چرا رفسنجانی فساد دوران احمدینژاد را به رخ نظامیان، روحانیان و دستگاه قضایی میکشد؟ آیا تنها به پرونده پسرش واکنش نشان میدهد یا دخالتهای بیت رهبری را نقد میکند؟ هدف او دلسوزی برای جامعه و منافع مردم است یا جذب قدرت و حذف رقبا؟
پایگاه اطلاعرسانی هاشمی رفسنجانی روز ۳۱ خرداد و با فاصلهای سه هفتهای، متن سخنرانی او در جمع مردم دزفول را منتشر کرد. رفسنجانی سیاستهای اقتصادی و اخلاقی دوران احمدینژاد را با عبارت کمسابقهای چون «دوران هاری» توصیف کرده و از ریزش اخلاقی جامعه و تقصیر روحانیت در روی کار آوردن احمدینژاد گفته است.
رفسنجانی در دوران احمدینژاد به حاشیه رفته بود و در دوران روحانی نیز زیر فشار رسانههای اصولگرا و اردوگاه محافظهکاران قرار دارد که او را هم در پرونده فرزندش و هم در بحث تحریف شخصیت خمینی و جعل خاطرات از بنیانگذار جمهوری اسلامی منکوب میکنند.
او در دوران هشت سال ریاست جمهوری خود پرونده شفافی در زمینه حقوق بشر و تصمیمگیریهای سیاسی ندارد، اما اینک در پرونده اتمی جانب تعامل با غرب را میگیرد و همسو با روحانی بر فشار تحریمها تاکید میکند. رفسنجانی به تازگی اعلام کرده که در انتخابات مجلس دهم سکوت نخواهد کرد و در خبرگان هم خواهد ماند زیرا «تصمیمات خبرگان طولانی مدت است.»
آیا انتشار دیرهنگام سخنان تهاجمی رفسنجانی درباره احمدینژاد و حامیان او، نوعی مهندسی رسانهای علیه گروههای رقیب است و وزن کشی سیاسی به ویژه در برابر بیت خامنهای به شمار میآید؟
تقی رحمانی، فعال و تحلیلگر سیاسی میگوید قصد رفسنجانی، افشای مانورهای تیم امنیتی/روحانی مستقر در قوه قضاییه و برجسته کردن نقش نظامیان، تندروهای جبهه پایداری و نهادهای زیر نظر بیت رهبری در فسادهای اقتصادی است. تقی رحمانی در گفتوگو با «زمانه» یادآوری میكند که رفسنجانی به نقد رهبری و این موضعگیریها ادامه خواهد داد اما هدف غایی او جذب قدرت و حفظ و بقای نظام است نه چیز دیگر.
مصاحبه با تقی رحمانی
• رفسنجانی چندی است شفافتر از گذشته در باره مسائل جاری ایران موضع میگیرد در حالیکه عموما در لفافه و تلویحی حرف میزند. صحبتهای اخیر او درباره احمدینژاد صرفا یک تسویه حساب با منازعات و رقابتهای قبلی است یا پیامی کلانتر دارد؟
تقی رحمانی: میتوان گفت یک تسویه حساب است. آقای رفسنجانی دارد به آن بخش از قوه قضاییه هشدار میدهد که توسط اژهای نمایندگی میشود و اتفاقا همهشان هم روحانی هستند. اژهای به عنوان بخشی از تیم امنیتی مستقر در قوه قضاییه به رفسنجانی حمله میکند و مصباح یزدی هم میگوید کسی که خمینی را تحریف کند کارش از سم بدتر است. روی سخن رفسنجانی به این بخش از قوه قضاییه و این طیف از روحانیون است و در عین حال کارنامه جناحی را که هشت سال روی کار بوده و اینها از او حمایت کردهاند، به رخ شان میکشد. این ماجرا ادامه خواهد داشت به خاطر این که این پروندهها زیادند.
• آیا سوی دیگر حرفهای رفسنجانی به شخص خامنهای نیست چون شاخصترین کسی است که در برهههای حساس جانب احمدینژاد را گرفت؟
آقای هاشمی برخوردش با آقای خامنهای برخوردی حقوقی است و در عین حال حذفی نیست بلکه میخواهد تصحیح کند. خودش جایگاهی دارد که در قدرت است و از طرف دیگر میخواهد سیاست نظام را اصلاح کند. البته سیاست اصلاحی او، نقد آقای خامنهای است و این کار را هاشمی به صورت پیچیده انجام میدهد.
