در حالی که قدری بیش از یک ماه به پایان مهلت نهایی مذاکرات برای تدوین توافقنامه جامع نهایی مانده، رهبر نظام جمهوری اسلامی، در اظهاراتی کمسابقه امکان هر گونه بازدید از مراکز نظامی ایران و هر گونه همکاری در زمینه مصاحبه بازرسان با کارشناسان اتمی ایران را رد کرد. به این ترتیب یکی از خواستهای اصلی گروه ۱+۵ مبنی بر شفافسازی بخشهای سئوالبرانگیز فعالیتهای اتمی ایران، میتواند امکانناپذیر شود.
این اظهارات چه نقشی در شرایط کنونی خواهد داشت؟ چرا ولی فقیه نظام این زمان را برای چنین موضعی برگزیده است؟ آیا تصمیم او میتواند به عنوان اقدامی کارشکنانه از طرف کشورهای غربی تعبیر شود؟ واکنش آنها چگونه خواهد بود؟ نوشتار حاضر به پرسشهای فوق میپردازد.
حساسیت نسبت به بازدیدهای نظامی
مقامات ایران مدتها بود که نسبت به بحث اجازه بازرسی از مراکز نظامی این کشور، واکنش نشان میدادند. ظاهرا پس از انتشار «فاکت شیت» آمریکا، که به دنبال تفاهم شفاهی دو طرف در لوزان منتشر شد، مشخص گردید که بازرسی از تاسیسات مشکوک، اعم از اتمی و غیر اتمی، بخشی از برداشت مشترک آنها بوده است. این تاسیسات شامل پایگاههای نظامی ایران هم میشود، از جمله مرکز نظامی پارچین که آژانس بینالمللی انرژی اتمی مدتهاست تقاضای بازدید از آن را دارد.
دولت ایران تاکنون این امکان را فراهم نکرده و علاوه بر آن حاضر نشده به روشنی به سوالات آژانس درباره چرایی آزمایش ماشه سلاح هستهای در آن جا پاسخ گوید. بی شک پارچین و برخی دیگر از مراکز نظامی ایران در لیست هدفهایی قرار دارند که بازرسان آژانس میخواهند آنها را به فاصله کوتاهی بعد از امضای توافقنامه نهایی مورد بازرسی قرار دهند.
وزیر امور خارجه فرانسه، لوران فابیوس، در مصاحبهای ضمن تاکید بر این که شفافسازی نظامی بخشی از معامله است، گفت حداکثر مدت زمانی که دولت ایران باید بعد از امضای توافقنامه، امکان بازرسی از مراکز نظامی خود را فراهم کند ۲۴ روز است. او سپس با تردید اضافه کرده است: «اما در ۲۴روز ممکن است چیزهای زیادی سر به نیست شوند.»
با اتکاء به این نکات، میتوان دریافت که موضوع بازدید از مراکز نظامی تا چه حد برای کشورهای غربی مهم است و ضرورت بازدید سریع آنها به طور جدی در دستور کار آنهاست. هدف این است که هیچ راهی، از جمله یک راه مخفی، برای دستیابی رژیم ایران به بمب اتمی فراهم نباشد. ممکن است وسواس کشورهای غربی نسبت به موضوع بازدید از مراکز نظامی ایران به طور صرف، حداقل به طور رسمی، برای اطمینان از نبود فعالیتهای مرتبط به ساخت بمب اتمی در این مکانها باشد، اما برای جمهوری اسلامی معنا و اهمیت عمیقتری دارد.
تهران و اهمیت استراتژیک حذف بازدیدها
جمهوری اسلامی استراتژی امنیت منطقهای خود را بر روی این گذاشته بود تا با رسیدن به بمب اتمی یا حداقل تکنولوژی ساخت آن، جدی گرفته شده و هیچ سناریویی از جانب قدرتهای جهانی یا منطقهای (مانند آمریکا یا اسرائیل) حذف رژیم ایران را جزیی از استراتژی خاورمیانهای خود قرار ندهد. این انگیزه اولیهای بود که سبب شد پروژه رها شده فعالیتهای اتمی پس ازانقلاب را بار دیگر در دهه نود میلادی از سر گیرد. در میانه دهه اول قرن بیست و یکم و با باز شدن پای آمریکا به افغانستان و عراق، سران نظام در درستی تئوری امنیتی-دفاعی خود راسختر شدند.
