ماه رمضان در ایران، تقریبا زندگی همه مردم را تحت تاثیر قرار می‌دهد. حکومت به شکلی چشم‌گیر، مقدمات “میهمانی خدا” را فراهم می‌کند، برنامه‌های ایدئولوژیک تلویزیون چند برابر می‌شود و برنامه‌های خاص در مساجد و اماکن مذهبی رونق می‌گیرد.

وضعیت بازار هم تغییر می‌کند و قیمت مواد خوراکی بالا می‌رود. متدینین علاوه بر این‌که روزه می‌گیرند، با رسم‌ و رسوم خاصی رمضان را به جشن تبدیل می‌کنند. اما برای گروه دیگری از جامعه، رمضان نه جشن و میهمانی، که سختی و مشقت است.

روزه‌خواری به مثابه جرم

با آغاز ماه رمضان، پلیس ایران اجرای طرحی موسوم به «برخورد با روزه‌خواران» را آغاز می‌کند. در اولین روزهای ماه رمضان هم، رسانه‌های حکومتی عکس‌های زیادی از برخورد پلیس با افرادی که در ملاءعام چیزی می‌خورند، می‌نوشند یا سیگار می‌کشند، منتشر می‌کنند.

وقت‌نیوز، رسانه محلی آذربایجان، در روزهای اول ماه رمضان امسال گزارش داد که در تنها در یک روز، ۹۴ نفر به جرم روزه‌خواری در کافی‌شاپ یکی از هتل‌های تبریز بازداشت شده‌اند. پیشتر هم خبر دستگیری ۴۰ نفر در همدان به همین اتهام منتشر شده بود.

پلیس ایران مدعی است روزه‌خواری «جرم مشهود» است. استناد دادگستری و پلیس به ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی است: «هر کس علنا در انظار عمومی و معابر تظاهر به عمل حرامی نماید، علاوه بر کیفر عمل به حبس از ۱۰ روز تا دو ماه یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم می‌گردد و در صورتی که مرتکب عملی شود که نفس آن عمل دارای کیفر نباشد ولی عفت عمومی را جریحه‌دار نماید، فقط به حبس از ۱۰ روز تا دو ماه یا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد.»

هر چند در متن قانون به «روزه‌خواری» اشاره نشده، اما از آن‌جا که در فقه شیعه، روزه‌خواری حرام است، تظاهر به آن مشمول این ماده می‌شود.

این البته استدلال موافقان این قانون است. مخالفان اما می‌گویند لفظ «علنا» در متن قانون به این معنی است که کسی که در کوچه‌ای خلوت، پنهانی روزه‌خواری کند، مشمول این قانون نیست. همچنین خودروی شخصی، مغازه و … از تعریف عرفی «معابر» خارج است. دیگر این که نفس روزه‌خواری نه دارای کیفر است و نه عفت عمومی را جریحه‌دار می‌کند.

روزه خواری در شیراز 2

اما گوش قاضی‌ها در ایران به این تفسیرها بدهکار نیست و هر سال شهروندان زیادی به‌ جرم «تظاهر به روزه‌خواری» در دادگاه‌های شرعی محکوم می‌شوند.

علاوه بر برخورد امنیتی با روزه‌خواران، حاکمیت به کار فرهنگی هم روی آورده است. در ایستگاه‌های متروی تهران، بنرهایی نصب شده با این مضمون که افرادی که برای روزه نگرفتن، عذر شرعی دارند، برای «مراعات حال دیگران» در فضاهای عمومی به روزه‌خواری «تظاهر» نمی‌کنند.

مردم چه می‌گویند؟

یک شهروند روزه‌دار در تهران به رادیو زمانه می‌گوید: «به هیچ وجه راضی نیستم روزه گرفتنم محدودیتی برای دیگران ایجاد کند. خیلی هم ناراحت می‌شوم!»