آقای خامنهای تحریمها را بیاثر میداند، رفسنجانی میگوید تحریمها استخوان ملت را پکانده و پدر مردم را در آورده است. از سال ۸۴ نقد آقای خامنهای توسط رفسنجانی شروع شده و ادامه دارد و این حرف اخیر که دوران احمدینژاد مثل هاری بود، عملا جای بازی را باز میکند.
تیم امنیتی/ روحانی که در قوه قضاییه قدرتمند است، در عین برخورد با اعضای دولت احمدینژاد، سعی میکند بوروکراتها را هم بزند و نشان دهد جناح دست پاک حکومت همان جناح آقای خامنهای است و فسادی مترتب به او نیست. در حالی که هاشمی معتقد است نهادهایی که زیرنظر ولایت فقیه هستند باید نظارتپذیر شوند. او در چند مصاحبه از این موضوع انتقاد کرده که پرونده ناجا یکی از این موارد است.
• این صحبتها مربوط به سه هفته قبل هستند اما الان از طرف پایگاه اطلاعرسانی خود رفسنجانی برجسته میشوند. حال آن که معمولا سایتهای دیگر برخی حرفها را رسانهای میکنند. آیا میتوان گفت که نحوه و زمان انتشار این حرفها مهندسی شده است؟
بله. این حرفها در دیدار با مردم دزفول زده شده که دیدار مهمی هم نبوده و دوباره طرح کردن آن به خصوص پس از حرفهای اژهای، معنا دارد. سایت هاشمی خبرساز است و نسبت به آن صد در صد واکنش دیده میشود. سایت رفسنجانی، لینک تفسیرها و فیدبکهای مربوط به این خبر را هم گذاشته و این نشان میدهد که وارد یک جنگ رسانهای شدهایم و این جنگ در انتخابات آینده ادامه و جریان خواهد داشت.
برنامه تیم امنیتی/ روحانی که اژهای نمایندگی آن را در قوه قضاییه به عهده دارد، این است که در برابر افشاگری و رو کردن فسادهای دوره احمدینژاد، بالانسی با فسادهای دوره هاشمی ایجاد کند و بوروکراتها را هم مطرح کند که دست پاک نیستند. مثلا الان سایت «رسالت» نوشته که اسحاق جهانگیری، معاون اول روحانی، هفت میلیارد تومن تخلف مالی کرده است.
این تیم که الان در قوه قضاییه مستقر است و به عقیده من با بیت رهبری هم خط است، پروژه دیگری را پیش میبرد. تیم دولت و تیم هاشمی با رو کردن پروندهها میخواهند نظامیها و طیف تندروی پایداری را عقب بزنند. از طرف دیگر میخواهند نشان دهند که آقای خامنهای و نهادهای زیرنظر ایشان هم به اینها نزدیک بودهاند. منتها ترفند تیم امنیتی/روحانی که در قوه قضاییه مستقر شده این است که همزمان این گرایش را محکوم کند و نشان دهد که نهادهای زیرنظر رهبری فساد ندارد. ما این پروژه را تا انتخابات خواهیم داشت چون مجلس آینده بسیار مهم است برای کسانی که در بافت قدرت هستند و بر سرنوشت مردم هم اثر دارد.
• آیا مناسبت انتشار این سخنرانی ربطی دارد با پیدایش جبهه یکتا و این که گفتهاند بعد ماه رمضان دفاتر استانیشان را باز میکنند و مجوز هم خواهند گرفت؟
جبهه یکتا مسئله اصلی نیست. البته اینها با ثروت هنگفتی وارد انتخابات خواهند شد ولی حتی قوه قضاییه هم ممکن است با اینها درگیر شود. مسئله اصلی به تلاش بخشی از قوه قضاییه و سپاه پاسداران و حتی بخشی از وزارت اطلاعات دولت روحانی بر میگردد که میخواهند دولت را دست بسته نگه دارند.
دولت هم بازیهای سیاسی دارد و به شدت سعی میکند از هر طریق که امکان پذیر است پروندههای فساد را بالاتر ببرد و جناح مقابل خودش، یعنی روحانیون تندرو و نظامیان را محکوم کند. همچنین مماشات راست میانه را نیز به نقد بکشد و رایآوری اینها را پایین بیاورد. این شیوهای است که به نظر من در این افشاگریها خواهیم دید و برای جذب قدرت سیاسی است.