آنها دیدند که در نبود امکان دفاع اتمی از خود، افغانستان و عراق اشغال شده و رژیمهای حاکم بر آنها کنار زده شدند. در حالی که چند سال بعد کره شمالی با نشان دادن قدرت اتمی خود، از لیست سیاه آمریکا خارج شد و رژیم دیکتاتور آن به صورت دست نخوردنی جلوه میکرد.
این واقعیتها رژیم ایران را تشویق کرد که هر چه بیشتر در مسیر دستیابی به قدرت اتمی سرمایه گذاری کرده و برای آن تلاش کنند. آنها در این دهه، حداکثر کوشش را به خرج دادند تا شاید با آزمایش نخستین بمب هستهای ضمانت نامهای برای بقای نظام فراهم کنند. اقدامات پیشگیرانه کشورهای غربی، مانند آلوده کردن سیستمهای مراکز اتمی ایران به ویروس و برخی دیگر از اقدامات مثل ترور دانشمندان اتمی و به زعم برخی، ایجاد انفجار در پایگاهی در شرق تهران، سبب شد که تقویم اتمی نظام به تحقق نپیوندد.
به دلیل این عدم موفقیت، بدیهی بود که رژیم ایران به طور موازی روی سلاحهای متعارف سرمایهگذاری کند و بکوشد به قویترین نوع آنها دست یابد. از همین روی نیز به توسعه و تولید موشکهای دوربرد پرداخت و تلاش کرد با افزایش برد و قدرت انفجاری آنها برای خود یک «آلترناتیو بمب اتمی» بسازد.
در حال حاضر، موشکهای نسل جدید قدیر و سجیل که در رده موشکهای قارهپیما (بالیستیک) ارزیابی میشوند، یگانه برگ تسلیحاتی-استراتژیک حکومت ایران به شمار میروند. برگی که اگر از دست رود تمام وزن استراتژیک حکومت ایران را در منطقه و جهان زیر سوال خواهد برد.
به نظر میرسد نگرانی اصلی نظام در این است که بازدیدهای مطرح شده برای توافقنامه جامع نهایی، به برآورد مشخص کشورهای غربی و سازمانهای اطلاعاتی وابسته به دولتهای مختلف منطقه از توان نظامی ایران بیانجامد. تا زمانی که چنین برآورد دقیقی وجود نداشته باشد، ایران می تواند شبح یک قدرت آن چنانی تسلیحاتی را بر سر کشورهای بزرگ و خطرساز منطقه (اسرائیل، عربستان سعودی و…) حفظ کند. یعنی با استفاده از یک استراتژی تبلیغاتی توام با بلوف، خود را به عنوان قدرتی سهمگین و مخرب جلوه دهد، کاری که تا به حال صورت گرفته است و مانورهای نظامی پیاپی و پردهبرداری متعدد از این یا آن پروژه ی تسلیحاتی ابزارهای این کار بودهاند.
تهران میخواهد ابهت تبلیغاتی را برای خود حفظ کرده و دشمنان بالقوه و بالفعل را از نزدیک شدن به مرزهای ایران منصرف سازد، اما اگر موضوع بازدید از مراکز اتمی به صورت دقیق و کارشناسی آغاز شود، چهبسا افشاء شود که نیروی نظامی ایران ضعیفتر از آن چیزی است که دستگاه تبلیغاتی این کشور جلوه میداد. در این صورت بسیاری از محاسبات دولتهای متخاصم برای برخورد نظامی با ایران میتواند مورد بازنگری قرار گیرد و آنها را به عمل در این زمینه تشویق کند.
به طور مثال اگر اسرائیل از محدودیت کمی و کیفی قدرت موشکهای دوربرد رژیم ایران نسبت به مرزهای خود باخبر شود، چه بسا در طرح حمله هوایی به تاسیسات اتمی ایران، با اطمینان خاطر بیشتر و نگرانی کمتر اقدام کند.
خط سپاه، خط رهبری
اظهارات رهبر ایران و اهمیت آن را باید نمودی از نفوذ سپاه بر بیت رهبری ارزیابی کرد. اینک که مذاکرات به تاریخ نهایی خود نزدیک میشود، رژیم ایران به اتخاذ تصمیم نهایی و البته سخت و دردناک نزدیک میشود؛ این که آیا میخواهد به ازای تخفیف مشروط در تحریمهای اقتصادی، محدودیتهای قطعی در زمینههای اتمی، نظامی و سیاسی را پذیرا شود یا خیر.
