آمریکا برای خرید اشاره کرده است که بازخوانی آن خالی از لطف نیست.
وی قبل از انقلاب سمت هایی چون فرمانده پایگاه هوایی دزفول، معاونت عملیاتی و جانشین نیروی هوائی ارتش شد. آذربرزین پس از انقلاب در دوره کوتاهی به فرماندهی نیروی هوایی ارتش منصوب، مدتی را زندانی و به توصیه بازرگان آزاد شد. او اکنون در بورلی هیلز کالیفرنیا زندگی می کند.
«مدتی پیش از انقلاب آمده بودند یک ماده به قراردادها اضافه کرده بودند که اگر یکی از طرفین، این قرارداد را کنسل کند ، اگر ایران باشد ، مبلغ پیش پرداختی که تا قبل از تحویل پرداخت کرده است از بین می رود و اگر دولت آمریکا زیر قرارداد بزند ، باید معادل مبلغی که ما پیش پرداخت کردهایم روی آن پول بگذارد و به ما پس دهد.
این قرارداد را نوشتیم و همه هم گفتند که عادلانه است، دو طرفه است. اما نمی دانستند که ما در مملکتمان آدمهایی داریم که کارهایی می کنند که بقیه نمی فهمند.
چهارمین روز نخستوزیری بازرگان بود، من را هم دعوت به کار کرده بود که ضمن اینکه فرمانده نیروی هوایی باشم ، مشاور عالی نخست وزیر در امور دفاع و امنیت ملی هم باشم. صبح داشتم میرفتم اداره ، دیدم که دکتر یزدی در رادیو اعلام کرد که دولت ایران تمام قراردادهایش را با دولت آمریکا فسخ کرد. بقیه که می شنوند چیزی نمی گویند و می گویند بارکالله ! اینها نمی دانند که چه خبر شده ، نخست وزیر هم نمی داند چه شده ، هیچ کس نمیدانست.
تلفن را برداشتم و به بازرگان گفتم که شما خبر را شنیدی؟ گفت چه خبر؟ گفتم الان یزدی اعلام کرد که دولت ایران یک طرفه قراردادهایش را با آمریکا فسخ کرد. گفتم این مسئله فقط در مورد نیروی هوایی نزدیک به ده میلیارد دلار خسارت میشود. حالا من در مورد نیروی زمینی و بقیه نمیدانم.!! گفت: بیا اینجا.
رفتم سراغش ، نشستم و کاغذ گذاشتم و قرارداد رو توضیح دادم که اگر یک طرفه فسخ شود ، کل پولی که داده ایم بدون بازگشت به آمریکایی ها می رسد. تلفن کرد به یزدی گفت: آقا این چی بوده؟ من ناسلامتی نخست وزیرم ، من باید این اعلامیه رو بدانم یا نه؟ خلاصه نمی دانم بین اینها چه گذشت ، که گوشی را گذاشت زمین.
بازرگان رفت پیش خمینی ، به من هم گفت اینجا باش تا من برگردم. رفت و ماجرا را به خمینی گفت. خمینی هم گفت بگو حرفش را پس بگیرد. او هم نمیدانست که چه شده. آمد در دفتر من را صدا کرد و گفت آذربرزین یک افسر که در مورد این قرارداد مطلع باشد را بفرست برود پیش یزدی.
صفیری که الان در واشنگتن است یکی از افسرهای عالی فنیمان بود که رئیس بسیاری از پروژهها بود. به او گفتم که شما با دکتر یزدی برو آنجا. او مذاکراتی می کند ، شما هم شرکت کنید. مسئله را به او گفتم. رفت آنجا و به فاصله ۲۴ ساعت به من تلفن کرد و گفت : این یزدی میرود درون اتاق ، من را بیرون مینشاند ، من با او داخل اتاق نمیروم ، بنابراین کاری از دست من برنمیآید!
به بازرگان گفتم و او را برگرداندم. یزدی رفت آنجا، حرفش را هم نتوانست پس بگیرد و با کمال رشادت پولها را به باد داد
faryad / 27 July 2015