۱۲ ژوئن، مصادف با ۲۲ خرداد ماه، روز جهانی مبارزه با کار کودکان است. در ایران، بنا بر آمار رسمی حدود دو میلیون کودک کار وجود دارد. آمارهای غیر‌رسمی اما خبر از وجود هفت میلیون کودک کار می‌دهند.

children labour- tehran municipality

حدود یک سال قبل، یک فعال حقوق کودک در سمینار تخصصی کودکان کار گفت: «آمار واقعی کودکان کار حدود هفت میلیون نفر است که نیمی از آن‌ها اتباع کشورهای همسایه هستند.»

شهیندخت مولاوردی، معاون امور زنان و خانواده رییس‌ جمهوری ایران، بر لزوم ثبت روز «مبارزه با کار کودک» در تقویم رسمی کشور  تاکید کرده است. به گفته او، ثبت چنین روزی در تقویم ایران باعث «جلب توجه هر چه بیشتر آحاد جامعه به ضرورت جلوگیری از کار کودکان و توجه به اهمیت ادامه تحصیل این قشر از جامعه» خواهد شد.

این مقام دولتی حتی اعتراف کرده است که تاکنون آمارگیری صحیح و دقیقی در این زمینه انجام نشده است.

برای حل مساله کار کودک در ایران، قبل از هر چیزی باید آن را به رسمیت شناخت و غیرقانونی کرد. مداخله فوری در مساله کودکان کار و بازگرداندن آن‌ها به چرخه آموزش، اولین اقدامی است که می‌تواند به بهبود وضعیت آن‌ها منجر شود.

باید دید که آیا رویه دولت در مواجهه با این معضل اجتماعی تغییر خواهد کرد یا نه؟

کار کودک روی کاغذ

کار کودک، طبق تعریف سازمان جهانی کار (ILO)، به این ترتیب تعریف شده است: «کاری که کودکان به علت سن پایین‌شان نباید انجام دهند یا حتی با وجود سن کافی، آن کار خطرناک بوده یا برای آن‌ها مناسب نیست.»

در گفتمان حقوق کودک، کار کودک «هر گونه فعالیت اقتصادی است که به واسطه آن کودک مورد آسیب جسمی، روحی و روانی قرار گیرد و از آموزش باز بماند.»

کودکان کار اما بنا بر تعریف یک فعال حقوق کودک در ایران «به آن دسته از کودکانی اطلاق می‏‌شود که به دلیل نابسامانی‏‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و … از آموزش، بهداشت، تغذیه، امنیت، بازی و دیگر حقوق خود محروم مانده و ناگزیر به کار در کارگاه‌‏ها، خیابان‏‌ها، منازل، مزارع، بنادر، کوره‌‏پز خانه‌‏ها و … هستند.»

در ایران، طبق آمار رسمی، ۳۰ درصد کودکان کار اصلا مدرسه نمی‌روند و بخشی هم در مدرسه‌های شبانه درس می‌خوانند.

فقر، ریشه کار کودک

والدین کودکان کار اغلب یا بیکار هستند یا کم‌درآمد و کودکان کار برای تامین هزینه‌های خانواده مجبور به کار کردن هستند. همچنین گاه پدر یا مادر یا هر دو معتاد هستند و کودک برای تامین هزینه مواد مخدر والدین مجبور به کار کردن است.

کودکان کار اغلب در مناطق حاشیه‌ای و فقیرنشین شهرهای بزرگ، مانند شوش و دروازه غار در تهران، زندگی می‌کنند.

در شهرهای کوچک و روستاها، کودکان هر چند به واسطه کار از تحصیل باز نمی‌مانند، اما برای تامین هزینه‌های تحصیل و کمک به اقتصاد خانوار در زمان تعطیلی مدارس مجبور به کار کردن هستند.

کودک چه به عنوان «نان‌آور» اصلی خانوار کار کند و چه برای تامین هزینه مواد مخدر پدر و مادرش یا هزینه‌های تحصیل خودش، «کودک کار» محسوب می‌شود و آسیب‌های زیادی می‌بیند.