برای جمهوری اسلامی زمان آن رسیده که برای چنین واقعیتی تصمیم بگیرد: تحریم بیشتر، حمله نظامی، جنگ و شورشهای داخلی و یا تسلیم اتمی و شانس باقی ماندن برای یک استحاله تدریجی.
از آن جا که در نظامهای استبدادی، نهاد دارای اسلحه حرف آخر را میزند، در این موقعیت خاص تاریخی به نظر میرسد که بیت رهبری نیز چارهای جز دنبال کردن خط سپاه را ندارد. سپاه نیک میداند در فردای امضای توافقنامه، باید واگذاری امتیازات در زمینههای نظامی، سیاسی، اقتصادی، امنیتی و فرهنگی را آغاز کند و منحرف کردن روند توافق اتمی یا توقف آن از همین روست.
رهبر ایران اینک حرفی را میزند که سپاه میخواهد. بیت رهبری به دلیل وابستگی نظامی وامنیتی خود به سپاه پاسداران، تا حد سخنگوی خط سپاه در پرونده اتمی تقلیل یافته است.
همسویی مواضع ولی فقیه با سپاه، بی شک دولت روحانی و جناحهای طرفدار مذاکرات در درون نظام را در موقعیتی سخت قرار میدهد و جنگ قدرت را تشدید خواهد کرد. آن بازی که خامنهای با اظهارات خود وارد آن شده، برندهای ندارد، اما بازنده آن، کل کشور و از جمله همان کسانی خواهند بود که آن را برای کشور تدارک دیدهاند. تشدید تحریمها، محاصره دریایی، انزوای دیپلماتیک بیشتر و در نهایت، حمله نظامی و جنگ از جمله نتایج استراتژیی هستند که اظهارات خامنهای در مورد عدم امکان بازدید از مراکز نظامی بخشی از آن است. به نظر میرسد که حفظ قدرت بار دیگر قطبنمای رهبری شده و آن را با سپاه در یک جبهه قرار داده است.
سلام تحلیل خوبی هست اما اینها فقط شکر زیادی است و امریکا هم میداند واعلام کرد
که لازم نمیداند جواب هر اظهار نظر را بدهد این یکی و دیگری سرکوب و ارعاب رو دوباره شروع کردند
: گشت ارشاد : یعنی قعطنامه امضا خواهد شد به احتمال زیاد رهبری زندگی در کاخ
و هوای آزاد رو بر تونل زیرزمینی ترجیح میدهد
محصل / 21 May 2015
نظریه پردازان مارکسیستی هنوز به نظریه های قرن نوزدهمی چسپیده اند . قرن بیستم گذشت و نیروهای جدیدی وارد میدان سیاست شدند و نطریه پردازان بسیاری در اروپا به این نیرو ها پرداختتند ! کارل ریموند پوپر به درستی در مورد بینش سیاسی ارسطو در کتاب جامعه باز می گوید ” ارسطو زمانی که نبروهای دموکراسی خواه در اتن در حال عقب نشینی بودند انها را در حال گسترش و پیروزی ارزیابی می کرد ” و پوپر اضافه می کند انکس که چنین اشتباه بزرگی می کند حق ماندن در حوزه سیاست ندارد . تفکر مارکسیستی ایران نه از جنبش های توتالیتر و شبه توتالیتر سر در می اورد و نه درک درستی از جنبش شبه توتالیتر سال 57 داشت که هدفش تغییر انسان بود و نه همچون جنبش انقلابی تغییر جامعه – از شریعتی بازگشت به خویش تا ایت الله خمینی ما شما را ادم می کنیم – ( هانا ارنت تفاوت انقلاب و جنبش توتالیتر ) این تفکر مارکسیستی در باره وقایع پس از پیروزی جنبش شبه توتالیتر سال 57 نیز فقط یک پاسخ داشت . ” انقلاب منحرف شده است دیگران انر دزدیده اند ” مارکسیستها حتی پاسخی به این پرسش نداند که چرا سه میلیون سال 57 به پیشواز ایت الله خمینی رفتند و ده سال بعد 67 ششش میلیون به بدرقه و خاکسپاری او .
اینان اکنون نیز با همان شیوه نظریه پردازی سیاسی که از محتوای طبقاتی نیز خالی شده است به بررسی وقایع ایران می پردازد و منتظر قیام خلق های ایران هستند ( جناب کورش عرفانی در یک برنامه تلویزیونی به ثروتمندان شمال تهران هشدار می دهند که اگر به این شیوه زندگی ادامه دهید فقرای جنوب شهر با شورش خود شما را چون سیل می شویند) !