• شما گفتید رفسنجانی پیچیده رفتار میکند. او شدیدا زیر ضربه است و متهم میشود به تحریف شخصیت خمینی و خامنهای هم اخیرا به طور تلویحی علیه او موضع گرفت. رفسنجانی در مورد محاکمه پسرش هم موضعگیری مستقیم نکرد… ارتباطی بین این مسائل هست؟
هاشمی خیلی اوقات برای افکار عمومی حرف میزند و بخشی از بدنه حاکمیت هم از این مسائل در رسانهها راضی نیست. هاشمی همراهی کامل خانواده آقای خمینی، بخشی از بدنه سپاه و بوروکراتها را دارد. خود به خود مردم شهرنشین ایران که نمیخواهند درگیر جنگ و تحریم بشوند، بین بد و بدتر را انتخاب میکنند. رفسنجانی سود این سیاست را برده: در سال ۸۸ و وقتی در سال ۹۲ تیم جلیلی را شکست داد.
این یک برخورد مستمر است که رفسنجانی به آن عادت دارد. درست است که الان صدایش در رسانهها بلند نیست ولی قدرتش در بدنه حاکمیت و بخشی از روحانیت زیاد است. در هشت سال دوران احمدینژاد شما اصلا هاشمی را نمیدیدید با مقام خارجی دیدار کند حالا هر کس میاید با او دیدار میکند. ممکن است این ملاقاتها باب میل رهبری هم نباشد اما آقای خامنهای میداند که نمیتوان هاشمی را محاسبه نکرد. هاشمی میخواهد این وضع عوض شود. اگر توافق اتمی صورت گیرد، در حقیقت حط هاشمی پیش رفته ولو به اسم و به وسیله آقای خامنهای…
• با این تفاصیل در این وزن کشی سیاسی، رفسنجانی بعد از شکست سنگین از یزدی در انتخابات خبرگان، محاکمه پسرش، به حاشیه رفتن در دوران احمدینژاد و دوران سرسنگینی با خامنهای، یک قهرمان خواهد شد؟ آن هم در حالی که زمانی عالیجناب سرخپوش نامیده میشد و در دوره هشت ساله ریاست جمهوریاش اتفاقات کمی نیفتاد؟
نه! اولا جامعه ما احتیاج به قهرمان ندارد و ایشان یک مرد خاکستری است. در دوران ریاست ایشان بسیاری از حذفها صورت گرفت و بسیاری سیاستهای غلط را ایشان انجام داد. وقتی تاریخ نقد میکند، وقتی جامعه مدنی شکل میگیرد، مرد قهرمان وجود ندارد و مردم قضاوت خود را خواهند کرد. مردم البته انصاف هم دارند. وقتی جامعه مدنی ایران قوی شود، مردم میگویند در برههای، آقای رفسنجانی با جامعه مدنی همراه بود.
مسئله رفسنجانی این است که نظام نابود نشود. آقای رفسنجانی مثل طرفداران دمکراسی به جامعه مدنی و سیاست و حکومت نگاه نمیکند. او میبیند که الان حفظ نظام اقتضا میکند جنگ نباشد، تحریم نباشد و آزادی باشد. در این مرحله شما ممکن است با رفسنجانی سوار یک قطار شوید. ولی رفسنجانی قهرمان نخواهد بود و نیست وگرنه موضع دیگری میگرفت. رفسنجانی حتی دلش برای تاریخ هم نمیسوزد. او صرفا در مقابل حفظ نظام احساس دلسوزی دارد.
• واژه قهرمان را اصلاح میکنم: ایشان اخیرا زیاد درباره سن و سالش حرف میزند. آیا قصد دارد نام نیک و میراثی از خود به جا بگذارد؟
بله؛ اما میخواهد این نام را با این نظام به جا بگذارد! برای یک فعال دمکراسیخواه، نام با آزادی معنا دارد اما برای آقای رفسنجانی معنای تلاش، در حفظ نظام است. ایشان یک ویژگی دیگر دارد و اینکه پراگماتیست است. من هم با بخشی تفسیرهایی که از خمینی میکند موافق نیستم اما او این کار را میکند برای حفظ نظام و میگوید حفظ نظام از اوجب واجبات است و میگوید این نظام با رفرم حقظ میشود نه با تحریمها و مقابله با آمریکا… و یک اعتقاد مذهبی هم دارد که میگوید باید برای عقیدهات تلاش کنی ولو شکست بخوردی یا پیروز شوی.