چه بر سر کودکان کار می‌آید؟

محرومیت از تحصیل، جدی‌ترین مشکلی است که برای کودکان کار پیش می‌آید.

کودکی که ناچار به کار کردن است، فرصتی برای درس خواندن ندارد و به این دلیل شانس پیشرفت اجتماعی و اقتصادی را از دست می‌دهد. بیشتر کودکان کارِ محروم از تحصیل در بزرگسالی، خود به یکی از افراد کم‌درآمد (اگر نه بیکار) جامعه تبدیل می‌شوند و به این ترتیب چرخه فقر و نقض حقوق کودک، همواره پابرجا می‌ماند.

بنا به گفته برخی کارشناسان علوم تربیتی، ذهن ساده کودک، آمادگی کافی برای درک فضای کسب‌وکار و مناسبات بازار را ندارد. کودکی که قبل از رسیدن به سن قانونی، ناچار است برای تامین هزینه‌های خود و خانواده‌اش وارد چنین مناسباتی شود، فرصت رشد طبیعی را از دست می‌دهد و روند جامعه‌پذیری را به شکل درستی طی نمی‌کند.

در ایران، کودکان کار مجبورند در فضاهای ناامن کار کنند. خیابان، محل کار اصلی کودکان است. این درحالی است که کودکان به واسطه شرایط جسمی و روحی خود آسیب‌پذیر‌ترین گروه اجتماعی هستند و به سادگی حقوق‌شان نقض می‌شود و مورد تعرض و تجاوز قرار می‌گیرند.

همچنین گزارش‌های زیادی در مورد تجاوز و سوءاستفاده جنسی کارفرمایان از کودکان کار در کارگاه‌ها، کارخانه‌ها و حتی خانه‌هایی که کودکان در آن کار می‌کنند منتشر شده است.

ایدز در میان کودکان کار

علی ‌اکبر سیاری، معاون وزیر وقت بهداشت ایران، در آذر ماه سال ۹۲ اعلام کرد که بنا به تحقیق از هزار کودک کار و خیابان بین ۱۵ تا ۱۸ سال، ۲۹ درصد از آن‌ها رابطه جنسی داشته‌‌اند و ۱۴۴ نفر دارای چند شریک جنسی بوده‌اند.

در این‌باره آمارهای خطرناک دیگری هم منتشر شده است: بنا بر پژوهشی که پنج سال پیش روی کودکان کار انجام شد، پنج درصد کودکان کار و خیابان مبتلا به ایدز هستند و تعداد زیادی از آن‌ها هپاتیت هم دارند.

مینو محرز، رییس مرکز تحقیقات ایدز ایران گفته است: «آمار ابتلای این کودکان، بسیار فراتر رفته است.»

یک عضو هیات مدیره «انجمن حمایت از حقوق کودکان» نیز در بهار سال ۹۲ گفته بود: «نرخ ابتلای کودکان کار و خیابان به ایدز ۴۵ برابر جامعه است.»

فعالان حقوق کودکان سوءاستفاده جنسی از کودکان کار را از پیامدهای قطعی کار کودک می‌دانند.

دولت و رسانه‌های حکومتی: سوءاستفاده ایدئولوژیک

تلویزیون دولتی و رسانه‌های حامی حاکمیت در ایران، بیشتر معضلات اجتماعی را نادیده می‌گیرند و به مساله کودکان کمتر از هر چیز دیگری می‌پردازند. گاهی هم که نیم‌نگاهی به مساله کودکان کار دارند، مدام بر طبل این کلیشه می‌کوبند که کودکان کار، نه قربانیان فقر، که قربانیان فقدان نهاد خانواده هستند. در تلویزیون ایران، کودکان کار از «سایه پدر یا مادر یا هر دو» محروم‌ هستند و همه کودکان کار در باندها و گروه‌های «آدم‌های سوءاستفاده‌گر و کلاش» گرفتارند.