اما نطریه دیگری هم هست : حکومت ایران حاکمیتی شبه توتالیتر است و تضاد درونی ان از در اختیار گرفتن حکومت در یک کشور و ملزمات ان که تن در داد ن به قانون و دیپلماسی است و رهبری جنبش که می کوشد از تثبیت شیوه قانونی و تن در دادن به شرایط دیپلما تیک که جنبش را محدود و سرانجام نابود می کند جلوگیری کند .
تضاد اصلی بین دولت روحانی و رهبری است که در سی واندی سال گذشته ( جز دولت موسوی ) تضاد اساسی بوده است . تضاد بین رهبری جنبش و دولت بورکراتیک اولی در پی فراتر رفتن از قانون ودومی اجرای قانون چه در سطح داخلی و چه بین المللی !
سپاه پاسداران بازوی پلیسی جنبشی است که رهبری ان ایت الله خامنه ای است . تضادی بین رهبری و بازوی نظامی جنبش نیست . تفاوت تنها در بکارگیری کلمات است . یکی با کلام نظامی سخن می گوید و دیگری با کلماتی که جنبش راپیش برد
شاهد / 21 May 2015
میلیاردها دلار صرف سایت فردو در بیابانهای قم کرده اند تا بمب بسازند.
از روحانی بعنوان فریب مردم داخل و ۵ + ۱ استفاده کردند تا تحریمها لغو شوند ولی با تصویب کنگره امریکا مبنی بر تصویب نهایی هرگونه توافق نامه ، امید اینها نسبت به نفوذ و فریب اوباما و تیمش از بین رفت .
در یمن و سوریه و عراق نیز مواضع تهاجمی را از دست داده اند.
پس رضایی و…را لباس رزم پوشاندد تا امریکا را تهدید کنند !
که این نیز راه بجایی نخواهد برد و در مقابل فشارهای داخلی و خارجی باید تسلیم شوند…..
farid / 22 May 2015
مگر با زهر خوردن اول دموکراسی و سلامت اقتصادی و سیاسی و اجتماعی برقرار شد که قرار باشد با زهر خوردن دوم شود؟!
پس از مجبور شدن به قطع جنگ خانمانسوز باعراق ، سرداران به چپاول روی اوردند و نصیب مردم زندان و قتلهای زنجیری شد .
امید به این مافیای نظامی فاسد و عوامل امنیتی سرکوبگرش به اصلاحات ؟! بجایی نمیرسد…..
اینها بعلت ماهیت ضد مردمی شان و ترس از خیزش مردم حتی نتیجه فوتبال را مثل انتخاباتشان مهندسی میکنند!
nader / 22 May 2015
صادق زیبا کلام فعال، پژوهشگر و تحلیلگر سیاسی ایران در نامهای به علی مطهری نماینده مجلس شورای اسلامی ایران، نسبت به بودجه هنگفت به سازمانهایی که به دولت و مجلس پاسخگو نیستند، اعتراض کرده است.
زیبا کلام جدول بودجه سازمانهای فرهنگی را در نامه خود و بودجههای آنها را درج کرده است. علاوه بر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تنها سازمان دولتی و پاسخگو، نام سازمانهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران موسسه فرهنگی بصیرت، موسسه فرهنگی تبیان، موسسه فرهنگی دارالحدیث، موسسه فرهنگی نسیم نور، کمک به مؤسسات فرهنگی و دینی همه استانها، کمک به فعالیتهای فرهنگی مسجد جمکران، پژوهشکده علوم و فرهنگ اسلامی، سازمان مدارس معارف اسلامی، پژوهشکده باقرالعلوم، دانشگاه باقرالعلوم، دانشگاه امام صادق، بسیج دانشآموزان، جشنواره عمار، شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، ستاد امر به معروف و نهی از منکر و… در ردیف بودجه ذکر شده است.
زیبا کلام در ادامه نوشته است: «همانطور که ملاحظه میشود سهم وزارت ارشاد از این ۶۰۰۰ میلیارد تومان کمتر از ۱۳ درصد میباشد و ۸۷درصد مابقی در اختیار نهادها، سازمانها، بنیادها و ارگانهایی است که نهتنها کاملاً مستقل از مجموعه دولت قرار دارند بلکه اساساً هیچ پاسخگویی نیز نه در قبال مجلس دارند و نه در قبال قوه مجریه.»!!
