موضوع را باید در دو بعد امنیتی و سیاسی بررسی کرد. کسانی که تحلیل سیاسی میدادند، همواره انتقاد کردند که این برنامه هیچ سازگاری با امنیت و رفاه و حثیثیت جامعه ایران ندارد. در این مورد کوتاهی نشده است.
بعد دوم تکنیکی و علمی است و این که آیا این برنامه هستهای که بیلیونها دلار رویش سرمایهگذاری شد، از نظر اقتصادی و محیط زیستی با منافع کشور سازگار بوده یا نه. در این مورد هم کار شده اما در هر دو مورد، چه تحلیل امنیتی و سیاسی، چه تکنیکی و علمی، در داخل کشور امکانپذیر نبود زیرا هر کس میخواست این مسائل را طرح کند میتوانست سر از زندان در آورد. در خارج کشور چنین اهمالی نبود.
روشنفکران میتوانند در این زمینه به خود ببالند. البته بحثهای سیاسی همیشه واجد نظرات متفاوتی هستند و کسی نمیتواند با اطمینان هر ادعایی را بکند و به دلیل رقابتهای سیاسی و واکنشها، همواره تحلیلها و پاسخهای متفاوت یا متضادی وجود دارد. اما در برابر تحلیلهای علمی و اقتصادی که این برنامه چه ارتباطی با منافع جامعه یا چه نفعی برای اقتصاد ایران دارد، در این مورد اصلا کسی به این سوال و چالش پاسخ نمیداد و نمیشد آن را طرح کرد.
اهل فن و اهل سیاست در این مورد وظیفه خودشان و مواضع خودشان را درسالهای اخیر مطرح کردند و ایرادی به آنها وارد نیست. اما مشکل اینجاست که در یک جامعه بسته، این صحبتها و گفتوگوی روشنفکران حداکثر به گوش کسانی میرسد که به رادیوها و سایتهای خارج از کشور دسترسی دارند. اما تودههای مردم به دلیل کمبود اطلاعات کمتر از این ماجرا مطلع بودند و بیشتر تحت تاثیر تبلیغات دولتی و مسلط قرار داشتند.