این نظام شاید به لحاظ اعتبار به آقای خمینی ربط داشته باشد، اما از نظر مدیریتی کار هاشمی است. هاشمی در دوره خمینی و در دوره هشت ساله ریاست جمهوری خودش و در دوران اصلاحات هم سعی کرد بالانس ایجاد کند. البته اصلاحطلبان به او حمله کردند و بعد هم که آقای خامنهای میخواست نقش خودش را ایفا کند، چالش ایجاد شد. این چالش را باید شناخت و به آن توجه کرد.
ایشان به این شکل به مسائل نگاه میکند و البته باید دقت کرد نیت اش چیست. دخترش و پسرش هم موثرند. اول فائزه که گرایش آزادی مدنی دارد و دیگری مهدی است که گرایش بوروکراتیک با ویژگیهای رانتی جامعه ایران دارد و او صدای این دو را هم بازتاب میدهد.
• فکر میکنید چرا رفسنجانی تاکنون در مقابل محاکمه پسرش و تبلیغات وسیع این محاکمه سکوت کرده است؟
او غیرمستقیم موضع گرفته و لابی میکند. خودش نمیتواند موضع بگیرد اما زنش گفت پدرسوخته بازی است. در این سیستم رانتی فساد بیپایان است. اگر فساد دوره هاشمی آسمانی بود، در زمان احمدینژاد کهکشانی بود. الان ما وارد فساد نجومی شدهایم.
قوه قضاییه ایران به دلیل آن که خودش سیاسی است با موضوع فساد به صورت جناحی و گروگانگیری برخورد میکند. کسانی مثل موسوی در حصر هستند، اما فردی مثل رحیمی جزء دست پاکها حساب میشوند.
• آیا معنای حرفهای شما این است که رفسنجانی توپ را در زمین حریف انداخته است؟
پروندههایی که دولت پس از این رو میکند، از فساد ساختاری احمدینژاد تا نهادهای زیرنظر رهبری را فرا خواهد گرفت. این معاملات شفاف نبودهاند و در این مسیر بحرانی صورت خواهد گرفت. جامعه هم پذیرای این خبرها هست و رفسنجانی باز از این کارها خواهد کرد. او این چند نفر روحانی که قوه قضاییه را هدایت میکنند، سپاه و بیت رهبری را هدف گرفته است که جلوی انجام وعدههای روحانی را گرفتهاند و مانع میتراشند. اما همه اینها ناشی از دلسوزی برای حفظ نظام است.
بیشتر بخوانید: رفسنجانی: روحانیت در معرفی احمدینژاد مقصر است
عقل سالم را بیابیم. این بشری را که نام
میبرید همراه با همانندهای خود سالهاست
که میبایست در خانه سالمندان بسر برده و
یا در سیاهچالی از برای جنایاتی که مرتکب
شده اند میپوسیدند. در عوض جوانان مملکت
از بیکاری و اعتیاد و ابتلا به فساد روزافزون میپوسند
و نابود میشوند. و شک نداشته باشیم که چنین
نظام حکومتی دیر یا زود نابود خواهد شد چه این
حجت الفساد المفسدین بخواهد و چه نخواهد.
Majid / 22 June 2015
مرگ بر همه روحانیئن فاسد حاکم در ایران به خصوص خامنه ای و رفسنجانی جنایتکار .
به امید سرنگونی و نابودی نظام پوسیده اسلامی و برفراری دموکراسی واقعی و جدایی دین از سیاست .
بهنام / 22 June 2015
هاشمی رفسنجانی در سخنرانی خود گفته است: «در برنامههای آیتالله خمینی فعالیت خشن وجود نداشت.”!!
دلایل رحمت ایشان :
دادگاههای تیر باران فله ای هویدا و تیمسار جهانبانی و افرادغیر مجرم جنایی وابسته بحکومت قبلی در سال ۵۷.
کشتار فله ای ترکمن ها و اکراد در سال ۵۸ .
نا دیده گرفتن ملاقات شورای انقلابتان از روز اول با امریکاییها تا سند از سفارت ساختید و بازرگان برکنار و تند روها را حاکم کردید .
