روزنامه قانون در ایران، سه شنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، گزارشی منتشر کرده و در آن از تجاوز به یک دختر ۱۱ ساله خبر داده است. بر اساس روایت این روزنامه، زمان و مکان این تجاوز مشخص است و تصویر مستند تهیه شده، جزئیات تجاوز به این دختر ۱۱ ساله را از سوی شش مرد در همین ماه خورشیدی -خرداد ۹۴- در تهران نشان می‌دهد.

کودک-خیابان

یک شاهد به روزنامه قانون گفته که وقتی شبانه با جمعی دیگر در تهران پرسه می‌زده، به پل یکی از بزرگراه‌های شهر رسیده و دیده که شش مرد به این دختر تجاوز جنسی کردند. او گفته این شش مرد به مواد مخدر معتاد بودند و از حالت عادی خارج شده بودند. دو شاهد دیگر هم آنجا بوده‌اند که با دیدن این تصویر حال‌شان بد شده است.

روزنامه قانون همچنین درباره دختربچه دیگری نوشته که در طول یک روز چهار بار شکنجه جسمی شده است و او را در یکی از خیابان‌های قیطریه پیدا کرده‌اند. بنا بر این روایت، این دختربچه تنها شش یا هفت سال داشته است و شاهد از او عکس‌هایی هم گرفته است.

این خبر هرچند در رسانه‌های داخلی و خارجی بازتاب زیادی پیدا نکرده اما در شبکه‌های اجتماعی و در میان کاربران بسیار بحث‌انگیز شده است. بسیاری از کاربران سوال می‌کنند که چرا این موضوع بازتاب گسترده خبری نداشته در حالی که نمونه‌های مشابه نظیر آنچه که در هند اتفاق افتاد، از سوی فعالان مدنی، رسانه‌ها و شخصیت‌های موثر پیگیری شد و انعکاس وسیعی پیدا کرد.

با این حال، سایت تابناک با انتشار گزارشی به سراغ نمایندگان مجلس ایران رفته و نظر آنها را درباره این خبر پرسیده و در ادامه آن را موضوع روز جامعه زنان و ممنوعیت ورود آنها به استادیوم‌ها ربط داده و نوشته است: «یکی از مهم‌ترین دغدغه مسئولان کشور، موضوع عفت در میان عموم مردم است؛ چیزی که به خاطر آن وزیر فرهنگ را بارها به مجلس کشانده‌اند؛ مسأله‌ای که به خاطر آن عده‌ای حاضر هستند ورزش کشور را فدای آن کنند، اما اکنون پس از وقوع چنین اتفاقی همه سکوت کرده‌اند.»

رسول خضری، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی، تجاوز گروهی به یک کودک را بحث بسیار مهمی خوانده و گفته: «این موضوع ساده ای نیست. در کشوری که ادعای اسلامی بودن آن را داریم و دارای یک فرهنگ اصیل اسلامی هستیم، نباید به این سادگی از کنار این موضوع گذشت. کسانی که مسئولیت دارند و حتی کسانی که مسئولیت دولتی ندارند، یعنی مردم باید در این مورد اقدام کنند؛ همه ما در این مورد مسئولیت داریم.»

این نماینده مجلس در بخش دیگری از سخنانش گفته: «در حالی که در کشورهایی مثل هندوستان ـ که از این اتفاقات در آن زیاد روی می دهد و حتی بسیاری از مردم آن نیز مسلمان نیستند ـ چنین اتفاقی رخ می دهد و با حساسیت بسیار در برابر آن واکنش‌های تندی از خود نشان می‌دهند، تجمعات برگزار می‌کنند، در سطح رسانه به آن پرداخته و همه فضای مجازی روی آن متمرکز می شوند، متأسفانه در ایران این مسائل نادیده گرفته می‌شود.» او پرسیده: «مردم عادی که نمی توانند هر کاری را خودشان انجام دهند؛ اما برای من هم مهم است که چطور در جامعه این اتفاق افتاده ولی کسی به آن نپرداخته است و واکنشی در این خصوص وجود ندارد؟»

جواد جهانگیر زادهریال نماینده دیگر مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون امنیت ملی در این باره گفته:«این موضوع حتما قابل پیگیری است. فرقی نمی کند؛ او بچه ما هم هست و فرقی هم ندارد. این ماجرا رخداد اتفاق دهشتناکی است که در کشور رخ داده است.» او در ادامه قول پیگیری این موضوع را داده است.

تاکنون بیش از این چیزی از مسئولان ایرانی شنیده نشده است.