اما یک زن روزه‌دار از قزوین می‌گوید: «نمی‌شود که هر کس هر کاری دلش خواست بکند. دختر ۱۳-۱۴ ساله من چطور می‌تواند روزه بگیرد اگر در شهر همه رستوران‌ها باز باشند و مدام ببیند که آدم‌ها آب و غذا می‌خورند؟»

خبرگزاری فارس، ماه رمضان دو سال پیش، در گزارشی نوشت: «روزه‌خواری علاوه بر همه معایبی که دارد و عملی حرام در دین مبین اسلام محسوب می‌شود، در بعد اجتماعی به نوعی عدم احترام به حقوق دیگران است. زیرا کسی که به صورت آشکار روزه می‌خورد، هنوز به حقوق شهروندی و احترام به حقوق دیگران در سطح جامعه واقف نیست و این حقوق را زیر پا می‌گذارد. چنین فردی علاوه بر بی‌حرمتی به احکام و قوانین اسلامی، به صورت علنی و‌ آشکار بیان می‌کند که رعایت حقوق دیگران چندان برایش اهمیتی ندارد.»

این گزارش علاوه بر این که در فضای رسانه‌ای سر و صدا به پا کرد و با واکنش وکیلان و رسانه‌های حقوقی مواجه شد، از آن جهت مهم بود که در جمهوری اسلامی، یک خبرگزاری‌ مانند فارس، بیش از متن صریح قانون، مبنای عملکرد دستگاه‌ انتظامی و امنیتی است.

شهروندی در خوزستان که روزه نمی‌گیرد، درباره این موضوع به رادیو زمانه می‌گوید: «منظور از “احترام به حقوق دیگران” احترام به حقوق روزه‌داران است؟ ما حقوق نداریم؟ من که در گرمای تابستان جنوب از صبح سحر تا بوق سگ در خیابان کار می‌کنم، حق ندارم یک لیوان آب بخورم؟»

علاوه بر ممنوعیت خوردن و آشامیدن و سیگار کشیدن در فضاهای عمومی و شهری، رستوران‌ها و کافه‌ها هم قبل از افطار اجازه ارائه خدمات ندارند و آشپزخانه‌ها در بهترین حالت فقط غذای سرد سرو می‌کنند.

یک ساندویچ‌فروش در صادقیه تهران به رادیو زمانه می‌گوید: «در این ماه باید مثل قاچاقچی‌ها کار کنیم. کرکره مغازه را تا نصفه پایین می‌کشم و با هزار مصیبت و مشقت، ساندویچ دست مشتری می‌دهم.»

او که روزه نمی‌گیرد، معتقد است سیر کردن شکم گرسنه‌ها کمتر از روزه گرفتن ثواب ندارد!

یک شهروند اهل شیراز هم می‌گوید: «دوستم از آمریکا برای تعطیلات برگشته و دوباره که برود، چند سال همدیگر را نخواهیم دید. هر دوی ما در تهران مسافریم، اما جایی را در شهر به آن بزرگی پیدا نکردیم که دو ساعت بنشینیم و با هم حرف بزنیم.»

شهروند دیگری هم می‌گوید: «حتی در فرودگاه مهرآباد –که طبعا همه مسافرند- برای خوردن یک لیوان چای، باید بلیت ارائه کنی و ثابت کنی که مسافری. شرم‌آور است!»

مصداق دیگری از نقض حقوق بشر

یک حقوقدان از ایران به رادیو زمانه می‌گوید: «هر چیزی که کرامت انسانی را خدشه‌دار کند، نقض حقوق بشر است.»

به گفته این حقوقدان، این که انسان برای نوشیدن یک لیوان آب باید جواب پس بدهد، نقض حقوق اوست. او می‌گوید: «ماده ۶۳۸ یک مشکل بزرگ حقوقی است. برای برخورد با بدحجابی هم به آن استناد می‌کنند، در حالی که اصلا تعریفی از بدحجابی ارائه نکرده.»

این حقوقدان معتقد است که هر چند در فقه شیعه قول‌های مختلفی وجود دارد و یافتن قول رایج هم کار آسانی نیست، اما حتی در یک برداشت تعدیل شده از فقه شیعه، جرم‌انگاری روزه‌خواری صحیح نیست.

فردی به نام «روزه‌خوار»

واژه «روزه‌خوار» به شکلی منفی تعریف می‌شود و این در حالی است که روزه‌خواری تنها با پذیرفتن گفتمان اسلامی معنا پیدا می‌کند. گفتمانی که بخش زیادی از «روزه‌خواران» اعتقاد و التزامی به آن ندارند. جمهوری اسلامی اما با ساختن این مفهوم ایدئولوژیک، هم از طریق رسانه‌هایی که از جیب مردم اداره می‌شوند و هم با توسل به زور (در ۱۰ روز اول ماه رمضان، ده‌ها نفر بازداشت شده‌اند)، روزه‌داری را امری عادی و «نرمال» جا می‌زند و روزه‌خواران را غیرعادی و در صورت نداشتن عذر شرعی، مستحق مجازات می‌داند.