این پژوهشگر ایرانی ادامه داده است: «مع ذالک و علیرغم این واقعیات، منتقدین و مخالفین دولت آقای روحانی علیالدوام دولت و بالأخص وزارت ارشاد را مورد مواخذه قرار میدهند که چرا وضعیت فرهنگی کشور اینگونه است؟ جالب است که حتی یکبار هم نشده که مخالفین دولت کوچکترین انتقاد و گلایهای نسبت به این سی، چهل تشکیلات دیگری که نزدیک به ۹۰درصد بودجه فرهنگی کشور را به خود اختصاص دادهاند بنمایند
naseem / 22 May 2015
ضمن احترام به نظر و شخصیت نویسنده جناب کورش عرفانی، باید یک نکته را اضافه کرد، به نظر میرسد خط غالب در تحلیلهای ایشان معطوف به جنگ و تجزیه ی سرزمینی ایران میباشد اگرچه ایشان اغلب از مواضع آزادیخواهانه و دموکراتیک وانمود میکند که نسبت به مسائل ایران حساس است اما آنچه مخاطب عام از نوشته های جناب عرفانی برداشت میکند بیشتر بوی جنگ و حمله نظامی علیه تمامیت ارضی ایران استشمام میشود، چنانچه فرض نویسنده درست باشد و در نهایت جمهوری اسلامی از طریق یک جنگ خارجی از هم بپاشد آیا مردم ایران سرنوشتی بهتر از مردم عراق ویا سوریه پیدا میکنند، آیا نتیجه حمله نظامی چیزی جز فروپاشی کیان ملی و ارضی این سرزمین در پی دارد، آیا همین کشورهای به ظاهر دوست و همسایه پس از انهدام رژیم سیاسی ایران به دنبال سهم خواهی از منابع و ذخایر ایران برنخواهند آمد…. و صد پرسش هولناک دیگر، به نظر میرسد تنها راه بازگشت آرامش و امنیت به ایران همان مسیر اصلاحات (البته نه به معنای حکومتی) گام به گام و تدریجی در داخل و آشتی و تعامل دیپلماتیک در بخش سیاست خارجی بویژه با دول غربی میباشد، ایضا ضمن احترام به دیدگاهها و تحلیلهای جامعه شناسانه ی جناب عرفانی باید گفت دیدگاه ایشان پیرامون مسائل سیاست خارجی ایران چندان از استحکام تحلیلهای ایشان در بعد جامعه شناسی مسائل ایران برخوردار نیست…
کلو / 22 May 2015
با درود به آقای محصل،
من ارتباط نوشتارهای شما را با این مقاله نتوانسم درک کنم.
شما در ابتدای نقد خود مدعی می شوید که این تحلیل خوبیست.
برای من مشخص نشد که شما موافق یا مخالف نظریه آقای عرفانی هستید.
در ضمن تحلیل بالا هیچ اشاره ای به \ارامترهایی که شما در شماره های بعدی نقدتان اشاره نمودید نمی نماید.
بدون تردید من نیز خود یکی از منتقدیم مارکسیسم هستم و معتقدم که هر ایده ای که مانع نقد خود بگردد، ایده مرده ای ست. تفاوتی نمی نمایدکه این ایده مارکسیسم یا اسلام سیاسی باشد. با سپاس ک. ایرانی
تذکر کوتاه: پوپر معتقد به راسیونالیسم انتقادی ست وی در بیشتر آثار خود بدین پارامتر اشاره می نماید.
آنچه من را تویق نمود تا در این رابطه به نقد شما پاسخی بدهم. استدلال درهم و برهم تان در رابطه با موضوعات مختلف بود.
کامبیز ایرانی / 22 May 2015
به نظر من با وجود دو کشور روسیه و چین اسرائیل و آمریکا نمیتونن حمله نظامی به ایران داشته باشن.. همان جوری که مانع سرنگونیه بشار اسد شدن..ممنونم دکتر عرفانی عزیز
aria / 22 May 2015
با درود به کامبیز ایرانی .
ا: بنظر می رسد شما بنده را که بنام شاهد نقدی نوشته ام با کاربر دیگری بنام محصل اشتباه گرفته اید . امیدوارم که بقیه نقد هایتان نیز با همین شتابزدگی و سرسری نباشد !