 شش هزار کودک در معرض تهدید

این نمونه‌های خبرساز تنها کودکانی نیستند که در خیابان در معرض انواع خشونت‌ها و آسیب‌ها قرار دارند. دبیر کل دفتر امور آسیب‌دیدگان اجتماعی بهزیستی می‌گوید در سال ۹۳ خورشیدی دست‌کم شش هزار کودک کار و خیابان شناسایی شده است. او همچنین گفته است براساس آئین‌نامه ساماندهی کودکان کار، شهرداری‌ها باید مکان مجهزی را برای این کودکان در اختیار بهزیستی و سازمان‌های مردم‌نهاد قرار دهند اما مسئولان در شهرداری‌ها فقط سیاست‌های خود را اجرا می‌کنند.

کودکان خیابانی 2

با وجود اعلام این آمار، برخی منابع از وجود دو میلیون و ۵۰۰ هزار کودک کار یاد کرده‌اند. «اهانت و خشونت از سوی مردم»، «کتک خوردن»، «خفت شدن» و «آزار جنسی» تنها بخشی از زندگی روزمره کودکان کار در ایران است که در گزارشی از سوی «سازمان بهزیستی» به آن‌ها اشاره شده است. در سکوت و بی‌خبری مسئولان از وضعیت روزمره زندگی کودکان کار و خیابان در ایران، این کودکان به ویژه دختران در معرض انواع خشونت‌ها قرار می‌گیرند، بی‌آنکه پناهگاه و مامنی داشته باشند. بسیاری از آنها حتی نمی‌دانند در صورت وقوع خشونت و تجاوز جنسی چطور باید اعتراض کنند.

فعالان حقوق کودک پیش از این بارها نسبت به وضعیت پرآسیب کودکان کار در کشور هشدار داده‌اند. مینو محرز، رئیس مرکز تحقیقات ایدز مدتی قبل به خبرگزاری ایسنا گفته بود طبق مطالعه‌ای روی یک‌هزار کودک کار در تهران، بیشترین میزان شیوع ایدز در کودکان کار و خیابان بین سنین ۱۰ تا ۱۸ سال است و بیشترین راه ابتلا  تجاوز جنسی، که هم بین دختران و هم بین پسران بوده است.

محرز عنوان کرده بودکه پژوهش قبلی روی یک هزار کودک افغان و شماری کودک ایرانی انجام شده که دلایل حضورشان در خیابان متفاوت بود: «مثلا یک گروه به دلیل اعتیاد پدر و مادر در خیابان گل‌فروشی می‌کردند.»

او هشدار داده بود که اگر اقدامی صورت نگیرد، آمار تجاوز جنسی و اعتیاد در این کودکان زیاد می‌شود و به‌تبع آن ابتلا به ایدز در میان آن‌ها افزایش می‌یابد. طبق همان مطالعه انجام‌شده، ۴ تا ۵  درصد این کودکان HIV مثبت بودند.

یافته‌های پژوهش «سنجش رفتارهای پرخطر در کودکان کار و خیابان در ایران» که سازمان بهزیستی آن را انجام داده، نشان می‌دهد که این کودکان از سنین پایین با روابط جنسی آشنا می‌شوند، به‌گونه‌ای که میانگین سن شروع روابط جنسی در دختران  ۵ .۱۲ و در پسران ۷. ۱۳ سال است و درمجموع، ۲۱ درصد این کودکان رابطه جنسی را تجربه کرده‌اند. این پژوهشی البته مربوط به سال ۱۳۸۷ است.  او تحقیق جدیدی در این زمینه را ضروری خوانده بود، اتفاقی که هنوز نیفتاده است.

مینو محرز، در دی‌ماه ۱۳۹۲ نیز آمار کودکان کار مبتلا به ایدز و هپاتیت را تکان‌دهنده و بسیار وحشتناک خوانده بود.

همه این اتفاق‌ها در حالی می‌افتد که نهادهای رسمی مسوول، از وظایف خود کوتاهی می‌کنند و جلوی فعالیت‌های گروه‌های مردمی و مستقل حامی حقوق کودکان کار هم گرفته می‌شود. بسیاری از ان‌جی‌اوهای فعال در این حوزه به دلیل اعمال محدودیت‌ها امکان فعالیت ندارند و فعالان حقوق کودک هم با بهانه‌های امنیتی، در معرض تهدید و زندان قرار می‌گیرند.

در کنار بهت و حیرت دربرابر این خبر، افکار عمومی یک پرسش را تکرار می‌کنند: چرا باید یک دختر یازده ساله در خیابان کار و زندگی کند؟