Children


واقعیت اما چیز دیگری است. محیا واحدی، دبیر سمینار تخصصی کار کودک معتقد است که بیشتر کودکان کار دارای خانواده و پدر و مادر هستند و در کنار آن‌ها زندگی می‌کنند. در بیشتر موارد، این خود پدر و مادر‌ها هستند که به واسطه فقر یا اعتیاد، فرزند خود را مجبور به کار می‌کنند.

حاکمیت در ایران مساله کودکان کار را یا به رسمیت نمی‌شناسد یا به جای تلاش برای از بین بردن ریشه‌های فقر و کار کودک، سعی در سوءاستفاده ایدئولوژیک از این معضل اجتماعی و تاکید بر اهمیت نهاد خانواده دارد.

فرهنگی که کار کودک را تقدیس می‌کند

– کار، بچه را مرد می‌کند!

در فرهنگ عرفی ایران، چنین عبارت‌هایی بسیار شنیده می‌شود. وقتی کودکان نقشی مهم در اقتصاد خانواده داشته باشند، کار کردن‌شان تشویق می‌شود و «کودک نان‌آور»، بزرگ و «مرد» شده است. به‌خصوص در روستاها، کمک کردن فرزندان به اقتصاد خانواده و همکاری‌شان در کار کشاورزی و دامداری، امری عادی است و البته رسانه‌های حامی ایدئولوژی رسمی هم مدام با تاکید بر «زحمت‌کش» بودن کودک روستایی، بر بازتولید این فرهنگ اصرار می‌کنند.

حضور قدرتمند و همه‌گیر این فرهنگ سنتی-مذهبی، شرایط را برای مبارزه با کار کودکان و لغو آن در ایران و خاورمیانه، سخت‌تر می‌کند.

فعالانی که جور دولت را می‌کشند

یکی از دغدغه‌های نهادهای فعال در حوزه حقوق کودک در ایران، مساله کار کودک است. فشار و چانه‌زنی با حاکمیت برای غیرقانونی کردن کار کودک، اطلاع‌رسانی و آگاه‌سازی در خصوص مساله کودکان کار و آسیب‌هایش و مداخله در وضعیت کودکان کار از جمله تلاش‌های فعالان و نهادهای حقوق کودک است.

آموزش رایگان و داوطلبانه به کودکان کار از جمله فعالیت‌های موفق این نهادهاست که باعث شده دست‌کم بخشی از کودکانی که مجبور به کار کردن هستند، فرصتی هم برای آموختن و یادگیری داشته باشند.

همچنین یکی از مهم‌ترین و معروف‌ترین کنش‌های معطوف به حقوق کودک در دهه‌های اخیر، کنشی است که بین فعالان حقوق کودک به «آکسیون پل پارک‌وِی» معروف است. در بیستم مرداد ماه سال ۹۰، جمعی از فعالان حقوق کودک و مردم عادی، در پی یک فراخوان فیس‌بوکی، در پل پارک‌وی جمع شدند و به مدت دو ساعت، کارهایی را انجام دادند که هر روز کودکان کار در آن محل مشغولش بودند: پاک کردن شیشه خودروها، فروختن فال و آدامس و گل، اسپند دود کردن و …. درآمد حاصل از این کارها به همان کودکان داده شد.

این کنش جمعی واکنش‌های مختلفی را بین مردم حاضر در خیابان، خود کودکان کار و بعد در فضای مجازی و رسانه‌ای برانگیخت. نهادهای امنیتی هم بیکار نماندند و چند تن از فعالان حقوق کودک در پی آن، احضار، بازداشت و حتی دادگاهی شدند.

از چهار سال پیش تا‌کنون، سرنوشت اغلب فعالان حقوق کودک همچنان احضار، بازداشت و محاکمه و زندان است. باید دید که تلاش‌های شهیندخت ملاوردی، معاون رییس‌جمهوری ایران، می‌تواند تغییری در این روند ایجاد کند و مبارزه با حقوق کودک را دست‌کم وارد تقویم ایران کند؟