اعدام هزاران نفر شامل زنان حامله و نوجوانان در دهه شصت و با بولدوزر جسدها را شبانه دفن کردید .
فروهر و فرخزاد و بختیار ها را تکه تکه کردید و مختاری و سیرجانی ها را کشتید.
ادامه جنگ بیهوده حمایت کردید و هزاران نوجوان را بر روی میادین مین فرستادید.
به کوی دانشگاه حمله کردید و دانشجویان را به خیابان پرتاب کردید.
دوستت را یک شبه ولی عظما کردی تا روی اقا محمد قان قاجار را سفید کند!
تجاوز و دست شکستن جوانان مثل سهراب ها در کهریزک و کشتار نداها در خیابان .
خود را امیرکبیر نامیدی و دست سرداران را برای غارتها بازی کردی .
دنبال موشک و بمب و دخالت در سایر کشورها پرداختید و تحریم و اختلاس و دلالی را عادی جلوه دادید.
همچنان هر صدای انتقاد را منافق و اهل فتنه و جاسوس نامیدید و زندانها را پر کردید و چوبه دارها براه انداختید
حالا هم چون بازیت نمیدهند هر از چندگاهی غری الکی میزنی تا مردم را الکی دلخوش کنی و ولایت فقیه ادامه یابد….
farid / 23 June 2015
قابل توجه دوستانی که در بالا اظهار نظر کرده اند.:
۱- با یک چوب راندن همه افراد و اشخاصی که از بدو انقلاب در حاکمیت بوده اند و در مقابل خود را در جایگاه عقل و آگاهی برتر نشاندن و ناسزا ویا یک مشت شعار بیفایده ارسال کردن مشکلی را حل نمیکند. واقعیت این است که همه اینها علیرغم سوابقی که از هرکدام داریم همسنگ نیستند و وجود این اختلاف ها واقعی است و البته به نفع منافع مردم ایران. حرف برسر مبانی اختلافات امروز است. قرار نیست رفسنجانی تبدیل به ویلی برانت شود اما حداقل این حرفی که امروز میزند میتواند تبدیل به امر منفی و ایجاد شکاف در حاکمیت بشود و این امر مثبتی است.
بدیهی است همیشه کسانی که در ابوزیسیون هستند حرف از حقوق ملت بزنند.
۲- حرفهای بعضی از این دوستان که اکثر آنها در خارج از کشور زندگی میکنند مرا یاد خاله جانم میاندازد که بعد از ۴۰ سال زندگی مشترک هروقت با شوهرش اختلاف داشت ویا از چیزی ناراضی بود فوری فلاش بک میزد به شب عروسی که مثلا مادرشوهرش برای سفره عقد سفره قلمکار انداخته در حالی که شال ترمه داشته. یا بقدر کافی به مادربزرگم عزت واحترام نکرده. همیشه چیزی در گذشته وجود داشت که حرف و دعوای امروز را به آن مربوط کند.
آقایان توجه کنند که اگر بخواهند اختلافی را ازریشهء انتهایی حل کنند باید برگردند به مسپله هابیل و قابیل. برخورد های اینگونه همه چیز را برای ابد لاینحل خواهد گذاشت. همینطور با یک چوب راندن دشمن وکمتر دشمن ویا تقسیم جهان به سیاه و سفید. در حالیکه آنهایی که در طیف خاکستری قرار میگیرند فراوانی بیشتری دارند
این که در هر اظهار نظری برویم سراغ گنچه های قدیمی و سازهای ترک خورده صدساله را از طبقات بالایی برداریم و نغمه های کهنه را با این سازهای ناکوک بزنیم نشان چیست؟ آیا فقط شما میدانید که در دهه ۶۰ چه گذشت؟
۳- البته میتوان حدس زد که چون این آقایان بیست سالی هست که در ایران زندگی نمیکنند حرفهایی که میزنند تکرار همان حرفهایی است که از اینجا بیاد دارند و آن موقع و الان در تاکسی و اتوبوس رد وبدل میشود.
اما واقعیت این است که اختلافات درون حاکمیت حقیقی و جدی است. سمت وسوگیری داهیانه تعمیق این اختلاف است نه به یک چوب راندن آن آن هم از موضع آدمی که بعکس بزرگمهر حکیم همه چیز را میداند
بیژن / 23 June 2015
شناختن و شناساندن شيطان = نابودي شيطان
علي / 26 June 2015