2: نقد من به نظرات جناب کورش عرفانی بود و شما کامبیز ایرانی که می گویید منتقد مارکسیسم هستید . ایا شما همان کورش عرفانی هستید و گرنه من نفهمیدم نقد به نظر کورش عرفانی چه ربطی به این دارد که شما منقد مارکسیسم هستید . پس روشن بفرمایید
3: همه می دانند که پوپر معتقد به ریالیسم انتقادی است به خصوص اگر کتاب او منطق اکتشافات علمی و بویژه موخره ان ” جهان باز — به فارسی ترجمه نشده است ” را خوانده باشید پس تنها به اینکه دیگران می گویند پوپر معتقد به “ریالیسم انتقادی” اکتفا نکنید و کتا بهای ” منطق اکتشافات علمی ” ” فیزیک کوانتم و جهان باز ” را بخوانید .
4: برخی تا نام نویسنده ای را می بینند فورا می اندیشند که اظهار نظری کنند که دانش فاضله خود را به رخ بکشند . اینجا من فقط نقل قولی از پوپر در باره ارسطو اوردم که ربطی به کاربرد ” ریالیسم انتقادی ” پو پر در حوزه علوم اجتماعی نداشت . “ریالیسم انتقادی ” پوپر در حوزه علوم دقیقه خوش درخشید اما در علوم اجتماعی نقد های درستی از ان شده است که من هم فکر می کنم برخی از این نقد ها درست است
5: بدلیل اتوریته “نگرش مارکسیستی نقد طبقاتی اجتماعی” بر اندیشه سیاسی در ایران گروه عظیمی از اندیشمندان از نقش “قدرت ” و “سیاست ” و تما م اندیشه هایی از نیچه تا هاناارنت و دیگران که قدرت و سیاست را تابع نیروی طبقاتی و اجتماعی نمی دانند بلکه انرا کاملا مستقل ارزیابی می کنند بی اعتنا هستند .
6: همین اندیشمندان ایرانی به نقد “روانشناسی توده ها” و شکل گیری جنبش های توده ای و تمامیت خواه که حاصل بحران های “روانی – اجتماعی ” در جوامع در حال گذر از سنت به مدرنیته است بی اعتنا هستند . ماکس وبر به امکان شکل گیری این دسته جنبش ها اشاره کرده بود و اندیشمندان اروپایی پس از شکل گیری فاشیسم در المان و کمونیسم در روسیه به ان پرداخته اند . دکتر سیعد مدنی از زندان حکومت اسلامی نقدی به نام ” جامعه جنبشی ” بر واکنش جامعه ایران به اسید پاشی در اصفهان نوشتند که خواندنی است
7: در پایان فکر می کنم نقد باید پاسخ داده شود و نه به شیوه ای سنتی از بالا نگاه شود پس بهتر است فرض شود که ناقد نیز به اندازه خودمان سواد دارد و لازم نیست تذکرات بدیهی که با سرچ در اینترنت – همچون پوپر معتقد به ” ریالیسم انتقادی ” است – به او یاداوری کرد مگر اینکه ادامه داده شود این پوپر چه تاثیری بر نگرش ناقد گذاشته است .
شاهد / 22 May 2015
برخی از آقایانی که در اینجا کامانت گذشاته اند بدون هیچ سند و مدرکی کورش عرفانی را تجزیه طلب می نامند.
برخی وی را چپ و مارکسیست می نامند.
علت این عقده حالی کردن برای چیست؟؟؟
آیا در تحلیل بالا نشانی از تجزیه طلبی دیده می شود
آیا در تحلیل بالا کورش عرفانی \رچم مارکسیست ها را به اهتزاز در آو.رده است.
خیر… آقایانی که مایلند نطرات ایشان را به نقد بگیرند. این گوی و این میدان من فکر نمی کنم که یک انسان عاقل با این این استدلال مخالفتی داشته باشد.
این تحلیل همانگونه که از تیترش مشخص است به پرونده اتمی و همسو شدن بیت رهبری با فرماندهی سپاه می پردارد. شوربختانه بسیاری از این کامانت ها ربطی به موضو ع بالا ندارد. پرسش این است که چرا ؟؟؟ آ….کامبیز
کامبیز ایرانی / 22 May 2015
جناب کامبیز آیا بهتر نیست شما وکیل مدافع دیگران نباشید و ایضا به مثابه ی مدعی العموم نقش دایه ی عزیزتر از مادر را بازی نکنید، بنده و دیگران هم دارای شعور اجتماعی هستیم و هم قوه ی منطق و ادراک، آنچه که بنده حقیر به عنوان کامنت در نقد دیدگاههای نویسنده مطرح کرده ام صرفا یک فهم و برداشت از ایشان است چنانچه در نوشته های پیشین نویسنده نیز دست کم بنده به وجود چنین خط پررنگی پی برده ام، در اینجا بحث بر سر جناح بندی سیاسی و یا فلان سلیقه فکری چپ و یا راست نیست بلکه صرفا بیان دیدگاه و نظر است، تصور نمیکنم دیگران نیز تریبون مخفی جمهوری اسلامی باشند که بخواهند با انگ چسباندن جناب عرفانی را تخریب کنند… شما نیز بهتر است میزان مطالعات اجتماعی و سیاسی خود را افزایش دهید و ایضا بجای ایفای نقش مدعی العموم به مثابه ی کیهان شریعتمداری دیگران را به لجن نکشید… باشد که به راه راست هدایت شوید!!!