1

تنش میان بخش‌های مذهبی و غیرمذهبی جامعه ایران، در ماه رمضان شدت می‌گیرد. سرکوب و سانسور، اجازه برخورد دیدگاه‌ها در فضاهای رسمی را نمی‌دهد، اما در فضای غیر‌رسمی و به‌خصوص مجازی، این تقابل دیدگاه‌ها کاملا روشن است. یک کاربر توییتر نوشته است: «چرا روزه‌خوار باید به روزه‌دار احترام بذارد؟ چرا برعکسش نه؟ نیاز بیولوژیک من مهمتر است یا اعتقاد او؟»

به نظر می‌رسد آن‌چه حکومت به عنوان «تظاهر به روزه‌خواری» جرم می‌پندارد و بر اساس آن با مجرمان برخورد امنیتی می‌کند، از نظر منطقی هم مشکل داشته باشد. افرادی که روزه‌ نمی‌گیرند، تظاهر به چیزی نمی‌کنند. آن‌ها واقعا -به دلیل شرعی یا اعتقادی- روزه نمی‌گیرند. این دستگاه حاکم است که از همه مردم -اعم از مذهبی و غیرمذهبی- می‌خواهد که «تظاهر به روزه‌داری» کنند.

اطلاق اصطلاح «روزه‌خوار» به افرادی که روزه نمی‌گیرند، می‌تواند به خودی‌ خود یکی از مصادیق استبداد دینی باشد.

روزه‌دارها بیشتر سختی می‌کشند یا روزه‌خوارها؟

یک شهروند تهرانی به زمانه می‌گوید: «شرایط جسمی من به شکلی است که در فصل گرما باید از این سوپرمارکت تا سوپرمارکت بعدی، یک بطری آب معدنی بنوشم.»

فضاهای عمومی، متعلق به همه شهروندان است. حکومت دینی اما این اصل را به کلی نادیده می‌گیرد: قبل از هر چیز با تحمیل حجاب اجباری به نیمی از جامعه، سپس با کنترل رابطه زن و مرد در کوچه و خیابان و در یک ماه از سال هم با کنترل خوردن و آشامیدن شهروندان.

ممنوعیت خوردن، آشامیدن، سیگار کشیدن و … در فضاهای عمومی، می‌تواند زندگی عادی هر شهروندی را مختل کند. این که در روزهای طولانی تابستان، هیچ رستوران و کافی‌شاپی در تمام شهر باز نباشد، به این معنی است که به مدت یک ماه هیچ فضایی برای استراحت و ملاقات و … در شهر وجود ندارد.

این اختلال، برای فرد روزه‌دار، یک انتخاب فرد به واسطه باور مذهبی اوست، اما دیگران -افرادی که روزه نمی‌گیرند- در برابر تصمیم فرد مسلمان مسئولیتی ندارند. حکومت و آن بخش از مسلمانان که از جرم‌انگاری «تظاهر به روزه‌خواری» حمایت می‌کنند، از همه شهروندان انتظار دارند که نه تنها به عقاید آن‌ها احترام بگذارند، که حتی همان کاری را انجام دهند که مسلمانان انجام می‌دهند.

محدودیت‌هایی که در فضاهای عمومی به افراد غیر‌مذهبی تحمیل می‌شود (در حالی که آن‌ها هیچ انگیزه مادی و معنوی‌ای هم برای تحمل این محدویت‌ها ندارند)، باعث شده «روزه‌خواران» بیش از روزه‌داران برای پایان ماه رمضان و بازگشت به زندگی عادی لحظه‌شماری کنند.

در شرایط موجود و تا زمانی که به واسطه حمایت حکومت دینی، روزه‌داری گروهی از جامعه، مانع آشامیدن آب برای گروهی دیگر در گرمای تابستان ایران می‌شود، نمی‌توان به بهانه «احترام به عقاید»، روزه گرفتن یا نگرفتن را مساله‌ای مطلقا شخصی انگاشت.