کلو / 22 May 2015
آقای شاهد ُ این چه استدلال ساده اندیشانه ای ست که شما در اینجا ایراد می نمایید. کورش عرفانی یک از دوستان نزدیک من است. این که من مدالعموم وی می باشم یا نمی باشم به کورش و من ربط دارد و بشما که تنها استدلال ناسزا گویی را پرچم خود ساخته اید ، هیچ ربطی ندارد. بدیهی ست که پاسخ شما تنها از روی ***است و خالی از هرگونه استدلالی ست. بجای \اسخگویی به تحلیل بالا به نوشته های دیگر وی مراجعه می نمایید که برای بسیاری از دوستان که تنها این تحلیل را مطالعه نمودند، سوال برانگیز می باشد.
راه راست استدلال آخوند و ملاست نه یک انسانی که استدلال و منطق متکی ست…
کامبیز ایرانی
کامبیز ایرانی / 22 May 2015
ما که داخل کشور زندگی میکنیم اکثر تحلیل هایی که دکتر عرفانی از شرایط جامعه اقرتنی کردند
درست از اب دراومده.متاسفانه جامعه ما کودک صفته وکامنت گذاران بیشتر به دنبال تسویه حساب شخصی با دکتر عرفانی هستند تا توجه به اصل مطلب
amir / 23 May 2015
جناب کامبیز شما ظاهرا یا خود را به خواب زده اید و یا اساسا در خواب غفلت به سر میبرید، بنده و دیگران اگر نقدی داریم اولا این نقد بر اساس فهم و برداشت خودمان از یک متن خاص شکل گرفته است دوم اینکه چنین نقدی متوجه نویسنده ی متن میباشد و از آنجاکه نویسنده محترم خود در قید حیات هستند در نتیجه نیازی به وکیل و سخنگو ندارد، ایضا عرض بنده متوجه نتیجه منطقی ست که از مقاله نویسنده حاصل میشود، بنده به هیچ وجه نگفتم جناب عرفانی تجزیه طلب است بلکه استدلال کردم که چنین خطی را میتوان در مقالات پیشین ایشان در رابطه با سیاست خارجی ایران و امریکا ردیابی کرد به این معنی که وقتی مقالات ایشان را پیرامون موضاعات فوق با تعمق بیشتر مطالعه نمایید متوجه میشوید نویسنده بصورت ظریف و پنهانی حاضر است به قیمت نابودی جمهوری اسلامی و ایضا ایران از سیاستهای جنگ طلبانه ی بخشی از جناح حاکم در امریکا حمایت کند، شما نیز بهتر است بجای انگ چسباندن به دیگران و ایضا برخورد چاله میدانی با مسائل کمی هنر استدلال و ادب بیاموزید و صفاتی را که زیبنده ی شماست به دیگران اطلاق نکنید، از دیگر سو نام مستعار بنده حقیر “کلو” میباشد و نه انچیزی که شما تصور میکنید…
کلو / 23 May 2015
طبیعی است رژیم ایدئولوژیکی که بیش از سی و اندی سال تمام معضلات و ناهنجاریهای جهان را چرتکه میانداخت و حساب گری میکرد و خود را ناجی بشریت میدانست، امروز نمیخواهد به غربیها حساب پس دهد و درهای اماکن نظامی را به روی آنها باز کند. داعشهای شیعی حاکم بر ایران که وارث مدرنیسم تقلیدی و ظاهری خاندان پهلوی هستند و به همین رو با توحوش داعشهای عرب زبان، فرق نمادی و فرقه ائی دارند از سقوط و سرنگونی رژیم خود در هراسند زیرا امید و آرزوی بنیان گذاری یک جهان اسلامی این بار نه به کمک ائمه و چهارده معصومین بلکه از طریق قاتلین آنها (البته یادآوری تاریخ به روایت خودشان) یعنی وهابیون و سنیها صورت میگیرد و البته با کمک امریکاییها، اسراییلیها و شیوخ نفت فروش. داعش سنی خطری برای حکومت داعش شیعی ایران است و امید است که مثلث ارتجاع جمهوری اسلامی ایران- اسد سوریه و حزب الله لبنان به مربع شوم سعودی- قطر – امارات- ترکیه در منطقه تبدیل نشود. غرب و متحدین عرب آن، با تحت فشار دادن جمهوری اسلامی از یک طرف و مبادلات اقتصادی و بازرگانی از طرف دیگر و ایجاد نارامی در منطقه، تلاش مردم منطقه در پی داشتن رفاه و آزادی را به شکست میکشانند و با جنگهای حیدری و نعمتی،هژمونی غرب بر جهان، امنیت و آرامش در اسرائیل، فقر و تحقیر در فلسطین و عقب ماندگی رشد و توسعه را در ایران طراحی میکنند. تحریم مالی و نفتی جمهوری اسلامی، شرایط را در داخل ایران به اعتراضات تودهها از پایین و تغییر رژیم از بالا کمک میکرد و این مهم بدون خونریزی و هزینههای جانبی میتواند صورت گیرد، البته با داشتن سازماندهی و جایگزینی ملیون و دمکراتها ایرانی در ایران. متاسفانه تاکنون نظام سلطه جهانی با قبول روحانیون خندانی چون خاتمی و روحانی به ریش همه ما میخندد.
جمهوریخواه / 23 May 2015
من این مقاله را دو بار خواندم اما در هیچ بخشی از آن اثری (حتی ظاهری) از علاقه جناب عرفانی به حمله به کشورمان ندیدم! بلکه ایشان تلاشهای سپاه برای بهم ریختن میز مذاکرات اتمی را بهانه بدست دول خارجی برای حمله نظامی به ایران میدانند:
٭٭همسویی مواضع ولی فقیه با سپاه، بی شک دولت روحانی و جناحهای طرفدار مذاکرات در درون نظام را در موقعیتی سخت قرار میدهد و جنگ قدرت را تشدید خواهد کرد. آن بازی که خامنهای با اظهارات خود وارد آن شده، برندهای ندارد، اما بازنده آن، کل کشور و از جمله همان کسانی خواهند بود که آن را برای کشور تدارک دیدهاند. تشدید تحریمها، محاصره دریایی، انزوای دیپلماتیک بیشتر و در نهایت، حمله نظامی و جنگ از جمله نتایج استراتژیی هستند که اظهارات خامنهای در مورد عدم امکان بازدید از مراکز نظامی بخشی از آن است. به نظر میرسد که حفظ قدرت بار دیگر قطبنمای رهبری شده و آن را با سپاه در یک جبهه قرار داده است.٭٭
لطفا جنابان شاهد و کلو مشخص نمایند که بر اساس کدام قسمت از این مقاله نتیجه گیری کرده اند که:
٭٭…ه بنظر میرسد خط غالب در تحلیلهای ایشان معطوف به جنگ و تجزیه ی سرزمینی ایران میباشد اگرچه ایشان اغلب از مواضع آزادیخواهانه و دموکراتیک وانمود میکند که نسبت به مسائل ایران حساس است اما آنچه مخاطب عام از نوشته های جناب عرفانی برداشت میکند بیشتر بوی جنگ و حمله نظامی علیه تمامیت ارضی ایران استشمام میشود،..٭٭
سپاس فراوان
سعید / 24 May 2015
خیلی مسخره است..جوری میگید ایران امنیتش رو براساس بمب اتمی پی ریزی کرده ادم خندش میگیره..وقتی کشوری مثل امریکا واسه جان ایرانی ها اهمیتی قائل نیست و اجازه فروش هیچ تسلیحاتی به ایران نمیده..حتی اجازه خرید هواپیمای مسافربری که غیر نظامیه..بعد شما پیش خودتون میبرید و میدوزید..اگه شما انصاف داشتید به ایران با وجود چندین کشور اتمی همسایه مثل هند و چین و روسیه حق میدادید که حتی سلاح هسته ای داشته باشه
سعید / 24 May 2015
نفوذ سپاه بر بیت رهبری..!!!! همه ما جانمان فدای رهبری….کمتر تحلیل *** کن لطفا
سعید / 24 May 2015
Trackbacks